دلیل خوشحالی بخشی از اصولگرایان از کمپین پشیمانیم، ناگفتههای دختر آیت الله هاشمی، مذاکره پشت خطوط قرمز، شکست زلزله در برابر بافت تاریخی، تصمیم شورای عالی امنیت ملی برای هر امکان ملاقات با هر سه محصور، تخم مرغ بازی دولت و مرغداران و هشدار درباره حذف بیمه ۱۶۰ قلم دارو از مواردی است که مورد توجه روزنامههای امروز قرار گرفته است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز در حالی شماره چهارشنبه ششم دی ماه خود را منتشر کردند که بار دیگر در ساعات اولیه بامداد تهران لرزید و با توجه به اینکه روزنامههای کشور قبل از ساعت دوازده کار صفحه بندی را تمام کرده بودند نتوانستند خبر زلزله امروز را پوشش دهند.
اما تحلیلها و گزارشهایی که به مناسبت سالگرد زلزله بم و نیز زلزلههای اخیر کشور کار شده است، روزنامههای امروز را خالی از این موضوع نگذاشته است.
آرمان امروز در گزارشی با بررسی شایعات مربوط به تأثیر هارپ بر زمین لرزههای اخیر، سعی کرده این موضوع را از لحاظ علمی بررسی کند.
روزنامه شهروند و چند روزنامه دیگر نیز از سفر آیت الله آملی لاریجانی به مناطق زلزله زده کرمانشاه گزارشهایی کار کرده اند.
اعتماد نیز در یادداشتی با عنوان وقتی متولیان مدیریت بحران، بحرانزدهاند به نقد مدیریت بحران در کشور پراخته است.
اما اظهارات روز گذشته سخنگوی دولت درباره پشیمانها که گفته بود، شما مگر رأی داده بودید که الان پشیمانید نیز مورد توجه روزنامهها بخصوص روزنامههای منتقد دولت از جمله وطن امروز، کیهان، جوان و سیاست روز قرار گرفت و در صفحه نخست این روزنامهها قرار گرفت.
روزنامههای نزدیک به جریان اصلاحات از جمله اعتماد، موضوع گفت وگو بین اصولگرایان و اصلاح طلبان را به طور ویژه بررسی و در گفت وگویی که با موسوی لاری داشته، بخشی از گفته او با عنوان «رقیب جدی است؟» را تیتر اول خود کرده است.
شرق، اما خبر نخست خود را به احمدی نژاد و بار ۵۲ میلیار دلاری او اختصاص داده است. سرمقاله امروز این روزنامه با قلم احمد مسجد جامعی با عنوان حالا پس از زلزله نیز به لزوم آمادگی در برابر زلزله احتمالی تهران اختصاص یافته است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، گزارشها و سرمقالههای روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
کارگران مشغول اعتراضند
قانون در گزارش اجتماعی امروز خود درباره افزایش اعتراضات کارگری نوشت: در ماههای گذشته اعتصابهای کارگری زیادی در کشور اتفاق افتاد که بخش زیادی از آنها همچنان از سوی کارفرما و زارت کار بیپاسخ مانده است. کارگرانی که هر روز صبح سر کارهایشان حاضر میشوند بیآنکه حقوق ماهیانهای داشته باشند. گاهی به علت نبود نقدینگی و بدهی تعداد زیادی از آنها تعدیل میشوند بیآنکه مطالباتشان را دریافت کرده باشند. این در حالی است که دولت مبلع ۱۱۰ میلیارد تومان بدهی به سازمان تامین اجتماعی دارد و هنوز هیچ پرداختی صورت نگرفته است. در حال حاضر آمار و اطلاعات دقیقی درباره همه اعتراضهای کارگری در دست نیست، اما در یکی از روزهای پایانی آذرسال ۹۵ محمدحسین ذوالفقاری، معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور، از افزایش ۶۹درصدی اعتراضهای اجتماعی اعم از کارگری، صنفی و بخشی خبر داد. البته آنگونه که ایلنا گزارش داد. ذوالفقاری تاکید کرد که این افزایش نشان میدهد افراد بهراحتی آمدهاند و حرفهایشان را زدهاند، اما هیچ مورد بحران اجتماعی که تبدیل به مسائل امنیتی شود، نداشتیم. آیا مسائل معیشتی کارگران پیش از این هم به این شدت یا بیشتر مطرح بوده، اما زمینه برای بروز اعتراض فراهم نبوده است یا در ماههای اخیر این مسائل تشدید شدهاند؟ چه عواملی میتواند باعث اعتراض و اعتصاب کارگران شود؟ آیا علاوه بر مسائل اقتصادی، عوامل سیاسی و اجتماعی نیز بر میزان و شیوه این اعتراضها اثر دارد؟ اینها سوالاتی است که در این بخش وجود دارد و هنوز پاسخ مناسبی به آنها داده نشده است.
دیگر نمیشود این را انکار کرد که هر روز خبری از یکی از بخشهای کارگری در نقاط مختلف کشور به گوش میرسد. در دوماه گذشته ۸۰۰ نفر از کارگران معدن زغالسنگ البرز شرقی به علت پرداخت نشدن هزینههای بیمه تکمیلی اقدام به اعتصابهای کارگری کردند. ایلنا گزارش داد کارگران این معدن از اول سال ۹۶ تحت پوشش بیمه درمانی تکمیلی قرار گرفتهاند، اما نزدیک به دو ماه است که حق بیمههای آنها را پرداخت نکردهاند. در نتیجه آنها نمیتوانند هزینههای درمانی خود را بپردازند. همچنین کارگران رسمی شاغل در کارخانه «کاشی حافظ» در استان فارس نزدیک به هشت ماه است که حقوق هایشان را نگرفتهاند و حقوقها و معوقات مزدی آنها از شهریور تا به حال پرداخت نشده است. در کنار آن در دو سال گذشته هیچ یی از این کارگران در سال ۹۴ و ۹۵ عیدی و پاداش دریافت نکردهاند. تعدادی از این کارگران در گفتوگو با ایلنا گفتند: «ما ۱۵۰ کارگر هستیم که نزدیک به هشت ماه است نه حقوق گرفته ایم و نه هیچ کدام از مزایایمان پرداخت شده است. کارفرما به ما گفته که کمبود نقدینگی و منابع مالی باعث کاهش فعالیت روزانه آنها شده است. از طرفی وضعیت بازنشستگی کارگران هم مشخص نیست و حدود ۴۰ نفر از کارگران بازنشسته این کارخانه از یکسال قبل امکان وصول سنوات پایان خدمت خود را پیدا نکردهاند».
از سوی دیگر هفته گذشته نیز تعدادی از ۱۲۰۰ نفر کارگران شرکت حمل و نقل خلیج فارس نیز در اعتراض به خصوصیسازی و پرداخت نشدن مطالبات مزدی خود به تهران آمدند و مقابل ساختمان وزارت اقتصاد ودارایی تجمع کردند. این دوازدهمین تجمع کارگران این شرکت در اعتراض به وضعیت شغلی خود در سال جاری است. این کارگران که از محل کارشان در شهرستان اسلامشهر راهی تهران شدهاند، مدعی هستند از اردیبهشت سال ۹۵ که مدیریت شرکت حملونقل بینالمللی خلیج فارس به بخش خصوصی واگذار شد، روال پرداخت مطالبات مزدی آنها برهم خورده است. به عنوان مثال در همین مدت پرداخت مزایایی همچون حق اضافه کاری، کارانه، بهرهبری و بیمه تکمیلی کارگران شاغل در این شرکت با تاخیرهایی همراه بوده است. صبح روز یکشنبه سوم دی نیز کارگران تراورس لرستان و خوزستان همزمان در اعتراض به پرداخت نشدن دستکم سه ماه معوقات مزدی در این دو استان تجمع کردند. ایلنا گزارش داده از قرار معلوم ۶۰۰ کارگر در تراورس جنوب و حدود ۵۰۰ کارگر در تراورس لرستان مشغول به کار هستند. به ادعای این کارگران؛ پرداخت مطالبات مزدی مهر، آبان و آذر آنها به تاخیر افتاده است. گفته میشود در سالجاری تنها دو ماه از حق بیمه این کارگران پرداخت شده است. این کارگران دلیل به تعویق افتادن مطالبات مزدی خود را تامین نشدن منابع مالی از سوی کارفرما عنوان میکنند.
همزمان با افزایش اعتراضات کارگری، دیروز نمایندگان مجلس وضعیت سازمان تامین اجتماعی و وضعیت کارگران جلسهای را بررسی کردند. وزیرتعاون، کار و رفاه اجتماعی در جلسه علنی مجلس درباره وضعیت کارگران و بازنشستگان در پاسخ به سوالات حسن کامران، نماینده اصفهان که درباره صندوقها از او پرسیده بود گزارشی را ارائه داد. ربیعی با بیان اینکه از ۱۸ صندوق تنها یک صندوق را میتوان پایدار و اصلاح کرد تا به وظایف خود عمل کند، افزود: «صندوق فولاد و دیگر صندوقهایی که در مقابل مجلس میآیند، بخش کوچکی از صندوقهای ما هستند. پایداری صندوق تامین اجتماعی مساله مهمی است».
بخشِ پنهانِ کوهِ یخِ زلزله
شهروند در سرمقاله امروز خود با عنوان بخش پنهان کوه یخ زلزله نوشت: بارها و بارها به این نکته اشاره شده است که مسائل اجتماعی سهلوممتنع است؛ به عبارت دیگر هر کسی بر حسب آنچه که میبیند، فوری نظری را ابراز میکند، ولی واقعیت اجتماعی و تو در تو بسیار پیچیدهتر از آن است که ابتدا به نظر میرسد. یکی از این موارد زلزله، بویژه زلزلههایی است که خرابیهای زیاد در پی دارند. روزنامه شهروند گزارش و گفتوگویی را با رئیس اداره بهزیستی بم انجام داده که در روز دوشنبه، ٤/١٠/١٣٩٦ در روزنامه منتشر شده است. توصیه میکنیم که این گزارش به دقت خوانده شود. آقای رئیس اداره کسی است که همه اعضای خانوادهاش به جز یکنفر را در جریان زلزله از دست داده است. او از وضع شهر بم پس از زلزله صحبت میکند.
آنچه را که این گفتوگو آشکار میکند این است که شهر یک مجموعه ساختمان نیست که پس از خرابی آنها، دوباره بازسازی شوند و تمام؛ وجه کالبدی و ساختمانی و معماری یک شهر جزو خاصی از شهر است. شهر مثل یک خودرویی میماند که اتاق خودرو نقش همان ساختمانهای شهر را دارد ولی با اتاق به تنهایی نمیتوان صاحب خودرو شد. خودرو شامل موتور، سوخت، سرنشین، راننده، فرمان، ترمز و حرکت نیز است. هنگامی که یک شهر دچار زلزله میشود و بیش از ٢٠درصد ساکنانش کشته میشوند و بسیاری از بناها، معماری و تعلقات مردم از میان میرود، بازگرداندن روح جمعی شهر و حس تعلق به آن به سهولت ممکن نیست. وظیفه درست فقط منحصر به نجات و درمان اولیه، سپس پرداخت وام و ساختن ساختمان نمیشود. شهر پدیده پیچیدهای است. عناصری در آن وجود دارد که در ابتدای امر دیده نمیشود، مثل موجودی که در آب است ولی حسی نسبت به وجود آب ندارد؛ چون از تولد خود را محاط در آب دیده و هیچگاه بدون آن نبوده است و تنها هنگامی که آن را از آب بیرون آوریم، حناق و حالت خفگی میگیرد و ارزش و اهمیت آب و وجود آن را متوجه میشود.
زلزله نه فقط خانه و مسکن و نزدیکان، بلکه روح جمعی، عشق به زندگی و نهاد خانواده و اخلاقیات و روان افراد را سست یا دچار خدشه میکند. رئیس سازمان بهزیستی توضیح میدهد که چگونه ٦٠درصد ازدواجهای سالهای اول پس از زلزله به طلاق منجر شده است. او توضیح میدهد که چرا و چگونه برخی از مردم شهر را ترک کردند و دیگر پشت خود را نگاه نکردند؟ چرا برخی از جرایم، چون کودک و همسرآزاری زیاد شده است؟ چرا اعتیاد به شکل ناهنجاری در آمده و افزایش یافته؟ وضعیت معلولان و کودکان بازمانده از زلزله چگونه است؟ وضعیت کالبدی شهر و باقیماندن خرابیها پس از گذشت ١٤سال چگونه روح و روان مردم را خراش میدهد؟ چگونه فقدان فضاهای تفریحی شکلگیری فراغت شاد را از مردم دریغ میکند؟ چگونه ازدواجهای اجباری به دلیل از دستدادن خانوادهها اعم از شوهر یا پدر و مادر، موجب بحرانهای غیر قابل حلی شده است؟ چگونه حضور کارگران غیربومی ترکیب شهر را به هم زده و موجب از هم گسیختگی و افزایش نابسامانیها شده است؟
متأسفانه تمام تمرکز ما به مرحله امدادونجات است که مهمترین بخش حل مشکل زلزله در ابتدای راه است؛ ولی به دلیل از میان رفتن امور غیرملموس مثل خانواده، روابط اجتماعی و... نیازهای بسیار مهمتری برای زلزلهزدگان به وجود میآید که متاسفانه به هیچکدام به اندازه لازم توجه نمیکنیم. کافی است که گفته شود بسیاری از باقیماندگان زلزله بم هر گاه اخبار زلزله را در یک نقطه از کشور میشنوند، دچار بحران و مشکلات روحی میشوند و نیازمند مشاوران رواندرمانی هستند. جامعهای که روحیه مردم آن تا این حد شکننده شده باشد، در کنار نیاز به مسکن و غذا و پوشاک نیازمند بازیابی حس اعتمادبهنفس هستند. انسان و جامعه موجود بسیار پیچیده و چندبعدی است؛ تقلیل او به تأمین مسکن و غذا اشتباهی ویرانگر است.
آنچه نوشته شد تذکری است به خودمان و دولت که نیازهای زلزلهزدگان را محدود به مسکن و غذا نکنیم. ما اگر قصد خدمت و کمک مردمی به زلزلهزدگان را داریم، اکنون بهتر میتوانیم با ایجاد نهادهای مردمی هر کدام گوشهای از مشکلات بر زمین مانده این مردم را به دوش بکشیم؛ ولی مهمتر از آن، باید از انجام کارهایی که در ادامه سبب مشکلات بیشتر میشود، پرهیز کنیم. اینکه گمان کنیم افراد با از دستدادن عزیزانشان دچار غم تنهایی میشوند و باید زودتر ازدواج کنند شاید در ظاهر حرف و ایده درستی باشد، ولی هنگامی که بیش از ٦٠درصد این ازدواجها فرجام ناخوشایندی دارند، باید بیش از پیش در ارایه هر پیشنهادی از این نوع تأمل کنیم. اگر کسانی هستند که میخواهند به صورت مردمی به زلزلهزدگان کمک کنند، احداث چند باب محل ورزشی و تفریحی را در ذهن بگیرند و نسبت به آن اقدام کنند والا کانکس و پتو در هر حال تهیه میشود. قدری به آینده زلزلهزدگان نگاه کنیم و آنان را پس از مدتی تنها نگذاریم.
گفتوگو به قصد فرصت ندادن به تندروهای دو طرف
الهه کولایی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با موضوع ضرورت گفت وگوی جریانات سیاسی نوشت: جریانهای سیاسی موسوم به چپ و راست یا اصلاحطلب و محافظهکار در طول سالهای گذشته همواره با تحولات سیاسی نقش تاثیرگذاری داشتهاند. همانگونه که در طیف راست میتوان انتظار داشت و در طیف چپ به چشم میخورد واقعیت آن است که مجموعهای از نیروهای سیاسی با دیدگاههای متنوع در میان آنها قرار گرفتهاند که در میان آنها طیف رادیکال تاکنون هزینههای گزافی را بر کشور تحمیل کردهاند. نتیجه رویکرد تندروها در هر دو جریان، سیاست زده شدن فضای کشور و حتی کاهش مشارکت مردم در سپهر سیاسی بوده است. جامعه ما در سطح داخلی و خارجی با دشواریهای زیادی دست و پنجه نرم میکند.
در عرصه اقتصادی این مشکلات شکل پیچیدهای به خود گرفته است، در سطح منطقه رقبای ما که در سالهای گذشته سیاستهای خصمانهای را علیه کشور ما اتخاذ کردهاند با استفاده از فضای به وجود آمده در امریکا تلاش میکنند فشارهای گوناگونی را به کشور وارد کنند. به نظر میرسد سیاستمدارهای جریان محافظهکار یا به اصطلاح راست امروز آن نکات را در سطح داخل و خارج مورد توجه قرار دادهاند. آنها میکوشند تا با گشودن فضای گفتوگو، راه را برای تحقق منافع عمومی مردم و مصلحت کشور باز کنند. به نظر میرسد با وجود برخی تردیدها و انکارها در برابر پیشنهاد گفتوگو و ایجاد فضای مسالمتآمیز برای بیان مطالبات مردم و یافتن راهکار و سیاستهای مناسب برای کاهش فشار بر مردم و گشودن مسیرهای بهبود همهجانبه شرایط کشور، آن گروه از سیاستمدارهای معقول در میان جریان راست را به حرکت درآورده باشد تا با نشان دادن علایمی از تمایل به باز شدن فضای گفتوگو در کشور، شرایط را برای بهبود فضای عمومی و سیاسی کشور مهیا کنند. واقعیت آن است که بحرانی بودن شرایط داخلی و خارجی حکم میکند که همه ظرفیتهای داخلی به جای رقابتهای سیاسی و حتی دشمنیهای سیاسی وارد فضای رقابتی سالم شوند و جریانهای اصلی سیاسی در کشور بتوانند با محور قرار دادن علایق و مطالبات مردم که مصالح نظام نیز آن را حکم میکند توان و ظرفیت خود را برای کاهش مشکلات و ایجاد شرایطی مناسب در جهت تامین مطالبات مردم به کار گیرند. تجربه چهار دهه گذشته نشان داده مردم بالاترین سرمایه سیاسی در کشور به شمار میآیند و جریانهای سیاسی باید پیش از هرچیز اولویت خود را در فضای سیاسی کشور پاسخ به مطالبات مردم به ویژه در عرصه اقتصادی و حوزههای گوناگون قرار دهند و اجازه ندهند جریانهای تندرو در هر دوطیف با تیره کردن فضای سیاسی، راه را بر آشتی ملی ببندند تا اهداف خاص و محدود باندی و جناحی خود را بر مصالح و منافع عمومی غالب کنند.
نبود امید و پویایی، آفت حیات جامعه
ولی الله شجاعپوریان مدیرمسئول همدلی در سرمقاله امروز این روزنامه نبود امید و پویایی را آفت حیات جامعه دانست و نوشت: جامعه ما همچون سایر جوامع با مشکلات، چالشها، معضلات و مطالبات متعددی روبهروست، اگر ایران را در زمره کشورهای درحال توسعه بدانیم، درمییابیم بسیاری از این مشکلات و انتقادات در سایر جوامع و کشورها نیز وجود دارد، ولی در ایران از یک سو به دلیل مدیریت ناکارآمد و اتلاف سرمایهها در سالهای گذشته و از سویی رشد فزاینده توقعات و مطالبات مردم به دلیل منازعات سیاسی و البته نادیده گرفتن منافع ملی و مصالح عمومی در رقابتهای سیاسی، فضای یاس و ناامیدی و بیاعتمادی در میان افکار عمومی پیرامون رضامندی از زندگی و شرایط موجود رقم زده است؛ بخشی از این عدم رضایتمندی حاصل انباشت مشکلات کشور در چند دهه گذشته و شرایط نامساعد اقتصادی است، اما بخشی از مشکلات، فشارها، نارضایتیها و آشفتگی افکار عمومی ناشی از بیتوجهی به مدیریت روانی فضای عمومی جامعه در شرایط سخت و بحرانزاست. مردم کشور ما عادت کردهاند هر روز را با اخبار ناگوار، ناامیدکننده و دلهرهآور شروع کرده و به پایان برسانند. در چند هفته گذشته از طریق، رادیو، تلویزیون و شبکههای اجتماعی واژه زلزله لرزه بر اندام هموطنانمان انداخته است و آرامش روانی جامعه نیز سلب شده است. رسانهها به پیشواز گرانی احتمالی بنزین در سال ۹۷ رفتهاند و ذهنیت اقتصادی مردم دستخوش تهدید قرار گرفته است، اظهارنظرهای غیرکارشناسی مسئولان نیز به تشدید این شرایط کمک میکند. در چنین شرایطی رئیس دولت گذشته که به نوعی بیشترین نقش را در به وجودآمدن شرایط موجود داشته، در نقش یک مدعی و منجی، بخش زیادی از تمرکز دو قوه مقننه و قضاییه را برهم زده و سوگمندانه نه به اتهامات و ابهامافکنیهای او پاسخ مستدل و اقناعکنندهای داده میشود و نه از تداوم این آشفتگی و تشویش جلوگیری میشود!
در چنین شرایطی همه، مسئولان، کارگزاران، کارفرمایان، تصمیمگیران، سیاستگزاران و... از بایدها سخن میگویند و گویی قرار است همیشه دیگران سامانبخش امور کشور باشند؛ بخش اعظم مدیران و مسئولان عالی رتبه کشور در شرایط فعلی در چهاردهه گذشته نقش اصلی و تصمیمگیر را در اداره کشور داشته باشند و شرایط موجود کشور ماحصل تصمیم، برنامهریزی و رفتار و عمل همگی آنهاست، جملگی در مسند انتقاد و مطالبهگری قرار گرفتهاند و با مسئولیتگریزی سایرین را مسئول این نابسامانیها معرفی میکنند. چنین شرایطی نه به نفع مردم و نه مملکت و نظام خواهد بود، بلکه نارضایتیها را تشدید خواهد کرد. مسئولان، رسانهها و مردم نیاز به یک مشاوره رواندرمانی برای مواجهه با بحرانها و مشکلات دارند. مسئولان باید در اظهارنظرها و تصمیمات خود منطقیتر، علمیتر و کارشناسانهتر رفتار کنند و عواقب هر تصمیمی را بسنجند.
رسانهها گرچه باید نقش آگاهیبخش، مطالبهگر و انتقادی داشته باشند، اما ضرورتهای روز جامعه را نیز دریابند تا جامعه به ورطه ناامیدی کشیده نشود. این روزها رسانهها پر است از اخبار ناامیدکننده و دلهرهآوری که رخوت، افسردگی و نارضایتی را به روح و روان جامعه تزریق میکند، چه بسا بسیاری از کشورهای دیگر با مشکلاتی مشابه مشکلات جامعه ما مواجه باشند، اما نحوه مواجهه و رویارویی آنها با این مشکلات متفاوت است، جامعه امروز به شادابی، پویایی، نشاط و امید نیاز دارد، همگی باید بخشی از رسالت خودمان را به امیدبخشی، تحولآفرینی و خلق نشاط در جامعه و محیط پیرامونی اختصاص دهیم. تصادم جامعه با حجم سنگین اخبار ناگوار و یاسآور، هر جامعهای را دچار بحرانهای روحی و روانی میکند و تبعات آن بر عرصههای اقتصادی، سیاسی و سایر زمینهها مستتر نخواهد بود. این امر نه به معنای نادیده گرفتن واقعیتها، بلکه بسترسازی برای برونرفت از مشکلات موجود است. امید موتور محرک هر جامعهای است و تا زمانی که جامعهای امیدوار و پویا نباشد، نمیتوان آینده خوبی برایش پیشبینی کرد. کیوسک روزنامهها، تیتر اول رسانهها، تریبون مسئولان، عینک شهروندان، همه و همه باید این روزها عوض شود تا کمی حال و روز جامعهمان رونق بگیرد و امید به حیات و آرامش و آسایش جان بگیرد. ما ایرانیها در سختترین شرایط نشان دادهایم میتوانیم از عهده کارهای بزرگ برآییم و غیرممکنهای زیادی را با تدبیر، امید و شور و شعور ممکن کردهایم.
زلزله یا هارپ؟
آرمان در گزارشی با عنوان زلزله یا هارپ در مورد شایعات مطرح پس از زلزلههای مکرر در سطح کشور نوشت: از زمان وقوع زلزله ۳/۷ دهم ریشتری در مرز عراق و کرمانشاه - حوالی ازگله (کرمانشاه) که پسلرزههای آن به کشورهای مجاور هم رسید- تاکنون حرف و حدیثهای بسیاری در مورد ارتباط وقوع این زلزله و همچنین زلزلههای پس از آن با «پروژه هارپ» مطرح شده که البته معاونامنیتی وزارت کشور ارتباط زلزله با پروژه هارپ را رد کرده و میگوید که هیچ مبنای علمی ندارد.
پدر علم زلزلهشناسی ایران در گفتوگو با «آرمان» با رد شایعه بروز زلزله به دلیل پدیده هارپ میگوید: هارپ یک فرضیه و ایده در ارتباط با ایجاد امواج و فرستادن آن در هواست. بنابر این فرضیه، فرستادن این امواج به جو هوایی کشورها عملکردهای آب و هوایی زمین را دچار اختلال میکند. بهرام عکاشه میافزاید: هنوز اثبات نشده است که امواج ساخته شده با فرکانس بسیار بالا در کشور مبدا بتوانند سبب اختلال در جو کشور مقصد شوند و اختلال به وجود آمده در جو بر سطح اراضی این کشورها اثر گذاشته و سبب اختلال در عملکرد زمین شود. او خاطرنشان میکند: نیروی دریایی آمریکا علاقهمند به اطلاع از صحبتهای خلبانهای روسی درحال پرواز در یونوسفر و در ارتفاع ۷۰۰ کیلومتر از سطح زمین بود و این ایده در آمریکا شکل گرفته است. عکاشه میافزاید: نیروی دریایی آمریکا میپنداشت مکالمه این خلبانان با یکدیگر و پایگاههایزمینی در ارتباط با موضوعاتی علیه منافع ملی آمریکاست، بنابراین فرکانسهای خاصی تحتعنوان «High Frequency» به منظور اطلاع از محتوای گفتوگوی آنها به جو میفرستاد.
او میگوید: حال برخی ادعا دارند این فرکانسهای بالا از ارتفاع ۶۰۰ کیلومتری بر سطح زمین اثر میکنند و باعث اختلال در آن میشوند، این دیدگاه همچنان اثبات نشده است. عکاشه میافزاید: هرچند ایستگاههای فرستنده و گیرنده این امواج باید بسیار پیشرفته باشند، اما این موضوع تنها در سطح فرضیه است و مربوط به مسائل نظامی، امنیتی و... نمیشود. او تاکید میکند: هیچکارشناسی در دنیا تاکنون ثابت نکرده هارپ عامل زلزله است و عامل زلزله نیروهای داخل زمین هستند. در پوسته زمین و حتی در ارتفاع کم از سطح آن درجه حرارت ۶۰۰-۵۰۰ درجه است؛ احتمال اینکه این میزان درجه حرارت قادر به ایجاد اختلال در پوسته زمین باشد، بسیار محتملتر است تا آنکه بگوییم امواجی در ارتفاع ۶۰۰ کیلومتری و بالای سر انسانها به زمین فرو رفته و باعث اختلال در عملکرد زمین، فعال شدن گسلها و زلزله میشوند و منطق بشر این عامل را برای زلزله بسیار بعید میداند. زلزله به دلیل درجه حرارت بالای اعماق زمین و همچنین نیروی پوسته زمین و صفحات کره زمین ایجاد میشود. علاشه تصریح کرد: تصور کنید ظرفی پر از آب و دربسته روی اجاق گاز باشد و روی آن چند لیوان بگذاریم، هنگامی که درجه حرارت آب درون ظرف به ۱۰۰ درجه میرسد، در ظرف پرتاب شده و لیوانها را میشکند. باتوجه به درجه حرارت بالای زمین مسلم است که لایهها و گسلهای زمین حرکت کرده و شکسته شده و ایجاد زلزله میکنند. او خاطرنشان میکند: در یکی، دو دهه گذشته در ایران زلزله قابلتوجهی به منظور تخلیه انرژی در لایههای زمین در ایران وجود نداشته است، حال این انرژی به حد نهایت خود رسیده و زمین تاب تحمل آن را ندارد، بنابراین در اقصی نقاط کشور انرژی زمین در حال تخلیه شدن است. انرژی زمین همواره نباید جمع شود و نیاز به تخلیه دارد و همزمانی این لرزهها کاملا اتفاقی است، زیرا این پدیده هیچمحاسبهای ندارد. عکاشه میافزاید: دلایل واهی مانند هارپ، چرخیدن زمین دور خورشید، قرارگیری در نیمه هر ماه و... که این روزها علل بروز زلزله عنوان میشوند، هیچیک واقعیت ندارند. امواج قدرت بمباران و تخریب مناطقی از کره زمین را دارند، اما این امواج قادر نیستند از فضا به عمق ۲۰۰ کیلومتری زمین رفته و زلزله تولید کنند.