از پنجشنبه، هفتم دی ماه به مدت تقریبا یک هفته شهرهای زیادی در ایران دچار آشوب و اغتشاشهایی شد که همچنان مورد توجه رسانهها و تحلیلگران داخلی و بینالمللی است. از جمله مسائلی که در این تحلیلها مورد توجه قرار گرفته است، رابطه برجام با این تحولات است.
به گزارش «تابناک»؛ در تحلیلهای منتشره، رابطه برجام و آشوبهای اخیر کشور از چند زاویه مورد توجه قرار گرفته است.
کوچکترین و کماهمیتترین این واکنشها گروهی هستند که با طرح ادعای بیثمر بودن برجام، در جریان تجمعات برگزار شده در پاسخ به آشوبهای اخیر، گزینههای جایگزین خود برای برجام را در شعارهای خود طرح کردهاند.
دسته دوم تحلیلگرانی هستند که برآورده نشدن انتظارات از برجام را از جمله زمینههای بروز اعتراضات میدانند. دسته سوم تحلیلها نیز به ویژه در سطح بینالمللی بر این نکته تأکید دارند که ایالات متحده قصد دارد از آشوبهای اخیر به عنوان زیرساختی برای از بین بردن برجام استفاده کند.
شعار «نه اختلاس، نه برجام؛ مقاومت یک کلام» هم از تجمع روز یکشنبه تعدادی از دانشجویان مخالف آشوب در دانشگاه تهران و هم از برخی از تجمعات در شهرستانها که در مخالفت با آشوبهای اخیر برگزار شد، گزارش شده است. خاستگاه سیاسی این شعار روشن است، ولی بعید است معترضین به وضعیت اقتصادی کشور که همگان این روزها مدعی محق بودن آنان هستند، بپذیرند که مقاومت ادعایی این شعاردهندگان برای آنها نان و کار خواهد شد.
تحلیلهای دسته دوم را به زبانهای گوناگون، با اهداف متفاوت و از افراد مختلف میتوان شنید.
عدهای مانند برخی از نمایندگان مجلس که وضعیت اقتصادی و معیشتی معترضین را تنها دلیل بروز اعتراضات میدانند، مدعی هستند که تمرکز غیرمعقول دولت بر برجام سبب شده که انرژی و اراده کافی برای حل و فصل مشکلات اقتصادی در سالهای گذشته نمانده باشد. از نظر این افراد دولت انتظاراتی غیرمعقول از برجام داشته که برآورده نشده است و در نتیجه مشکلات اقتصادی کشور حل نشده مانده و عدهای اعتراض و آشوب کردهاند.
در همین دسته از تحلیلها، برخی کارشناسان معتقدند نوع استفاده تبلیغاتی دولت از برجام به عنوان مهمترین دستاورد دولت یازدهم، انتظارات زیادی را در عموم مردم ایجاد کرده که اکنون برآورده نشده و خود به یکی از ریشههای اعتراضات تبدیل شده است. در همین چارچوب، باید به احساس عمومی در خصوص سختتر شدن شرایط حفظ برجام برای دولت هم در صحنه داخلی و هم در صحنه بینالمللی توجه نمود.
شکل دیگری از بیان نقش برآورده نشدن انتظارات از برجام در بروز اعتراضات اخیر، روایتی است که مقامات آمریکایی مخالف برجام ارائه میکنند. ترامپ و اطرافیان وی بارها مدعی شدهاند که ایران منافع اقتصادی حاصل از برجام را صرف بلندپروازیهای منطقهای خود کرده است. نیکی هیلی نماینده دولت ترامپ در سازمان ملل، این دیدگاه را به طور ویژه در سخنان خود در جلسه اخیر شورای امنیت تبلیغ کرده است و مدعی شده مردم ایران قبول ندارند که دولت ایران سالانه شش میلیارد دلار را صرف جنگ در سوریه کند.
تحلیلهای دسته سوم، تحلیلهایی هستند که به ویژه در جلسه شورای امنیت در خصوص ناآرامیها در کشورمان نمود یافت. در این جلسه، نمایندگان چندین کشور از جمله روسیه، انگلیس و سوئد، بر مجزا بودن موضوع ناآرامیها از ضرورت پایبندی کشورها به تعهدات خود مطابق برجام تأکید کردند. این تأکید به ویژه به این سبب ابراز شده که در روزهای پس از ناآرامیهای اخیر، محافل تندروی مخالف برجام در آمریکا، وضعیت خاص روزهای اخیر را بهانهای مناسب برای خروج آمریکا از برجام مورد توجه قرار داده بودند.
در کنار سه دسته تحلیلهای فوق، دسته چهارمی از تحلیلها را میتوان با این پرسش محوری مطرح کرد که اگر برجام نبود، پیدایش، گسترش و تأثیر ناآرامیهای اخیر با چه سناریوهایی میتوانست رقم بخورد؟ پاسخ به این پرسش معیار مناسبی برای ارزیابی درستی تصمیم نظام برای پذیرفتن برجام خواهد بود. در این صورت، سؤالات جزئیتر آن گاه این خواهد بود که؛
اگر برجام و پیش از آن توافق موقت ژنو در پاییز 1392 که روند تشدید تحریمهای ایران را متوقف و وارونه کرد، نبود، آیا اساسا چنین ناآرامیهایی شکل میگرفت یا خیر؟
با فرض این که وضعیت اقتصادی کشور پیشزمینه اصلی بروز این ناآرامیها بوده است، چه زمانی میوه تلخ ناآرامیها از درخت پرآفت اقتصاد ایران به زیر پای مردم و مسئولان کشور میافتاد؟ سال 1392، 96، و یا هرگز؟
پرسش بعدی میتواند این باشد که در غیاب امید به دست آمده از حصول برجام، اگر تجمعی اعتراضی با موضوع وضعیت اقتصادی کشور شکل میگرفت، عدهای کمتر از امروز در آن شرکت میکردند و یا بیشتر؟
و نهایتا باید این پرسش مهم را طرح نمود که اگر ناآرامیهایی از این دست در اعتراض به وضعیت اقتصادی کشور، پیش از حصول برجام شکل میگرفت، آن گاه دولتهای غربی در مذاکرات خود با ایران سختگیرتر میشدند و یا این که فشار و تحمیل به ایران را کاهش میدادند؟