به رغم آنکه از چند کشور برای مهار آن گرد هم آمده اند، هفت روز است که میسوزد؛ نکتهای که اگر آتش سوزی ده روزه پلاسکو نبود، میشد از بزرگ بودن کشتی دانستش، اما حالا به ابهامهایی گره خورده که معلوم نیست روزی پاسخ خواهند یافت یا خیر.
به گزارش «تابناک»، برخورد دو کشتی در دریا، خبری نیست که هر روز به گوش برسد؛ آن هم با تکنولوژیهای امروزی که به کمکشان هواپیماها، قطارها، کامیونها و حتی خودروهای سواری "خودران" شده اند، اما یک هفته پیش یک نمونه بزرگ آن رخ داد که نه تنها ابعادش وسیع است، که در آن پای یک کشتی با خدمه کاملا ایرانی در میان است که متاسفانه جان باختن یک تن از ایشان تایید شده و خبری از سایرین در دست نیست.
در حالی که کشتی متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران در قسمتهای انتهایی مسیر خود تا مقصد، یعنی کره جنوبی در حرکت بود، یک کشتی باری چینی از پهلو به آن کوبید تا حریق رخ داده و تراژدی با مفقود شدن ۳۲ خدمه ایرانی نفتکش متولد شود. حکایتی تلخ که نخستین سوال پیرامونش این است که کدام کشتی مقصر بود؟ سوالی مهم که اگر پاسخ داده شود، میشود سوالات بعدی را پیرامون این تصادف تلخ پرسید، اما ظاهرا قرار نیست به این زودیها پاسخ بیابد. این را میشود از واکنش مسئولان کشورمان به این رویداد در روزهای اخیر دریافت یا پاسخگویی ایشان در پروندههای مشابه را مرور کرد!
۲- ایرانی یا پانامایی؟
از جمله ابهامات بزرگی که با این رویداد تلخ برای عموم ایرانیان به وجود آمد، نام نفتکش دچار حریق شده و پرچم برافراشته بر فرازش بود که هیچ سنخیتی با کشورمان ندارد. کشتیای که کمتر از ۱۰ سال سن دارد، اما «سانچی» پنجمین نامی است که بر آن نهاده شده است. فهرست بلندی از نامها که مرورش ثابت میکند ارتباط این نفتکش با کشورمان چیست: «سامان»، «سپید»، «GARDENIA»، «SEAHORSE» و سانچی. همه اینها در حالی است که بر بدنه این کشتی هنوز نام سپید خودنمایی میکند تا چرایی این تغییر نامها و چگونگی ارتباط این کشتی با کشورمان محل سوال باشد.
این تغییر نامهای متوالی در حالی رقم خورده که برخی مدیران از دشواریهای حرکت نفتکشهای ایرانی در شرایط تحریم و دور زدن تحریمها با شیوههایی مانند ثبت سپید با نام سانچی در پاناما سخن میگویند. ادعایی که اگر صحت داشته باشد، با تصادف سانچی به شکل کامل برملا شد و مشت کشورمان را در جهان باز کرد چراکه به رغم ثبت این نفتکش در زیرمجموعه شرکتی در پاناما و حرکت آن با نام غیرایرانی در آبهای جهان با پرچم این کشور، تمامی ۳۲ خدمه این کشتی ایرانی بودند و بارش میعانات گازی بود که از سکوهای دریایی عسلویه بارگیری شده بود و به محض بروز حادثه، واکنش کشورمان و اظهارنظرهای بسیاری از مسئولان بلندپایه کشورمان را به دنبال داشت. بماند که همه تاریخچه این نفتکش و ارتباطش با کشورمان را میتوان با یک سرچ ساده اینترنتی نیز دریافت!
۴- از دیمیتریس عبرت گرفتیم؟
نکته قابل تامل بعدی در خصوص ثبت این نفتکش در پاناما و تغییر نام آن به سانچی در حالی که خبری از اجاره و امثال آن نیست و ظاهر ماجرا به واگذاری این کشتی به پاناماییها شباهت دارد، مرور برخی بلاهایی نازل شده بر ناوگان دریایی کشورمان در دوران تحریم است. یادآوری امثال پرونده دیمیتریس یونانی که نامش در ذهن ایرانیان به چندین فروند از کشتیهای خریداری شده کشورمان در دوران تحریم که هرگز تحویل کشورمان نشدند، گره خورده است. پروندهای که حتی با دستگیر شدن این تاجر یونانی در سفرش به کشورمان نیز رفع و رجوع نشد تا این سوال به وجود آید که آیا در پرونده کشتی سانچی، حق و حقوق کشورمان به شکل کامل حفظ شده و این موضوع تضمین شده است یا واگذاری کشتی ۷۰ میلیون دلاری کشورمان به پاناما، ریسکهایی داشته که ممکن است بر اثر این حادثه روی ناخوششان بروز و نمود بیابد؟
۵- بحران ایرانی در حادثه جهانی؟
اما از همه این ابهامات در خصوص مالکیت این کشتی که بگذریم، مهمترین سوالی که این روزها مطرح است، به آتشی باز میگردد که ظاهرا قرار نیست خاموش شود و یک هفته است که میسوزد. حریقی که اگر نبود حادثه پلاسکو، ممکن بود آن را ناشی از بزرگ بودن سانچی و حجم زیاد بارش بدانیم یا برعکس، از ناتوانی اطفاکنندگان در این ماجرا گلایه سردهیم، اما حالا به شکل گیری ابهامی بزرگتر منجر شده است؛ اینکه آیا چینیها هم مانند ما در بزرگ کردن حوادث و تبدیلشان به بحران، مهارت دارند یا اینکه خارج شدن حریق سانچی از کنترل، اتفاقی استثنایی است که از بد حادثه گریبان کشتی ایرانی را گرفته است؟ سوالی که میشود آن را این گونه کاملتر کرد و صرف نظر از ابعاد حادثه در آبهای شرقی چین، این سوال را پرسید که آیا مسئولان کشورمان توانستند ابعاد حادثه را در کشورمان مدیریت کنند یا باز با پراکندگی اظهار نظر و پاسخهای نامناسب و سخنان نابجا، تنها در بحرانیتر کردن اوضاع نقش آفرینی کردند؟
۶- تکرارِ اتفاقی یا معنادار؟
اگرچه برخورد دریایی با این ابعاد اتفاقی بسیار نادر است که همه افراد آشنا با مسائل دریانوردی در جهان را شوک زده کرده و موجب شده در روزهای اخیر مطالب فراوانی پیرامون آن در رسانههای مختلف جهان منتشر شود، اما اگر بدانیم این دومین حادثه برای ناوگان شرکت ملی نفتکش کشورمان در حدود یکسال اخیر است، اوضاع فرق خواهد کرد. در آگوست سال ۲۰۱۶ نیز یک سوپرنفتکش ایرانی نیز با یک کشتی کانتینری در تنگه سنگاپور برخورد کرد. برخوردی که خوشبختانه ابعاد جانی نیافت و به خسارت مالی محدود ماند، اما هرگز اعلام نشد مقصر در وقوعش که بوده و فرجامش چه شده است. برخوردی که در دنیای روی آب، بسیار غیرعادی است، حتما مقصر دارد و میبایست با پرداخت ضرر و زیان همراه شود، اما سکوت مسئولات شرکت ملی نفتکش ایران و در بالادست ایشان، مسئولان صندوق بازنشستگی کشوری و وزارت رفاه در خصوص فرجام آن، چیزی است که مرورش این روزها دردناکتر جلوه میکند؛ سکوتی که شبیه به لاپوشانی است و از این رو این سوال را به دنبال دارد که آیا حادثه سانچی، تکرارِ اتفاقی حادثه برای ناوگان شرکت ملی نفتکش است یا معنایی ناگفته در پس آن نهفته شده؟
فهرست سوالاتی که میتوان تکمیل ترش کرد و به مواردی مانند عملکرد رسانه ملی در این حادثه و گفتوگو با خانواده افراد مفقود شده در حادثه، چرایی واکنش بسیار کند مسئولان به ماجرا و سفر نکردن به محل حادثه (مدیرعامل شرکت ملی نفکش روز گذشته راهی چین شد!)، مشخصات فنی نفتکش سانچی و تجهیز یا عدم تجهیز آن به سامانههای هشدار دهنده (به ویژه با توجه به تکرار حادثه در ناوگان نفتکشهای کشورمان) و چندین و چند ابهام دیگر نیز پرداخت.