گرما، خشکسالی، تنش و بحران آب، خشک شدن دریاچه ها، رودها و تالاب ها در کشورمان در حال عادی شدن و پذیرش واقعیت ساخته شده آن توسط مسئولین و دولتمردان است. کم شدن بی سابقه بارش باران و ریزگردهای مرگبار غرب کشور که اکنون شاهدش هستیم، مخاطراتی به همراه دارد.
به گزارش «تابناک»؛ بخشی از این خشکسالی ها و بی آبی ها به طبیعت مربوط می شود و بخشی نیز به خودمان. آنجایی که به طبعیت مربوط می شود، نیز ردپایی از ما وجود دارد!
بحران آب در ایران هم اکنون به امنیت کشور گره خورده است و به خوبی می دانیم تا در کشورمان مسأله ای به امنیت گره نخورد و امنیتی نشود، بدان توجه نمی شود.
در همین ماه اعتراضاتی در ایران به وقوع پیوست؛ اعتراضاتی که هرچند عوامل بیگانه نیز تلاش کردند از آن بهره برداری کنند، پیشران ها و زمینه های داخلی نیز داشته است. یکی از این پیشران های داخلی نیز خشکسالی و بحران آب در کشور است که توجهی به آن نشده است.
در همین زمینه، روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» در مطلبی با نام «گرم شدن هوا، بحران آب و ناآرامی؛ چگونه ایران در یک الگوی هشدار دهنده جای میگیرد؟» نوشته است: نیجریه، سوریه، سومالی و اکنون ایران، در هر یک از این کشورها بحران آب به شیوههای متفاوت به مجموعهای از ناآرامیهای شهری، مهاجرتهای گروهی، شورشها یا حتی جنگی تمامعیار منجر شده است.
در عصر تغییرات آبوهوایی تجربه این کشورها برای کشورهای دیگر عبرت آموز است. مؤسسه منابع جهانی در ماه جاری هشدار داد، تنش آبی در سرتاسر جهان در حال افزایش است، به طوری که تا سال ۲۰۴۰، ۳۳ کشور در جهان با بحران تنش آبی روبه رو خواهند بود.
کمبود آب میتواند نقطه آغاز اعتراضات خیابانی باشد: دسترسی به آب همواره یکی از منشأهای ناآرامی در هند بوده است.
این ناآرامیها میتواند توسط گروههای تروریستی مورد بهرهبرداری قرار بگیرد. گروه الشباب در پی آن بود تا از مزایای آسیبپذیرترین گروههای انسانی متأثر از خشکسالیها در سومالی استفاده کند.
کمبود آب میتواند سبب مهاجرت گسترده از نواحی روستایی به شهرها شود. در آن سوی ساحل خشک، جوانانی که دیگر قادر به گذران زندگی نیستند، مهاجرت میکنند و این امر میتواند به شورش بینجامد. بوکو حرام به این ساحلهای خشک در نیجریه، چاد و نیجر قدم گذاشت.
ایران جدیدترین نمونه از کشورهایی است که در آن بحران آب به نارضایتی عمومی منجر شده است. این امر به ویژه در شهرهای کوچک و شهرهایی نمود بیشتری دارد که یکی از خشکترین مناطق جهان بودهاند. کشتزارها بیبار شدهاند، دریاچهها به منبع گرد و غبار بدل گشتهاند. میلیونها تن به مراکز استانها و شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند و بیکاری به نارضایتی در میان جوانان انجامیده است. در کنار همه اینها خشکسالیِ فلجکنندهای آمده که تاکنون چهارده سال طول کشیده است.
به طور خلاصه بحران آب ـ خواه مسبب آن طبیعت یا سوء مدیریت انسانی باشد، خواه هر دو آنها ـ میتواند نخستین هشداری باشد از مشکلی که به وجود آمده است. گروهی از صاحبمنصبان نظامی بازنشسته آمریکایی در دسامبر گذشته هشدار دادند که تنش آبی ـ که آنها آن را به منزله کمبود آب شیرین قلمداد میکنند ـ چونان عاملی مهم در ناحیههای ناآرام و مناطق پرتنش ظاهر میشود.
تغییرات آب و هوایی سبب شده که ایران داغتر و خشکتر گردد. عیسی کلانتری، وزیر پیشین کشاورزی در ایران قبلاً گفته بود که اگر وضع فعلی مصرف آب در بخش کشاورزی ادامه داشته باشد، در کمتر از ۲۵ سال دیگر شرق و جنوب کشور خالی از سکنه خواهد شد و ۵۰ میلیون ایرانی از کشور مهاجرت خواهند کرد.
آیا بحران آب، دلیل ناآرامیهای اخیر در ایران بود؟
آب به تنهایی مبین این اعتراضاتی نیست که اوائل ژانویه آغاز شد و در کل کشور گسترش یافت، ولی همانطور که دیوید مایکل، تحلیلگر در مرکز استیمسون خاطرنشان میکند، کمبود آب یکی از مشهودترین شاخصهایی است که بیانگر شکست دولت در تامین نیازهای اساسی مردم آن کشور است.
او میگوید: «بحرانِ آب دولت ها را به پایین نمیکشد، ولی به ویژه در برخی از شهرهای کوچک عامل نارضایتی و محرومیت خواهد بود. از این روی، مدیریت آب مهمترین چالش سیاسی دولت است».
چرا وضعیت به اینجا کشیده شد؟
ایران نیز مثل بسیاری از کشورهایی همچون هند و سوریه، پس از انقلاب ۱۹۷۹ تصمیم گرفت، در زمینه غذا به خودکفایی برسد. این هدف در نفس خود هدف بدی نبود، ولی همان طور که کاوه مدنی کارشناس آب خاطرنشان میکند، این خودکفایی به معنای آن بود که دولت کشاورزان را تشویق کند تا به کشت محصولات گیاهی نیازمند آب مانند گندم در سراسر کشور بپردازند.
دولت همچنین با ارائه برق ارزان به کشاورزان و نیز قیمت تضمینی برای گندم تولید شده از سوی آنها تلاش کرد این هدف را تحقق بخشد: یک یارانه سخاوتمندانه دو قسمتی که چونان انگیزهای برای کاشت بیشتر گندم و بهرهبرداری بیشتر و بیشتر از منابع آب زیرزمینی قلمداد میشد.
نتیجه این تصمیم طبق گزارشی که کلودیا سادوف، متخصص آب، درباره بحران آب در ایران برای بانک جهانی تهیه کرده چنین است: «۲۵ درصد از کل آبی که از سفرههای آب زیرزمینی، رودخانهها، و نهرها برداشته شد، بیشتر از مقداری است که میتواند دوباره جایگزین گردد».
میزان ذخایر آب زیرزمینی در ایران با نرخ قابل توجهی نسبت به نقاط دیگر جهان در حال کاهش است و طبق محاسبات آقای مایکل طی ۵۰ سال آینده، سفرههای آب زیر زمینی در بخش وسیعی از ایران بدون آب خواهند بود. در بخشهایی از کشور نیز فقدان آب زیر زمینی موجب نشست زمین خواهد شد.
در نتیجه، بسیاری از دریاچههای ایران رو به خشک شدن و کوچک شدن رفتند. یکی از مهمترین آنها دریاچه ارومیه است که زمانی بزرگترین دریاچه نمکی منطقه بوده و اکنون به حدود ۹۰ درصد اندازه خود در دهه ۷۰ میلادی رسیده است.
آیا تغییرات آب و هوایی در این بحران نقشی بازی میکند؟
انتظار میرود در ایران میزان جریان آبهای سطحی- ناشی از بارش باران و آب شدن برف- تا سال ۲۰۳۰ به میزان ۲۵ درصد کاهش یابد.
پیشبینی میشود که در کل این منطقه، دمای هوا در تابستانها حدود دو تا سه درجه سانتیگراد گرمتر شود و میزان نزولات جوی تا 10 درصد کاهش یابد.
بنا بر تحقیقات دو دانشمند در سال ۲۰۱۵ در دانشگاه ام آی تی، پیشبینی میشود، این فرآیند گرم شدن «در بسیاری از شهرهای اصلی منطقه به درجه حرارتی منجر شود که ورای میزان تحمل انسان است.»
برای دولتمردان کشورهایی که با تنش آبی طرف هستند، مهمترین درس و هشدار از سوریه میآید. در سوریه دوران خشکسالی از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ طول کشید و این امر موجب مهاجرت تودهای از نواحی روستایی به شهرها و سپس بیکاری در میان جوانان شد. محرومیت شکل گرفت و در سال ۲۰۱۱ اعتراضات خیابانی گسترش یافت، پاسخ به این اعتراضات از سوی نظام سوریه سرکوب بود. جنگهای شهری آغاز شد و همین امر جغرافیای سیاسی خاورمیانه را از نو شکل داد.
ژولیا مککاد، جانشین مدیر CNA میگوید: بحران آب مستقیم به تعارض نمیانجامد، بلکه این بحران میتواند کاتالیزوری باشد که سیستم را در هم بشکند.