به گزارش «تابناک»؛ پس از اوضاع ملتهبی که چند هفته پیش در کشورمان حاکم شد و البته زوایای ناخوشایندی هم داشت، اوضاع باز به روال سابق بازگشت؛ آنقدر معمولی که حتی مسئولان به یاد نمیآورند، مدعی شنیدن اعتراض واقعی مردم شده بودند و از ایشان انتظار میرفت، به این اعتراضات ترتیب اثر داده و راه رفعشان را در پیش گیرند.
وضعیتی که امروز کامل بروز و نمود یافت. ابتدا با خبری که از خوزستان مخابره شد؛ از هفت تپه که نامش در سالهای اخیر با اعتراضات کارگران شاغل در مجتمع نیشکر گره خورده و ظاهرا قرار نیست تغییری در آن داده شود، حتی اگر بدانیم این دست اعتراضات پیش درآمد اعتراضات وسیعتر هستند!
ماجرا از این قرار بود که خبر رسید کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه در پی خلف وعده مکرر کارفرمایشان در خصوص پرداخت معوقات دستمزدی، بار دیگر برگزاری تجمع را در دستور کار قرار دادهاند؛ تجمعی که از روز گذشته آغاز شد، ولی امروز با ورود نیروی انتظامی به ماجرا و بازداشت شماری از معترضان، به دنیای اخبار راه مییافت.
اتفاقی که البته جدید نیست؛ اما با توجه به اعتراضات پراکنده در عین حال وسیع اخیر در کشور، شاید انتظار وقوعش نمیرفت و حتی به عکس، بسیاری متوقع بودند برای پیشگیری از آن هم که شده، رسیدگی به مشکلات کارگران این مجتمع به نمونه بی مثالی در رسیدگی به اعتراضات و پاسخ دادن به مطالبات تبدیل شود.
هنوز زمان زیادی از انتشار این خبر نگذشته، رهگذران خیابان ولیعصر در تهران با صحنهای مواجه شدند که آن هم پیش از اعتراضات چند نوبت تکرار شده بود و توقع میرفت، دیگر تکرار نشود. تجمع مالباختگان تعاونیهای اعتباری در زیرمجموعه وزارت جهاد کشاورزی که با حضور پررنگ مأموران انتظامی مشایعت میشد و شعارهای مختلف و بنرهای فراوان در دست معترضان، توجه همه رهگذران را به ایشان جلب میکرد.
بنرهایی که در یکی شان نوشته شده بود، زمانی که پول هایشان را در این تعاونیها سپرده گذاری میکردند، روی تابلو تعاونیها قید شده بود که زیر نظر بانک مرکزی کشورمان و با مجوز این نهاد دایر شدهاند و حالا نمیتوان آنها را غیرقانونی خواند و همه قصورهای صورت گرفته توسط بانک مرکزی و دیگر نهادها در رقم خوردن وضع فعلی را ندید گرفت.
تجمعی که همزمان با آن، در گوشه دیگری از شهر وسیع تهران، مراسمی برپا شده بود که همراه با موسیقی و آواز بود و ظاهرا هیچ شباهتی به تجمع کارگران هفت تپه یا اعتراض مال باختگان تعاونیهای وزارت کشاورزی نداشت، اما زمان زیادی طول نکشید که شبیه آنها شد. در مراسمی که برای تقدیر از قهرمانان جشنواره ورزشی بازنشستگان کشوری برگزار میشد و ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و پزشکیان، نائب رئیس مجلس دو تن از سخنرانان آن بودند.
سخنرانانی که وقتی هر یک پشت تریبون قرار گرفتند، جمع اندک بازنشستگان حاضر در سالن نتوانستند سکوت کنند و گاه با شعار و گاه با بلند شدن در جمع و فریاد زدن، کوشیدند خواستههایشان به گوش ایشان برسانند، بلکه گشایشی رخ دهد یا حداقل نارضایتی شان از وضعیتی که بدان مبتلا هستند را فریاد کرده باشند.
بازنشستگانی که هم وزیر و هم نائب رئیس مجلس به کاهش شدید قدرت خریدشان در یک دهه اخیر اذعان داشتند و هم از تلاش مضاعف و آمادگی شان برای رقم زدن تغییر در این وضع خبر میدادند، اما حاضران ترجیح میدادند بر زانو ایستاده و با صدای لرزان و خسته از ناکافی بودن این تلاشها سخن بگویند و تأکید کنند که برای زندگی به این دست رسیدگیها نیازمندند نه چند صباح دیگر که ممکن است در قید حیات نباشند و... .
وضعیتی دردناک که با تشریح آن، سه گانه اعتراضات در یک نیم روز معمولی در کشور کامل میشود؛ اعتراضاتی که پیشتر هم مطرح شدهاند، اما مورد توجه قرار نگرفته اند و حالا هم که مطرح میشوند، بعید است مورد توجه قرار گیرند؛ این را میشود از برقرار بودن اعتراضات، به فاصله چند هفته از آن غائله بزرگ در کشور دریافت که ظاهرا فراموش شده!