بسیاری شما را یک فرد امنیتی میدانند حتی جناب آقای روحانی در دفاع آخر از کابینه در خصوص شما گفتند وزیر ارتباطات باید آزادی، امنیت و فناوری اطلاعات را بداند تا بتواند از اطلاعات و آزادی مردم در فضای مجازی حراست کند. شما تا چه حد خود را یک فرد امنیتی میدانید و آیا واقعا امنیتی بودن امتیازی برای وزیر ارتباطات به شمار میرود؟
وزیر ارتباطات الزاماً نباید امنیتی باشد. سابقه من یک سابقه روشنی است و مسئله این نیست که من امنیتی بودم یا نه. بالاخره من یک سابقهای داشتم که در حوزه فنی، امنیت کار کردهام، در واقع در حوزه امنیت با دیدگاه فنی کار کردهام نه دیدگاه امنیتی؛ من چه در یک دستگاه امنیتی چه در وزارت ارتباطات، مهندس بودهام، وظیفه مهندس هم مشخص است. یک مدت معاون وزیر و رئیس زیرساخت بودم که وظایف مشخص داشتم. حالا هم در جایگاه وزیر یک وظایف مشخص دارم. وزیران ارتباطات مختلفی در دنیا وجود دارند که سابقه امنیتی دارند و این مسئلهای نیست که تنها در ایران اتفاق افتاده باشد.
به عنوان مثال، وزیر ارتباطات آفریقای جنوبی سابق بر این وزیر اطلاعات این کشور بوده و وزیر ارتباطات روسیه نیز سابقه امنیتی دارد، در ضمن وزیران دیگر کشورها هم هستند که سابقه امنیتی دارند؛ بنابراین امنیتی بودن الزام ندارد که شما نگاه امنیتی به هر مسئله داشته باشید. اما اینکه بگوییم این اپیدمی است و باید وجود داشته باشد، حرف درستی نیست و در عین حال بودن آن هم چیز عجیب و غریبی نیست.
چرا سابقه امنیتی شما با حاشیههای بسیاری همراه شد؟
در کشور برای کسی که در نهاد امنیتی کار کرده همیشه یک نکات منفی در نظر میگیرند یا مثلاً میگویند کابینه امنیتی تشکیل دادهاند. به نظر من اینکه فردی با سابقه امنیتی میخواهد در هر حوزه دیگری کار کند، نباید این سابقه برایش یک امتیاز منفی باشد بلکه یک فرد را باید با توجه به تواناییهایش دید. وقتی از مجموعه جدا شده که دیگر به آن مجموعه تعلق ندارد. آن چیزی که خطرناک است، این است که یک فرد نگاه امنیتی همراه با محدودیتساز نسبت به مسائل داشته باشد.
عرصه ارتباطات عرصه توسعه است نه عرصه محدودیت؛ اگر کسی دیدگاه محدودیتساز داشته باشد، الزاماً نیاز نیست که امنیتی باشد. سابق بر این وزیران ارتباطاتی داشتیم که میگفتند پهنای باند ۱۲۸ کیلو بیت بر ثانیه برای کل کشور کافی است، این افراد هیچ سابقه امنیتی هم نداشتند. چیزی که مذموم است، این است که نگاه محدودساز خود را به عرصه توسعهای وارد کنیم. پاسخ من هم در زمانی که عدهای شبهاتی نسبت به سابقه کاری من داشتند، این بود که اگر کسی باور دارد که نگاه من نگاه محدودساز است، برود و عقبه آشکار فعالیت من را ببیند.
بالاخره جهرمی در رایتل، سازمان تنظیم مقررات و زیرساخت بوده نگاهش آیا در این مشاغل توسعهای بوده یا محدودساز؟ زمانی که یک مسئله امنیتی در کشور صورت میگیرد و فردی با نام سرباز گمنام امام زمان (عج) فعالیت میکند، همه چیز خوب است، اما اگر همین فردی که در مجموعهای استخوان خرد کرده، میخواهد پست بگیرد، سریع میگویند این فرد امنیتی است. به هرحال از نگاه من باید ظرفیت و سابقه فرد دیده شود نه اینکه، چون در یک نهاد امنیتی کار کرده پس نگاه مذموم و بدی به مسائل دارد.
در زمان فیلتر شدن "تلگرام" و "اینستاگرام" شما به صورت مشخص در شبکههای اجتماعی خود اعلام کردید که این فیلترینگ موقت است و حتی از کسب و کارهایی که ضرر هم دیدند، عذرخواهی کردید که به نوبه خود این کار تحسینبرانگیزی بود، چرا که در زمان فیلتر شدن شبکههایی مانند "توئیتر" و "فیس بوک" هیچ مسئولی دلیل این محدودیت را اعلام نکرد. آیا امکان داشت در سالهای گذشته از همین روش جلوی فیلتر شدن شبکههای اجتماعی نظیر فیس بوک و توئیتر را گرفت؟
چون من در آن مقطع زمانی نبودم، نمیدانم چه تصمیمی میتوانست اتخاذ شود تا جلوی فیلتر این شبکهها گرفته شود. هر اتفاقی شرایط خاص خودش را دارد در شرایط فعلی کسب و کار و زندگی مردم وابستگی بسیاری به شبکههای اجتماعی دارند. ممکن است در آن مقطع زمانی مسئولان چارهای جز گرفتن این تصمیم نداشتند، اما باید توضیحات لازم برای این تصمیم هم اعلام میشد و در حال حاضر هم کسانی که این سرویسها را فیلتر کردند، حضور دارند و باید پاسخگو باشند.
به نظر من نیاز است که ما در سیاستهای رسانهای خودمان تجدید نظر کنیم. در زمینه استفاده از پیام رسانهای داخلی باید فرهنگسازی و اطلاعرسانی صورت بگیرد که استفاده از این پیامرسانها با توجه به زیرساختهایی که در کشور ایجاد شده، چه مزیتهایی برای کاربران به دنبال دارد. اعتقاد شخصی بنده در موضوع رسانه این است که رسانهها باید آزادی عمل بیشتری داشته باشند. یکی از نکات منفی تلگرام هم همین موضوع است.
ما همه مردم کشور را جمع کردهایم در فضای بسته و همه کسانی را هم که میخواهند با مردم صحبت کنند به این فضا آوردهایم، اما افکار جهانی تحت تأثیر تلگرام نیست چرا که محیطش بسته است و همه مردم دنیا هم عضو آن نیستند. اما افکار جهانی تحت تأثیر اتفاقاتی که در توئیتر رخ میدهد، هستند. به اعتقاد من شیوه و سیاست رسانهای ما نیاز به بازنگری دارد. البته وزارت ارتباطات متولی سیاستگذاری رسانهای نیست، به همین خاطر هم میگویم نظر شخصی من این است.
آیا همین سیاستگذاری رسانهای باعث شده که به این شدت تلگرام در کشور مورد استقبال قرار بگیرد و هر تصمیمی در خصوص آن با حساسیتهای بسیاری همراه باشد؟
چون محدودیت رسانهای داریم، این پلتفرم پیامرسان تبدیل به پلتفرم رسانهای شده است. این در حالی است که این دو مقوله از یکدیگر جدا هستند و به همین علت در هیچ جای دنیا به این شدت به یک پیامرسان توجه نمیشود.
در حال حاضر شبکه اجتماعی در کشور وجود دارد که بتواند جایگزین تلگرام باشد؟ البته در این زمینه اعلام شده پیامرسانی به نام "ایتا" قرار است جایگزین تلگرام شود.
به عنوان وزیر ارتباطات و همچنین فردی که در فضای مجازی حضور فعالی دارم، باید بگویم تاکنون اسم این پیامرسان داخلی را نشنیدهام. طبیعتاً ما خدمات دولت الکترونیک، پرداخت بانکی و ... را نمیتوانیم روی یک پیامرسان خارجی ببریم، اما بحث رسانه کمی متفاوت است. اگر قرار باشد تنها پیامرسان کار رساندن پیام ساده را انجام بدهد، باید گفت: پیامرسانهای داخلی ما این ظرفیت را دارند و این کار خیلی پیچیدهای نیست.
اما وقتی انتظار دارید یک پیامرسان تبدیل به رسانهای شود که با گذاشتن یک مطلب در یک لحظه ۵۰۰ هزار نفر آن را ببینند، این قطعا حوزه کاریاش رسانه است. توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد که حوزه پیامرسان و رسانه باید تفکیک و مشخص شود؛ به نوعی که عرصه پیامرسان باید داخلی باشد و عرصه رسانه، بینالمللی باشد که ما هم در آن حضور موثر داشته باشیم و با توجه به این نکات میتوانیم به طور منطقی به نتیجه برسیم. توجه داشته باشید در ایران به دلیل محدودیت، برخی شبکههای اجتماعی مفهوم پیامرسان و رسانه یکی شده است.
حالا شما میپرسید آیا میشود جایگزینی برای تلگرام داشت؟ بنده میگویم در بخش پیامرسان بله، اما در خصوص رسانه باید گفت: در صورتی امکان جایگزینی یک پیامرسان داخلی به جای تلگرام امکانپذیر است که در لایه رسانه به جنبههای بینالمللی آن هم نگاه شود.
یعنی میتوانیم یک پیامرسان داخلی داشته باشیم که مانند تلگرام به بستری برای کسب و کارهای مجازی هم تبدیل شود؟
چنین پیامرسانی پیشنیازهایی دارد؛ از جمله اینکه بستر پرداخت داشته باشد یا خدمات الکترونیکی دولت روی آن قرار گرفته باشد و ... که در حال حاضر پیامرسانهای داخلی ما ظرفیتهای خوبی ایجاد کردهاند که کسب و کارهای داخلی ما میتوانند روی این پیامرسانهای بومی به راحتی کار کنند.
چرا تاکنون این پیامرسانها مورد استقبال کاربران ایرانی قرار نگرفتهاند؟
شما تلگرام را الان با این دید استفاده میکنید که یک خبری را روی آن بخوانید، خبری را از طریق آن منتشر کنید و در کنار آن خریدی را هم انجام دهید. تلگرام امروز به یک رسانه تبدیل شده و به هیچ وجه بحثهای پیام رسانی آن مورد توجه نیست. کارکرد متفاوت را هم اگر میخواهید ببینید واتس اپ یک پیام رسان است، اما تلگرام در مقابل آن یک رسانه است.
پس شما میگویید بخش توسعه پیام رسان داخلی برعهده وزارت ارتباطات است، اما بخش توسعه رسانه آن برعهده نهاد دیگر مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
خیر؛ بخش توسعه پیام رسان و رسانه به هیچ وجه برعهده وزارت ارتباطات نیست بلکه ما تنها باید زیرساخت شبکه را آماده کنیم که آماده شده است. یکی از وظایفی که در مصوبه شورای عالی فضای مجازی برعهده وزارت ارتباطات گذاشته شده این است که ما باید تسهیلاتی را برای پیام رسانهای داخلی به وجود میآوردیم که ایجاد کردهایم و در مجموع وزارت ارتباطات متولی سیاستگذاری در فضای مجازی نیست.
از آنجا که رفع فیلتر از توئیتر دغدغه بسیاری از کاربران است، در همین راستا گفتگویی با بعضی از نمایندگان مجلس داشتیم که آیا برای این رفع فیلتر برنامهای در دست دارند که یکی از نمایندگان بر این اعتقاد بود که مسئولینی که توئیت میکنند، بیکار هستند چرا که مسئولی که دغدغه کار برای مردم داشته باشد، حتی فرصت تماشای تلویزیون ندارد چه رسد به حضور در شبکههای اجتماعی. از آنجا که شما حضور فعالی در شبکههای اجتماعی دارید، نظرتان در این خصوص چیست؟
در این خصوص دو دیدگاه وجود دارد؛ یکی دیدگاه سنتی مدیریتی است؛ یعنی شما تمام انرژی و وقتت را برای انجام مجموعه اقداماتی میگذارید و تمام. یک دیدگاه مدرن مدیریتی هم وجود دارد که شما بر اساس آن برای انجام اقدامات خود از جامعه بازخورد دریافت میکنید. شما مجموعه اقداماتی را برای مردم انجام میدهید پس باید ببینید اثرات آن در سطح جامعه به چه صورت است. در بسیاری از مواقع ما کاری را در وزارت ارتباطات انجام میدهیم و در نهایت خلاصهای از گزارش کار را از طریق شبکههای اجتماعی با مردم در میان میگذاریم.
از طریق همین اطلاعرسانی، کامنتهایی دریافت میکنیم و متوجه میشویم که نتوانستهایم در خصوص یک موضوع همه جوانب را در نظر بگیریم. به اعتقاد من لازمه مدیریت هوشمند استفاده از ظرفیتهایی است که شبکههای اجتماعی به وجود آوردهاند؛ مثلاً در خصوص طرح رجیستری، تغییر تعرفه اینترنت و ... تصمیماتی برای مردم گرفته میشود پس باید همراهی افکار عمومی را هم با خودت داشته باشی، چرا که نمیتوان به افکار عمومی بی تفاوت بود.
تمام شبکههای اجتماعی که در آن فعال هستید را خودتان به روز رسانی میکنید؟
بله.
چه مدت زمان برای فعالیت در شبکههای اجتماعی اختصاص میدهید؟
معمولا شبها یک ساعت و تا یک ساعت و نیم وقت برای خواندن مطالبی که لازم باشد، در نظر میگیرم.
هر نوع کامنتی پای پستهای شما دیده شده آیا اقدام به پاک کردن یا بستن کامنتهای خود در این شبکهها هم کرده اید؟
بله، در بسیاری از موارد افراد از الفاظ رکیک استفاده کرده و من مجبور به پاک کردن آن شدهام. البته در بخشی از موارد از آنها خواستهام که رعایت کنند، چرا که ما در محیطی هستیم که همه چیز آن مشخص است و خیلیها رعایت کردهاند و فضا نسبت به گذشته بهتر شده است.
در بخشی از کامنتها هم این کاربران هستند که به سوالاتی که از من پرسیده شده، جواب دادهاند که این بسیار جالب است. یعنی یک فضای تعاملی سازنده که به تصمیمات ما در وزارت ارتباطات هم کمک میکند. کامنتها را گذاشته اند که نظرات را بخوانیم نه اینکه آنها را ببندیم.
اگر گفتوگو را به سمت مسائل روز حوزه فاوا ببریم نخستین سوال باید در خصوص طرح رجیستری باشد. جناب وزیر بحثهای گوناگونی در خصوص اجرای طرح رجیستری تلفن همراه مطرح هست از جمله اینکه عدهای با انجام تغییرات فنی، امکان دور زدن این طرح را دارند. آیا این ادعا درست است؟
اینکه ما در مورد راههای دور زدن رجیستری تلفن همراه صحبت کنیم مطلوب نیست.
منظور صحت این ادعاست که آیا راه دور زدن این طرح وجود دارد و وزارت ارتباطات به عنوان مسئول فنی طرح از این راهها باخبر است یا خیر؟
هر طرحی که اجرا شود، ممکن است یک روش خلاقانه آن را نقض کند، این خصلت فناوری است. بحثی که در سال ۸۵، زمانی که نخستین بار این طرح پیادهسازی شد، مطرح بود، به نوعی دور زدن رجیستری بود. به این صورت که رجیستری با جعل کد IMEI گوشی به سادگی صورت میگرفت. یعنی زمان اتصال گوشی با شبکه تنها با کد IMEI گوشی چک میشد و یک سودجو این IMEI را به سادگی جعل و سیستم را به راحتی دور میزد. تدبیری که در دور دوم اجرای این طرح در نظر گرفته شد، این بود که اتصال بین شماره تلفن و IMEI با یکدیگر به وجود بیاید که با این کار امکان جعل کد IMEI به شدت مشکل میشد.
ولی باز هم راهی برای دور زدن طرح رجیستری وجود دارد؟
در هر صورت ممکن است در اجرای این طرح خیلی اتفاقها رخ دهد، اما باید جلوی آنها را با راهکارهای ویژه گرفت. برای مثال ۲۰ شیوه دور زدن طرح ابداع شده که ما برای جلوگیری این ۲۰ شیوه راهکار در نظر گرفتهایم. از سوی دیگر هزینه این دور زدن بسیار بالا خواهد بود و چندان مقرون به صرفه نیست که فردی از آن استفاده کند.
منبع: سالنامه نوروزی ایران