همزمان با تلاش های فراوانی که در فلات مرکزی به منظور نهایی کردن پروژه های انتقال آبی چون بهشت آباد صورت می گیرد و بر انتقال آب با هدف تأمین آب شرب تأکید می شود، در بخش های غربی کشور، طرح های مشابهی در جریان است که ضرورت چندانی برای اجرای آنها دیده نمی شود؛ طرح هایی مثل انتقال آب کاکارضا که علی رغم میلیاردها تومان هزینه، جز خسارت دستاورد دیگری نداشته است.
به گزارش «تابناک»؛ دهه هشتاد شمسی را باید دهه اجرای طرح های بزرگ انتقال آب کشور و برنامه ریزی و سرمایه گذاری برای طرح های بیشتر انتقال آب نام گذاری کرد؛ دهه ای که افکار عمومی و کارشناسان، هنوز به خسارات چنین پروژه هایی واقف نبودند و بنابراین، دست مدیران اجرایی کشور برای هر کاری باز بود؛ دستان بازی که حالا به بسته شدن امیدهای حیات در بسیاری از نقاط جغرافیایی کشور منجر شده است.
جدا از پروژه های عظیم انتقال آب کشور مثل کوهرنگ 1 و 2، چشمه لنگان و خدنگستان، صفارود، بهشت آباد، کوهرنگ 3 ، ونک و... که مجموعاً به خسارت های سنگینی در بخش مراتع و زمین های زراعی خاصلخیز و با ارزش جنوب غرب کشور دامن زد، در غرب کشور نیز تلاش هایی برای توقف و انتقال آوردهای آبی رود کرخه از مسیر اصلی جریان گرفت که پس از سال ها تلاش در این زمینه، مروری بر دستاوردهای آن خالی از لطف نیست.
از جمله پروژه های مهمی که از سال 1383 و در استان لرستان عملیات اجرایی شدنش آغاز شد، طرح ساختن سد و تونل انتقال آب کاکارضا بود که با گذشت سیزده سال از زمان آغاز اجرای طرح، اکنون به نظر نمی رسد مدیران حامی این طرح بتوانند در برابر انتقادها سخن قانع کننده ای به افکار عمومی ارائه دهند.
ابهام و انتقاد به فرایند اجرای این طرح عجیب و غریب آنقدر بالاست که از هر سو به آن نگاه شود، اشکال ها خود را نشان می دهند. با این حال در ادامه تنها به چند بخش مهم آن اشاره می شود.
عملیات ساخت سد و تونل انتقال آب کاکارضا که خود از سرشاخه های اصلی رود کرخه به شمار می رود، با هدف انتقال سالانه 120 میلیون مترمکعب آب از رود کاکارضا به سمت شهرستان خرم آباد در سال 1383 آغاز شد.
برای این طرح انتقال آب که مبدأ آن شهرستان سلسله به مرکزیت شهر الشتر و روستایی با نام کاکارضا است، در آغاز اجرای پروژه اهدافی چون تأمین آب کشاورزی 7هزار و 300 هکتار زمین، تأمین آب آشامیدنی مردم شهر خرم آباد به میزان سالانه 55 میلیون مترمکعب، تأمین آب صنعت به میزان 5 میلیون مترمکعب، تأمین آب مزرعه پرورش ماهی به میزان 30 میلیون متر مکعب و توسعه صنعت گردشگری به میزان 30 میلیون مترمکعب آب در نظر گرفته شد.
بخش کوچکی از این طرح عظیم انتقال آب که شامل 33 کیلومتر تونل، 4 کیلومتر باکس بتنی و 20 کیلومتر خط لوله است، با ظرفیت انتقال آب هزار و 800 لیتر ثانیه در بهمن ماه 1395 توسط وزیر وقت نیرو افتتاح شد تا بر اساس آن تأمین آب شرب شهر خرم آباد تا سال 1420 تضمین شود؛ ظرفیتی که البته اکنون تا 250 لیتر بر ثانیه کاهش یافته است.
این طرح انتقال آب که تاکنون نزدیک به 120 میلیارد تومان هزینه مالی داشته است، در سیزده سالی که از اجرایی شدن آن می گذرد و به دلیل نمایان شدن خسارات زیست محیطی آرام آرام دستخوش تغییراتی شد که البته بسیاری از نمایندگان استان لرستان آن را قبول ندارند.
برای مثال با اینکه در ابتدای اجرای طرح به موضوع آبیاری نزدیک به 8 هزار هکتار زمین کشاورزی در مقصد انتقال آب و توسعه صنایع گردشگری نیز تأکید شده بود، با توجه به کاهش آورد آبی رود کرخه و فشار مضاعف سازه های انسانی بر تالاب هورالعظیم، مقامات وزارت نیرو با بهره برداری از این آب در بخش کشاورزی مخالفت کردند.
اینکه چگونه برنامه ریزان و طراحان این پروژه در ابتدا محاسبه خسارات چنین طرحی را برآورد رود بزرگ کرخه و نیز خشک شدن تالاب هورالعظیم محاسبه نکرده بودند و بدون اینچنین ملاحظاتی گام در اجرای طرح گذاشتند، سؤالی است که شاید نیاز باشد، برخی مقام های نظارتی و مسئول در پی پاسخ به آن برآیند.
محاسبه میزان 55 میلیون مترمکعب آب برای شرب شهر خرم آباد در سال 1383 و اجرای طرح عظیم انتقال آب با ظرفیت 120 میلیون مترمکعب در این مسیر، در حالی است که خرم آباد در سال 1383 جمعیتی نزدیک به 320 هزار تن داشت و حال آنکه 55 میلیون مترمکعب آب می توان برای نزدیک به یک میلیون نفر در سال آب شرب تأمین کند. با دقت به این نکته که شهرستان خرم آباد از نظر اقلیمی و بارشی چندان تفاوتی با شهرستان مجاور یعنی شهرستان سلسله ندارد و مثل شهرهایی چون کاشان، اصفهان، یزد و کرمان درگیر با بحران آبی شدید نیست.
گذشته از مسأله نیاز یا عدم نیاز شهر خرم آباد به آب شرب، مسأله مهم دیگر تصمیم مسئولان به انتقال 30میلیون مترمکعب آب از سرشاخه های کرخه با میلیاردها تومان هزینه به مکانی دیگر برای توسعه صنعت پرورش ماهی است؛ صنعتی که بیشتر فعالان آن را بخش خصوصی شکل می دهند و مشخص نیست، چه انگیزه ای در مسئولان دولتی آنها را به این سمت کشانده است.
آیا عقل سالم به متولی سالم منابع آب حکم نمی کند که به جای انتقال میلیون ها مترمکعب آب با میلیاردها تومان هزینه، صنعت گردشگری مورد نظر و پرورش ماهی در ذهن را به مبدأ انتقال آب ببرد و توسعه در مناطق مستعد جغرافیایی دنبال کند؟
جالب تر از همه مطالب بالا این است که اکنون و پس از سال ها تلاش برای ساخت این طرح، تنها 10 درصد ظرفیت طرح نهایی شده و مابقی آن به ده ها میلیارد تومان اعتبار دیگر نیاز دارد؛ اعتباری که اگر تخصیص داده شود، ضربات مهلک بیشتری به محیط زیست و رود کرخه وارد می کند و اگر تخصیص داده نشود، تمام هزینه های گذشته را هیچ خواهد کرد.
این نکته نیز قابل تأمل است که بر اساس اظهارنظر مدیران آب و فاضلاب استان لرستان همین 10 درصد انتقال آب نهایی شده نیز به دلیل نبود سیستم تصفیه خانه استاندارد کاربرد چندانی ندارد و برای تکمیل طرح و بهره برداری بهینه از آب انتقالی به 80 تا 90 میلیارد تومان اعتبار برای ایجاد تصفیه خانه های به روز و استاندارد نیاز است.
همه آنچه به آن اشاره شد، مجموعه تلاش های متناقض و عجیبی بود که منجر به اجرایی شدن ناقص و نا تمام سد و تونل انتقال آب کاکارضا در استان لرستان شد و در نتیجه نه تنها به اهداف مورد نظر نرسید، بلکه باعث شد که حقابه های تالاب هورالعظیم و رود کرخه به شدت کاهش یابد.