انتقاد ظریف از اروپا، حمایت شمخانی از لوایح دولت، واکنش ها به فهرست انتخابی تیم ملی فوتبال، سیدجلال غایب بزرگ، ظريف و عراقچي در مجلس چه گفتند؟ كردها و انتخابات عراق، محکومیت شدید پزشکان آفرگیر، صدر در جست وجوي متحد قدرتمند، بازنشستگي اجباري زيباكلام، حل FATF با كليد دفتر رهبري، شرط افشانی برای افشای تخلفات قالیباف، انسداد تحريمها راهکار اروپا مقابل آمريکا و چراغ سبز مجلس به افزايش قيمت خودرو، از مواردی است که موضوع گزارش های خبری و تحلیلی روزنامه های امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز دوشنبه۳۱ اردیبهشت در حالی چاپ شدند و بر پیشخوان روزنامه فروشی ها قرار گرفتند که بدرقه تیم ملی فوتبال برای حضور در مسابقات جام جهانی روسیه توسط رئیس جمهور و اخبار منتشر شده از جلسه غیرعلنی مجلس با حضور ظریف و شمخانی در کنار عناوینی همچون جهش های بازار مسکن و انتقاد از رفتار اروپا در قبال ایران، از مواردی است که در صفحات نخست بیشتر روزنامه ها برجسته شده است.
روزنامه خراسان تیتر نخست خود «انتقاد ظریف از اروپا» را از گزارش امروزش که در آن از تأکید وزیر امورخارجه مبنی بر اینکه تعهد اروپا با انصراف شرکت های بزرگ تطابق ندارد، انتخاب کرده است. این روزنامه فهرست تیم ملی و جرقه ناامیدی را هم عنوان یادداشت روز امروز خود کرده است.
روزنامه اعتماد با چاپ تصویری از پیراهن تیم ملی فوتبال با نام حسن روحانی در دستان رئیس جمهور در کنار کی روش و وزیر ورزش و جوانان عنوان بدرقه یوزها را برای آن انتخاب کرد. اميررضا واعظ آشتياني نیز سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان نقش ورزش در جامعه را نوشته است.
روزنامه شرق با قرار دادن عنوان تقابل شدید غیر علنی در پس زمینه تصویر علی شمخانی و جواد ظریف در مرکز صفحه نخست امروزش، روایت علی مطهری از حضور ظریف و شمخانی در جلسه غیرعلنی مجلس را برجسته کرده است. وزیر آموزش و پرورش نیز در سرمقاله امروز این روزنامه، مطلبی با تیتر صندوق ذخیره فرهنگیان خیریه نیست نوشته است.
روزنامه وطن امروز نیز عنوان تناقضگویی اروپا را تیتر یک کرد و در گزارشی، اظهارات مسئولان وزارت خارجه را حول محور برجام و نحوه تعامل اروپا در قبال ایران تحلیل کرده است. سرمقاله امروز این روزنامه با همین محور و با عنوان خدعه اروپا با ایران توسط مهدی محمدی نوشته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
روسها مراقب باشند چه میگویند
نوذر شفیعی، کارشناس مسائل خاورمیانه در یادداشتی که در شماره امروز آرمان امروز چاپ شده است، نوشت: درباره اظهارات نماینده ویژه پوتین مبنی بر لزوم خروج ایران و حزبالله از سوریه، امیدوارم این اظهارنظری که از سوی مقامهای روسی مطرح میشود بر اساس همان تفسیری باشد که مقامهای سوریه گفتهاند و منظور این باشد که نیروهای مقاومت در سوریه از این بحث پوتین در مورد خروج نیروهای خارجی مستثنا هستند و امیدواریم بیشتر معطوف به ترکیه و آمریکا باشد زیرا هنوز دقیقا روشن نیست که منظور پوتین چیست، نمیتوان این تحلیل را داشت که اظهار نظر پوتین معطوف به نیروی قدس ایران، حزبالله لبنان و بهطور کلی نیروهای مقاومت در سوریه بوده است، اما صورتی که پوتین از اظهارات خود چنین هدفی را دنبال کرده باشد بزرگترین ضربه به روسیه و سیاست خارجی این کشور وارد خواهد شد.
روسیه اکنون مجموعهای از مشکلات را با آمریکاییها، اروپاییها و نیروهای جهادی داخلی دارد که اگر بخواهد متحدانی مانند ایران را از دست بدهد، بدون تردید نتیجهای جز سقوط در مسیر روسیه وجود نخواهد داشت. البته منظور از سقوط، فروپاشی روسیه نیست بلکه روسیه در تنگنایی قرار میگیرد که چارهای جز پذیرش خواستههای مخالفان خود ندارد یعنی باید خواستههای آمریکاییها، اروپاییها و جریانهای رادیکال در روسیه و سایر جریانها را بپذیرید. از سوی دیگر، این حرکت روسیه (درخواست خروج ایران از سوریه) یک درس تاریخی به جامعه جهانی خواهد داد که روسیه از ظرفیت ایران برای تامین منافع خود در سوریه استفاده کرد اما به محض اینکه منافعش تامین شد متحدان خود را کنار گذاشت و این موضوع در پس ذهن مردم ایران وجود دارد؛ یعنی یکی از دغدغهها و انتقادهای ملت ایران نسبت به روابط ایران و روسیه در این است که روسیه در گذشته متجاوز ایران بود و کشوری نیست که قابل اتکا باشد. اگر روسیه چنین رفتاری داشته باشد این ذهنیت تاریخی را در بین مردم ایران مجددا زنده میکند و دست آنهایی که در پی تعامل و گسترش مناسبات با روسیه هستند میبندد و آنها حرفی برای گفتن ندارند. نباید فراموش کرد که در ایران برخی بر گسترش روابط بین ایران با چین و روسیه تاکید دارند و بعضیها هم هستند که روسیه را بهعنوان کشوری که نمیتوان به آن اعتماد کرد در نظر میگیرند بنابراین اگر جریانی که طرفدار غرب است در ایران تقویت شود دیگر جایی برای روسیه در ایران نخواهد ماند و این به معنای از دست رفتن یک ظرفیت استراتژیک برای روسیه است.
علاوه بر این از دید ملت ایران، اینکه روسیه تصمیم گرفت موشکهای اس300 خود را به سوریه نفروشد، نشان میدهد روسیه بیش از آنکه تحت تاثیر سوریه باشد تحت تاثیر اسرائیل است و این هم یک نکته منفی در کارنامه پوتین است، زیرا اگر این موشکها به سوریه فروخته میشد دیگر هواپیماها و موشکهای اسرائیلی به سادگی نمیتوانستند سوریه را مورد هدف قرار دهند. بنابراین مشخص است که روسیه منافع اسرائیل و منافع خود در سوریه را دنبال میکند یعنی سوریه تا زمانیکه منافع روسیه و اسرائیل را تأمین کند اهمیت دارد و در غیراین صورت فاقد اهمیت خواهد بود. امیدوارم روسیه در وضعیت کنونی که بهشدت در تنگنا قرار دارد و زمانیکه خیلی از کشورها تلاش میکنند بین ایران و روسیه را برهم بزنند، بداند به زبان آوردن چنین عباراتی بهصلاح روسیه نیست زیرا خروج ایران از سوریه ارتباطی به روسیه نخواهد داشت و ایران با دولت و جامعه سوریه کار میکند و آنها هستند که باید در مورد حضور یا عدم حضور نیرویی در سوریه تصمیم بگیرند. البته درصورتی که روسیه چنین مقصودی دارد امیدواریم بلافاصله رفتار خود را اصلاح کند و متوجه این موضوع باشد که کشوری که در این فسخ قراردادها و وعدهها ضربه میخورد روسیه است، نه ایران. با این حال اگر بخواهیم در مسیر چالشهایی که با آن مواجه هستیم موفق شویم نیازمندیم پشتوانه مردمی را در داخل کشور بیشتر کنیم یعنی باید مسائل و مشکلات مردم را حل کنیم و مردم را بهعنوان سرمایه اجتماعی خود حفظ و تقویت کنیم. سیاستمداران همآنطور که به جلو و فرای مرزها نگاه میکنند، باید حواسشان باشد که نزاع فرای مرزها بدون پشتوانه داخلی امکانپذیر نیست. بنابراین باید به مردم بهعنوان سرمایه اجتماعی توجه بیشتری کنند تا مردم همانند گذشته حمایت از نظام خود را ادامه دهند تا سیاست خارجی و سیاست امنیتی بیرون از مرزها با آرامش خاطر بیشتری پیگیری شود.
فهرست تیم ملی و جرقه های ناامیدی اجتماعی
سید مصطفی صابری در ستون یادداشت روز روزنامه خراسان درباره لیست انتخابی تیم ملی فوتبال نوشته است: روز گذشته و دقایقی بعد از اعلام فهرست تیم ملی فوتبال برای شرکت در اردوی تدارکاتی ترکیه، که گام آخر آماده سازی تیم برای حضور در جام جهانی است فضای مجازی پر شد از تصویر سید جلال حسینی و وریا غفوری دو ستاره تیم های قرمز و آبی پایتخت که به دلیل درخشش های اخیر و نبود چهره شاخص در پست هایشان، گزینه های اصلی تیم ملی برای جام جهانی محسوب می شدند اما کی روش آن ها را از فهرست 24 نفره خارج و به فهرست استندبای اضافه کرده بود. کار به این بدعت عجیب برای اعلام فهرست استندبای که در دنیا بی سابقه است نداریم، اما کی روش با این فهرست عجیب و حذف چند چهره شاخص و حضور چند بازیکن معمولی و حتی ضعیف موفق شد یکی از معدود اتحادها و همدلی ها را بین هواداران پرسپولیس و استقلال و حتی کل جامعه فوتبالی کشور رقم بزند؛ افسوس که این یکدلی حالا در موضوع تلخی یعنی ناامیدی و نگرانی برای تیم ملی رقم خورده است. تیم ملی فوتبالی که در کشور ما هم مثل بقیه نقاط جهان امید و انگیزه مهمی برای مردم است. فوتبال و هواداری تیم ها به خصوص اگر تیم ملی باشند به آدم ها حس هویت می دهد، امکانی برای یکدست شدن جامعه فراهم می کند که در کشور ما جلوه جالبش را در ماجرای 8 آذر 1376 و صعود تیم ملی با آن نسل طلایی به جام جهانی فرانسه تجربه کردیم. همین فوتبال نه فقط در سطح ملی اش، بلکه در سطح یک شهر مثل قائمشهر با صعود تیم دوست داشتنی نساجی شور و امید ایجاد می کند. فوتبال بازی کردن، درک قوانینش و پیگیری نتایجش امکانات کمی می طلبد و محدود به قشر خاصی نیست.
ورزشی گروهی که بازتاب جالبی از واقعیت های زندگی در ابعاد فردی و اجتماعی است؛ یعنی کوشش و تلاش، درست وقتی در منگنه عامل مهمی مثل زمان هستی، انتخاب های درست در لحظات حساس که می تواند از یک آدم معمولی قهرمانی ملی بسازد و نتیجه ای که همیشه تابعی از زحمات تو نیست و می تواند در یک لحظه با عاملی بیرونی مثل داوری عوض شود همگی باعث می شود فوتبال یک درام منحصر به فرد و پرهیجان باشد که با لحظه لحظه اش زندگی کنی؛ حس تعلق داشته باشی و از پشت تلویزیون خانه ات در کنار میلیون ها نفر دیگر شادی و غم را تجربه کنی. برای همین است که لحظات شیرین فوتبال برای آدم های معمولی کوچه و خیابان جای خالی بسیاری از نداشته ها را پُر می کند؛ چون بخشی از یک اتفاق بزرگ می شوند. برای همین فوتبال دیگر یک سرگرمی نیست. ورزش یا ورزش های محبوب در هر کشوری این ویژگی را دارند و این حس جمعی ارتباط چندانی با میزان موفقیت و افتخارات تیم ملی آن کشور ندارد. در سال 1995 و در روزهای آغازین دولت ماندلا در آفریقای جنوبی، کشوری که شکاف بزرگ نژادپرستی بین مردمش اتحاد را خدشه دار کرده بود، ماندلا که بعد از تحمل 27 سال زندان به ریاست جمهوری رسیده بود تمام قد از تیم ملی راگبی آفریقای جنوبی که یکی از نمادهای آپارتاید بود حمایت کرد تا آن را به نمادی از آفریقای جنوبی جدید که رنگ ها و قومیت ها در آن بی معنی هستند تبدیل کند؛ اتفاقی که با قهرمانی آن تیم در جام جهانی راگبی رقم خورد. تکرار تجربه های متنوعی که در کشورمان و دیگر نقاط دنیا درباره تاثیر ورزش در غرور ملی و انسجام اقوام و طبقات دارد این روزها با انتخاب های کی روش برای تیم ملی کمی سخت به نظر می رسد و موجی از ناامیدی بابت نتایج ضعیف احتمالی فوتبال کشورمان در جام جهانی شکل گرفته است؛ چون انتخاب اشتباه و نتیجه ضعیف فقط یک عدد نیست. صد البته که کی روش مربی بزرگی است؛ الکس فرگوسن چهره نادر فوتبال جهان در کتاب «رهبری» که خاطرات او از چند دهه موفقیت در منچستر است خاطرات جالبی درباره کی روش که آن زمان دستیارش بوده دارد. اما همان کی روش در تعامل با فدراسیون فوتبال کشور ما که در برابر او هیچ کاره بودند تبدیل به یک عنصر دیکتاتور و غیرپاسخ گو شد که هیچ نقدی را تحمل نمی کند و کمترین جایگاهی بین پیش کسوتان و چهره های مرجع فوتبالی ندارد؛ حتی از جانب آن ها متهم به خیلی چیزها می شود.
این قاعده که هر مربی می تواند بازیکنان مدنظرش را بر اساس تاکتیک تیمی انتخاب کند پذیرفته شده و بدیهی است اما حذف چند چهره شاخص و تاثیرگذار لیگ برتر، در حالی است که بعضی از لژیونرهای فهرست ماه هاست در تیم خود نیمکت نشین هستند یا هیچ بازی نداشته اند؛ اگر دلایل فنی داشته باشد که بعید به نظر می رسد باید از سوی کی روش برای افکار عمومی تشریح شود تا لااقل بخشی از نگرانی ها برطرف شود.
در این وضعیت باید به انتظار بنشینیم و ببینیم کی روش انعطاف لازم برای اصلاح فهرست تیم ملی را به خرج می دهد یا با لجاجت های منحصربه فردش تیم ملی را روانه بازی برابر سه تیم قدرتمند گروهمان می کند؟
عقلانیت وادادگی نیست
عبدالله ناصری عضو بنیاد باران در یادداشت کوتاهی در شماره امروز ایران نوشت: دوران برجام منهای امریکا اقتضا میکند همه جریانهای سیاسی و ارکان حکومتی مانند زمان امضای برجام، صدای واحد داشته باشند و به دور از غوغاسالاری تنها درپی به حداکثر رساندن منافع ایران باشند. همچنین باید مانند فرآیند امضای برجام رویکرد حکیمانهای در پیش گرفت، به این معنی که در چارچوب روابط با اروپا برجام را حفظ کنیم. تا جایی که اگر امروز برجام به کلی لغو شد، مهم این است که ایران آخرین خارج شونده از معاهده برجام باشد.
متأسفانه برخی جریانها قائل به این هستند که به دشمنان ایران پاس گل بدهیم و از برجام خارج شویم. اما این جریانها پیش از بیان این توصیهها، باید تکلیف و نسبت خود را با رویکردهای احمدینژاد که باعث صدور قطعنامهها و قرارگرفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد شد، روشن کنند. هرچند این جریان اکنون اقلیت هستند، اما همینها در آن دوران زمینه ایجاد چنین دردسرهایی برای کشور را فراهم آوردند. امروز میبینیم که این جریان در مقابل نیروهای مؤثر ساخت قدرت که معتقدند کشور تحمل تحریمهای جدید را ندارد، ایستادگی میکنند و باوجود شعار هواداری، حرف خود را دنبال میکنند. از این جریانها انتظار میرود که عقلانیت را به معنای وادادگی تلقی نکنند. امروز همه ما باید بدانیم که میتوانیم بدون هیاهو به منافع خود در نظام بینالملل دست یابیم. مانند گذشته که برجام بدون هیاهو منعقد شد، امروز باید بدانیم که راه حفظ این دستاورد نیز دوری از هیاهو و جنجال است. نمیتوان منکر این واقعیت شد که این متن، برجام ایده آل همه جریانها و حتی نظام هم نبود. اما منتقدان، چه دیروز و چه امروز، اقتضائات بینالمللی و شرایط کشور و نظام را در نظر نمیگیرند و تنها آرمانهای خود را برجسته میکنند. حال آنکه باید بدانند تحقق آرمانها تنها با تکیه بر واقعیتها و درک و فهم آن ممکن است. این چیزی است که در دوران انعقاد برجام اتفاق افتاد و امروز نیز باید همان مسیر را ادامه بدهیم.