گزارش روحانی از یک تخلف دولتی، هشدارهای تحریمی وزیر بهداشت، آیا آیتالله جنتی فقط یک رأی دارد؟، آغاز برخورد با فساد خودرویی، صدای زودهنگام ساز انتخابات، بحرانی شاید خطرناکتر از داعش در عراق، تلاش ترامپ برای فروپاشی اتحادیه اروپا، آتش خصوصی سازی بر جان آتش نشان ها، FATF در بند اصلاح، صعود و سقوط نرخ سود بانکی، مردان نیز ملزم به رعایت حجابند و معمای ۵۰ میلیارد دلاری سرمایه گذاری روسیه در ایران، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۴ تیرماه در حالی روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفت که دستورهای قاطع روحانی درباره پرونده تخلف در واردات خودروهای خارجی با عناوینی همچون آغاز برخورد با فساد خودرویی و گزارش به مردم در تعدادی از آنها بر صفحه نخست نقش بست. ناآرامیهای داخلی عراق و گزارشهایی درباره آینده رابطه ایران و روسیه و معمای سرمایه گذاری ۵۰ میلیارد دلاری روسیه در ایران، از دیگر عناوین برجسته شده در صفحه نخست روزنامههای امروز شده است.
روزنامه اعتماد که تصویری از ناآرامیهای جنوب عراق را در کنار عنوان غائله بی برقی عراق قرار داده، از به خیابان ریختن مردم بصره کلافه و گرمازده و معترض خبر داد و در سرمقاله امروزش از جایگاه ایران در افکار عمومی مردم عراق نوشت.
روزنامه خراسان خبر گزارش رئیس جمهور به مردم و درخواست از شش مقام دولتی و قضایی را با تیتر آغاز برخورد با فساد خودرویی منعکس کرد و در در گزارشی دیگر، اعتراضات اخیر عراق را به عنوان یک احتمال خطرناکتر از داعش مطرح کرده است.
روزنامه شرق در گزارش اصلی امروزش با عنوان معمای ۵۰ میلیارددلاری سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد که روسیه در ایران سرمایهگذاری میکند یا در برابر نفت کالا خواهیم گرفت؟ این روزنامه همچنین با چاپ تصاویر علی مطهری و آیت الله جنتی، اظهارات مطهری را در پاسخ به این گفته دبیر شورای نگهبان مبنی بر اینکه من تنها یک دوازدهم شورای نگهبان هستم منتشر کرده است.
روزنامه جوان نیز موضوع رکورد در بازار مسکن را با عنوان رگهای معاملات مسکن از گرانی گرفت در صفحه نخست خود برجسته کرد. این روزنامه همچنین با چاپ تصویری از حضور رؤسای سه قوه، این سخن رئیس جمهور روحانی: «قول میدهم مشکلی برای مردم پیش نمیآید» را تیتر کرد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
خاموشیها چه تأثیری بر راندمان کاری گذاشته است؟
هدایت الله خادمی عضو کمیسیون انرژی مجلس طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه قانون چاپ شده نوشت: چرا ناگهان در بخش نیروی برق چنین اتفاقی برای مردم افتاد، دلیلش این است که طبق برنامه پنجم ما باید سالی پنج هزار مگابات برق تولید کنیم. ولی فقط ما در سال ۱۳۸۹ این مقدار برق را تولید کردیم، ولی از آن به بعد روند کاهشی شدید را در تولید برق داشتم. حتی در تولید زیرساختها هم روند کاهشی داشتیم و مشخص بود که اگر ما سالی ۶ هزار مگابایت تولید برق نداشته باشیم در چند سال آینده مشکلات بسیار بدتری خواهیم داشت. در حال حاضر میزان تولید حداکثری برق ما در کشور حدود ۵۱ هزار و پانصد مگابایت است. چیزی که در مصرف نیاز داریم ۵۸ هزار و ۵۰۰ مگابایت است بنابراین همین حالا هم هفت هزار مگابات تولید برق کم داریم که باید آن را مدیریت کنیم. تنها راه برای ذخیره این مقدار برق این است که در مناطق مختلف کشور خاموشی دهیم تا این میزان برق را ذخیره کنیم. آنچه معلوم است اینکه خاموشیها در سراسر کشور همچنان ادامه خواهد داشت تا وقتی که هوا به سمت خنکی پیش برود و مصرف برق مردم هم کمتر و مشکل حل شود. در نهایت چارهای نداریم جز اینکه منتظر آب و هوا بمانیم تا مصرف برق کمتر شود و ذخیره مان بالا رود.
از طرف دیگر خاموشیها ضررهای بسیار زیادی را به زندگی مردم زده از سوی دیگر باعث شده راندمان کاری کشور پایین بیاید. ما در چند استان ساعت کاری به شکل مرسوم نداریم و کارمندان از کار کردن محروم شده اند. در کشور ما راندمان کاری پایین است آنوقت این ادارات تعطیل هم میشوند چه فشاری به کشور میآید و چه ضربهای به اقتصاد کشور زده میشود. البته فشار نوسانات برق و قطعیهای مکرر به دستگاههای برقی خانگی هم فشار بسیار زیادی را وارد میکند، اما باید زیر ساختها را هر چه زودتر تقویت کرده تا از این وضعیت نجات پیدا کنیم. از طرف دیگر باید به مردم آموزش بدهیم کمتر برق مصرف کنند. به هر حال به اندازه مصرف کردن برق در هر کشور نشانه توسعه آن کشور است. من فکر میکنم درمورد تولید برق به مشکل برنخورده ایم، چون تولیدات نیروگاهها و ژنراتورهایمان از حد استانداردهای جهانی هم پایینتر است. افزایش مصرف در ایران در حالی اتفاق افتاده که جمعیت هم زیاد شد و ما همچنان زیرساخت هایمان را به روز نکردهایم در حالی که باید تولیداتمان را افزایش میدادیم. ما استفاده بهینه از انرژی را در خیلی از مقاطع نداریم و اصلا راههای آن را نمیدانیم. اینجا مقصر مردم نیستند، چون امکاناتی را باید برایشان قراهم کنیم تا کمتر مصرف کنند. در شهرهای جنوب کشور که گرمای هوا بیداد میکند مگر میشود به مردم گفت که کولرهایشان را خاموش کنند؟ به طور مثال خانههایی که ساخته میشود پنجرههای بزرگی دارد یا چندجداره هستند که این باعث انتقال حرارت شدید به خانهها میشود. امیدواریم با ایجاد نیروگاههای جدید بتوانیم مشکل بی برقی را از بین ببریم.
دیدگاه شهروندان عراقی نسبت به ایران چیست؟
سیروس برنا بلداجی در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد با عنوان ایران و افکار عمومی عراق نوشت: اگر امروز به جنوب عراق برویم و از مردم این منطقه در مورد ایران سوال کنیم، بسیاری از آنها اظهار نارضایتی کرده و ادعا میکنند که ایران در امور داخلی عراق دخالت میکند. طی روزهای اخیر و با بالا گرفتن اعتراضات مردمی در جنوب عراق، رسانهها از احساسات ضدایرانی و شعارهایی بر ضد جمهوری اسلامی ایران در میان جمعیت عمدتا شیعه جنوب عراق خبر میدهند. این در شرایطی است که در نقطه صفر تاریخی سقوط نظام بعثی...دیدگاه شهروندان عراقی به ایران، به دلیل سیاستهای صحیح و رفتارهای شایسته ایران، بسیار مثبت و صمیمانه بود، امروز این دیدگاه عوض شده است. اما چرا چنین اتفاقی روی داد؟ جمهوری اسلامی ایران به صورت طبیعی، به لحاظ موقعیت جغرافیایی، سیاسی، تاریخی، فرهنگی و مذهبی، دارای نفوذ در عراق است. به تعبیر دیگر چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بپسندیم و چه نپسندیم، برای ما ایرانیان و عراقیها، همواره این رابطه و نفوذ از فردای استقلال عراق وجود داشته و تاکنون استمرار یافته است و در ادامه هم وجود خواهد داشت. آمد و شد و استقرار گروههای سیاسی معارض عراقی پیش از سقوط، چه در دوران جمهوری اسلامی و حتی پیش از انقلاب، از جمله عواملی است که این نفوذ را تقویت کرده است.
گروههایی اعم از احزاب و تشکلهای مختلف عراقی از جمله حزب الدعوه، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، منظمه العمل الاسلامی، الدعوت الاسلامیه و سایر گروهها به لحاظ مناسبات و مراوداتی که طی دهههای گذشته با جامعه و سیاستمداران ایرانی داشتند، باعث شده است که رابطه طبیعی میان آنها با جامعه ایران و نهادهای رسمی و غیررسمی در ایران شکل بگیرد. دستگاه سیاست خارجی ایران از یک سو و از سوی دیگر نهادهای نظامی مانند نیروی برونمرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، طی این سالها به صورت طبیعی چه با اشخاص برجسته و چه با احزاب و گروههای عراقی، مناسبات و ارتباطات نهادینهشدهای پیدا کردند. اما واقعیت تلخ این است که جمهوری اسلامی ایران با وجود همه این مناسبات، ارتباطها و نفوذی که داشت، از فردای سقوط نظام بعثی در عراق، در مارس ٢٠٠٣ یا فروردین ١٣٨٢ تاکنون، نتوانسته از ظرفیتها و تواناییهای خود در رابطه با عراق بهرهبرداری شایستهای بکند. ایران، بعد از سقوط صدام این فرصت را داشت که در راستای منافع ملی ایران و منافع مردم عراق، چه در راستای مصالح عالیه جهان اسلام و بهخصوص شیعیان از روابط خود با گروههای سیاسی و اجتماعی عراقی بهرهبرداری کند.
متاسفانه در مجموع جمهوری اسلامی ایران نتوانست این ظرفیتها را به صورت شایستهای با رویکرد راهبردی مدیریت کند. همین امر باعث شده است که امروز شاهد باشیم، ذهنیت مردم عراق سرشار از شائبهها و شایعهها، علیه جمهوری اسلامی ایران و ایرانیان است. به اعتقاد من اصلیترین عامل این امر را میتوان در ناهماهنگی و فقدان استراتژی وحدتبخش میان نهادهای دستاندرکار جمهوری اسلامی ایران در امور عراق دید. به صورت مشخص هماهنگی لازم میان سیاستگذاری دستگاه سیاست خارجی در دولت با نیروهای برونمرزی سپاه یا نیروی قدس و سایر نهادهای موثر از جمله شبکه تلویزیونی عربزبان صدا و سیما، شبکه العالم و سایر رسانههای برونمرزی چه رسانههای ایرانی و چه رسانههایی که در قالب همکاری مشترک با کشورهای اسلامی تاسیس شدهاند، وجود نداشت. با وجود اینکه ایران از فردای سقوط نظام بعثی، پیشزمینه ذهنی تمام شهروندان عراقی نسبت به ایران مجموعا مثبت بود، به دلیل سیاستهای ناهماهنگ و غیرهمسوی نهادهای ایران، این ذهنیت به تدریج کاملا زیر و رو شد. عراقیها به دلیل کمکهای مادی و معنوی که جمهوری اسلامی ایران از مردم و گروههای سیاسی عراق کرد و سیاست خوبی که ایران در هنگام حمله امریکا و متحدان بینالمللیاش به عراق اتخاذ کرد، نسبت به ایران احساس مثبت و نوعی قدرشناسانه داشتند. در دورهگذاری که بعد از سقوط صدام رخ داد، ایران میتوانست با کمکهای بشردوستانه و در گام بعدی در قالب قراردادهای دوجانبه برای ترمیم و بازسازی زیرساختهای عراق و تجارت و گردشگری مذهبی، بهرهبرداری مناسبی از روابط دو جانبه بکند، اما این اتفاق نیفتاد. همزمان، مشکلات اقتصادی ایران و تحریمهای بینالمللی نیز بر روابط بین دو کشور و ذهنیت مردم عراق نسبت به عملکرد ایران اثر گذاشت... .
اگر مائده دانمارکی بود!
محمد صرفی در بخشی از یادداشت روز امروز کیهان با اشاره به واکنشها به پخش اعترافات مائده هژبری از تلویزیون نوشت: ۱۰۰۴ نوجوان و جوان در دانمارک تنها به دلیل ارسال یک ویدیوی جنسی برای یکدیگر تحت تعقیب و مجازات قرار میگیرند. این در حالی است که دانمارک یکی از بیقیدترین کشورها در روابط جنسی است و مسائل دینی و مذهبی در آن کشور در پایینترین سطوح نسبت به سایر کشورهای اروپا قرار دارد. اما در همین کشور وقتی چنین مسئلهای رخ میدهد با ۱۰۰۴ نوجوان و جوان برخورد میشود و کسی هم اعتراضی نمیکند و کمپین تشکیل نمیدهد.
در دانمارکِ لائیک، ۱۰۰۴ جوان و نوجوان به خاطر چنین جرمی احضار و تنبیه میشوند. تصور کنید اگر فردا بگویند ۱۰۰۴ جوان و نوجوان به دلیل ارسال ویدیویی مبتذل و جنسی (که ارسال آن در ایران هم جرم است) احضار شده و برایشان پرونده تشکیل شده، این جریان رسانهای هتاک و بیحیا، چه قرشمالبازی و جنجالی به راه میاندازد؟!
ظاهراً تنها در ایران برخورد با بیحجابی و بیعفتی به عنوان یک منکر و عمل خلاف قانون با چنین جنجالهای عجیب و غریب و گستردهای روبهرو میشود. خلاصه کلام اینکه اگر مائده هژبری دانمارکی بود و کاری خلاف قانون کرده بود و با وی برخورد قانونی میشد، کسی به خود جرات نمیداد چنین هیاهویی به راه اندازد و اینگونه اذهان را مشوش کند، اما در کشور ما چنین کارهایی به راحتی و بارها و بارها انجام شده و میشود. تا وقتی فکری برای آن شبکه اختاپوسی رسانهای نکنیم که افکار عمومی را به اسارت گرفته و با غبارآلود کردن فضا اجازه شنیدن حرف منطقی، قانونی و حق را نمیدهد، باید منتظر جنجالهای کوچک و بزرگ دیگری از این دست باشیم. افکار عمومی ما سالهاست زیر شدیدترین بمباران رسانهای و روانی قرار دارد. این بمباران بیوقفه است و برخلاف سایر جنگها همراه با خونریزی ظاهری نیست، اما ابعاد تلفات و خسارات آن دهها و بلکه صدها برابر بمباران نظامی بوده و بهسادگی و بهزودی قابل جبران نیست.
آقای آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات که دست به توئیت خوبی دارد، به این ماجرا واکنش نشان داده و نوشته است؛ «وقتی فضای کشور روی مطالبه شفافگرایی قرار گرفته تا تکلیف ارزهایی که گرفته شده مشخص شود، یک باره خانمی تبدیل به سوژه خبری بزرگی میشود که کل دنیا شروع به صحبت کردن درباره او میکنند که به نظر من طبیعی نیست.» بله آقای جهرمی! بدون شک طبیعی نیست، اما این هم طبیعی و پذیرفتنی نیست که شما به عنوان وزیر ارتباطات کشور، ژست منتقد و مطالبهگر بگیرید. شما باید پاسخگو باشید که برای سالمسازی و پالایش این فضای بیدر و پیکر و بستر اصلی آن جریان رسانهای هوچیگر و وارونهنما چه کردهاید.
پازل بحرانهای خوزستان
داود سالمی در بخشی از سرمقاله امروز همدلی با عنوان پازل بحرانهای خوزستان نوشت: خوزستان قربانی تصمیمات بحرانساز شده است، قربانی مصوبات کلان ملی شده است، قربانی بحرانهایی که خود بحران آفرینند و اقسام مختلف یک بحران از دل آن زاییده میشوند. حال این قبیل تصمیمات آیا عمدی بوده یا غیرعمدی از روی جهل، در جایگاه مناسب خود باید بررسی کارشناسانه شود. به هرحال یک مسئول برای تصمیمات از روی جهل هم مسئول است.
متاسفانه دراثر اشتباهاتی که در سه دهه اخیر اتفاق افتاد، دکترین توسعه کشور مسیری نادرست را در پیش گرفت، این مسیر به نام مهندسی، دخالت بسیار گسترده وغیرمسئولانه را درخوزستان آغاز کرد و بدون درک این حقیقت که انسان جزئی از طبیعت خدادادی است، حق آن همه طبیعت را فقط برای خود به رسمیت شناخت و حتی این حق را از ساکنان بومی منطقه گرفتند و بدینسان چرخه طبیعی در تمام حوزههای آبخیز نابود شد.
همانطور که شاهد هستیم بحران بیآبی، بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... را به دنبال دارد و زنجیرهوار چرخه بحران را شکل میدهد و هنگامی که پازل بحران شکل خود را کامل میکند، با ایجاد وضعیت حاد قرمز و اضطراری در اقسام مختلف، طبیعتا کنترل و مدیریت بحران بهمراتب سختتر و دشوارتر خواهد شد.
وفاق ملی کلیه احزاب و جریانات سیاسی حول محور حل بحران خوزستان. واژه وفاق ملی که از آن یاد میشود، به معنی وحدت و یکپارچگی است و نباید آن را با یکدستی و یکسانی معادل دانست، یعنی وفاق ملی را در کنار پذیرش اصل اختلاف در جامعه معنا کرد. نقطه اشتراک اصلی کلیه جناحها و احزاب، نجات خوزستان است، چرا که خروج از این بحرانها یا جلوگیری از شکلگیری پازل بحران، صرفاً اقدامات و نگاه فراجناحی و فراحزبی را میطلبد و راه علاج این دردهای کهنه لجوج استان، همگرایی تمام گرایشات سیاسی در اتخاذ تصمیمات راهبردی و مدیریتی است.
جوانگرایی در انتصابات مدیرتی استان. همانطور که در زمان دفاع مقدس بهرهگیری از ظرفیت جوانان لایق در ردههای تصمیمساز و اجرایی، راهبرد موفق و ماندگاری بوده است و فتح سنگرهای جنگ تحمیلی با راهبری جوانان رقم خورد، قطعاً با اعتماد مجدد به مدیران جوان با انگیزه میتوان سنگرهای این پازل بحرانی را فتح کرد. پس جوانان آن روز در دفاع مقدس، عرصه مدیریتی را مجددا به مدیران جوان امروز بسپارند تا با نیرو، ابتکار و پویایی ذهن جوانی، شاهد فتح سنگرهای بحرانزای استان و کشور باشیم.
اجرای این دو استراتژی راهبردی یعنی متلاشی کردن پازل بحرانهای استان یا جلوگیری از شکل گرفتن پازل، شاهکلید اصلی و اساسی و حلقه گمشدهای است که باید با تدبیری از سردلسوزی به این دو راهبرد نجاتبخش پرداخته شود تا بارقههای امید در دل آحاد مردم روشن شود.
مردم خوزستان انتظار از بین رفتن تمام بحرانها را ندارند، بلکه انتظار کاهش و مدیریت بحرانها را دارند و لازمه آن وفاق ملی احزاب و بهرهگیری از مدیران جوانان کارآمد است. بیایید بازهم به جوانان اعتماد کنید.