وثیقه ۴ هزار میلیاردی برای مدیرعامل ثامن الحجج، ترامپ؛ ۱۳۰ دقیقه محرمانه با پوتین، مسکن در گردنه قیمتها، دعوا بر سر نسخههای فارسی تلگرام؛ دوئل در طبقه نهم! و حالا توپ در زمین ترامپ، حق با تاجیک است یا حجاریان؟، بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دستاندرکاران حج، فروش فرآورده به جای نفت خام، مسئولیت تأمین امنیت «بن سلمان» در دست موساد، نفت در برابر غذای روسی! و گریز خانه به دوشها از پایتخت از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۶ تیرماه در حالی از چاپخانهها روانه پیشخوان مطبوعات کشور شدند که در بیشتر صفحات نخست آنها تیترها و تصاویری از دیدار پوتین و ترامپ نقش بسته است. عناوینی همچون توپ در زمین ترامپ، ۱۳۰ دقیقه محرمانه با پوتین و چرخش روسی آمریکا از عناوینی است که تیتر یک تعدادی از روزنامهها شده است.
روزنامه قانون با انتخاب عنوان چرخش روسیِ آمریکا! و قرار دادن آن در کنار تصویری از دست دادن پوتین با ترامپ دیدار روز گذشته این دو رئیس جمهور را بررسی کرد. این روزنامه همچنین در گزارشی با تیتر پیشگیری قبل از ضربه از سفر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان به پاکستان در راستای مراقبتهای ویژه برای مقابله با تروریسم خبر داد.
روزنامه اعتماد نیز خبر دیدار رؤسای جمهور روسیه و آمریکا را با عنوان و حالا توپ در زمین ترامپ و در پس زمینه تصویری که در آن پوتین توپ فوتبال جام جهانی را به ترامپ میدهد، منعکس کرد. این روزنامه در سرمقاله خود با تیتر ملاقات در شرایط جدید که به قلم کوروش احمدی نوشته شده، این دیدار دیپلماتیک را تحلیل کرده است.
روزنامه کیهان عنوان شعار دیرهنگام شفافیت و تکلیف بر زمین مانده قاطعیت را از گزارش تحلیلی و انتقادی خود از دولت به عنوان تیتر یک انتخاب کرده و در گزارشی دیگر با اشاره به دیدار ترامپ و پوتین در هلسینکی از این اتفاق با تعبیر گفتوگویی معمولی و بیحاصل دستاورد ترامپ از سفر هلسینکی یاد کرد.
روزنامه رسالت تیتر یک امروز خود با عنوان مسکن در گردنه قیمتها به موضوع مسکن اختصاص داد و در گزارشی از «اوضاع درهم برهم اقتصاد تا سود بادآورده دلالان» نوشته است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها وسرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
بازی پوتین با کارت ایران
جاوید قرباناوغلی، دیپلمات ارشد در بخشی از یادداشت خود در روزنامه شرق نوشت: روز گذشته رؤسای جمهور آمریکا و روسیه در هلسینکی با یکدیگر دیدار کردند. در زمان نگارش این یادداشت هنوز مطالب زیادی درباره نتایج این دیدار منتشر نشده و احتمالا با توجه به روش همیشگی ترامپ بهزودی توییتهای او جزئیاتی از این دیدار را در معرض افکار عمومی قرار خواهد داد. از سوی دیگر با توجه به سابقه و روش روسیه نمیتوان افشای جزئیات این ملاقات و توافقات احتمالی از زبان پوتین را انتظار کشید. براساس گمانهزنیهای محافل سیاسی «بحران سوریه» در مرکز ثقل مذاکرات ترامپ و پوتین قرار دارد. رئیسجمهور آمریکا که در سفر اروپایی به سر میبرد، در حاشیه نشست ناتو اعلام کرد که انتظار زیادی از این ملاقات نداشته و میخواهد با پرزیدنت پوتین درباره سوریه گفتگو کند.
جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، نیز بهتازگی گفته است که مسئله استراتژیک آمریکا در سوریه حضور نظامی ایران در این کشور است و بودن و نبودن اسد در قدرت موضوع اصلی واشنگتن نیست. در کنار این موضوع و احتمالا آینده خاورمیانه در پرتو تحولات پسابهار عربی، خروج آمریکا از برجام، اعمال تحریمهای سنگین اقتصادی علیه کشورمان و بهویژه محرومیت کامل ایران از صادرات نفت با وجود مخالفت صریح روسیه با رویکرد ترامپ علیه ایران در زمره موضوعاتی است که در مذاکرات سران روسیه و آمریکا قرار داشته و درباره آن به رایزنی پرداختهاند. بحران سوریه پس از هفت سال جنگ داخلی و خرابیهای بسیار، وارد مرحله حساسی شده است. برای آمریکا و اسرائیل مهار نفوذ جمهوری اسلامی در دوران پساجنگ در سوریه هدفی استراتژیک است که نتانیاهو بارها از آن سخن گفته و رژیم صهیونیستی با جدیت آن را دنبال میکند. اسرائیل در ماههای گذشته از طریق اقدامات نظامی و رایزنیهای فشرده سیاسی و ازجمله چهار دیدار نتانیاهو با پوتین نشان داده است که این هدفی بسیار مهم برای تلآویو است. رصد اقدامات روسیه در سوریه نشان میدهد پوتین با درک عمیق نقش و حضور تأثیرگذار ایران در تحولات هفت سال گذشته سوریه و هدف استراتژیک اسرائیل در این کشور درصدد مدیریت بحران در مقطع کنونی و استفاده از آن در راستای منافع مسکو است. به نظر میرسد برخلاف ایران، روسیه خط قرمز مشخصی در سوریه ندارد و پوتین از همه اهرمها و بازیگران مطرح به نحو کاملا هوشمندانهای در راستای اهداف روسیه بهره میبرد. سفر هفته گذشته دکتر ولایتی و همزمانی این سفر با حضور نخستوزیر رژیم صهیونیستی فارغ از نتایج آن نشاندهنده مدیریت هوشمندانه پوتین در مدیریت پازل پیچیده بحران سوریه و نقشهای متضاد ایران و اسرائیل در آن است.
مسأله اصلی انتخاب روابط راهبردی کشور است که طبق سند بالادستی قانون اساسی راهبرد «نه شرقی و نه غربی» باید بهعنوان شاقول سیاست خارجی کشور مدنظر قرار داشته و براساس شرایط از ظرفیت روابط خارجی برای تأمین اهداف ملی استفاده شود. باید توجه داشت رفتار روسیه در قبال ایران نیز تابعی از منافع مسکو در عرصه بینالمللی است. در این راستا برای پوتین، بشار اسد و حتی تمامیت ارضی سوریه خط قرمز نیست و روابط با ایران نیز هیچ تقدمی بر روابط مسکو با اسرائیل ندارد؛ مگر اینکه با قرارگرفتن ایران در کنار روسیه یک برگ حائزاهمیت به برگهای بازی پوتین در چانهزنی و امتیازگیری از غرب در موضوعاتی مانند اوکراین و شبهجزیره کریمه افزوده خواهد شد. ضمن اینکه نگرانی از قرارگرفتن ایران در جبهه روسیه ممکن است اتحاد گسسته اروپا با آمریکا در موضوع ایران و برجام را مجددا ترمیم کرده و کشورهای دو سوی آتلانتیک را در دفع خطر «روسیه + ایران» به هم نزدیک کند. در دوران اوباما ضمن گفت وگو با آمریکا عقبه نفسگیر بحران هستهای و چالشی که میتوانست به اقتصاد کشور آسیب برساند، پشت سر گذاشتیم. در شرایط کنونی نیز با استفاده از مزیتهای استراتژیک کشور، دستاوردهای منطقهای و ظرفیت عظیم دیپلماسی میتوان تهدیدات ترامپ و نتانیاهو را پشت سر گذاشت. درحالیکه هریک از این برگهای برنده بهتنهایی برای برهمزدن اتحادهای نامیمون کافی است، نباید آنها را به رایگان در اختیار مسکو قرار داد تا پوتین از جانب ایران با ترامپ به مذاکره بنشیند و درباره آینده حضور ایران در سوریه به رایزنی بپردازد.
سطحینگری اقتصادی و سؤال از رئیسجمهور
مهدیپازوکی اقتصاددان طی یادداشتی که روزنامه آرمان امروز چاپ کرده است، موضوع سؤال از رئیس جمهور با دلایل اقتصادی را مورد نقد و تحلیل قرار داد و نوشت: طرح سؤال از رئیسجمهور همواره از سوی دلواپسان مجلس مطرح میشود و به نظر میرسد قسمت عمدهای از مشکلات اقتصادی که امروز ایران دارد ناشی از تصمیمات غیر کارشناسی است که در مجلس از جمله بهوسیله دلواپسان اتخاذ شده است. همان دلواپسانی که میگویند چرا بانکهای متوسط اروپایی با ایران کار نمیکنند، به تخریب برجام میپردازند که دستاوردهای بسیاری برای کشور داشته است. از طرف دیگر پیوستن کشور به گروه اقدام مالی که در راستای شفافیت بینالمللی که ارتباطی به برجام ندارد را دچار مشکل میکنند. در حال حاضر قیمت واقعی نرخ ارز حدود ۶۵۰۰ تومان است نه ۹۰۰۰ تومان؛ یکی از دلایلی که قیمت ارز رشد فزایندهای یافت سیگنالهایی بود که تندروهای مجلس به جامعه فرستادند. به جای اینکه حرف کارشناسی و درست بزنند صرفا به تخریب دولت و اقداماتش پرداختند.
سخن از سازمان، قرارداد یا کنوانسیون نیست که بخواهیم عضو آن شویم، بلکه سخن از شفافیت مالی است. امروز جهالت اقتصادی بزرگترین دشمن کشور است. نقدهای بسیاری به رئیسجمهور وارد است از جمله اینکه حسن روحانی نمایندگان و شورایعالی امنیت ملی را آگاه نکرد که شفافیت بینالمللی چگونه میتواند به نفع کشور باشد. همه شرکای ایران از جمله روسیه، عراق، چین، ترکیه و... چنین مقرراتی را پذیرفتهاند. یکی از بزرگترین مشکلات اقتصاد ایران عدم شفافیت است. همین که مشاهده میشود چه کسانی با ارزهای ۴۲۰۰ تومانی کالا وارد میکنند و به قیمت بالا در بازار آزاد میفروشند، ناشی از همین عدم شفافیت است. خود دولت اعلام کرده که قاچاق از ۲۵ میلیارد دلار به ۱۲ میلیارد دلار کاهش پیدا کرده که این از سیاستهای مهم و بخردانه دولت بوده است. گرچه همین مقدار ۱۲ هزار میلیارد با ارز ۴۲۰۰ تومانی رقمی حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان میشود که مشخص نیست این حجم از قاچاق را چه کسی وارد میکند. جلوگیری از این مساله صرفا در اختیار دولت نیست بلکه نیروهای نظامی باید از این مساله جلوگیری کنند. دولت نتوانسته شفافیت را به درستی تشریح کند. همین فردا اگر ایران مقررات مورد نظر را بپذیرد قیمت ارز در بازار آزاد در بدبینانهترین حالت بیشتر از ۱۰۰۰ تومان کاهش خواهد یافت. در حالی که دلواپسان مجلس و بیرون از مجلس با این مساله مخالفند و به همین جهت گفته میشود که تفکر و نگاه دلواپسان، به فقر و عقب ماندگی از جامعه جهانی منجر خواهد شد. در قضیه بودجه ۹۷ این دلواپسان بودند که در بودجه دست بردند. مجلس روی کاغذ بودجه عمرانی را ۲۰۰۰ میلیارد تومان افزایش داد و از طرف دیگر بیش از ۶۰ هزار میلیارد تومان طرحهای جدید معرفی کرد. البته، چون مجلس طرح جدیدی نداشت، طرحهای سابق را دستکاری کرد که در این مورد هم نمیتوان دولت را مقصر دانست. مثلا طرح دو خطه کردن راه آهن تهران- اصفهان با تغییر به تهران- اصفهان- اهواز تبدیل شده که همین برقی کردن قطار تهران- اصفهان برای دولت بار مالی به اندازه ۲۰ هزار میلیارد دارد. از طرف دیگر بیش از ۵۲ پروژه در بخش راه اضافه کردند. مجلس باید از منافع ملی دفاع و به دولت کمک کند تا از بحرانهای پیشرو به سلامت عبور کند. حال جای تعجب است که سطحینگری موجب میشود که برخی نمایندگان طرح سوال از رئیسجمهور را با محورهای اقتصادی شکل دهند. مردم باید از نفت جنوب تا شیلات شمال، از تمام مسائل خبر داشته باشند و نمایندگان بنا بر سوگندی که در راستای وظیفه نمایندگی خود خوردهاند، باید در این امر کوشا باشند.
سیاستورزی بهداشتی به روایت حجاریان
سعید حجاریان در ستون تریبون آزاد روزنامه اعتماد در مقالهای با عنوان سیاست ورزی بهداشتی نوشت: علیالاصول هم در سیاست و هم در امور اجتماعی دیگر، باید بسیاری از امور را مراعات کرد. همانطور که بهداشت مقدم بر درمان است، در سیاست نیز «سیاستورزی بهداشتی» بهتر از «سیاستورزی درمانی» است. منتها باید مقصود خود را از «سیاستورزی بهداشتی» توضیح دهم. امروزه شاهد هستیم، هرزهدرایی و فحاشی در بسیاری از گفتارهای سیاسی رواج یافته است. بهنحوی که حتی عدهای آن را معادل نقد میدانند.
گندزدایی از زبان و نزاهت و نزاکت گفتار سیاسی وظیفه اخلاقیون است که باید فعال شوند و آن را دایما به مردم گوشزد کنند.
این مقوله، اختصاص به بعد از انقلاب ندارد. پیش از انقلاب نیز شاملو از گاو گند چاله دهنی که آتشفشان روشن خشمی شده بود، گله میکرد. ضدعفونی کردن فضای مجازی شاید امروزه وظیفه همگان باشد، اما فردی ممکن است بگوید از این سیاستورزی بهداشتی سوءاستفاده خواهد شد و خود بدل به ابزار نوترالیتی، اختگی، پاستوریزه و استرلیزه کردن سیاست شود. این نقد کاملا بجاست؛ زیرا میتوان با زبان پاکیزه، تیزترین نقدها را به قدرت وارد آورد؛ (نه اختگی نه آختگی)
امروزه افرادی با ادعای بهداشتی بودن خود را به آن راه زدهاند. گویی پلشتیهای جامعه را نمیبینند و حاضر نیستند کوچکترین غباری بر قبایشان بنشیند. ذیلا چندین نمونه را ذکر میکنم.
- عدهای زبان آکادمیک را برگزیدهاند. زبان آکادمیک، زبان شک است. هیچچیز را از جنس یقین نمیداند و بیشتر به توصیف و تبیین میپردازد و از مقولات هنجاری و قضاوت اجتناب میکند. زبان آکادمیک از «شاید» میگوید. زبان آکادمیک، زبان ارجاعات و نمونههای دور از ایران است. بیشتر دانشگاهیان ما، امروزه کارمند هستند و بخشی از بروکراسی را تشکیل میدهند لذا باید طوری سخن بگویند که به جایی بر نخورد!
- عدهای زبان دیپلماتیک را برگزیدهاند. جنس این زبان نرم و تحت پروتکل است و قواعد خاص خود را دارد. دیپلماتها سعی دارند در چارچوب پیمانها و قواعد بینالمللی سخن بگویند. شاید این زبان برای تعاملات خارجی مناسب باشد، اما برای داخل بیمعناست. حتی در مجامع بینالمللی نیز بعضیها عادت نداشته و ندارند با این زبان صحبت کنند. مثلا، خروشچف زمانی در سازمان ملل، کفش خود را درآورد و روی میز کوبید. یا کاسترو، بیش از چهار ساعت سخنرانی کرد. اکنون نیز با ترامپ مواجهایم که در اغلب توییتها و حتی سخنرانیهایش زبان دیپلماتیک را کنار میگذارد.
- عدهای زبان دونبش را برگزیدهاند. این عده بهخاطر منافعشان دکان دونبش زدهاند و در تعاملاتشان به اصطلاح فرنگیها از دو طرف دهان صحبت میکنند. اینها از آنجا که میخواهند هم از توبره و هم از آخور بخورند همواره از موضع منافقانه و سالوسانه صحبت میکنند چرا که باید متحد همه باشند و منافعشان تامین شود.
- عدهای زبان ترسخورده را برگزیدهاند. ترس باعث میشود، انسان نتواند منویات قلبی خود را آشکارا به زبان بیاورد لذا به لکنت میافتد. شاید همزبانش را به ایهام و استعاره آغشته کند و پشت نمادها سنگر بگیرد تا اگر روزی یقهاش را گرفتند، موضع خود را تفسیر و تاویل کند.
- عدهای زبان تمجمج را برگزیدهاند. این عده جویده جویده سخن میگویند. یعنی برای بیان یک موضع، جانشان بالا میآید زیرا میخواهند از پاسخهای شفاف فرار کنند.
- عدهای زبان جیغ را برگزیدهاند. این زبان، زمانی به کار گرفته میشود که فرد توانایی نقادی نداشته باشد. اینها به علت فقدان آموزش و فقر تئوریک، نمیتوانند حرفهایشان را دستهبندی کنند، مشکلات را تبیین و راهحل ارایه دهند لذا در آزادترین شرایط، هیاهو ایجاد کرده و فریاد میکشند.
- عدهای زبان مجامله و مماشات و مداهنه را برگزیدهاند. این عده بهدنبال حل ریشهای موضوع نمیروند و برای زمانخریدن، امروز و فردا میکنند.
حال ببینیم، در ایران چه مکتبهایی از این زبانهای بهداشتی استفاده میکنند:
گروه اول- اکونومیسم. این گروه، به اقتصاد و توسعه اصالت میدهند تا از اصل موضوع، یعنی سیاست، فرار کنند. اینها همواره در امنیت هستند زیرا ریشهها را نقد نمیکنند و کار نقادی را نیمهتمام رها میکنند.
گروه دوم- سایکولوژیسم. این گروه، اساس مشکلات را در مردم میجویند و همواره در پی تصحیح اخلاق مردم هستند.
گروه سوم- سندیکالیسم. این گروه، سیاست و موانع ریشهای را کنار میگذارند و زیر هر بیرقی از منافع صنفی سخن میگویند.
گروه چهارم- لگالیسم. این گروه اساسا بیراهه میروند؛ زیرا در جایی که مشکل مشروعیت وجود دارد، لگالیسم فاقد معنا میشود. اینها زمانی که بیقانونی عیان صورت میگیرد، صرفا قوانین منصوص را نقد میکنند.
باری، بر پایه تجربه سیاسی میتوان گفت، این سنخ سیاستورزان تن به سازمان سیاسی نمیدهند، حزبی نمیشوند و در بزنگاه، بیعملی پیشه میکند. خواجه شیراز میگوید: عشق میورزم و امید که این فن شریف /، چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
حافظ، عاشق است و عشقورزیدن را شریفترین هنرها میشمارد و میترسد که سایر فنون که باعث محرومیت میشوند، عشق ورزیدن را هم رقیق کنند. جوهر سیاست، تجویز و سیاستورزی است و مابقی پارامترها جنبه عرضی یا بهتعبیری پشتوانه معرفتی (background knowledge) هستند. یعنی ممکن است فرد آنچنان درگیر جامعهشناسی سیاسی، فلسفه سیاسی و... بشود که شمّ سیاسیاش را از دست بدهد. فقها در اصطلاح از «شمالفقاهه» سخن میگویند، یعنی فقیه علاوه بر دانشهای پایه به بصیرت فقهی هم نیاز دارد. در حوزه سیاست نیز چنین است؛ سیاستورز، علاوه بر دانشهای آکادمیک و پشتوانه معرفتی باید از «شمالسیاسه» نیز برخوردار باشد. مثلا احمد کسروی در دل نظام شاهنشاهی از حکومت روحانیون سخن گفت که لاجرم در مقطعی به بار خواهد نشست. به نظرم اثر آخر دکتر بشیریه با عنوان «احیای علم سیاست» نیز براساس چنین دغدغهای نگاشته شده است.