با سوختن مسجد جامع ساری به عنوان یک بنای تاریخی ارزشمند، این پرسش مطرح شد که آیا قرار نیست زنجیره آتش گرفتن آثار ابنیه تاریخی در همین نقطه متوقف شود و تدابیری پیشگیرانه جدیتر از جمله بازنگری در سیستمهای ایمنی و امنیتی این بناها در نظر گرفته شود؟ پرسشی که البته از سوی مسئولان امر بیپاسخ مانده و بیم آن میرود با آتش سوزی در آثار تاریخی پراهمیتتر که جزو میراث جهانی محسوب میشوند، تکاپوی مسئولین آغاز شود.
به گزارش «تابناک»؛ آتش سوزی مسجد جامع ساری، این بنای تاریخی را به شدت مجروح کرد؛ جراحتی که اگر 200 آتشنشان همت نمیکردند، به مراتب عمیقتر بود و چه بسا امروز از این مسجد به جز تلی از خاکستر باقی نمانده بود؛ هرچند آنچه امروز بر جای مانده نیز بنایی به شدت در معرض نابودی است و بازگرداندن این مسجد تاریخی به حالت اولیه، کاری بسیاری دشوار است و از آن دشوارتر، اطمینان از عدم وقوع اتفاقات مشابه در این بناها و دیگر بناهای مشابه تاریخی است.
آتش سوزی مسجد جامع ساری را میتوان در کنار آتش سوزی کاخ سرهنگ اردستان، آتش سوزی خانه دریا بیگی لنگرود و همچنین سوختن پل سیاه، قدیمیترین پل اهواز قرار داد. زنجیره این آتش سوزیها که به مرور بر شمارشان افزوده میشود، نشان میدهد باید نگران میراث فرهنگی و به ویژه بناهای تاریخی بود. اغلب این آثار جزو میراث ملی محسوب میشوند و خوشبختانه هنوز آتش در دل میراث جهانی و بناهای بزرگ تاریخی که جهانیان تاریخ کهن ایرانزمین را با آنها میشناسند، نیفتاده است؛ اما هیچ تضمینی نیست که فقط میراث ملی بسوزد و اساساً مگر میراث ملی کماهمیت است؟!
عنصر اصلی در آتش سوزیهای بناهای تاریخی، بیتدبیری متولیان حوزه میراث فرهنگی است و هرچند عواملی در این زمینه دخیل هستند که برشمرده میشوند، آنچه باعث میشود این عوامل بتوانند به یک آتش سوزی در میراث مردم ایران ختم شوند، صرفاً سوءمدیریت است. در مجموع سه عامل اصلی در وقوع آتش سوزی بناهای تاریخی وجود دارد؛ نخست سازههای مستعد آتش سوزی، دوم عوامل انسانی باانگیزه برای آتش انداختن به جان بناهای تاریخی و سوم، رعایت نکردن امور ایمنی و امنیتی کافی درباره بناهای تاریخی.
بسیاری از بناهای تاریخی ایران متکی بر خشت و گل و همچنین الوار و ستونهای چوبی ساخته شدهاند و ساختار محکم مبتنی بر سنگ و ملات ندارند. به همین دلیل در مقابل آتش سوزی، بخش اعظمی از بناهای تاریخی از بین میروند و سوای آتش سوزی، به مرور زمان با آسیبهای جدی متأثر از عوامل طبیعی نظیر رطوبت هوا، نیازمند مرمت مستمر هستند. این ساختار معماری در مقاطعی از تاریخ ایران، منجر به بالا رفتن هزینههای نگهداری ابنیه تاریخی برای سازمان میراث فرهنگی شده است.
بسیاری از بناهای تاریخی نظیر برخی از موارد فوق الاشاره بر اثر یک اشتباه یا یک اتصال برق آتش گرفتهاند اما در مواردی این آتش سوزی با انگیزههای دیگری از جمله انگیزههای سودجویانه بوده است. متأسفانه میراث فرهنگی بر شماری از خانههای تاریخی دست میگذارد و آنها را ثبت میکند. این سازمان بدین ترتیب امکان تخریب یا هرگونه حرکت دیگری را از مالک میگیرد و در این شرایط کسی خریدار بنا از مالک نیست. میراث فرهنگی نیز در این موارد به جای خرید بنا، مالک را در شرایط سختی قرار میدهد.
برخی مالکان با آب بستن به بناهای تاریخی یا آتش انداختن به آنها، درصدد برآمدهاند تا ارزش تاریخی اثر را به صفر برسانند و بنا را نابود کنند و بدین ترتیب بتوانند کنترل اموالشان را از میراث فرهنگی پس بگیرند. برخی نیز وقتی با چنین بناهایی مواجه میشوند که مملو از آینهکاری و تزئیات تاریخی، اقدام به تخریب این بخشها یا فروش آنها میکنند تا اثری از ویژگی تاریخی برای بازرسان میراث فرهنگی نماند و ارزش تاریخی بنا از دست برود.
راهکار منطقی این است که میراث فرهنگی به محض ثبت یک بنای تاریخی، آن را به قیمت «واقعی» از مالک یا مالکانش خریداری کند، مگر آنکه مالک اصرار داشته باشد شخصاً از بنایش نگهداری کند و قصد فروش نداشته باشد. نمیتوان اموال عمومی را عملاً با ثبت تاریخی حبس کرد و انتظار واکنشهای نامتعارف نظیر تخریب این بناها را نداشت. این بخشی از سوءمدیریتی است که باید برطرف شود تا شاهد آتش سوزیهای عمدی نباشیم.
از سوی دیگر در چنین بناهایی که یک آتش سوزی میتواند بنیان ساختمان را نابود سازد، عامل سوم نیز به صحنه میآید و شاهد عدم رعایت امور ایمنی و امنیتی هستیم. امور ایمنی مشتمل بر نصب سیستمهای پیشرفته اطفای حریق است که فراتر از چند کپسول آتش نشانی خواهد بود. امور امنیتی نیز حضور پررنگ دوربینهای نظارتی و بازرسان و ناظرانی است که این بناها را لحظه به لحظه رصد کنند و به محض وقوع آتش سوزی عمدی یا غیرعمد، وارد صحنه شوند. تا زمانی که چنین تدابیر بدیهی در تمامی آثار تاریخی اندیشیده نشود، باید منتظر افزوده شدن حلقههای تازه به زنجیره آتش سوزی بناهای تاریخی باشیم.