تکمیل کابینه با رأی اعتماد مجلس به چهار گزینه پیشنهادی، تنفس مصنوعی به اقتصاد، تکذیب تمام ادعاهای کریمی قدوسی در بیانیه وزارت خارجه، چرا راهکارهای روحانی معکوس جواب داد؟!، انتقاد آیتالله یزدی از آیتالله شبیری زنجانی و واکنشها به آن، کشف سرشاخههای اصلی قاچاق کتاب، جزییات فرایند انتخاب شهردار جدید تهران، عمان در دوراهی تهران ـ تل آویو، فروش مشروط طلای سیاه، پیشنهاد افزایش دوباره تعرفههای پزشکی در سال ۹۷! و اختلافاتی که پایان قصهفیلم و سریالها را تغییر دادند، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده اند.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ششم آبان ماه در حالی چاپ شدند و در پیشخوان روزنامه فروشیها قرار گرفتند که تکمیل کابینه با رأی اعتماد بهارستان به چهار گزینه پیشنهادی دولت، سفر نتانیاهو به عمان و عناوینی مرتبط با گمانهها از انتخابات شهردار آینده تهران در صفحات نخست تعدادی از روزنامهها برجسته شده است.
روزنامه ابتکار که تصویری از جلسه روز گذشته مجلس با حضور رئیس جمهور را در صفحه نخست خود گنجانده عنوان تکمیل شبانه کابینه در بهارستان را تیتر یک کرد. این روزنامه در سرمقاله امروزش ـ که به قلم جهانبخش محبی نیا نوشته شده ـ به تنگناهای اقتصاد کشور و تیم جدید اقتصادی دولت با چهار وزیری که روز گذشته رأی اعتماد گرفته اند پرداخته است.
روزنامه اعتماد با چاپ تصویری از آیت الله شبیری زنجانی، موضوع انتقاد آیت الله یزدی از ایشان به دلیل ملاقات با سید محمد خاتمی با عنوان شأن مرجعیت برجسته کرده است. سرمقاله امروز این روزنامه نیز با همین محور به قلم آیت الله موسوی خویینیها و با عنوان فأین تذهبون نوشته شده است.
روزنامه کیهان نیز مثل بیشتر روزنامهها، گزارشی از جلسه رأی اعتماد به چهار وزیر پیشنهادی در بهارستان تهیه و تیتر آن را کنایه روحانی به آخوندی اگر مشکل مسکن نداشتیم ارزانترین کشور بودیم! انتخاب کرده است. این روزنامه در یادداشت روز امروز خود سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد که چرا نتانیاهو به عمان رفت؟
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
آقای رئیس جمهور شرایط ابر تورم نیست پس چیست؟
هرمز شریفیان در سرمقاله امروز روزنامه همدلی با موضوع قرار دادن رأی اعتماد روز گذشته مجلس به وزرای پیشنهادی چهار وزارتخانه در کابینه دوازدهم نوشت: شوی انتخاب و جابهجایی وزیران دولت تدبیر و امید یک بار دیگر کلید خورد تا افکارهمگانی جامعه بار دیگر وارد این مباحث شوند که کدام وزیر برای کدام وزارتخانه مناسبتر است و گرههای کور را راحتتر باز میکند.
اگر جابه جایی وزرا با استیضاح، استعفا و برکناریشان گرههای موجود کشور در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... را میگشود که دولتهای نهم و دهم با آن همه وزیر استیضاح شده، اخراج شده و استعفا داده میتوانست وضعیت کشور را بهبود بخشد و نهتنها مطالبات مدنی مردم را پاسخ گوید بلکه سطح رفاه اجتماعی را نیز بالا ببرد.
انتظارها این بود که دولت تدبیر و امید این «ره ترکستان» را نپیماید و با رفتاری بر پایه اندیشه و علم سیاست به کشورداری بپردازد و از رفتارهای مخرب و کاریکاتورگونه بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۹۲ درسهای لازم را بگیرد.
متاسفانه گویا این اتفاق نیفتاده و دولت حسن روحانی نیز مشکل را نه ساختاری که در افراد میبیند و گمان میکند که با تغییر وزیر، مشکلات حوزه تحت امر او مرتفع میشود، اما تجربه ثابت کرد که چنین نیست و مشکلات ساختاری ناشی از ناکارآمدی با جابهجایی و جایگزینی وزرا نهتنها رفع نمیشود بلکه ممکن است تشدید شود.
اگر رئیس دفتر محترم ریاستجمهوری ناراحت نمیشوند و باز مانند همیشه مطبوعات و رسانهها را مقصر قلمداد نمیکنند، باید گفت که این دیکته بارها و بارها نوشته شده و نمره تجدیدی گرفته و تنها نتیجه آن رفوزه شدن است که گمان نمیرود این مردودی دیگر بر گردن اصحاب رسانه باشد.
ریاست جمهوری دیروز در مجلس و در بخشی از سخنانش گفت: «آنها که میگویند ابر تورم داریم یا دروغ میگویند یا اقتصاد ایران را نمیفهمند». باید از آقای روحانی پرسید که شرایط امروز کشور اگر «ابر تورم» نیست پس چیست و اگر چیز دیگری است، آن را برای مردم تحلیل کنند و اسم دیگری بر شرایط اقتصادی جاری کشور بگذارند که ما هم همان صدایش کنیم.
اگر فرض را هم بر این بگذاریم که شرایط در حالت ابرتورم نیست، دیگر نمیتوان باور کرد که شرایط موجود برای اکثریت جامعه و بهویژه دستمزدبگیران سخت نیست و آیا این سختی و رفع آن با جابهجاییهای مکرر وزیران امکانپذیر است؟
حتی اگر بپذیریم که کشور در شرایط ابرتورم نیست، اما باید پذیرفت که دولت با این شرایط درون کابینهای در شرایط ابربحران قرار دارد و این بحران آنجا بیش از همیشه رخ مینمایاند که وزیری مستعفی و با کارکرد ضعیف و پر از حاشیههای مالی از یک وزارتخانه به وزارتخانه دیگر میرود.
ریاست جمهوری باید بپذیرد که در دوره نخست، تمام تلاش خود و کابینه را بر روی برجام متمرکز کرد و هرچند که نتیجه خوبی گرفت، اما طرف مقابل آن را بر هم زد.
دلیل تلاش روحانی برای حل مساله هستهای این بود که دریافت باید مشکلات دولت- حکومت را در حوزه دیپلماسی با جهان برطرف کند. این چالش هنوز هم پابرجاست و اوضاع داخلی کشور زمانی حل خواهد شد که مشکلات با جامعه جهانی حل و فصل شود و این اولویت سیاست خارجی و امنیت ملی کشور است.
پس بهتر است که رئیس جمهور در فاصله دو سال و اندی تا خرداد ۱۴۰۰ تلاش خود را صرف حل مشکلات بیرونی کشور کند چرا که مشکلات درونی ایران با مشکلات خارجی پیوند مستقیم دارد و با استیضاح و برکناری این وزیر و آن وزیر حل نخواهد شد.
نمایندگان محترم مجلس نیز بهتر است از این منظر به موضوع بنگرند و در حوزه پارلمانی تلاش کنند تا مشکلات حوزه دیپلماسی را حل کنند و بهجای امضا جمع کردن برای استیضاح وزرا که محلی از اعراب در مشکلات درونی کشور ندارد یا اگر دارند بسیار کم است، سعی در تغییر بنیادین در ساختارهای ناکارآمد کنند و دست کم تا ۱۴۰۰ صندلی لرزان وزرای فعلی را لرزانتر از این نکنند که مشکل در جای دیگر است.
چرا نتانیاهو به عمان رفت؟
جعفر بلوری در بخشی از یادداشت روز امروز کیهان با عنوان چرا نتانیاهو به عمان رفت، نوشت: صهیونیستها این سفر را «بسیار مهم» ارزیابی کرده و بازتاب گستردهای در رسانههایشان دادهاند. محور تحلیلهایشان نیز غالبا به سمت ایران است. تلاش میکنند این سفر را یک پیروزی برای خود و یک تهدید و شکست سیاسی برای ایران جا بزنند. از همین مواضع هیجانی و بزرگنمایی میتوان یک فرضیه دیگر برای این سفر استخراج کرد و از آن نتیجه گرفت، این سفر چهبسا اهمیت زیادی ندارد! چگونه؟
همانطور که اشاره شد، اسرائیل این روزها با بدترین کابوس عمر ۷۰ ساله خود روبروست و در شرایط خوبی قرار ندارد. راهپیماییهای هفتگی در غزه (ساحلی و مرزی)، بادبادکهای آتشزا و وضعیت شکننده و خطرناکش در سوریه به ویژه در جولان اشغالی! در کنار فسادهای مالی نتانیاهو و همسرش، از جمله مشکلاتی هستند که این رژیم را احاطه کردهاند. به عنوان مثال فقط همین موضوع فسادهای نتانیاهو و همسرش آنقدر بیخ پیدا کرده که برخی جریانهای سیاسی در این سرزمین اشغالی را به شدت نگران کرده است. برخی معتقدند، این پرونده آنقدر کثیف هست که نتانیاهو را وادار کند برای رهایی از آن، یک جنگ دیگر علیه فلسطینیها به راه اندازد. گرفتن اختیار جنگ از نتانیاهو و وزیر جنگ این رژیم که در تیر ماه سال جاری صورت گرفت، احتمالا نشئت گرفته از همین نگرانی است! دیروز حتی رسانههای صهیونیستی نوشتند، برخی در کابینه نتانیاهو به دنبال کودتا بودند، اما موفق نشدند.
جنایتکارها گاهی برای رهایی از خطر سقوط و مخفی کردن ضعفها و خطرات، ناچار میشوند ژست قدرت بگیرند. بنابر این میتوان این احتمال را هم مطرح کرد که، هدف نتانیاهو از این سفر و انتخاب کشوری با مختصات عمان برای آن و راه انداختن سر و صدای «پیروزی» صرفا حرکتی است برای پنهان کردن یک وضعیت بحرانی در سرزمینهای اشغالی. از این منظر میتوان نتیجه گرفت، این سفر صرفا تبلیغاتی است و اهمیت زیادی ندارد.
اما یک نکته درباره عمان. این کشور نباید فراموش کند که اگر احترام و جایگاه ویژهای در منطقه و بین کشورها دارد، به دلیل همان موضع ریشسفیدی و میانجیگری آن است. هنوز مشخص نیست این کشور تحت فشار یا به اختیار طرف صهیونیستها غش کرده و وزیر خارجهاش گفته، این رژیم کودککش را به رسمیت میشناسد. مسقط، اما ملتفت باشد، با چنین رویکردهای اشتباهی، ممکن است به جایگاه آن در منطقه لطمه جدی بخورد. رژیم صهیونیستی که بیست و چند سال آینده را قرار نیست ببیند، ارزش این همه ریسک را ندارد!
سخن آخر این وجیزه خطاب به دولت محترم است. در این ۴۰ سال حتما همه فهمیدهاند دشمنی ایران اسلامی جزو ذات حریف است و آنها نمیتوانند یک حکومت شیعه علی (ع) را مقابل تمام دنیایشان ایستاده ببینند، چرا که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، خاصیت یک حکومت دینی واقعی، دشمن داشتن است. (نقل به مضمون) دشمن برای ایران عزیزمان برنامهریزی کرده و بسیار فعال است. اگرچه قطعا با حضور میلیونی مردم در تظاهرات ۱۳ آبان سیلی سختی خواهد خورد، اما به هر تقدیر فعال است و باید هوشیار بود. عقل حکم میکند، وقتی دشمن اینگونه فعال است، ما هم به همان میزان آماده بوده و Plan B. -طرح سایه- داشته باشیم. دولت محترم، در این شرایط حساس چه تمهیداتی دارد؟! Plan B. دولت چیست؟
چرخ لنگ اقتصاد و کابینهای که تکمیل شد
جهانبخش محبی نیا نماینده مجلس در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان چرخ لنگ اقتصاد نوشت: اهمیت ذاتی و کارکردی وزارتخانههای امور اقتصادی و دارایی و صنعت، معدن و تجارت، تعاون و کار و رفاه اجتماعی و راه و شهرسازی به قدری زیاد است که میشود ادعا کنیم دولت واقعی در راه است. در زمان بسیار نزدیک ۹ نفر وزیر، امور سازمان و ستادی وزارتخانههای مذکور را انجام میداد. بازسازی کابینه با گستره و عمق موصوف قبل از هرچیز در فریاد نخبگان و نمایندگان مجلس متجلی بود که تسویف و تطویل در آن از ضعف اساسی مدیریت کشور خبر میدهد. کشوری که در حوزه اقتصادی ملی، صنعت، رفاه، اشتغال، حمل و نقل، معدن و بازرگانی نتواند با تسلط بر زیر ساختها در تامین نیازهای عمومی موفق نشان دهد باعث فقدان کارایی و سقوط محبوبیت خواهد شد؛ امری که توسط نظر سنجیها به تایید میرسد و از غفلت مشاوران دولت خبر میدهد. آنان آیندهنگر و فرداشناس مطلوبی نبودند. البته مصیبت دیگری در راه است و کشور در زمینه امور علمی، آموزش و فرهنگی ناگزیر از خانه تکانی است و توجه بنیادین به امر سیاست در امور داخلی و خارجی، نوسازی کل دولت را به امری مسلم و بدیهی مبدل میسازد و بعد از چهل سال هنوز اقتصاد، صنعت و حتی فرهنگ در ایران هویت ملیاش را پیدا نکرده است.
طناب بازی نهادگرایان و طرفداران بازار و آویزان شدن به مبانی اقتصاد، نیویورکی و بلشویکی و اسلامی– ملی جلوه دادن آن از گرههایی است که حاصل تعارض و التقاط در گستره اقتصاد است. بسیاری از اقتصاددانان کشور مشکل اصلی اقتصاد ایران را سیاسی میدانند، اما دریغ از آنکه در حوزه اقتصاد سیاسی راه حل عملی در چار چوب باورهای نظام ارائه و آن را به گفتمان تبدیل کنند و هزینه اداره امور اقتصادی را مضاعف بالا نبرند. تأکید بر یکجانبه گرایی و استراتژیهایی که آزمون پس داده است، راهگشا نخواهد شد. استراتژی جایگزینی واردات در سرزمین اصلی آن ایده جواب نداد. وابستگی هم به همان میزان زیانبار است. همانطوری که اقتصاد با نزاع جان نمیگیرد و اقتصادهای متکی بر تفنگ بالاخره روزی از هم خواهد پاشید. صنعت در کشور از دانش فنی بیبهره است و به مانند تالابی که به آب آزاد دسترسی ندارد هر روز رمق از دست میدهد. ارزش افزوده آن در سالهای اخیر تحت هیچ توجیهی قابل دفاع نیست.
در بخش راه مقایسه سیستم ناوگان هوایی، ریلی و حمل و نقل زمینی با کشورهایی که شرایط مشابهی با ما دارند مشخص میکند که چقدر عقب ماندهایم.
بافتهای فرسوده شهری و مسکن روستایی هم قریب یکصد سال است تغییری را تجربه نکرده است و با توجه به حادثه خیز بودن جغرافیای ایران، بخش اعظمی از مردم با توکل بر خدا در کشتی حادثه زندگی میکنند.
در حوزه رفاه، درآمد، سرانه، اشتغال، امنیت غذایی، دستمزدها، حقوق و مزایای کارگران و بازنشستگان هم معلوم است که چقدر از میانگین نرم جهانی فاصله داریم. بازسازی و ترمیم دولت با نگاه به این موارد اهمیت مضاعف پیدا میکند. در این بین اصول فراموش شدهای داریم که نگرانیهای عمدهای خلق میکند. در نظام بوروکراسی متاسفانه تغییر از راس وزارتخانهها به بدنه و خرده مدیران نمیرسد و بعد از اندک زمانی معضلات خود را به همان شکل سابق نشان میدهد. چرا با تغییر روسای دانشگاهها، نهادها و وزارتخانهها نه تنها تغییر و توفیق مطلوب حاصل نمیشود بلکه در شرایطی اوضاع بدتر هم میشود.
یکی دیگر از دلایل عدم توفیق، به ضعف مدیران اول کشور بر میگردد که جنم ریاست، مدیریت و هدایت را ندارند. آنچنان با احتیاط و ترس پا به میدان کار میگذارند که گردی بر قامتشان ننشیند و ششدانگ حواسشان هست که در کمند نهادهای نظارتی به ویژه دیوان محاسبات گرفتار نشوند.
نکته دیگر هنوز با نیامدن وزیر، در روز روشن، پای خانوار، منسوبین و فرزندان به اداره هموار میگردد به بهانه مشاوره، صلهرحم، اینکه کار میکند، اما پول نمیگیرد، باید حواسم به تربیت فرزندانم باشد، در دفتر نمیشود به بیگانه اعتماد کرد، فضایی برای خصوصی تلقی کردن محیط اداری به وجود میآید و فراموش میشود که سازمان موصوف به مردم تعلق دارد و تا زمانی اعتبار و ارزش دارد که مشکلی از آنان را حل کند. نگاه سلطانی، پاتریمونیالیستی و قبیلهگی به امور عمومی درد بزرگی است که باید به خدا پناه برد.
روزمرگی از آسیبهای دیگر است که وزیران بعد از رای اعتماد برنامه و نقشه راهی را که با آن صعود کردهاند به راحتی فراموش میکنند و در حوزه مسائل دفتری و کارشناسی متوقف میشوند در نتیجه فرصتها از دست میرود و ندامت حاصل عمر کسانی است که برای حضرت حق، مردم و خودشان اندوختهای نداشته باشند.