انکار نقش هاشمی در صنعت موشکی، مزایای استانی شدن انتخابات، ۵ مغایرت بودجه ۹۸ با برنامه ششم، تصویب کلیات بودجه ۹۸ در کمیسیون تلفیق، موج کلیپهای جنجالی، جزئیات جدید از لایحه حذف چهار صفر از پول ملی، اروپای پیر در حال پوستاندازی، سایه سیاست بر اقتصاد ۹۸، رانت سه گانه خصولتی ها، حکم بدوی خلع لباس برای یک روحانی، اظهارات دردسرساز یک نماینده، ۳۷ ضربه شلاق برای آقای سفید، بازار خودرو در شوک و ۱۴۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۴ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که تیترها و عناوین اصلی صفحات نخست روزنامهها از تنوع گسترده تری نسبت به روزهای گذشته برخورداند. روزنامههای امروز، انکار نقش هاشمی در صنعت موشکی، مدرن سازی سوخت ۲۰ درصدی، وعدههایی از جنس «تقریبا هیچ» درباره SPV، تحلیلهای موافقان و مخالفان استانی شدن انتخابات مجلس،۱۴۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل، امریکا به فاز اقتصادی جنگ سوریه وارد شد و تحلیلهای علی ربیعی درباره اعتراضات دی ماه ۹۶ از عناوینی است که در صفحات نخست تعدادی از روزنامهها برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ربیعی: اعتراضات دی ماه سرکوب نشد مدارا شد
روزنامه ایران در شماره امروز خود در گزارشی با عنوان بنا بر مدارا بود، نه سرکوب، درباره تحلیل علی ربیعی از زیر پوست اعتراضات دی ماه نوشت: علی ربیعی، وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نه به عنوان عضو سابق دولت، بلکه به عنوان یک تحلیلگر حوزه سیاسی و امنیت ملی، تحلیلی از حوادث دی ماه ۹۶ ارائه داد. او عامل اولیه بروز اعتراضات را زمینههای سیاسی و تلاش برای تمسخر دولت از سوی رقبا دانست، اما گفت که باوجود این، نمیتوان از ریشههای این نارضایتیها که همان احساس نارضایتی و بی عدالتی است، غفلت کرد. ربیعی، رویکرد دولت نسبت به اعتراضات را «مدارای بزرگ» توصیف و تأکید کرد که زمینههای بروز اعتراضات در آینده همچنان وجود دارد. عضو سابق دولت در گفتگو با «ایسنا» با بیان اینکه اتفاق دی ماه ۹۶ از نظر حجم، اندازه، وسعت و جمعیت درگیر در ناآرامی و همچنین خصوصیت این افراد با ناآرامیهای قبل سابقه نداشت، اظهار کرد: در ماههای منتهی به دی ماه ۹۶ با حصول برجام گرچه یک فرصت اقتصادی خوب در کشور ایجاد شد، اما مانند آنچه که از ۶۰ سال قبل در توزیع نابرابر ثروت شاهد آن بودهایم، توزیع درآمدی که بعد از گشایش برجام صورت گرفت، این نابرابری را کاهش نداد.
وی با بیان اینکه بخشی از دلایل اتفاقات دی ماه ۹۶ با نابرابری و بخشی دیگر با فقر قابل بررسی است، تأثیر نابرابری و بی عدالتی را بیشتر دانست و درباره موضوع بیکاری هم گفت: بیکاری جوانانی که در شهرهای اعتراض کننده حضور داشتند و فقر موجود در آن شهرها، شاید چیزی شبیه بیکاری جوانان در سایر شهرها بود، با این تفاوت که این شهرها نابرابری ادراک شده بیشتری داشتند.
به گفته این تحلیلگر مسائل سیاسی، استفاده از ابزارهای ارتباطی و فضای مجازی در ساکنان این شهرها به نوعی نابرابری ادراک شده و دگرخویش پنداری در آنها ایجاد و پایههای نوعی مقایسه و شورش را فراهم میکند، همچنان که بر اساس پژوهشهای انجام شده مشارکت سیاسی و رأی به دولت وقت در اغلب شهرهایی که در سال ۹۶ شلوغ شدند، کمتر از سایر شهرها بوده است. ربیعی درباره نقش مخالفان دولت در شکلگیری اعتراضات اولیه در مشهد نیز به تئوری «مارپیچ سکوت» اشاره کرد و گفت: اتفاقات مشهد، مارپیچ سکوت را شکست و سکوت جمعیت خاموشی که به نوعی زمینه اعتراض در آنها وجود داشت با ماجراهایی که در مشهد اتقاق افتاد، شکسته شد. مطالعات انجام شده، نشان میدهد که اعتراضات و ناآرامیهای اول مشهد که یک جریان سیاسی رقیب و مخالف دولت در آن مشارکت و حضور داشت، آغازگر ناآرامیهای سایر شهرستانها بود. وی درباره نقش حوزه سیاست در این وقایع، تأکید کرد: یک جریان سیاسی که میخواست به نوعی دولت را تحقیر کند و علیه او یک ماجرای خیابانی راه بیندازد، منجر به شکسته شدن مارپیچ سکوت شد، اما مشارکت بقیه شهرستانها به هیچ عنوان از این عامل تبعیت نکرد.
ربیعی با اشاره به اینکه دلخواه این جریان سیاسی نیز این نبود که اتفاقات شهر مشهد به سایر شهرها گسترش پیدا کند، ادامه داد:، اما در همان جمعیت شهر مشهد بلافاصله بعد از اینکه شعارها تغییر یافت بازیای آغاز شد که خاتمه آن دست آغاز کنندگانش نبود. در این زمینه یکی از افراد شاخص این جریان در جایی سخنی جالب و مهم مبنی بر عدم توصیه به حضور افراد در خیابانها مطرح کرده و گفته بود که «دیگر خیابانها یکطرفه نیست بلکه دو طرفه شده».
این عضو سابق دولت در ادامه تحلیل خود، با بیان اینکه جامعه ۶۰ سال است که در حال تجربه کردن نارضایتی از وضع اقتصادی است و تنها در اوایل انقلاب و در دوره بین سالهای ۷۶ تا ۸۴ از این نارضایتیها کاسته شده است، گفت: آنچه که امروز به این نارضایتی اضافه شده، این است که احساس میشود دیگر آینده خوشبینانهای پیش رو نیست و امید برای حل مسائل کم شده است.
عضو سابق دولت درعین حال، با اشاره به اینکه در مواجهه با اعتراضات، مدارایی بزرگ صورت گرفت و بیشتر نیروی انتظامی وارد شد، این امر را ناشی از استراتژی دولت دانست و تصریح کرد: به طور اساسی هیچ دستوری برای سرکوب بیشتر وجود نداشت و بنا بر مدارا بود. نکته جالبی هم که وجود داشت این بود که در آن زمان بسیاری از خطبههای نمازهای جمعه در حمایت از معترضان بود و بسیاری از افراد شاخص شهرهای معترض نیز از معترضان حمایت میکردند؛ علت این حمایتها نیز ممکن است این باشد که به نوعی مخاطب اعتراضات را دولت میدانستند. وی با بیان اینکه در ناآرامیهایی که علت معیشتی و اقتصادی دارد، به جز شنیدن صدا و همراهی کردن به نحوی که معترضان احساس کنند که تصمیم گیران به نحوی با آنها مشارکت میکنند، مسیر دیگری را توصیه نمیکنم، ادامه داد: جامعه تا حدودی دچار ناامنی روانی شده است؛ چراکه آنچه را که انتظار داشت، نتوانسته به دست بیاورد.
شرط مدرک برای نمایندگی مجلس را بردارید
شیرزاد عبداللهی طی یادداشتی که در روزنامه همدلی منتشر شده با عنوان شرط مدرک برای نمایندگی مجلس را بردارید نوشت: جعل مدرک دانشگاهی و سرقت علمی و زد وبند و سوء استفاده از موقعیت برای گرفتن مدرک، در ۳۰ سال اخیر پدیدهای فراگیر و عادی تبدیل شده است. سال ۹۶ قانون نسبتا خوبی به نام «قانون پیشگیری و مبارزه با تقلب در تهیه آثار علمی» تصویب و ابلاغ شد که بیشتر ناظر بر مجازات تهیه کنندگان و فروشندگان رساله و مقاله و تحقیق است. اما مجازاتهایی هم برای استفاده کنندگان پیش بینی شده است. تقلب در تهیه مدرک تحصیلی و آثار علمی، یک بازار پر رونق دارد و طبق معمول با مجازات نمیتوان این بازار را از بین برد.
تقلب در تهیه آثار علمی برای تولیدکننده و مصرف کننده منفعت دارد. برای پیشرفت سیاسی یا بالارفتن از پلکان مدیریت، پارتی قوی، ژن خوب، زرنگی و تظاهر و ارتباطات خاص از ضروریات است. اما در کنار اینها داشتن مدرک بالاتر از لیسانس هم ضروری است. کیفیت مدرک، محل صدور آن، رشته تحصیلی و حتی اعتبار مدرک چندان مهم نیست؛ بنابراین صاحبان ژن خوب و مرتبطین و زرنگها و متظاهرها که معمولا اهل درس خواندن نیستند برای به دست آوردن مدرک دنبال راههای متقلبانه میروند. تقلب در تهیه آثار علمی را نمیشود به همه تعمیم داد، اما میتوان گستردگی آن را تأیید کرد.
فردی را تصور کنید که مدرک تحصیلی خود را در علوم سیاسی یا مدیریت از یک دانشگاه معتبر با معدل خوب اخذ کرده برای نوشتن پایان نامه زحمت کشیده و تحقیق کرده ودر رشته تحصیلی خود مسلط و صاحب نظر است. او داوطلب نمایندگی مجلس میشود. همکاری با دفتر تحکیم، شرکت در فلان تظاهرات، حمایت از فلان کاندیدا، وضعیت پوشش و ظاهر، عدم تایید انجام واجبات توسط افراد موثق، گزارش منفی یا خنثی فلان پایگاه یا نهاد، نظر منفی بقال محل و. باعث میشود که صلاحیت او احراز نشود.
فرد دومی را تصور کنید که دانش آموز تنبل دبیرستان بوده و به زور با معدل ۱۳ دیپلم گرفته، بعد از یک دانشگاه پرت بدون کنکور لیسانس گرفته، پایان نامه اش را از میدان انقلاب خریده. میداند که امام جماعت مسجد محل و بقال متدین و همسایه طبقه بالا و پایگاه و نهاد هم او را تایید میکنند. ظاهرش هم که حرف ندارد. تنها مشکل این است که نه سواد و نه حال و حوصله درس خواندن و گرفتن فوق لیسانس را دارد. پس دنبال تهیه مدرک از راه میانبر میرود و خیلی زود فوت و فن کار را یاد میگیرد.
برای از بین بردن بازار مدرک تقلبی و تقلب در تهیه آثار علمی، مثل هر بازاری باید ابتدا زمینه برای تقاضا را از بین برد. مثلا اگر شرط فوق لیسانس برای داوطلبان نمایندگی مجلس و یا ارتقا در سیستم اداری را بردارند. این بازار بخش بزرگی از مشتریان خود را از دست میدهد. وقتی شخصی با لیسانس جعلی رئیس کمیسون تخصصی مجلس و یا رئیس یک نهاد غیر دولتی تخصصی با هزاران عضو متخصص و یا عضو هیات علمی میشود، معنایش این است که برای تصدی بسیاری از مسئولیتها داشتن و نداشتن مدرک و سواد تخصصی علی السویه است.
مدرکهای تقلبی و استفاده از تقلب برای تهیه آثار علمی توسط برخی مدیران دولتی یا نمایندگان مجلس یا اعضای هیات علمی فقط موقعی لو میرود و به رسانهها درز میکند که پای یک دعوا یا تسویه حساب سیاسی در میان باشد. به دلیل شیوع تقلب علمی در داخل سیستمهای دولتی و دانشگاهی و قانونگذاری عملا راه برای مبارزه قانونی و مثلا تعیین هیاتی برای بررسی مدارک تحصیلی مدیران از رده مدیرکل به بالا وجود ندارد. کسانی که از بررسی مدارک متضرر میشوند به اندازهای نفوذ دارند که راه را مسدود کنند یا به انحراف بکشانند.
فساد در تهیه آثار علمی مادر فسادهای دیگر است. مدیری که در سیستم اداری از نردبان تقلب صعود کرده است، استاد دانشگاهی که به روشهای متقلبانه کتاب سازی و مقاله سازی میکند، نمایندهای که در حین اشتغال به نمایندگی با زد و بند مدرک فوق و دکتری گرفته است، مستعد انواع فسادهای دیگر هستند. اوایل انقلاب دعوای بر سر اولویت تخصص یا تعهد بالا گرفته بود. دوطرف دعوا افرادصادقی بودند، اما کم کم نسل جدیدی از دولتمردان و سیاستمداران «متخصص متعهد» بهوجود آمد که از تخصص یک عنوان دانشگاهی و از تعهد هم ظاهرسازی و زبان بازی را دارند.
چرا رئیسجمهور فقط به کشورهای اروپایی سفر میکند؟!
جعفر بلوری در بخشی از یادداشت روز امروز روزنامه کیهان با عنوان نمیترسیدند قشونکشی نمیکردند، نوشت: آنها دشمن هستند، عصبانیاند. تمام پروژههایشان از سوی ایران و دوستانش نقش بر آب شده. نظم جهانیشان به خطر افتاده. عصبانی اگر نبودند مثل گذشته در لفافه حرف میزنند. صراحتا میگویند به دنبال کشاندن جنگ به خیابانهای تهرانند. به دنبال فقیر کردن مردم هستند تا به خیابانها بیایند. مردم ایران را صراحتا تروریست میخوانند! این را برخلاف گذشته، صراحتا میگویند. جایی خواندم، آمریکا ۵۰۰ نفر را برای به نتیجه رساندن تحریمهای نفتی و اقتصادی مأمور کرده و به اقصی نقاط دنیا فرستاده تا رایزنی کنند و امتیاز بدهند و بگیرند. برای بهمن ماه و در لهستان قرار است یک شوی ضدایرانی بر پا کنند. همه اینها یک پیام بیشتر ندارد. دشمن ترسیده. وگرنه این چنین قشونکشی نمیکرد.
سوای از اینکه، این تلاشها به نتیجه خواهد رسید یا خیر، سؤال مهمی که بالا هم پرسیدیم این است که ما چه کردهایم؟ چند نفر را مامور مقابله با تهاجم فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و در نهایت نظامی دشمن کردهایم؟ به کدام کشورها سفر کرده و با چه کسانی دیدار کردهایم؟ آیا دستگاه سیاست خارجی ما آنطور که باید فعال هست؟ آقای رئیسجمهور چند بار به عراق، افغانستان، پاکستان و کشورهای همسایه سفر کردهاید؟ آیا آن طور که دشمن در صدد ضربه زدن به ایران عزیز است، ما هم آماده خنثی کردن این توطئهها هستیم؟ (ضربه زدن پیشکش!) آیا این عجیب نیست که، رئیسجمهور محترم فقط به کشورهای اروپایی سفر میکند؟! کشورهای همسایه و غیر اروپایی آیا اهمیت ندارند؟!
وسط یک جنگ تمامعیاریم. یک طرف ایران و طرف دیگر آمریکا با تمام نوکرهایش. با کمال تاسف باید گفت، در این معرکه، رویکرد دولت محترم، لااقل تا لحظه تنظیم این مقاله، رویکرد متناسبی نبوده است. دولت و رسانههایش البته، جاهایی رویکرد بسیار بسیار فعالی داشتهاند، اما صرفا در داخل کشور و هنگام مواجهه با منتقدان! رویکردها علیه دشمن در حد واکنش توییتری یا ابراز تاسف بوده یا در شدیدترین حالت احضار سفیر یا کاردار مثلا لهستان... روزنامههایشان هم هنوز درگیر رقص چند سرباز یا مقایسه عربستان و ایران در ماجرای ازدواج دختران در سنین پایین هستند با محوریت دفاع از عربستان! تیتر میزنند ایران ۱۳ عربستان ۱۵! یا مشغول مدل کامپیوتر حاج حسین! که آمریکایی است یا چینی؟! «زرد» هم، برای توصیف برخی از این رسانههای نزدیک به دولت زیاد است.
۲۲ بهمن خواهد رسید جشن ۴۰ سالگی آن را هم خواهیم گرفت، ائتلافسازیها و ناتوی عربیشان هم به سرنوشت «دوستان سوریه» و «ارتش آزاد» دچار خواهد شد مگر اینکه، این انفعال از روی شوک! یا خوشخیالی، ادامه یابد.