واکنشها به تحریم ظریف توسط آمریکا، دلایل چرخش امارات به سمت ایران، دور خوردن رسانهها با مدیریت آقای فرماندار!، دومینوی «نه» به ائتلاف دریایی امریکا، شلیک کره شمالی به وقتکشی ترامپ، یکصدایی در برجام، تحریم ظریف، باب دل مخالفان داخلی برجام!، امکان ظهور جریانهای بیشناسنامه، کوچ کتاب خوانها از فضای مجازی به دنیای کاغذی، آمریکا از چه عصبانی است؟ و توقف انتشار «وطن امروز» از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه دوازدهم مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که تحریم وزیر امور خارجه کشورمان توسط آمریکا و واکنشها به آن در کنار تحلیلهایی با عناوین و تیترهای متنوعی در صفحات نخست همه روزنامههای امروز به عنوان خبر اول برجسته شده است. روزنامههای امروز با عناوینی همچون صدای ایران خاموش نمیشود (خراسان)، آقای دیپلمات هم تحریم شد (رسالت)، تحریم ظریف رسوایی سیاسی آمریکا (جمهوری اسلامی)، آمریکا و گاندوسازان همنوایی یا سوءتفاهم؟! (آفتاب یزد)، چه کسی از ظریف میترسد؟ (اعتماد)، تحریم دیپلماسی (شرق)، تفنگ بیفشنگ تحریم آمریکا این بار ظریف را نشانه رفت! (کیهان) سوژه روز را بازتاب داده اند.
روزنامه وطن امروز نیز از امروز انتشار خود را متوقف کرد و بر روی پیشخوان مطبوعات نخواهد رفت.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
معایب و محاسن حذف صفرها از پول ملی چیست؟
ضیا مصباح طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه آفتاب یزد منتشر شده، درباره ابعاد حذف صفرها از پول ملی نوشت: ناتدبیری اقتصادی برداشتن صفر از پول رایج بیشتر در کشورهایی اعمال میشود که با ندانمکاری در پی افزایش بی رویه و غیرقابل توجیه نقدینگی برآمده از برخی موضوعات رسوخ یافته در سیستم رانتی و متعاقب آن تورم. به طور مرتب از ارزش پول که در این وضعیت نابخردانه کاسته و برشمار صفرها برحاشیه اسکناس موجود در دست مردم افزوده میشود.
بانک مرکزی در پی سقوط ارزش ریال در زمان دولت سازندگی (۷۲ تا ۷۶) و سپس در سال ۹۰ بارها از برداشتن صفرها از پول برای رفع تکلیف و تا حدودی سرگرمی هر چند موقت، سخنها داده است!به صراحت باید گفت: با برداشتن صفر از پول، داد و ستد آسانتر و دولت هزینه کمتری برای چاپ اسکناس خواهد پرداخت. پول با صفرهای کمتر، حجم نقدینگی و گرانی کمتری را موقتا نشان خواهد داد، اما این تغییر ظاهریست و بیماری همچنان ادامه دارد، مشابه آرژانتین و برزیل که چندین بار از صفرهای پول خود کاستند و همچنان گرفتار تورم و گرانی باقی ماندهاند.
بدون اصلاحات ساختاری، برداشتن صفر و حتی تغییر نام وجه رایج، پیامد مثبتی نداشته و صفرها دوباره باز خواهند گشت، تورم و سقوط ریال شدت بیشتری یافته، گرانی شتاب فزایندهای خواهد گرفت و رکود تولید، گرانی، بیکاری و نابسامانی استمرار
خواهد داشت.
بدون اقدامات بنیادی بر مبنای علوم روز و تجارب حاصل از کاربرد دانش اقتصادی، جامعه تتمه اعتماد خود به امکان اصلاح را از دست داده و درآینده در برابر سیاستهای اصلاحی راستین هم بیاعتنا و به لحاظ روانی مقاومت منفی نشان خواهد داد.
ونزوئلا روشنترین نمونه بیهودگی صفرزدایی از پول آن کشور است، بدون آنکه پیش از آن اصلاحات اقتصادی صورت گرفته باشد. دولت سوسیالیست «نیکولاس مادورو» در تابستان سال ۲۰۱۸، پنج صفر از پول رایج کشور را حذف، اما دست به هیچ سیاست ساختاری نزد و همچنان پول چاپ کرد و بار دیگر تورم از کنترل خارج شد. در حالی که بانک مرکزی آن کشور از سه سال قبل، انتشار شاخصهای اقتصادی را متوقف کرد، همانطور که میدانیم صندوق بینالمللی پول نرخ تورم این کشوررا در سال ۲۰۱۹ تا ۱۰ میلیون درصد تخمین میزند.
به طور مختصر با عباراتی دیگر به امید اثربخشی؛ اگر پارامترهای کلان اقتصادی و سایر پارامترها به شرحی که اشاره رفت، حامی این طرح باشند، دستاوردهای زیر را خواهیم داشت؛
کاهش حجم اسکناس / نقل و انتقال سادهتر پول / کاهش هزینه چاپ / ساده سازی محاسبات تجاری و مالی / تقویت پول در مقابل سایر ارزهای خارجی / تاثیر مثبت روانی بر فضای ذهنی مردم / احتمال داشتن سکههای جدید ارزشمندتر ضمنا معایب حذف صفردر شرایط نا به هنگام و مدیریت نشده فعلی این است که: در داد و ستدها، بسیاری از پولهای خرد کنونی دیگر معنادار نخواهند بود و میل رند شدن رو به بالا میرود / تاثیر روانی منفی بر کاهش دستمزدها / خروج سرمایههای بیشتر از کشور و انتظار سرمایه گذاران برای سپری شدن حالت گذار / بالا رفتن هزینهی چاپ و نشر انواع اسکناس و سکههای جدید / بیانگیزگی عمومی در مواجهه با قیمتها / کاهش صادرات ناشی از تقویت ظاهری ارزش پول.
بیشتر بخوانید:
فرضیههای حسین شریعتمداری درباره چرایی تحریم ظریف
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان در بخشی از یادداشتی که با عنوان ظریف را چرا تحریم کردهاند؟! در شماره امروز این روزنامه نوشت: ۱- بعد از تأکید رهبر معظم انقلاب که مذاکره با آمریکا را «سم» و اکیدا ممنوع اعلام کرده بودند، این باب برای همیشه بسته شده است. از این روی، وقتی قرار بر مذاکره نباشد، چرا آمریکا برای حفظ حیثیت سیاسی و ترمیم آبروی از دست رفته خود پیشدستی نکرده و آقای ظریف را تحریم نکند؟! اهمیت آقای ظریف برای آمریکا حضور ایشان در مذاکرات بوده است بنابراین، وقتی مذاکرهای در میان نباشد با عرض پوزش باید گفت: دیگر حفظ جایگاه ایشان برای آمریکا ضرورتی ندارد!
۲- بعید نیست که تحریم آقای ظریف با این انگیزه صورت گرفته باشد که دولت را به سوی مذاکره با اروپا ترغیب کند! و از آنجا که تروئیکای اروپا بارها به صراحت اعلام کرده است که در برخورد با ایران با آمریکا اختلاف راهبردی ندارد، چنانچه تحریم آقای ظریف با انگیزه یاد شده صورت گرفته باشد رویکرد دولت به اروپا، افتادن در چاه عمیقی است که آمریکا و اروپا متحدا پیش پای ایران اسلامی حفر کردهاند!
۳- این احتمال نیز قابل اشاره است که با توجه نقش دولت در تحمیل- البته ناخواسته- فاجعه برجام به ملت و نظام، آمریکا با تحریم آقای ظریف که مذاکرهکننده ارشد کشورمان بوده است، به گونهای غیرمستقیم و با بهرهگیری از ترفند «تظاهر به مخالفت» در پی آن باشد که برجام را به زیان آمریکا و به نفع ایران جا بزند و از این طریق زمینهای برای ادامه روند قبلی دولت فراهم آورده و برجامهای ۲ و ۳ و... را نیز در پوشش کنوانسیون پالرمو، FATF، CFT و... به ایران اسلامی تحمیل کند!
و بالاخره آنچه به وضوح دیده میشود بطلان راهی است که دولت محترم طی ۶ سال گذشته در اعتماد به آمریکا و اروپا و گره زدن مسائل اصلی کشور به مذاکرات و برجام بدفرجام پیموده است و سند گویایی بر ضرورت تغییر ریل دولت از خارج به داخل است.
در مورد تحریم ظریف بیشتر بخوانید:
واکنش محسن رضایی به تحریم ظریف
بازتاب گسترده جهانی تحریم ظریف از سوی آمریکا
آیا تحریم ظریف برای ترغیب ایران به معرفی کسی دیگر برای تعامل با غرب است؟
رضا نصری حقوقدان بینالمللی در بخشی از یادداشتی که در رابطه با تحریم شدن ظریف توسط آمریکا و با عنوان دیپلمات نقطهزن! در شماره امروز ایران چاپ شده، نوشت: چرا جواد ظریف اینچنین برای جریان تندرو در واشنگتن و عناصر آن در دولت ترامپ مسألهساز شده است؟ به چند دلیل؛
- جواد ظریف اجازه نداده است روایت تندروها و دولت ترامپ از ایران، از جایگاه ایران در جهان، از برنامه موشکی، از برجام و از پرونده هستهای به عنوان «روایت غالب» در افکار عمومی، صحنه سیاست داخلی امریکا و صحنه بینالمللی شکل بگیرد و نقش ببندد. در واقع، دولت ترامپ و جریان تندرو در واشنگتن میلیاردها دلار هزینه میکند تا به مدد صدها رسانه، سخنگو، اندیشکده، اتاق فکر، لابی و مؤسسات روابط عمومی یک «روایت» (یا Narrative) در مورد ماهیت و ذات دولت ایران، نقش «مخرب» آن در منطقه، برنامههای «خطرناک» آن در حوزه تولید سلاح هستهای، برنامه «خطرناک» آن در حوزه موشکی و عدم پایبندی آن به تعهدات بینالمللیاش (از جمله در برجام!) در فضای عمومی غالب سازد تا در آن فضا بتواند برنامههای خود را در مورد ایران و منطقه به اجرا بگذارد. تا امروز، مهمترین و مؤثرترین عاملی که مانع شکلگیری این روایت ایرانستیزانه و القای آن به فضای عمومی شده است- یعنی مؤثرترین صدایی که با شبکه عظیم چند میلیارد دلاری لابیهای جنگطلب رقابت میکند- صدای رسا، مردم پسند، رسانه پسند، حقوقی و مستدل جواد ظریف بوده است.
- جواد ظریف فقط صدای حقانیت ایران نیست. جواد ظریف مؤثرترین و تأملبرانگیزترین صدایی است که از معضلات و مظلومیتِ «خاورمیانه» در کنفرانسهای بینالمللی و رسانههای غربی با زبانی که افکار عمومی غرب میفهمد سخن میگوید. برای مخاطب غربی و امریکایی، او یکی از خوش بیانترین راویان روایت مردم جنگزده و مظلوم یمن، عراق، بحرین، لیبی، سوریه و فلسطین است. ظریف روایتگر حقایق منطقه و افشاگر برنامههای خطرناک امریکا و شرکا با لفظ و زبانی است که مخاطب را به فکر وامیدارد.
او یکی از مؤثرترین صداهای منطقه علیه جنایات جنگی عربستان سعودی، رشد و توسعه وهابیت و جریانهای تکفیری، فروش بیپروای سلاح به منطقه، زرادخانه هستهای رژیم اسرائیل، «معامله قرن» و طرحهای جریان ایدئولوژیک امریکا برای «خاورمیانه» است. او در تمام این زمینهها فعالانه و بسیار فراتر از وظایف یک وزیر امور خارجه معمولی برای مخاطبان متنوع در کنفرانسهای بینالمللی و نشستهای مطبوعاتی سخنرانی کرده است، در مهمترین نشریات بینالمللی مقاله نوشته است، در شبکههای اجتماعی روشنگری کرده است، در مصاحبهها و مناظرات حاضر شده است و با مقامات ارشد دولتها، کارشناسان، دانشگاهیان و نخبگان رایزنی کرده و راه حل ارائه داده است.
- جواد ظریف صحنه سیاست داخلی امریکا را به خوبی میشناسد و از این رو قادر است با برقراری ارتباط هوشمندانه با افکار عمومی این کشور، بر تعاملات و برنامههای بازیگران آن تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، او در ماههای اخیر موفق شده با بکارگیری اصطلاح «تیم ب» (B team)، صحنه تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجه امریکا را با سادهترین زبان برای مردم این کشور تشریح کند، از وجود یک جریان خطرناک در کاخ سفید و دستگاه دیپلماسی واشنگتن پرده بردارد و نسبت به دخالت عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل در روند تصمیمسازی امریکا حساسیت ایجاد کند. امروز، بسیاری از تحلیلگران، فعالان سیاسی و روزنامهنگاران - اعم از ایرانی، اروپایی، آسیایی و امریکایی - با استفاده از همین اصطلاح و الهام از فضایی که ظریف در شکلگیری آن نقش مهمی داشته است، موضعگیریهای دولت ترامپ در مورد فروش سلاح به عربستان سعودی، بخشش بلندیهای جولان به اسرائیل، قتل جمال خاشقچی و ... را تحلیل و نقد میکنند. دولت امریکا بخوبی میداند که یکی از مهمترین موانع انتخاب مجدد ترامپ در انتخابات پیش رو، کارنامه او در حوزه سیاست خارجه - بویژه در مورد پرونده هستهای ایران است - و از این رو میخواهد در آستانه انتخابات ریاست جمهوری صدای ظریف را خاموش کند.
در واقع، دولت ترامپ میخواهد ظریف را آنچنان محدود سازد و به حاشیه براند که هم نظام و دولت ایران را به معرفی فرد دیگری برای تعامل با غرب وادار سازد و هم- در فقدان صدای او- دوباره فضایی ایجاد کند که در آن بتواند مجدداً «ذهنها و قلبها» را با رویکرد و سیاستهای خود همدل و همگام سازد. اما واکنش شخصیتها و طیفها و بازیگران مختلف عرصه قدرت در ایران - از شخصیتهای برجسته گرفته، تا جناحهای سیاسی و سپاه و ارتش و منتقدین و موافقان دولت - به تحریم ظریف نشان داد که «ایران» نه قصد دارد موشکهایش را تسلیم کند نه دیپلماتهای نقطهزنش را!