در جریان مجموعه سفرهای اروپایی وزیرامورخارجه ایران، یکی از خبرنگارانی که به نمایندگی از رسانهاش هیات دیپلمات ایران را همراهی میکرد، در سوئد از هیات ایرانی جدا و پناهنده شد؛ اقدامی که منجر به کشمکشهای سیاسی و حتی طرح موضوع در برخی رسانههای موثر کشور شده اما عمده بحثها نه درباره نفس چنین اقدامی بلکه درباره هویت سیاسی این خبرنگار است.
به گزارش «تابناک»؛ پناهندگی خبرنگاران اتفاق تازهای نیست و بسیاری از خبرنگاران ایرانی در طی سه دهه اخیر به دلایل مختلف پناهنده شدهاند اما پناهندگی خبرنگاران همراه با هیاتهای سیاسی و دیپلماتیک ایرانی، به صورت انگشتشمار در طول سالهای اخیر رخ داده و معمولاً خبرنگاران از اعتماد مسئولین کشور که به اعتبار کشور برای آنها ویزا گرفتهاند، سوءاستفاده نمیکنند و در میانه یک سفر دیپلماتیک، اقدام به پناهندگی نمیکنند.
به عنوان نمونه در جریان مذاکرات هستهای که دهها خبرنگار ایرانی یا به همراه هیات دیپلماتیک و یا به صورت مستقل راهی کشورهای میزبان مذاکرات -سوئیس و اتریش- میشدند که این خبرنگاران عمدتاً بر اساس یادداشتهای دیپلماتیک مرسوم ویزای این کشورها را دریافت کردند و به صورت بالقوه میتوانستند پناهنده شوند اما تنها پناهندگی یک خبرنگار از میان این حجم رخ داد و آن خبرنگار نیز اساساً حوزه فعالیتش، دیپلماسی نبوده و از این فرصت برای سفر و پناهندگی استفاده کرد.
سفر اخیر محمدجواد به کشورهای فنلاند، سوئد، نروژ و فرانسه به همراه هیات دیپلماتیک همچون شماری دیگر از سفرهای ظریف وزیرامورخارجه ایران با همراهی گروهی از خبرنگاران بود. در این میان امیرتوحید فاضل دبیر سیاسی خبرگزاری موجنیوز از منتقدین دولت در سوئد از کاروان ایران جدا و پناهنده شد؛ موضوعی که این خبرنگار در حسابش در شبکههای اجتماعی تایید کرده و همین مسئله منجر به شکلگیری جریانی بر سر نخواستن او شده است.
با توجه به ارتباط این شخص با جواد کریمی قدوسی نماینده مجلس شورای اسلامی که منجر به انتشار اطلاعات مسئولین متهم به دوتابعیتی بودن از طریق این خبرنگار و خبرگزاری متبوعش شد و مواضع این شخص پیش از پناهندگی، اصلاح طلبان او را نماینده جریان اصولگرای رادیکال خواندند و از این جنس حملات در پیش گرفتند. از طرف مقابل، کیهان و شماری از رسانههای اصولگرا نیز با توجه به سوابق سالهای دور این شخص در خبرگزاری دولت دوره اصلاحات و مسئولیت در ستاد یکی از کاندیداهای اصلاحات، او را اصلاحطلب خواندند.
با این حال آنچه شواهد نشان میدهد این شخص اعتقادی جدی به هیچیک از این دو جریان نداشته و در دورهای تلاش کرده از محمل اصلاحطلبی برای رشد استفاده کند و در دوره کوشیده روی موج اصولگرایی و شعارهای انقلابی سوار شود و به پیش برود و نمیتوان او را یک چهره شناسنامهدار در هیچ یک از طرفین قلمداد کرد. مسئله مهمتر از این بازیهای سیاسی که در این دعوا گم شده، نفس عمل چنین شخصی است که اگرچه دو طرف آن را رد کردهاند اما به حاشیه این دعوا رانده شده است.
مسئله اساسی این است که چنین اقدامی به شکل جدی توسط همه جریانهای تقبیح شود، چرا که چنین اقداماتی نه تنها مسئولان ایران را نسبت به جامعه خبری بدبین میکند، بلکه طرف خارجی نیز نسبت به ارائه ویزا نسبت به خبرنگاران ایرانی بدبین میشود و این کار را برای دریافت ویزا جهت پوشش رویدادهای بینالمللی دشوارتر خواهد ساخت. اما فراتر از همه اینها، چنین اقدامی، به اعتبار دیپلماتیک ایران ضربه میزند، چرا که وقتی سفارتخانه خارجی به اعتبار یادداشت وزارت خارجه کشوری به گروهی ویزا میدهد، آن گروه از اعتبار آن کشور استفاده میکنند و باید نسبت به حفظ این اعتبار مسئولانه عمل کنند.
نکتهای که در این ارتباط باید تذکر داد، نحوه گزینش این خبرنگار توسط مسئولین مرتبط در وزارت امورخارجه است. واقعیت آن است که هرشخصی در نشستهای خبری وزارت خارجه حضور مییابد صلاحیت پوشش چنین رویدادهایی را ندارد و انتظار میرود در چنین سفرهایی که تجربه کار در حوزه دیپلماسی یک ضرورت است، از خبرنگاران خبره بهره برداری شود. یکی از دستاوردهای برجام برای جامعه خبری ایران، فرصت تقویت تجربه و شکلگیری گروهی از خبرنگاران پرسابقهتر در حوزه سیاست خارجی در جریان این مذاکرات طولانی و نفسگیر بود و نباید از ظرفیت به وجود آمده در این موقعیت گذر کرد و انتخابهایی کرد که چنین تبعاتی را در پی دارد.