حذف بزرگان ادبیات از کتب فارسی، عربنشینی در شمال ایران، اما و اگرهای عضویت دائم ایران در پیمان شانگهای، سردار در سودای ریاست، ادامه تنگی نفس خوزستانیها در پی بارندگی پاییزی، نامهنگاری حسن روحانی با عربستان و بحرین، نبرد کُردها و ترکیه از دید تاریخ، پرونده متهمان محیط زیستی در ایستگاه آخر، دوازده موضوع روز اقتصاد ایران، دولت تعطیل اسم رمز حمله به دولت، فیلتر فیلترشکنها در راه است و امیدواری کیانوش عیاری برای اکران خانه پدری، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه، دوازدهم آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که صفحات نخست روزنامهها نسبت روز به قبل از تنوع بیشتری برخوردار است. زنجیره IR-۶ در آستانه تزریق گاز اورانیوم، حذف بزرگان ادبیات فارسی از کتب درسی و خبرها و گمانه زنیها از احتمال سرلیست شدن چند چهره سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب در انتخابات آتی مجلس، از مواردی است که با تیترهای مختلف در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا کتب درسی از مرجعیت افتاده است؟
عبدالجبار کاکایی، شاعر و کارشناس فرهنگی طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آرمان ملی با تیتر چرا کتب درسی از مرجعیت افتاده است، نوشت: سال هاست کتب درسی ما به واسطه سیاستگذاری و خط کشیهای نامربوط در رابطه با حذف نام و آثار بزرگان تاریخ ادبیات این مرز و بوم، از مرجعیت خارج شده اند. امروزه با توسعه شبکههای اجتماعی، نسل جوان دسترسی آسان به منابع ادبی در حوزه علوم انسانی و فرآوردههای ادبی دارد و کتب درسی دیگر مرجعیت فرهنگی گذشــته را ندارند و چاپ آثار ادبا در نظام فعلی آموزش و پرورش بیشتر به بیزاری دانش آموزان از متون ادبی و آثار بزرگانی همچون جلال آل احمد، اخوان ثالث، حتی خیام و سعدی منجر خواهد شد. در سالهای اخیر این سیاستهای اشتباه باعث شده زمانی که میخواهند آثار این بزرگان را به عنوان مشق و تمرین در کتب ادبیات ارائه دهند، مانند گذشــته در دانش آموزان میل و رغبتی ایجاد نخواهد شد. دانش آموزان زمانی که شاهد هستند اشعار و متون ادبی زیبای ما در کتب درسی منتشر نمیشود، میل و رغبتی به این کتب نشان نخواهند داد. در گذشتهها که جهان مجازی و شبکههای اجتماعی به این اندازه گسترده نبود، کتابهای ادبیات برای ما خوش خاطرهتر بودند و هنوز حکایت «عبدا... بری و بحری» یا داســتان «آرش کمانگیر» نوشته سیاوش کسرایی از دوران دبستان در ذهن ما به یادگار مانده و این آثار تاثیرگذار بودند، چون کتب درسی از محدود منابع مطالعاتی دانش آموزان به حساب میآمد.
اما جوان امروز با تلفن همراهش در یک دقیقه به هزاران شــعر و داستان دسترسی پیدا خواهد کرد، بنابراین تلاش برای حذف یک چهره و جایگزینی یک چهره دیگر خیلی اتفاق خوشایندی در نظام آموزشی نیست، چون دیگر کتب درسی ما اهمیت
گذشته را ندارند. از سوی دیگر نویسندگانی که جایگزین بزرگان ادبیات ما در کتب فارسی مدارس میشوند باید این را در ذهن داشته باشند که مانند گذشته شرایط آنها تغییر نخواهد کرد و مخاطبان آثار مورد توجه خود را در کتاب فروشیها و فضای مجازی پیدا خواهند نمود. از سالها قبل این ایراد به سازمان تدوین کتب درسی وارد بوده که به طور آگاهانه بخشی از ادبیات معاصر ما را که محصول فرآوردههای فکری جامعه ایرانی در یکصد و بیست سال عصرجدید ادبیات است، یا انکار کرده یا نمیخواهد شاعران شاخص ما را همچون شاملو، اخوان ثالث، جمالزاده، صادق هدایت را ببینید. اگر به ویترین کتاب فروشیها مراجعه کنیم متوجه خواهیم شد با حذف اشعار شاملو و اخوان ثالث از کتب درسی، آمار فروش کتابهای آنها در کتاب فروشیها کاسته نمیشود و برعکس همچنان آثار آنها فروش بالایی دارد. یک ستیزه گری و لجاجت با این چهرهها در سازمان کتب درسی وجود داشته و برخی از افراد اجازه ورود آثار این ادبا را به داخل کتب درسی نمیدهند. البته ناگفته نماند معلمان متعهد ما در حوزه علوم انسانی و ادبیات فارسی برای دانش آموزان، فارغ از موضوعات کتب درسی، به بازخوانی آثار این نویسندگان و شاعران خواهند پرداخت. من به عنوان یک معلم در خارج از جریان کلاس، همواره آثار بزرگانی همچون جمالزاده، جلال آل احمد، صادق چوبک و... را برای دانش آموزان تدریس میکردم و هنوز هم میبینم دانش آموزان خاطرهای خوش از نیم ســاعت پایانی کلاس که این دروس غیر رسمی بازخوانی میشد، دارند.
مشکل اصلی ما این است که کسی در سازمان کتب درسی پاسخگو نیست و مسئولان این سازمان هیچ زمان درباره کارهایی که انجام میدهند، توضیح نمیدهند که براساس چه متر و معیاری این خط کشیها را در کتب درسی انجام داده و از نظر کارشناسان، معلمان و منتقدان هیچ زمانی بهره نبرده اند. حذف این شاعران براساس سیاستهای غلط آموزش و پرورش یک توفیق اجباری برای آنها محسوب میشود، چون توجه جامعه به این بزرگان بیشتر جلب خواهد شد. به عنوان مثال چند سال پیش که ما جشنواره شعر فجر را برگزار کردیم و قصد داشتیم از یدا... رویایی تجلیل نماییم، برخی از سایتها و روزنامهها چنان بلوایی به راه انداختند و همین موضوع باعث شد کتاب شعر جناب رویایی پرفروش کتاب سال شود؛ بنابراین ما در حوزه ادبیات اگر میخواهیم جریانهای متنوع را به دانش آموزان، آموزش دهیم باید نمونههایی از آثار این بزرگان را در کتب درسی داشته باشیم تا یک محیط علمی درست و منطقی در کلاسهای درس فراهم شود، نه اینکه اذهان را کانالیزه به سمت حذف نام و آثار آنها ببریم.
دوستان و دشمنان صلح هرمز
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با اشاره به نحوه نگرش همسایگان و دیگران به موضوع صلح تنگه هرمز با عنوان دوستان و دشمنان صلح هرمز نوشت: حمد بن جاسم آل ثانی، نخستوزیر سابق قطر در حساب توئیتری خود خطاب به سران کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ضمن استقبال از پیشنهاد مذاکره و همکاری ایران، از آنها خواست از این فرصتها تا دیرنشده استفاده کنند. وی خاطرنشان ساخت پیامهای ایران برای گفتگو با نظارت سازمان ملل باید بطور جدی در شورای همکاری خلیج فارس مورد بررسی قرار گیرد، چرا که ممکن است چنین فرصتی در آینده تکرار نشود.
ترامپ نخستین سفر خارجی خود را به تلاش برای ایجاد تقابل و خصومت در منطقه اختصاص داد و حتی پا را فراتر گذاشته و امیدوار بود بتواند به اجماعی از ۵۴ کشور عربی و اسلامی در صحنه تقابل و خصومت علیه ایران دست یابد. بدین ترتیب اگر آمریکا در گذشته با هدف «ایرانهراسی» به سمپاشی و کینهورزی علیه ایران دامن میزد، اینبار ترامپ تلاش کرده و میکند زمینههای تقابل دائمی با ایران را فراهم سازد.
باید پرسید ملتها و کشورهای منطقه از چنین رفتار و سیاستی در طول سالهای اخیر چه سودی بردهاند و آیا اساساً کمترین بهرهای در این رفتارها متصور است؟ البته واشنگتن از ایجاد رویاروئی و تعارض در منطقه و دنیای اسلام، بهرههای فراوان برده، ولی حاصل جمع چنین سیاستی برای کشورهای عرب و مسلمان، چیزی جز ناامنی، بیثباتی، نابسامانی، جنگ و ویرانی به بار نیاورده است. امروزه حتی خروج از این شرایط هم به سادگی امکانپذیر نیست و باید اراده، ابتکارعمل و عقلانیت سیاسی به کار برد تا امکان خروج از شرایط کنونی فراهم شود.
نکته اساسی این است که علل و عوامل مهمی در این مقطع زمانی دست به دست هم دادهاند و شرایطی استثنائی را پدید آوردهاند که میتوان از آن برای ایجاد فضای همکاری و همبستگی ملتها و کشورهای منطقه، بهترین استفاده ممکن را به عمل آورد. تقریباً بدون استثنا تمامی شرارتهای آمریکا در منطقه به ناکامی و شکست واشنگتن و متحدینش منجر شده و ملتهای منطقه از جنگ، خونریزی و بیثباتی خسته شدهاند. سرمایهگذاریهای بدفرجام در راه تشکیل، تجهیز و راهاندازی انبوه گروهکهای تروریستی به نتایج معکوسی منجر شده و قدرت مقاومت در منطقه را به عنوان یگانه راهکار مقابله با توطئههای خارجی نمایان ساخته است. تصادفی نیست که در چنین شرایطی، آمریکا و سایر متحدین غربی واشنگتن جز عقبنشینی و قبول شکست در منطقه چارهای ندارند. واقعاً چنین فرصتهائی چقدر قابل تکرار است؟
خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران با ارائه «طرح صلح هرمز» برای استفاده بهینه از چنین فرصت نادری پیشقدم شده و دست دوستی به سوی همسایگان عرب در منطقه خلیج فارس دراز کرده است. اگرچه در آن سو هم زمزمههایی برای بهبود و حتی ارتقاء روابط به گوش میرسد، خناسان هنوز هم تلاش میکنند با ایجاد تفرقه و تردید، زمینههای همگرائی و تفاهم را از میان ببرند. حوادث مشکوک دریائی در آبهای خلیج فارس و دریای سرخ نمیتواند تصادفی باشد و یا به یک گروهک تروریستی نسبت داده شود. امنیت منطقه، دشمن دارد و بیثباتی در آبهای منطقه به سود کسانی است که مایلند از آبهای گلآلود ماهی بگیرند و همیشه «گزینه نظامی» روی میز آنها خودنمائی میکند. خوشبختانه عناصر مدبر و هوشمندی در کشورهای همسایه تلاش میکنند با صدای بلندتر و با تاثیرگذاری بیشتری، ندای صلح، مسئولیتپذیری و همگرائی سر دهند تا بلکه منطقه به سوی آرامش و امنیت رهنمون شود. پایان دادن به جنگ بیهوده در یمن میتواند فضا را قویاً تلطیف کند و ظرفیتها را برای دستیابی به آرامش، امنیت، رفاه و همزیستی ملتها و کشورها بهکار گیرد. ما مشترکات فراوانی داریم که اساس همدلی و تفاهم را تشکیل میدهند. تردید و تعلل در این زمینه بیش از این جایز نیست. دولتهای منطقه با استقبال از طرح صلح هرمز در مسیر حفظ و ارتقاء امنیت منطقه بدون دخالت بیگانگان موفق خواهند بود.
کوروش؛ واقعبینی به جای داستانسرایی
ناصر ذاکری در بخشی از یادداشتی که در شماره امروز روزنامه شرق منتشر شده در مطلبی با عنوان کوروش؛ واقعبینی به جای داستانسرایی نوشت: هر سال در حوالی هفتم آبان، در رسانههای اجتماعی درباره شخصیت کوروش، پادشاه هخامنشی و تاریخ زندگی او موضوعات متعددی مطرح میشود؛ موضوعاتی که فضا را وارد حاشیه میکند و گاهی تا مرز داستانسرایی پیش میرود. در سال جاری نیز همین روند اتفاق افتاد و هنوز هم کمابیش ادامه دارد. گروهی کوروش را پادشاهی عادل و خردمند و درعینحال مقتدر و جهانگشایی خیرخواه و آزاده میدانند و گروهی دیگر که عمدتا اطلاع درستی از تاریخ ایران ندارند، او را جنگجویی بیرحم و زورگو مانند دیگر سلاطین قَدَرقدرت تاریخ معرفی و تمام آنچه را که تاریخنگاران نکتهسنج از زندگی او کشف کرده و نوشتهاند، نادیده میگیرند. بهراستی کوروش چگونه پادشاهی بود؟ اگر آنگونه که مورخان صاحبنام میگویند، او مردی خیرخواه و منادی حقوق بشر بود، چرا با اینهمه لشکرکشی به تصرف سرزمینهای دوردست اقدام کرده و بر وسعت قلمرو هخامنشی افزود؟ چرا به حکومت بر سرزمین پهناور ایران قانع نبود؟ برای درک بهتر این موضوع ابتدا باید تصویری واقعبینانه از شرایط اجتماعی و سیاسی آن روزگاران ارائه شود. دورانی را تصور کنید که حکومتهای بزرگ و کوچک و قبایل در منطقهای بزرگ و در همسایگی هم حضور دارند. گاه و بیگاه جنگ و درگیری بین برخی همسایگان اتفاق میافتد و بعد از مدتی طرفین خسته از جنگ به صلح روی میآورند؛ اما ناگهان حکومتی قدرتمند در گوشهای از جهان شکل میگیرد. این حکومت شیوهای خاص در برخورد با همسایگان دارد:
قبایل و ملتهای کوچک اطراف را به زور مطیع خود کرده و به بردگی میگیرد و مردان ملت شکستخورده باید به ارتش امپراتوری بپیوندند و پیشمرگ سپاهیان کشور غالب شوند. امپراتوری بهتدریج بزرگ و بزرگتر میشود و با کمک بردگان بر کشورهای همجوار تسلط مییابد. با پیوستگان بردگان جدید از سرزمینهای تازه اشغالشده، بردگان دوره قبل ارتقای رتبه پیدا کرده و قدمی به سوی پذیرفتهشدن بهعنوان شهروندان امپراتوری برمیدارند. این امر موجبات تشویق بردگان جدید را فراهم میآورد که به امید آینده بهتر، برای اربابان زورگویشان جانفشانی کنند. به این ترتیب امپراتوری در چند دوره و به شکل دوایر متحدالمرکز رشد کرده و موجبات نگرانی ملتهای دیگر را فراهم میآورد، زیرا میپندارند که دیر یا زود نوبت آنان نیز فراخواهد رسید. ملتهای کوچک همسایه امپراتوری یا باید منتظر بازی سرنوشت بمانند یا با اتحاد با یکدیگر، قدرتی بزرگ فراهم آورند تا به وسیله امپراتوری تازهتأسیس بلعیده نشوند. در سرزمینهای دوردست حکومت مقتدری مستقر است که بهحق نگران آینده ملت خود است؛ زیرا امپراتوری زورگو مثل یک گلوله برف مدام در حال غلتیدن و بزرگشدن است و بهزودی مانند بهمنی سهمگین بر سر ملتهای مستقل منطقه آوار خواهد شد. این حکومت یقین دارد که در آیندهای نهچندان دور ناگزیر از رویارویی با ارتش چندملیتی امپراتوری و بردگانی است که برای ارتقای جایگاه خود در سلسله مراتب قدرت اشتیاق زیادی به جنگیدن دارند.