پیام روحانی به پادشاه عربستان، ملک ری همچنان اسیر ناسیونالیسم قومیتی، اهانت، تهدید و شعار علیه رئیس جمهور در قم، گازدهی سانتریفیوژهای نسل جدید IR ۶ در نطنز، حمله به آرامکو برای سعودی ۵۰۰ میلیارد پوند هزینه داشت، کاهش چراغ خاموش نرخ سود سپرده بانکی، ذرت آلوده مصرف نشده حتی یک کیلو، تب داغ جنجال «چندهمسری» و چندهمسری مسأله کیست؟ از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه چهاردهم آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که جنجال پوستر ترویج چندهمسری و واکشنها به آن از یک سو و آغاز عملیات گازدهی سانتریفیوژهای پیشرفته نسل جدید IR۶ در صفحات نخست روزنامههای امروز برجستهتر از سایر موضوعات منعکس شده اند.
روزنامههای امروز با انتخاب تیترهایی همچون چندهمسری مسأله کیست؟ (اعتماد)، تب داغ جنجال «چندهمسری» (ابتکار)، شلوار دوتاییها (همدلی) موضوع چند همسری را مورد نقد و تحلیل خود قرار دادند و همچنین با انتخاب تیتر راه اندازی سانتریفیوژهای IR۶ در نطنز (ایران و جمهوری اسلامی) خبر هستهای روز گذشته را به نقل از دکتر صالجی رئیس سازمان انرژی اتمی برجسته کردند. پیام روحانی به پادشاه عربستان (ایران)، نسل پنجم ضدآمریکایی (وطن امروز) و نسل چهارم استکبارستیز (جوان) نیز از دیگر عناوینی است که در صفحه نخست روزنامهها به چشم میخورد.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
آیا کسی مسئولیت اظهارات هزینه زای آقای علم الهدی را میپردازد؟
روزنامه ایران در ستون اول دفتر شماره امروز سه شنبه خود به جای سرمقاله و با عنوان مواضع هزینهساز نوشت: هنگامی که یک ناظر بیرونی به ایران نگاه میکند، دچار تعجب میشود. هر کس و در هر مقامی و در هر موقعیتی به خود اجازه میدهد که در همه امور اظهار نظر کند. البته اظهار نظر آزاد است، مثل همین نوشته که نوعی اظهار نظر است، ولی هنگامی که یک مرجع رسمی سخن میگوید اثرات آن متفاوت از سخنان افراد عادی است. به طور مشخص در امور سیاست خارجی باید ملاحظات کامل را رعایت کرد. بویژه اینکه روابط خارجی حساس است و کوچکترین کلمهای میتواند حساسیتبرانگیز باشد و حتی موجب بحران در روابط با کشورهای دیگر شود. فراموش نکنیم که سخنرانی کردن بدون تأمل و دقت کافی در امور حساس مثل روابط خارجی میتواند پرهزینه باشد. به همین علت است که مسئولین کشورها عموماً سخنان خود را از روی متن مکتوب اظهار میدارند تا کوچکترین اشتباهی صورت ندهند. حال این را مقایسه کنید با شلختگی گفتاری رایج در ایران که هر کس در هر موضوعی اظهار نظر میکند و حتی همان نظر را هم به صورت شفاهی و نه مکتوب و حتی فیالبداهه اظهار میدارد و اوضاع هنگامی بدتر میشود که آن بیان شفاهی را در برنامهای خطاب به مردم و در فضای احساسی بیان میکند که به صورت مستقیم نیز پخش شود.
واقعاً باید بر شجاعت چنین افرادی غبطه خورد؟! آن هم در جامعهای که رهبری آن معمولاً یادداشت برمیدارد و هنگام سخنرانی به یادداشت نگاه میکند و با حداکثر احتیاط کلمات و جملات را به کار میبرد، چون میدانند که مطلب اظهار شده اهمیت دارد و باید با دقت بیان شود. در چنین وضعی مشاهده میکنیم که یک امام جمعه بدون توجه به همه قواعد سیاسی و گفتاری درباره همه مسائل خارجی اظهار نظر میکند و بعد مخالفان ایران با شوق و اشتیاق فراوان فیلم آن اظهارات را با زیرنویس ترجمه، منتشر و درباره آن تبلیغ میکنند. آیا یک مرجع قانونی نیست که بگوید که چرا و به چه حقی چنین سخن میگویید؟ اصل سخن گفتن افراد مسألهای نیست، ولی کیست که نداند منبرِ نماز جمعه تا حدودی یک نهاد رسمی شناخته میشود. حتی اگر بگوییم که اینها رسمی نیستند، در خارج از کشور کسی این را نمیپذیرد. همه میدانند که به صورت سنتی مواضع مهم کشور از ابتدای انقلاب در نماز جمعه طرح میشد، هرچند در سالهای اخیر این واقعیت به حاشیه رفته است و این مراسم جایگاه گذشته خود را از دست داده است، ولی در خارج از کشور کماکان به عنوان همان جایگاه شناخته و معرفی میشود.
در مواضع سیاست خارجی باید به شدت محتاط بود و به طور دقیق مشخص شود بجز رهبری و رئیس جمهور و وزیر خارجه چه کسانی و در چه محدودهای حق اظهار نظر دارند. این مسأله باید برای همه دستاندرکاران روشن باشد.
شاید اگر اظهارات آقای علمالهدی درباره مسائل منطقه را همه ائمه جمعه محترم میگفتند، میتوانستیم بفهمیم که از مرکز معینی چنین توصیهای شده است، ولی هنگامی که میبینیم این اظهارات منفرد است و تاکنون نیز هیچکدام از مقامات مسئول اصلی کشور حتی مشابه آن را بیان نکردهاند، به این نتیجه میرسیم که اینها مواضع شخصی است، که از تریبون رسمی بیان میشود؛ در حالی که میدانیم فرض است که ائمه جمعه باید به نحوی بازتابدهنده سیاست رسمی نظام باشند و حق ندارند خارج از این چارچوب اتخاذ موضع کنند.
اکنون یـــــک پرسش از دستاندرکاران نمازهای جمعه داریم. این سخنان ایشان که با بازتاب شدیدی در کشورهای عربی مواجه شده است و آن را نشانه دخالت ایران در امور داخلی این کشورها و وابستگی نیروهای داخلی آنجا به ایران تفسیر کردهاند، آیا کسی مسئولیت هزینههای آن را عهدهدار میشود؟ اصولاً اگر کسان دیگری اظهارات تا این حد غیرمسئولانه نمایند با چه وضعی مواجه خواهند شد؟ آیا ما به عنوان شهروندان این کشور حق داریم که خواهان رسیدگی به این مواضع هزینهساز باشیم؟
چرا با فرارهای مالیاتی برخورد لازم و مؤثر نمیشود؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان ایجاد بیاعتمادی به زیان همه است نوشت: سازمان امور مالیاتی حجم فرار مالیاتی در اقتصاد ایران را حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان ارزیابی کرده است. این دیدگاه وجود دارد که حدود ۳۰۰ هزار نفر یا بنگاه اقتصادی فرار مالیاتی دارند.
اگرچه در این زمینه اطلاعات دقیق و جامعی ارائه نشده، ولی باور کارشناسان اقتصادی اینست که بین ۳۰ تا ۴۰ درصد اقتصاد کشور بهصورت پنهانی صورت میگیرد و رصد کردن آن با مشکلات و موانعی مواجه است. ولی با بهرهگیری از روشهای مختلف و اطمینانبخش و استفاده از تجربیات کشورهای موفق در زمینه مقابله با فرار مالیاتی میتوان ضریب خطا در راه مقابله با فرار مالیاتی را به حداقل رساند.
نباید از نظر دور داشت که باتوجه به شرارتهای آمریکای ترامپ در تحمیل فشار حداکثری و تلاش گسترده برای به صفر رساندن صدور نفت کشور، اقتصاد کشور باید از حالت تکمحوری و اتکاء به درآمدهای نفت خارج شود و تا سر حد امکان از اقتصاد متکی بر درآمدهای نفتی فاصله بگیریم. لکن سوال جدی اینست که درآمدهای جایگزین در این مقوله چیست؟
نکته مهم اینست که حتی بدون در نظر گرفتن شرایط کنونی هم باید کشور از اقتصاد تکمحصولی و اتکاء بدون جایگزین به درآمدهای نفتی فاصله بگیرد و در بهترین شرایط ممکن به سمت و سوی «استراتژی نفت برای توسعه» حرکت کنیم که درآمدهای نفتی برای توسعه کشور و تعالی شرایط اقتصادی کشور هزینه و در واقع «سرمایهگذاری» شود.
در این برهه خاص و در شرایط کنونی راهکارهای متفاوتی برای اخذ مالیاتهای جدید و ایجاد درآمد از راههای سهلالوصول و فوری برای دولت مطرح شده که بعضی از آنها بدون عوارض نیست و پیامدهائی با خود به همراه دارد که حتی مطرح شدن و ورود به آنها هم احیاناً مخاطراتی را در پی دارد. ولی پرداختن به موضوع فرار مالیاتی در چارچوب قوانین موجود میتواند راهگشا باشد و اقتصاد زیرزمینی و پنهان را مهار و قانونمدار سازد. ما از این واقعیت غافل ماندهایم که همگی مسافر یک کشتی هستیم. تجربههای گذشته در موضوع «دستکاری در سود بانکی» و پیامدهای آن برای خروج سپردههای بانکی از بانکها نشانگر آنست که راهکار نسنجیده میتواند با نتایج معکوسی مواجه گردد و نقض غرض شود.
متاسفانه فقدان اراده و تعلل در برخورد جدی و مستمر با دانه درشتها در هر سه قوه به نحو بارزی مشهود است. نظام قضائی با رفتارهای هیجانی و رسانهای از برخورد جدی با موارد سوءاستفاده از شرایط موجود و مفسدین اقتصادی وارد میدان شد، ولی بهخاطر عدم استمرار و فقدان پشتوانه حقوقی چندان بازخوردی نداشت. مجلسیان هم که در آخرین ماههای فعالیتشان به فکر اقداماتی دیگر از قبیل: تعطیلی پنجشنبهها! و... هستند. صداوسیما هم که قرار بود از موضع «رسانه ملی» عمل کند، این روزها بهوضوح از موضع «اپوزیسیون» به جنگ نظام اجرائی کشور آمده و برای سمپاشی و سیاهنمائی علیه دولت از هیچ کوششی فروگذار نمیکند. دولتمردان هم که در برخورد با گردنکلفتها فقط آمار میدهند، ولی سوال اینست که چه کسی، چگونه و با چه روشی باید بدهیهای مالیاتی را از این ۳۰۰ هزار نفر و بنگاه اقتصادی مطالبه کند و چه زمانی این مهم، عملیاتی میشود؟
متاسفانه بازار فرافکنی هم این روزها گرم است و با نزدیکتر شدن به زمان انتخابات مجلس، بیم آن میرود که گرمتر هم بشود. ناگفته پیداست که بیعملی، تعلل، تردید و فقدان اراده یا حتی کارشکنی و ایجاد موانع در راه تحقق درآمدهای مورد انتظار کشور با هر دلیل و توجیهی هم که برای آن ارائه شود، به زیان مردم است و دود آن مستقیماً به چشم مردم و بهویژه محرومین و خانوادههای کمدرآمد جامعه میرود.
کسی، گروهی یا جناحی که تصور میکند ایجاد بیاعتمادی در جامعه نسبت به دولت به نفع وی و همفکرانش میشود، در محاسباتش دچار اشتباه بزرگی شده است. هزینه و خسارت این بیعملیها، فرافکنیها و جوسازیهای هدفمند و مخرب تا همین جا هم دقیقاً متوجه اصل نظام است و جای نگرانی است که زیانهای بیشتری را متوجه کشور کند که دیگر حتی قابل مهار نباشد.
پوستر چند همسری برای انحراف افکار عمومی برجسته شد؟
اکبر نصراللهی در سرمقاله امروز رونامه اعتماد با عنوان در باب موضوعی انحرافی به خبرهای گاه و بیگاهی که با مطرح و پخش شدن وسیع کارکرد خاصی را در جامعه ایفا میکنند، نوشت: برخی مسائلی که در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تولید و ویروسی میشود و در مقام مساله اصلی جامعه تمام توجهات را به خود اختصاص میدهد، منشا و مبدا مشخصی برای همه جامعه ندارد. ممکن است دستگاههای امنیتی و متخصص با رصد اهداف کوتاه و بلندمدت، مبدا آنها را مشخص کنند، اما این کار برای اغلب مردم کار سختی است زیرا بیشتر آنها، سواد رسانهای بالایی ندارند یا اینکه شغل و تخصصشان رسانه و رصد مستمر رسانه نیست. برخی مواردی از این دست مثل خبر شیوع اچآیوی در چهارمحال و بختیاری منشا مشخصی دارند، اما در برخی دیگر ممکن است افرادی که این نوع امور را رواج میدهند در کسوت یک ایرانی، یک معلم، یک استاد دانشگاه یا فعال رسانهای ظاهر شوند. واقعیت این است که این ظاهر و روی ماجراست و ممکن است این نوع اقدامات در یک اتاق فکر قبلی در خارج یا داخل ایران شکل گرفته باشد. واقعیت این است که برخی کنشگران سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با اهداف خاصی این سوژهها را تولید و آنها را در زمانی که منافع اقتضا کند، به جامعه پمپاژ میکنند.
ممکن است مسئولان یک نهاد رسمی یا یک موسسه با استفاده از تاکتیک موازیسازی توجهات را از یک موضوع اصلی به موضوعات فرعی بکشانند. تاکتیک موازیسازی زمانی استفاده میشود که مشکل یا ضعفی واقعی در سطح جامعه موجود است و فرد یا افرادی که از رسانهای شدن این مسأله ضرر میکنند، به تولید خبر دست میزنند تا توجه مردم را از موضوع اصلی به سمت خبر تولیدی خود منحرف کنند. در بعضی مواقع حتی موضوع و سوژهای به موازات مسأله دیگر ساخته میشود تا توجه مردم به موضوع اصلی جلب نشود. در واقع اهداف پیچیده و مرموزی پشت سر برخی سوژههاست؛ سوژههایی که حد و اندازه واقعی و به اصطلاح ارزش خبری ندارند به مسأله اول کشور بدل میشوند. میبینیم هر چند هفته یا ماه چنین اخباری به گوش میرسد و این موضوعها مغایر سوژههایی است که مردم واقعا به دانستن آنها نیاز دارند، به اینکه رسانهها به آنها بپردازند، واقعنمایی و از مسئولان مطالبه کنند و راهحلی برایشان ارایه دهند. به عبارتی دیگر پخش این اخبار موازی چنین موضوعاتی را به پشت پرده میبرد و آنها را پنهان میکند. به نظرم این معضلی است که در چند سال اخیر در کشور با آن مواجه هستیم. متاسفانه این مساله رصد، پیگیری و شفافسازی نمیشود و مثل موجی میآید، امنیت روحی و روانی مردم را به خطر میاندازد، احساسات مردم را تحریک میکند، نظر مردم را از موضوع اصلی منحرف میسازد و بعد تمام میشود. در حالی که به نظرم رسانهها وظیفه دارند از طریق مصاحبه با کارشناسان این موضوعها را پیگیری کنند تا مردم در این شرایط بدانند باید ذهنشان را از مسائل اصلی برای رشد و توسعه کشور و پیگیری مطالبات برحقشان منحرف نکنند و از آن غافل نشوند. کارگاه چندهمسری و پوستر آن هم با هر هدفی صورت گرفته باشد باز متولیان آن از چند نکته غفلت کرده و به نظرم احساسات مردم و به ویژه زنان را در معرض چالش قرار دادهاند و از این نظر کاری غیرمسئولانه صورت گرفته است. شاید به نظر متولیان این کارگاه و با توجیهاتی که دارند، قرار است برخی مسائل حل شود، اما حقیقت این است که با این روش نادرست و با این پوستر غلط به بخشی از جامعه تعرض شده است، بخشی از این جامعه، زنان هستند و با توجه به استفاده از نماد چفیه، بخشی دیگر افراد متدین و بسیجی. چنین تصویری ظلم به این دو دسته است. اگر واقعا هدف این بود که مشکلی حل شود، الزامی نداشت که خانمهای محجبه و آقایی که چفیه به سر دارد روی پوستر مصور شوند، این پوستر میتوانست تابلویی از واقعیات جامعه باشد، نه بخشی از افراد جامعه که انگار فقط این افراد دنبال چند همسری هستند و خانمهای محجبه با شوق و ذوق به دنبال چندهمسری میروند. اما واقعیت جامعه چنین نیست. نه افراد متدین و مذهبی که چفیه دارند این تفکر را میپسندند و نه خانمهای محجبه و چادری تا این حد از ماجرا استقبال میکنند. اگر مخالف هم نباشند به این اندازه از مسأله استقبال نمیکنند. به نظرم این موضوع انحرافی است زیرا با توجه به نقل قولی که از مقام معظم رهبری شده است مبنی بر اینکه اگر افراد شاغل در بیت، همسر دوم داشته باشند، اخراج میشوند و با توجه به اینکه ایشان مستحب بودن تعدد زوجات را قبول ندارند و با اینکه ایشان در سخنرانیهای اخیرشان به لزوم ازدیاد نسل اشاره کردهاند، باز با این حال چنین مسائلی را حتی در حد شوخی نمیپسندند. با توجه به همین موضوع این اقدام، اقدامی غیرمسئولانه و نادرست بود و حتی اگر هدف درستی پشت این کار باشد، روش نادرستی اتخاذ شد.