در مورد دفاع مقدس در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

سرتیپ دوم ستاد حسن سیفی
کد خبر: ۳۹۳۸۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۹

امیر سیفی در گفت‌و‌گو با «تابناک»؛
یکی از رویدادهای پیش از بیت المقدس، این بود که ۷۹۰ تن از افسرانی که در دانشگاه امام علی (ع) از قبل از انقلاب مشغول به تحصیل بودند و دو ماه تا گرفتن لیسانس و درجه ستوان ۲ گرفتنشان بیشتر نمانده بود، با سخنرانی آقای شکر ریز که رئیس هیأت علمی و جانشین دانشگاه بودند، به این مضمون که این طرف لیسانس هست و درجه و فرماندهی و آن طرف دشمن و آتش و صیانت از کشور حالا من که استاد شما هستم...
کد خبر: ۳۹۳۸۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۹

شهید مظلوم و گمنامی بود که مدت‌ها گمان می‌کردند پناهنده شده است و پس از چند سال وقتی که گره داستانش به دست پسر پیرمردی که از کویت آمده بود باز شد و پیکر مطهرش را یافتند، تازه فهمیدند که ضربات چاقو در بدنش و جدایی سر از بدنش چه نشانی دارد...
کد خبر: ۳۹۳۵۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۸

زندگی‌نامه زیبا و تکان دهنده شهید ضرغام
کد خبر: ۳۹۳۰۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۶

صبح یکی از روز‌ها با هم به «کاباره پل کارون» رفتیم. به محض ورود، نگاهش به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود. با تعجب گفت: این کیه؟ تا حالا اینجا ندیده بودمش؟! در ظاهر، زن بسیار باحیایی بود؛ اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود...
کد خبر: ۳۹۳۰۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۶

به مناسبت تکریم مادران و همسران شهدا؛
مادري كه دو فرزندش را در يك ساعت به اسلام تقديم كرد، شش ماه پیش از شهادت فرزندانش به ما می‌گفت:‌ شنيده‌ام كه ميادين مين كار رزمندگان را سخت كرده است، من كه پيرزن ضعيفي بيش نيستم؛ هر چند كاري از من بر‌نمي‌آيد، اما مي‌خواهم روي مين بروم و دينم را به انقلاب ادا کنم.
کد خبر: ۳۹۲۳۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۴

روایتی متفاوت از شهید صیاد شیرازی؛
پس از اینکه گزارش‌هایمان را خدمت امام (ره) ارائه کردیم، ایشان دست‌های ما را گرفتند و در میان دست‌های هم گذاردند. برای لحظه‌ای احساس کردیم که دست‌هایمان بین دست‌های امام قرار گرفته‌اند، به گونه‌ای که تا روز‌ها و شاید هم هفته‌ها هم گرمی دست‌های ایشان را احساس می‌کردیم.
کد خبر: ۳۹۱۳۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۱

آیا تاکنون به حساب خود رسیده‌اید؟ اگر هر شب قرار باشد به خودتان نمره بدهید از ۲۰ چند می‌گیرید؟ آیا شده ‌که همه کار‌ها و رفتارهای روزمره‌تان را شبانه مرور کنید و به خودتان مثبت و منفی دهید؟ آیا در لیست بررسی خود، گزینه‌ای همچون انتقاد‌پذیری و تمرین خط نیز دارید؟ به نظر شما، چند تن از ما همچون شهدا زندگی می‌کنیم؟
کد خبر: ۳۹۱۶۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۱

دکتر محسن رضایی
کد خبر: ۳۹۱۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۱

کد خبر: ۳۸۴۱۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۱۹

کد خبر: ۳۸۸۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۴

سرهنگ آزاده مهدی وطن‌خواهان
کد خبر: ۳۸۵۳۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۴

عراقی‌ها متوجه ما شدند. چفیهٔ بزرگ عربی‌ام که به شدت‌ غرق به خونم بود، روی صورتم کشیدم. کلاه خود را روی سرم گذاشتم. در واقع این گونه وانمود کردم که تمام کرده‌ام. عراقی‌ها به بالای سرم رسیدند و به زبان عربی می‌گفتند: قم... قم.... برای رد‌گم کنی، هیچ واکنشی از خود نشان نمی‌دادم. به فارسی گفتند: بلند شو... بلند شو...
کد خبر: ۳۸۶۱۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۴

کد خبر: ۳۸۶۲۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۲

بچه‌ها مقاومت می‌کردند؛ اما کار سخت شده بود. فرماندهان نیز هر کدام سلاحی برداشته و به جنگ تن به تن وارد شده بودند. یکباره اما اوضاع تغییر کرد. وقتی حضرت امام (ره) در پیامی به فرماندهان اعلام کردند «به هر شکلی هست جزیره مجنون باید حفظ شود» شهید همت در شرایطی که ‌کمبود نیرو و تجهیزات داشت، گفت: «مگر خودمان مرده‌ایم؛ اسلحه دست می‌گیریم و می‌جنگیم».
کد خبر: ۳۸۱۱۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۵

روزی معلم ریاضی علیرضا مرا خواست و گفت: او مرا اذیت می‌کند. به او گفتم: چطور؟ او که خیلی مؤدب است. گفت: من مسائل را از چند راه حل می‌کنم، بعد این پسر می‌گوید من هم می‌خواهم مسأله را حل کنم. وقتی پای تخته می‌آید، آن را از یک راه دیگر حل می‌کند. من از شما می‌خواهم از او بخواهید این کار را نکند، چون من سر کلاس خراب می‌شوم.
کد خبر: ۳۷۹۲۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۳

در پایان از شما می‌خواهم اگر جسمم برگشت، ‌در قبر‌ چشمانم را باز بگذارید تا کوردلان بدانند که کورکورانه به این راه نرفتم، دستانم را باز بگذارید تا راحت طلبان و دنیا پرستان ببینند که چیزی با خود به آن دنیا نمی‌برم و مشتانم را گره کنید، تا ملحدان و منافقان بدانند که حتی جسم بی‌جانم نیز نخواهد گذاشت، حتی لحظه‌ای آرامش به خود ببینند.
کد خبر: ۳۷۸۹۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۶

هفته‌نامه نیویورک: تهاجم ایرانی‌ها در نزدیکی بصره، دست‌کم یک چیز را در خصوص جنگ ایران و عراق تغییر داده و آن اینکه برای نخستین بار در این چند سال، این احتمال را که یک طرف حقیقتاً بر دیگری پیروز شود، مطرح ساخته است.
کد خبر: ۳۷۳۱۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۰۷

محسن رضایی با بیان اینکه چند نوع فرمانده وجود دارد، افزود: یک فرمانده از روی درجه و مقام عمل می‌کند و یک ‌فرمانده ‌از طریق پاداش و دستمزد؛ اما در جنگ تحمیلی هیچ یک از این‌ها وجود نداشتند. شهید کاظمی هیچ درجه‌ای نداشت و به هیچ رزمنده‌ای قول پست و پول و درجه هم نمی‌داد. اما چه شد همه رزمندگانی که با او کار می‌کردند، فرمانبردارش بودند. این نوع سوم فرماندهی ‌از طریق نفوذ معنوی بود.
کد خبر: ۳۶۹۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۸

جلوه‌هاي عاشورايي در دفاع مقدس
از ساختمان عملیات که بیرون آمدیم، راننده منتظر ما بود؛ اما عباس به او گفت: «ما پیاده می‌آییم، شما بقیه بچه‌ها را برسانید.» دنبالش راه افتادم جلو‌تر که رفتیم، صدای جمعیت عزاداری شنیده می‌شد. عباس گفت: «بریم به دسته عزاداری برسیم»، به خودم آمدم و دیدم عباس کنارم نیست، پشت سر من نشسته بود روی زمین، داشت بند پوتین‌هایش را گره می‌زد و بعد آن را آویزان گردنش کرد.
کد خبر: ۳۵۵۸۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۱۴

تبلیغات در تابناک صفحه خبر
اینترنت پیشگامان