سرویس فرهنگی ـ کتاب بایرامی، در حالی بدون سروصدا توقیف شده است که برخی با نوعی آسمان ریسمان بافتن و ارتباط دادن این داستان تاریخی مربوط به صد سال پیش به رخدادهای پس از انتخابات، خواستار اصلاحیه و توضیح ناشر و نویسنده شده اند، ولی کتاب یک ناشر دیگر که سال گذشته منتشر شده و سراسر توهین به دفاع مقدس و رزمندگان با اخلاص کشورمان است، بدون هیچ نظارتی در بازار کتاب موجود است.
به گزارش «تابناک»، معاون جدید فرهنگی وزارت ارشاد که در آغاز ورودش به این سمت، از افقهای روشن و پیگیری مطالبات صنفی و سادهسازی روند دادن مجوز به کتابها خبر داده بود، این روزها نه تنها با رسانهها گفتوگو نمیکند، بلکه از روبهرو شدن با نمایندگان رسانههای گروهی نیز دوری میکند و تنها با برخی رسانههای همسو با دولت، آن هم از موضع بالا و نه پاسخگویی به مطالبات سخن میگوید.
وی در آغاز ورودش به معاونت با خبر رفع توقیف 285 عنوان کتاب، همه رسانهها را شوکه کرد، در حالی که هرگز لیستی از این عناوین منتشر نشد و بارها تلویحی و غیر رسمی اساس این خبر، تکذیب شد. او همان روزها گفته بود که روند اعطای مجوز را ده روزه میکنیم و اگر دیرتر شد، ناشران میتوانند کتاب را منتشر کنند! نتیجه این شعار غیر کاربردی کاملا مشخص بود و این روزها حتی کتب قرآنی و دینی نیز نزدیک به یک ماه در ارشاد معطل میمانند.
به تازگی، بهمن دری نیز در اظهار نظر فوقالعادهای به ایرنا گفته است: «لایحه کاربری فرهنگی به تازگی در کمیته اصلی دولت تصویب شده که اگر اتفاق بیفتد، تحولی در این بخش صورت می گیرد. هم اینک دو هزار کتابفروشی در کشور وجود دارد که با اجرای این لایحه به چهارصد هزار کتابفروشی میرسند و در این لایحه، همه مجامع مسکونی مجتمعها به کتابفروشی و عرضه و توزیع تبدیل می شود.»
بد نیست ایشان سازوکار این اتفاق مبارک را هم برای مخاطبان و اهل فرهنگ تشریح کنند، که چگونه در دو سال، دو هزار کتاب فروشی به چهارصد هزار واحد میرسد؟! آیا اعلام این گونه آمار مانند همان مجوز یک هفتهای و یا رفع توقیف 285 کتاب با یک امضا، جز اینکه باعث بیاعتمادی مخاطبان و اهالی فرهنگ به وزارت فرهنگ میشود، عایدی دیگری هم دارد؟
در همین زمینه، بد نیست معاونت فرهنگی این نکته را هم پاسخ بگوید که چگونه رمان «مردگان باغ سبز» محمدرضا بایرامی که روایتی تاریخی از آذربایجان حدود صد سال پیش است و مربوط به حزب دمكرات آذربايجان، به خاطر خبرسازی یک عده و توهمات یک عده دیگر، مبنی بر ارتباط این رمان و رخدادهای پس از انتخابات سال گذشته زیر تیغ توقیف است و از ناشر و نویسنده تعهد و بازنویسی و اصلاح خواسته شده، اما رمانی که سال گذشته، یک ناشر شناخته شده در تهران منتشر کرده و سراسر توهین به انقلاب و هشت سال دفاع مقدس است، بدون هیچ تذکری، در بازار کتاب وجود دارد؟ رمانی که در آن واژه هایی همچون «جان بر کف، مقدس، مخلص، جانباز، شیمیایی، روحانی و...» علنا مسخره شده است و اصول اولیه اسلام و نه شبهات و برخی موضوعات مورد بحث، زیر سوال رفته و به راحتی به آنها تاخته شده است. مفهوم شهادت در این کتاب با کشته شدن برای هیچ و پوچ یکسان دیده شده و دفاع مقدس هشت ساله محملی برای ایجاد نفرت از انقلاب بیان شده است.
«تابناک» با عذرخواهی از خوانندگان، تنها چند مورد کوچک (بخشهای قابل انتشار) از حدود صد مورد موجود در این رمان را تقدیم مسئولان فرهنگی کشور میکند. نام ناشر و کتاب نزد «تابناک» محفوظ است نه برای توقیف رمان، بلکه برای تسلیت به ادارهای که در بررسی کتاب، نویسندگان خوشقلم و متعهد کشورمان را بیشتر زیر ذرهبین دارد و بیشتر از آنکه نگاهی ملی و فرهنگی بر بررسی کتاب داشته باشد، نگاهی سیاسی و حزبی دارند.
ـــ توی خط، آلبوم عکسی درست کرده بودیم از بازیگران زن مطرح دنیا، شبی پنجاه تومان کرایه میکردیم، آن عکسهای نیمه لخت، بچهها را داماد میکرد و سهمیه آب حمام را چند برابر کرده بود... ما عاشق هنرپیشه های خارجی هستیم و بودیم... .
ـــ ما زاییده نفرت بودیم، آنها هم همینطور... محصول عشق نیستند، وقتی پدرشان در مادرشان دمیده، خبری از عشق نبوده، غریزه بوده، غریزه بوده که می تاخته... به تاخت تا دویاره زنی که مادرشان بوده تاخته بوده... نفرت اینجوری تخمریزی میکند...
ـــ گفتم: مادر! اینا هفته ای یه بار سر زخم مردم را وا میکنن (مربوط به بحث تفحص و تشییع پیکر پاک شهدا) ... نمیذارن روی زخم مردم پوست نو بشینه... از فراموشی میترسن.
ـــ خیلیها منتظرن مادر!
ـــ اینا رفیق دزد و شریک قافلهن...