برخی از باستان شناسان بر این باوریم که تپه سیلک پس از تپه حسنلو و تپه مارلیک، قدیمیترین اثر به جای مانده از ایرانیان باستان است که ظاهرا با ورود آریاییها به این سرزمین، رو به افول نهاده و سرانجام تبدیل به مخروبهای متروک شده؛ مجموعهای متشکل از دو تپه که یکی با پیشینهای نزدیک به سه هزار سال و دیگری با هفتهزار سال، هنوز سرشار از ناگفتهها بوده و ناگفته پیداست که دور مانده است!
یونسکو چیست؟ در سال ۱۹۴۵ ميلادي سازمان ملل متحد، مركزي آموزشي، علمي و فرهنگي ساخت که به اختصار «يونسکو» ناميده ميشود. هدف اين سازمان، کمک به صلح و امنيت در جهان از راه همکاري بينالمللي در زمينههاي آموزشي و علمي و فرهنگي و البته بر پايه منشور سازمان ملل متحد است. مقر این سازمان که اکنون نزدیک 191 كشور عضو دارد، در پاريس بوده و البته در کشورهای گوناگون نیز دارای دفترهايي است. شاید بد نیست بدانید: به این دلیل تعداد اعضای این سازمان را حدودی میآورند، چون ممکن است یک عضو یونسکو برخی معاهدات آن را نپذیرفته باشد؛ مثل معاهده فرهنگی یونسکو که تنها به تأیید 189 عضو رسیده است.
به گزارش «تابناک»، ثبت همزمان دو اثر ایرانی در فهرست میراث جهانی یونسکو در چند روز گذشته، از آن دسته اخباری است که برای بسیاری از دوستداران فرهنگ و تمدن ایرانی جای خوشحالی دارد اما وقتی همزمان با اعلام این خبر، تخریب بخشی از حاشیه مسجد جامع اصفهان (یکی از دو اثر ثبت شده در چند روز اخیر) به گوش میرسد، بیشتر در مزایای ثبت جهانی یک اثر شک خواهیم کرد.
فهرست میراث جهانی یونسکو چیست؟
این فهرست، در حقيقت يكي از ابزارهايي است كه در معاهده «ميراث جهاني يونسكو» به سال 1972 پيش بيني شده است؛ به این ترتیب که پس از بررسی خرابیهای ناشی از جنگ جهانی دوم معاهدهای برای حفاظت از آثار فرهنگي و طبيعي در جهان شکل گرفت تا بدین ترتیب، آثاری که منحصر به فرد بوده و دارای مؤلفههای جهانشمول هستند، نگهداری شده و به جهانیان معرفی شود.
در این معاهده فرهنگی که به امضای 189 کشور عضو یونسکو رسیده، ارزشگذاری به گونهای است که برای شناسایی یک میراث جهانی، ده معیار تعریف شده و البته دارا بودن یک معیار هم برای اثبات شایستگی ثبت آن بسنده میکند؛ برای نمونه، آن اثر بايد نشان دهنده نبوغ و خلاقيت انساني باشد، يا اينكه شاهدي باشد بر تبادل ارزشهاي انساني در يك دوره تاريخي يا گواهي باشد از پيشرفت در زمينه معماري، فناوري، طراحي شهري و ... .
همچنين پديدههاي زيبا و نادر طبيعي نيز ميتوانند مشمول چنين معيارهايي شوند و مطرح شدن موضوعی چون ثبت جهانی «دماوند» هم اینجاست که معنادار میشود؛ هر چند تأیید هر باره بر ثبت جهانی این کوه اسطورهای کشورمان، همواره با تکذیبهایی روبهرو میشود و ظاهرا هنوز هیچ یک از طرفین نیازی به نشان دادن مدارک مدعای خود در ارتباط با ثبت شدن یا نشدن کوه نادیدنیِ این روزها احساس نکردهاند!
چگونه آثار به فهرست جهانی یونسکو راه مییابند؟مجموعه معیارهای یونسکو برای ثبت جهانی یک اثر، مفهومی به دست میدهد كه از آن با نام «ارزشهاي برجسته جهاني» ياد ميكنند. بدین ترتیب، برای اثبات برجسته بودن یک میراث در مقیاس جهانی، کافی است تا کشور عضو یونسکو، پروندهای را كه شامل مشخصات و ویژگیهای آن اثر، حريم و محدوده آن، وضعيت حفاظت از اثر و برخی نقاط برجسته دیگر است، تهيه كرده و به كميته ميراث جهاني يونسكو بفرستد تا اين كميته که از 21 كشور عضو معاهده تشکیل شده، سالي يك بار نشستهای خود را در يكي از شهرهاي جهان برگزار کرده و به بررسی درخواستهای رسیده بپردازد.
کشورمان نیز با پیروی از این روند، ثبت آثار ملی خود در فهرست ميراث جهاني يونسكو را از سال 1358 خورشيدي آغاز كرد؛ اما پس از آن به دلايل گوناگونی از جمله وقوع جنگ در روند تهيه و فرستادن پرونده از کشورمان براي يك مدت طولاني توقف ایجاد شد تا از سال 1382 و با فرستادن پرونده تخت سليمان، اين وقفه شکسته شده و ثبت آثار ملی کشورمان ادامه بیابد.
بدین ترتیب، کارنامه قابل قبولی برای کشورمان در زمینه معرفی آثار تاریخی شکل میگیرد که در آن، به جز سال 1386 كه پروندهای از ايران ثبت نشد، از سال 82 تاكنون ايران توانسته است هر سال يك يا گاهي دو پرونده را ثبت كند؛ با این توضیح که آثار به ثبت رسیده، همگی فرهنگی هستند و تاكنون هيچ اثري در زمينه ميراث طبيعي (حتی دماوند) از ايران ثبت نشده است.
اینجاست که ثبت يك اثر در اين فهرست در درجه نخست، زمينه مناسبي براي معرفي ارزشهاي آن به جهان فراهم کرده، اما از آن مهمتر راه را براي نگهداري بهتر از آن اثر نيز هموار خواهد کرد.
به این صورت که آثار ثبت شده، عموما از نظارت جهاني بيشتري بهرهمند ميشوند و براي آنكه ارزشهاي خود را حفظ كنند، بايد ضوابط و مقررات خاصي را در زمينه مديريت، حفاظت و بهرهبرداري رعايت كنند.
عکسی قدیمی از برج قابوس؛ طراحی منحصر به فرد این بنا موجب شده تا نمونههای مشابه بسیاری از آن در سراسر کشورمان و حتی کشورهای همسایه ساخته شود. همان گونه که در تصویر کوچکتر میبینید، مقبره بوعلی سینا در همدان نیز گرتهبرداری شده از گنبد قابوس است؛ اما براستی کدام یک برایمان ناشناختهتر مانده و چرا؟ راهنمای جوانی که از طرف سازمان میراث فرهنگی، کار معرفی تپه باستانی سیلک برای گردشگران را عهدهدار شده، در حین معرفی گوشههایی از عظمت این محدوده تاریخی میگوید: برای ثبت این اثر باید محدوده بزرگی در حاشیه این دو تپه شمالی و جنوبی محصور شود؛ یعنی باید خانههای حاشیه این تپهها خریداری شده و خالی از سکنه شود تا جا برای کاوش های باستان شناسان باز شده و حفاظت از این مجموعه کامل شود. همان گونه که میبینید به فاصله چند صد متری تپه هفت هزار ساله، هنوز کشاورزی میشود و تلختر اینجاست که بخش بسیاری از خاک تپه برای استفاده در کشت و زرع جابجا شده است. یونسکو به شرطی با ثبت جهانی یک اثر موافقت میکند که حداقلهایی رعایت شود و از آن به بعد به ازای هر مقدار که هزینه نگهداری یا اکتشاف شود، تا ده برابر و حتی بیشتر به کشور میزبان پرداخت هزینه صورت خواهد گرفت!
این در حالی است که منتقدین این شیوه، همواره به تبلیغاتی بودن این نوع محافظت تأکید کرده و راهکارهای یونسکو را در مقابله با بلایایی که یک اثر را تهدید میکند، ناکارآمد میدانند، چرا که به رغم کمکهایی که ممکن است از طریق «صندوق ميراث جهاني» به کمک حفظ یک اثر بیایند، نمیتوان از این واقعيت كه ساز و كارهاي نظارت بر آثار ثبت شده و منابع مالي و تخصصي مورد نياز به اندازه لازم رشد نكرده، گذشت.
به عبارتی بهتر، هرچند به درستي جهاني شدن يك اثر براي آن كشور و مسئولان اجرايي آن افتخارآفرين است، همواره این ابهام هست كه پس از ثبت يك اثر، نحوه مديريت آن محوطه و حفاظت از آن چگونه خواهد بود؟ آیا برای نمونه، بودجهای برای نگهداری از اثر در نظر گرفته شده یا محافظت از آن ناشی از تبی است که در یک دوره خاص شایع شده و نهایتا روزی فروکش خواهد کرد؟
اینجاست که نقطه ضعفهای کشور میزبان بیشتر به چشم آمده و ثبت جهانی تا اندازه بسیاری بی ارزش جلوه خواهد کرد؛ به ویژه هنگامی که دریابیم ثبت جهانی یک اثر هر چند سال یک بار مورد پایش دوباره قرار گرفته و در صورت رعایت نشدن ضوابط، ممکن است آن اثر از فهرست جهانشمولی بیرون شود!
پس با این تفاسیر، فایده ورود یک ارزش برجسته به فهرست جهانی چیست؟
اکنون کافی است به برخی پروندههای فرستاده کشورمان به یونسکو، نیمنگاهی بیندازیم تا بیشتر دستمان بیاید که ثبت جهانی یک اثر بدون اقدامات جانبی بیشتر به شوخی با افکار عمومی شباهت دارد!
قلعه دختر؛ نخستین دژ ساسانی که با تسمه برپاست!قلعه دختر نخستین دژ نظامی دوره ساسانی است که در استان فارس واقع شده و در کنار شهر تاریخی گور و کاخ اردشیر بابکان، سه میراث ملی کشورمان در این استان هستند که ظاهرا قرار است، پروندهشان برای فرستادن به یونسکو آماده شود؛ اما وقتی بدانیم که بنای دژ در برخی بخشها با کابل و تسمه پیوسته مانده و هر آن ممکن است تلاش معماران باستان به چشم بر هم زدنی فنا شود، حق خواهید داد که بازسازی بنا بر هرگونه ثبتی اولویت دارد!
اکنون کافی است، این وضعیت تلخ را به حریم نداشته در شهر تاریخی گور و سپس کاخ زیبای اردشیر بابکان ـ که ظاهرا در گذشته پاپکان بوده ـ بیفزایید تا معجونی به شدت ایرانی به دست آمده و شیرینی ثبت دیگر آثار تاریخی کشورمان نیز به تلخی بگراید.
توس؛ لقب فردوسی یا نماد بی مهری به تاریخ؟شهر تاریخی توس به سبب برآمدن شاعر نامدار ایرانی از آن دیار، بسیار شناخته شده تر از قلعه دختر و امثال است، ولی اینکه آیا این شهرت توانسته سبب محافظت از یک میراث ملی شود یا خیر، پرسشی است که در ذهن بیشتر گردشگران توس یک پاسخ بیشتر ندارد؛ کافی است سری به تاریخچه تصاویر منتشره از روستای «پاژ»، زادگاه حکیم توس در سایتها بزنید تا دستتان بیاید که چرا توس ثبت جهانی نشده است.
جایی که منظره زیبای آرامگاه فردوسی نیز از دکلها در امان نمانده و البته مدیر پایگاه میراث فرهنگی توس و متولیان آن بر این باورند که لولههای گاز موجود در منطقه تاریخی توس خطر به شمار نمیرود!
یزد؛ بزرگترین «شهر موزه» در جهان!شاید بهتر باشد برای پی بردن به عیار امروزی نامزدهای ایرانی برای ورود به فهرست یونسکو، سری به مرکز یکی از استانهای کشورمان بزنیم؛ جایی که محدوده هفتصد هکتاری از شهر به ثبت ملی رسیده و دادن لقب بزرگترین «شهر موزه» جهان به یزد، بدون اغراق به نظر میرسد، اما وقتی پای پروندهسازی برای ثبت جهانی این میراث به میان میآید، 150 هکتار مطرح میشود؛ انگار خودمان هم می دانیم که میراث گذشتگانمان چه حال نامناسبی دارند؛ اما ... !
ميراث جهاني ايران در يونسكو شامل پانزده مکان است و نكته قابل تأمل اينكه همه اين پانزده مکان، فرهنگي هستند؛ هرچند کشورمان با داشتن مكانهاي زيبا و بكر طبيعي در چند سال اخير، تلاشهاي بسياري براي ثبت مكانهای طبيعي در يونسكو داشته، تاکنون در اين زمينه توفيقي نداشتهایم. چغازنبيل، تختجمشيد و ميدان نقش جهان نخستين مكانهايي بودند که در تاريخ نوزدهم ارديبهشت ماه سال 1358 در فهرست ميراث جهاني ثبت شدند. پس از ثبت اين آثار، ايران نزدیک 24 سال يعني تا سال 1382 اثر ديگري را در فهرست جهاني ثبت نكرد تا اينكه در اين سال مجموعه تاريخي تخت سليمان به ثبت يونسكو رسید و پس از آن تقریبا هر ساله يك و گاهي چندين اثر به ثبت ميرسيد و سرانجام چند روز پيش نيز در سيوششمين دور اجلاس این سازمان، مسجد جامع اصفهان و گنبد قابوس ـ که به نام شهر میزبانش، گنبد کاووس هم شهرت دارد ـ نیز به ثبت جهاني رسيدند.
با این تفاسیر کافی است، به سراغ سایر اماکن تاریخی مشهور یا غیر مشهور در کشورمان رفته و روند رو به زوال بسیاری از آنها را ببینیم تا دستمان بیاید که چقدر با تاریخ خودمان بیگانهایم؛ دستمان بیاید که ممکن نیست در شعاع صد کیلومتری هیچ کداممان آثار ارزشمند تاریخی و میراث ملی موجود نباشد، ولی آیا این به آن معناست که این آثار حال و روز خوبی دارند؟!
اکنون کافی است به این گنجینه بزرگ تاریخی، مجموعه زیباییهای طبیعی را هم بیفزاییم تا بیشهها، جنگلها، دشتها، کوهها، رودها، گونههای گیاهی و جانوری گوناگون و شاخصههای منحصر به فرد و چشمنواز دیگری هم توجهمان را جلب کند و از این که برای نگهداری اغلبشان ملی اقدام نمیکنیم، تأسف بخوریم.
اینجاست که بد نیست از خودمان بپرسیم، چقدر برای آشنایی با میراث ملیمان تلاش کرده ایم و چقدر در معرفی زیباییهای آنها به دیگران نقش داشتهایم؟ آیا معرفی برجستگیهای یک میراث گرانبها نمیتواند در نگهداری و حفاظت از آن نقش داشته باشد؟ آیا بستری برای معرفی آنها فراهم کرده ایم؟
شاید بد نباشد که نهادی فراگیر چون صدا و سیما یا سازمان متولی حفاظت از میراث ملی و حتی وزارتخانهای که کار آموزش را عهدهدار است یک نظرسنجی ترتیب داده و نتایج به دست آمده را برای ثبت یک اثر در ذهن مردم به کار بگیرند.
با این توضیح که شاخصههای منحصر به فرد «گنبد قابوس» که به تازگی به ثبت جهانی رسیده، می تواند گزینه خوبی برای نظرسنجی درباره شناخت یک میراث ملی ایرانیان باشد!