بازار جشنواره بین المللی فیلم کن در شرایطی طی روزهای پیش رو میزبان فیلمهای ایرانی در کنار تولیدات دیگر کشورها است که لیست فیلمهای ایرانی حاضر در این بازار به عنوان یکی از معدود فرصتهای پیش رو برای اقتصاد بینالمللی سینمای ایران، نسبتی با رویکردهای تجاری ندارد و ظاهراً آنچه در این بازار از سوی عرضه کنندگان ایرانی و به طور خاص فارابی فراموش شده، «مبانی تجارت آزاد» است.
به گزارش «تابناک»، سينمای ايران همچون سالهای پیشین در قالب شركتهای مختلف توليد و توزيع فيلم در بازار فيلم جشنواره كن حضور دارد و بنياد سينمايی فارابی كه به طور سنتی و به واسطه ماهیت حمایتی و سرمایه گذاریاش در تولید بخشی از تولیدات هر سال سینمای ایران، اصلی ترين پخشكننده فيلمهای ايرانی در سطح جهان به شمار میرود، در این بازار شصت و هفتمین جشنواره کن نیز با 15 فیلم حضور دارد و تلاش میکند بخشی از ظرفیت بین المللی اقتصاد سینما را متوجه بازار فیلم ایران نماید؛ تلاشی پرسابقه که متعلق به امروز و دیروز نیست و تاکنون نیز موفق نبوده است.
فارابی البته به دلیل دیگری نیز در این جشنواره حضور پررنگی دارد و آن هم به عنوان متولی چتر سینمای ایران در جشنواره کن است که ظاهراً قرار با نان و پنیر به عنوان عذای سنتی ایرانی میزبان ایرانیهای حاضر در جشنواره از جمله داوران جشنواره (لیلا حاتمی و عباس کیارستمی) و دیگر میهمانان باشد. در کنار این ابتکارات اما کوچکترین تحولی در حوزه اصلی که همان تغییر سیاست عرضه فیلمهای ایرانی است، مشاهده نمیشود و متاسفانه همان رویه اقتصادیِ شکست خورده گذشته در کن 67 نیز مشهود است.
روز جمعه 26 اردیبهشت فیلم سینمایی «حقالسکوت» به کارگردانی هادی نائیجی و «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا در بازار فیلم کن به نمایش درآمد و روز شنبه نیز مصادف 27 اردیبهشت با 17 می سه فیلم سینمایی «گنجشکک اشیمشی» به کارگردانی وحید نیکخواه آزاد، غلامرضا رمضانی و مسعود کرامتی، «فردا» به کارگردانی مهدی پاکدل و ایمان افشاریان و «میهمانداریم» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور به نمایش درآمد و امروز (یکشنبه) نیز «امروز» به کارگردانی رضا میرکریمی و «تراژدی» به کارگردانی آزیتا موگویی به نمایش در میآید.
در همین راستا روز دوشنبه 29 اردیبهشت «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش و سپس مستند «سپیدهدمی که بوی لیمو میداد» به کارگردانی آزاده بیزارگیتی و «طبقه حساس» به کارگردانی کمال تبریزی و روز سهشنبه 30 اردیبهشت ابتدا «آذرشهدخت پرویز و دیگران» به کارگردانی بهروز افخمی و پس از آن «فرشتهها با هم میآیند» به کارگردانی حامد محمدی و مستند «ما همه سرباز هستیم» به کارگردانی مهدی قربانپور در بازار کن به نمایش گذاشته میشود و در پایان، روز چهارشنبه 31 اردیبهشت ابتدا «دلتنگیهای عاشقانه» به کارگردانی رضا اعظمیان و سپس «اشباح» به کارگردانی داریوش مهرجویی به نمایش در خواهند آمد.
هرچند برخی از این آثار در سطح بین المللی هستند و به خصوص در میان کشورهای اسلامی و خاورمیانه مشتریانی خواهند داشت اما قریب به اتفاق فیلمهای عرضه شده در این دوره توان برقراری ارتباط با مخاطب خاص و عام بین المللی را ندارد و طبیعتاً به همین دلیل اکثراً نه به جشنوارههای بین المللی راه یافتهاند و نه جذابیت لازم را برای گرایش پخش کننده بین المللی برای خرید امتیاز پخششان به وجود آوردهاند و از این حیث بعید است در بازار بین المللی کن شاهد وقوع معجزهای باشیم.
واقعیت آن است که کمپانیهای عظیم به انتظار آغاز جشنواره «کن» ننشستهاند و معمولاً نمایندگانی در هر کشور از جمله ایران دارند، با حضور در دفاتر کمپانیهای تولید و توزیع فیلمها، فیلمهایی که قابلیت حضور در جشنوارهها و یا پخش بینالمللی (ظرفیت تجاری) را داشته باشند، شناسایی کرده و امتیاز پخش آنها را خریداری میکنند و بازار کن محل عرضه تکمیلی آثار سینمایی است و ساده لوحانه است که تصور کرد نمایندگان کمپانیهای بزرگ پخش فیلم جهان تا آغاز جشنوارهها برای تماشای فیلمها صبر کردهاند.
با این اوصاف باید پذیریم با این تولیدات که مضمون و محتوای بسیاری از آنها برای تماشاگر غربی قابل فهم نیست و نیاز به یک کتاب راهنمای همراه برای درک باورها، شخصیتها و نگاههای حاضر در سطح جامعه ایرانی دارد، نمیتوان انتظار دستاورد اقتصادی در بزرگترین بازار فیلم بین المللی را داشت. فیلمهایی که در صورت اکران در کشورمان، به استثنای 4 یا 5 فیلم، جزو «نفروشها» خواهند بود و افق روشن اقتصادی برایشان در کشورمان نیز وجود ندارد و حتی مخاطب خاص نیز با آن ارتباط برقرار نکرده که جشنوارهها مبلغش باشند، چگونه قرار است در کشورهای اروپایی و آمریکایی مشتری داشته باشند و خارجیها با چه انگیزهای باید تماشایشان کنند؟!
تحول اقتصادی حداقل انتظاری است که برای سالهای پیش رو برای سینماگران دغدغه است و تصور میشد با جذب چهرههای اقتصادی شاهد تغییر رویه باشیم اما ظاهراً این چهرهها تا اینجای کار نتوانستهاند کمکی به سینمای ایران کنند و هنوز «مبانی تجارت آزاد» نیز درک نشده و همچنان تصور میشود سینمای جهان نیز همچون سینمای ایران با دستورالعمل پیش میرود و باید سونی پیکچرز یا پارامونت در همین راستا حرکت کنند!
تحول حداقلی در فارابی به عنوان اصلیترین نهاد تولید و حمایت از تولید آثار سینمایی، انتظاری بود که احتمالاً با مدیریت فعلی این فارابی که در گذشته ثمرات حضورش در معاونت سینمایی تحقق نخواهد یافت و اگر قرار باشد چتر اقتصاد سینما همچون چتر سینمای ایران در کن به دست مدیران فارابی باشد، چند سال پیش رو نیز چشم انداز روشنی برای اقتصاد سینما مشهود نیست.