گزارش و تفسیر حادثه دیروز مجلس، روزنامههای اصلاحطلب را ذوقزده کرده و اصولگرایان را به هشدار به مطهری واداشته است. بررسی تأثیر کاهش قیمت نفت بر آینده قانون هدفمندی، تحلیلهایی درباره آینده مذاکرات هستهای و باز نگاه داشتن پنجره بازگشت احمدینژاد به جمع اصولگرایان، دیگر مطالب مهم روزنامههای دوشنبه است.
قیمت بنزین در ایران با «نرخ هدف جهانی» مساوی شددنیای اقتصاد در گزارشی با تیتر
«فرصت شناورسازی بنزین» نوشته: بررسیها نشان میدهد به دنبال کاهش قیمت نفت و فرآوردههای آن همچون بنزین در بازارهای جهانی، قیمت حاملهای انرژی در بازارهای داخلی تقریبا با سطح هدف در نظر گرفته شده در قانون هدفمندی یارانهها یکسان شده است.
این قانون که در سال ۱۳۸۸ تصویب شد، دولت را موظف میکرد تا پایان دوره برنامه پنجم توسعه (پایان ۱۳۹۴) قیمتهای داخلی بنزین و حاملهای انرژی را به ۹۰ درصد قیمت فوب خلیجفارس برساند. مطابق بررسیها، در حال حاضر قیمت بنزین تولید داخل تقریبا معادل با این سطح قیمتی شده است و با کاهش قیمتهای جهانی، هدف هدفمندی در زمینه برداشتن شکاف قیمت داخل و خارج، تقریبا محقق شده است. این در حالی است که در هفتههای گذشته از سوی برخی، گفته میشد که با کاهش قیمتهای جهانی سوخت، قیمتهای داخلی نیز باید کاهش پیدا کند. این در حالی است که مطابق محاسبات «دنیای اقتصاد»، در حال حاضر قیمتهای داخلی به حدود ۹۰ درصد قیمتهای منطقه رسیده است. بنابراین میتوان گفت شرایط فعلی، مقدمات اجرای یکی از سیاستهای ضروری کشور یعنی «شناورسازی قیمتها در بازار انرژی» را اجرا کرده است. این سیاست، میتواند با تعیین غیرریالی قیمت انرژی در بازههای زمانی هفتگی یا ماهانه صورت بگیرد.
پیش از این، برخی از اقتصاددانان سرشناس کشور مثل محمد هاشمپسران و جواد صالحیاصفهانی نیز در تحلیلی مهمترین اشتباه در اجرای قانون هدفمندی یارانهها در سال ۱۳۸۹ را «تثبیت قیمت انرژی به ریال» عنوان کرده و گفته بودند چنین اشتباهاتی، به شکست سیاست اصلاح قیمتها در بازار انرژی منجر شده است. بررسیهای «دنیای اقتصاد» نشان میدهد با نزدیک شدن قیمتهای داخلی به قیمتهای منطقه در حال حاضر فرصت مناسبی به منظور طراحی مکانیزمی برای شناورسازی قیمت حاملهای انرژی فراهم شده است. چنین مکانیزمی میتواند مرجع تعیین قیمتها را نرخهای دلاری قرار دهد تا در نتیجه با «نوسان قیمت نفت در بازار جهانی» و «نوسان قیمت دلار در بازار داخلی»، اقتصاد کشور مجددا شاهد معضل شکاف بین قیمتهای داخلی و خارجی انرژی و تبعات نامطلوب آن نباشد. همچنین در چنین طرحی، دوره تعیین قیمت نیز انعطاف بیشتری پیدا میکند تا با قیمتگذاری هفتگی یا ماهانه، قیمتهای داخلی در هماهنگی بیشتری با بازارهای جهانی تغییر یابد.
بررسیهای «دنیای اقتصاد» نشان میدهد، در حال حاضر هر لیتر بنزین با کیفیت داخلی (اکتان ۸۷) به صورت تقریبی و بر اساس نرخهای فوب خلیجفارس، حدود ۱۱۱۲ تومان قیمت پیدا میکند. با توجه به اینکه قانون «هدفمندی یارانهها» دولت را ملزم میکرد که تا پایان دوره برنامه پنجم، قیمت حاملهای انرژی را «حداقل معادل ۹۰ درصد قیمتهای فوب خلیجفارس» تعیین کند، ملاحظه میشود که ۹۰ درصد قیمت فعلی بنزین در منطقه، معادل ۱۰۰۵ تومان میشود، یعنی دولت در اجرای قانون هدفمندی یارانهها در بخش بنزین، تنها «پنج تومان» با هدف قانون هدفمندی فاصله دارد. امری که عمدتا به دلیل کاهش قیمت انرژی در بازارهای جهانی رخ داده است. این در حالی است که حدود یک سال پیش، رسیدن به چنین هدفی نیازمند این بود که دولت بنزین ۷۰۰ تومانی داخل را حداقل ۱۵۰ درصد افزایش قیمت دهد و در برخی از مقاطع، به حدود ۲ هزار تومان برساند.
باز بودن پنجره بازگشت احمدینژاد به جمع اصولگرایانروزنامه جوان در مطلبی با تیتر
«مرز اصولگرایی و تجدیدنظرطلبی» نوشته: روزنامه تجدیدنظر طلب آرمان که این روزها از همگرایی و وحدت مجموعهاصولگرایان احساس خطر کرده است، یک روز پس از همایش وحدت اصولگرایان ـ که وحدت این جریان را قطعی و صددرصدی پیشبینی کردهاند ـ با برجسته کردن سخنان آیتالله علمالهدی امام جمعه مشهد، درباره تمام شدن احمدینژاد در مطلبی کنایهآمیز، سخنان وی را چشمک انشقاق در همایش اصولگرایان تعبیر کرد.
این روزنامه و رسانههای همسو که گویا پیروزی خود را در ایجاد انشقاق میان اصولگرایان تعریف کردهاند، در این مسأله خاص پای در وادی نهادند که اتفاقاً مرز اصولگرایی و تجدیدنظرطلبی را آشکار میسازد.
همان گونه که آیتالله علمالهدی و بسیاری دیگر از بزرگان اصولگرایی تصریح کردهاند، هرکسی در هر مقام و موقعیتی چنانچه بخواهد از اصول عدول کند، تعلقات قبیلگی و گروهی نیست که تعیینکننده است بلکه افراد را بر اساس اصول میسنجند. به عبارت دیگر ترازو و سنجش اصول است نه افراد، با این توصیف طبیعی است که هرکسی از این قاعده منطقی عدول کند، جریان اصولگرایی بلافاصله با او مرزبندی خواهد کرد (البته دکتر احمدینژاد هیچگاه ادعا نکرده که اصولگراست).
اما سؤالی که سالهاست از سوی جریان اصلاحات دیروز و (تجدیدنظرطلبان امروز) برای افکار عمومی بیپاسخ مانده این است که آیا برای اصلاحطلبان فرد اصالت دارد یا گفتمان؟ شواهد میگوید آنها برای رسیدن به هدف حتی حاضرند از آرمان و گفتمان ادعایی هم عبور کنند، برای مثال آنها هنوز با اکبر گنجی که به امام خمینی (ره) اهانت کرد و امام زمان (عج) را از تشیع حذف کرد، هنوز مرزبندی نکردهاند بلکه با سکوت خود مهر تأییدی بر مواضع وی زدند. آنها علاوه بر اینکه عربدهکشان عاشورای ۸۸ را خداجو توصیف کردند، با شعار «جمهوری ایران» و شعار علیه فلسطین (که به تعبیر امام و مقام معظم رهبری مسئله اول اسلام است) هرگز مرزبندی نکردند.
آنها حتی حاضر نشدند با اپوزیسیون خارج از کشور هم مرزبندی کنند. افکار عمومی هنوز فراموش نکرده است که نتانیاهو در کوران فتنه ۸۸، جماعت فتنهگر را کسانی نامید که به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی میجنگند اما اصولگرایان به احمدینژاد که هنوز هم ظرفیت دارد و همین ظرفیت اضطراب را به درون تجدیدنظرطلبان انداخته است، فرصتطلبانه نگاه نمیکنند بلکه اصولگرایانه به او نگاه میکنند.
ذوقزدگی اصلاحطلبان، هشدارهای کیهانعلی مطهری در صفحه اول بیشتر روزنامههای اصلاحطلب، تصویری بزرگ و تیتری اغراقآمیز را به خود اختصاص داده است. در مقابل چند روزنامه هم به انتقاد از رفتار نمایندگان و توضیح درباره حق مطهری برای اظهارنظر پرداختهاند.
مهدی روزبهانی در ابتدای سرمقاله روزنامه ابتکار با تیتر
«حرمت امامزاده با متولی است» نوشته: نطق میان دستورعلی مطهری نیمه تمام ماند اما در این میان بیش از سخنان وی، رفتار مجلسیها با جایگاه خودشان و تریبون خانه ملت قابل تأمل است. جایگاهی که به اعتبار سخنان بنیانگذار انقلاب در رأس امور است و بر اساس قانون برای گفتن حرفهایش آزادی کامل دارد. اما گویا عدهای این قانون و اعتبار را بر نمیتابند و تشخیص خود را ارجح میدانند. دیروز سخنان مطهری نبود که مردم را نگران کرد بلکه برخوردهایی بود که باعث شد این نطق نیمه تمام بماند. چرا که اگر حرفهای او اشتباه هم باشد باز درجایگاه نمایندگی قرار دارد و این گونه برخوردها با جایگاه نمایندگی اعتبار و شأن خانه ملت را نزد مردم زیر سؤال میبرد. مردم نماینده را در جایگاهی میدانند که میتواند سخن بگوید و برای این کار هم از پشتوانه قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی برخوردار است. بر اساس اصل هشتاد و ششم قانون اساسی کشورمان نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهار نظر و رای خود کاملاً آزادند و نمیتوان آنها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کردهاند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود دادهاند تعقیب یا توقیف کرد. بر این مبنا برخورد روز گذشته رئیس جلسه صحن علنی مجلس و نمایندگانی که با رفتار هیجانی خود مانع ادامه نطق، هرچند اشتباه، مطهری شدند این شبهه را ایجاد میکند که عدهای به قانون اساسی وقعی نمینهند.
مردم انتظار ندارند مجلسی که خود قانونگذار است و نظم را برای جامعه تعریف میکند نسبت به جایگاه خودش که از مصونیت برخوردار است، واکنش هیجانی نشان بدهد، چرا که این اقدام موجب متشنج شدن فضای سیاسی کشور میشود و همگان آگاه هستند که در این شرایط بحرانی منطقه، کشور ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند ثبات و وحدت است.
نعمت احمدی نیز در اعتماد در پاسخ به اینکه
«نماینده مجلس در اظهارنظر چقدر آزاد است؟» نوشته: اصل ٨۶ قانون اساسی صراحتا تأکید میکند که نمیتوان نماینده را تعقیب یا توقیف کرد و در نتیجه حتی ورود به پرونده اظهارنظر نماینده مجلس نیز ممنوع است، چه برسد به اینکه بررسی صورت گیرد که بر خلاف قانون بوده است یا خیر، در نتیجه نماینده کاملادر بیان اظهاراتش آزاد است. از این گذشته حتی اگر فرض کنیم که آقای مطهری مجرم بوده و وصف مجرمانه داشته است حال باید به این سؤال پاسخ داد که آیا دیگر نمایندگان مجلس به قانون اساسی اعتقادی دارند یا خیر؟ قانون اساسی رسیدگی به جرایم افراد را به عهده دادگاههای دادگستری گذاشته است. در نتیجه نمیتوان حتی وارد بررسی تخلف فرضی هم شد. برابر اصل ٣٢ قانون اساسی نمیتوان هیچ کس را دستگیر کرد و این کار بر عهده قانون است در نتیجه نماینده حتی در اظهاراتش وصف مجرمانه نیز وجود داشته باشد نمیتوان وارد پیگیری شد. از سوی دیگر اصل ٣۴ قانون اساسی دادخواهی را حق مسلم فرد دانسته و اصل ٣۶ نیز میگوید که حکم به مجازات و اجرای آن تنها باید از طریق دادگاه صالحه و به موجب قانون باشد. در نتیجه حتی اگر علی مطهری در نطق خود فعل مجرمانهای نیز انجام داده باشد سایر نمایندگان نمیتوانند به خود اجازه اعمال قانون بدهند.
باید تخلف احتمالی به دادگستری ارایه شود و دادگستری دستور رسیدگی در این مورد را بدهد. در مجموعه اتفاقاتی که در مجلس در روز گذشته افتاد، باید گفت از آنجایی که نماینده حق اظهارنظر در همه مسائل را دارد و نمیتوان مانع او شد نمایندگانی که این اجازه را براساس اصول ٨۴ و ٣۶ قانون اساسی زیر پا گذاشتهاند حق اظهارنظر علی مطهری را از او گرفتهاند. همچنین این افراد نظم جلسه علنی مجلس را بر هم زدهاند و توهین و افتراهایی که به علی مطهری وارد کردهاند و او را فتنه گر و منافق دانستهاند بار مجرمانه داشته و قابلیت پیگیری نیز دارد، یعنی صرف نظر از اینکه مانع کار مجلس شدهاند به شخص نماینده مجلس نیز اتهاماتی وارد کردهاند که قابل پیگیری است.
در مقابل حسین شریعتمداری در پایان یادداشت روز کیهان با تیتر
«هلهلة قاتلان استاد!» نوشته: و بالاخره اگرچه در این باره گفتنی بسیار است، تنها به نکتهای که هشیاری آقای علی مطهری در اظهارنظر را میطلبد، اشاره میکنیم و آن، اینکه، آنچه ایشان هر از چندگاه مطرح میکند و مانند اظهارات دیروز وی بلافاصله با استقبال گسترده رسانههای آمریکایی و صهیونیستی روبهرو شده و با کف و سوت گروههای ضدانقلاب همراهی میشود، حاوی هیچ نکته تازه و یا سخن ناگفتهای نیست بلکه نظیر آن بارهاوبارها از سوی دیگران مطرح شده و بیاعتنایی رسانهها و محافل دشمنان اسلام و انقلاب و نظام را در پی داشته است.
بنابراین بدون کمترین تردیدی میتوان نتیجه گرفت که اظهارات ایشان به خودی خود برای دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها کمترین ارزش و اهمیتی ندارد و اگر چنین بود، چرا وقتی مشابه همین اظهارات از سوی دیگران مطرح میشود، به آن اعتنایی نمیکنند؟ پاسخ فقط به فقط در انتساب آقای علی مطهری به بیت شریف استاد بزرگوار، آیتالله شهید مطهری است. توضیح آنکه رسانهها و محافل بیگانه و ضدانقلابیون وابسته به آنها بدون استثناء در نقل قول از ایشان تأکید میکنند، آقای علی مطهری فرزند آیتالله مطهری و به سختی میتوان حتی یک نمونه را یافت که قید یاد شده را نداشته باشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که جناب علی مطهری بدون انتساب به پدربزرگوار و شهیدشان نزد رسانهها و محافلی که برای ایشان کف و سوت میزنند، اهمیتی ندارد.
و باید از ایشان پرسید که اولا؛ دیدگاهها و نظرات وی چه نسبتی با دیدگاهها و نظرات استاد شهید دارد ثانیا؛ اگر انتساب نسبی وی با استاد شهید نادیده گرفته شود، چه باقی میماند؟! ثالثا؛ مگر نه اینکه در کلام خدا به صراحت آمده است؛ اناولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه «نزدیکترین انسانها به حضرت ابراهیم (ع) کسانی هستند که از آن پیامبر بزرگوار پیروی میکنند» و نه کسانی که با آن پیامبر اولوالعزم فقط رابطه نسبی داشتهاند. و رابعا؛ آیا جناب ایشان به این نکته توجه کرده است که چرا قاتلان استاد شهید مطهری، از اظهارات وی ذوقزده شده و برایش کف میزنند؟! و خامسا؛ آقای علی مطهری، غیر از مطالعه آثار شهید مطهری ـ اگر آنها را مطالعه کرده باشند! ـ چه کانال دیگری برای درک و فهم نظرات آن بزرگوار داشتهاند؟ چرا که سن ایشان به بهرهگیری از محضر مستقیم استاد، قد نمیدهد بنابراین باید بپذیرند اگر قرار به بهرهگیری از طریق آثار استاد باشد، دیگران به مراتب از ایشان به دیدگاهها و نظرات استاد شهید نزدیکتر هستند.
ظریف و کری تا اسفند ماه فرصت دارنددر آستانه دور جدید مذاکرات هستهای در ژنو شرایط مذاکرات همچنان مورد تحلیل و بررسی روزنامهها است. مهدی محمدی در سرمقاله وطن امروز با تیتر
«دوقطبی واقعی هستهای» نوشته: ایران و گروه ۱+ ۵ این هفته دور تازهای از مذاکرات هستهای را آغاز میکنند. مانند همیشه، طلیعه مذاکرات دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکاست که زمانی تصور میشد حتی یک بار محقق شدن آن میتواند گره مذاکرات هستهای را برای همیشه باز کند اما الان بدل به یک موضوع کسالتبار و تشریفاتی شده است.
همچنان دو طرف اصرار دارند هیچ چیز از متن مذاکرات به بیرون درز نکند و این را رمز استمرار و توفیق مذاکرات میدانند. نقش بازیگران رده ۳ هم در حال شفافتر شدن است و اعراب خلیج فارس، برخی با هدف کارشکنی و برخی دیگر با هدف دلالی، فعالتر شدهاند.
یک نکته کلی که با وجود محدودیت شدید اطلاعات میتوان قاطعانه بر آن تأکید کرد این است که مشکل اصلی در مذاکرات مشکل سیاسی است نه تکنیکی و فنی. مذاکرات در وین ۶ یعنی جایی که به ناگهان گزینه تمدید ۷ ماهه مذاکرات روی میز گذاشته شد، به لحاظ فنی در وضعیتی قرار داشت که امکان یک تفاهم سیاسی بر سر اصول منتفی نبود اما ناگهان ملاحظات سیاسی آمریکا، ورق را برگرداند.
اصل مسأله این است که دولت آمریکا باور دارد ـ یا اگر هم نداشته باشد دیگران آن را متقاعد کردهاند ـ که اگر زمان بخرد و بر فشارهای خود اضافه کند، میتواند به توافقی با ایران برسد بهتر از آنچه در مذاکرات وین ۶ در آستانه دستیابی به آن قرار داشت.
دقیقا به همین دلیل اولا آمریکاییها موضع خود را درباره ۳ مسأله اصلی تحریمها، ظرفیت غنیسازی و طول زمان گام نهایی ناگهان به موضع اسرائیل بسیار نزدیک کردند و ثانیا در یک توافق دوجانبه با عربستان سعودی سعی کردند فشار اقتصادی بر ایران در ۷ ماه آینده را چنان شدید کنند که جامعه ایرانی به این جمعبندی برسد که در شرایط عدم یک توافق هستهای، کشور وارد یک بحران اقتصادی بیسابقه خواهد شد.
همزمان در داخل کشور، کسانی داخل و خارج از دولت (ولی همسو با آن) همانند شرایط آستانه انتخابات خرداد ۹۲، سعی میکنند جامعه را درباره این موضوع دچار شکاف کنند. سناریوی جاری از سوی جریان حامی دولت اکنون این است که جامعه به دو قطب موافق و مخالف توافق هستهای تجزیه شود. فرض طراحان این پروژه این است که در این دوقطبی اولا یک قطب بسیار بزرگتر و قدرتمندتر از قطب دیگر خواهد بود و بنابراین آن را درون خود هضم خواهد کرد و ثانیا حتی اگر این عملیات قطبیسازی به نتیجه مطلوب نرسد، حداقل این است که میتواند انرژی سیاسی و اجتماعیای تولید کند که در انتخابات به کار خواهد آمد.
آنچه هم که بشدت از بیان آن جلوگیری میشود و ظاهرا بناست اجازه داده نشود افکار عمومی هرگز به کنه آن پی ببرد این است که دعوای اصلی اساسا هرگز بر این نبوده ـ و الان هم نیست ـ که عدهای هوادار توافق هستهای هستند و عدهای توافق را نفی میکنند بلکه دوقطبی واقعی میان کسانی است که طرفدار توافق هستهای بدون لغو تحریمها هستند و آنها که توافق هستهای را با لغو تحریمها میخواهند. جناحی درون دولت و جریان اصلاحات امروز طرفدار توافق هستهای بدون لغو تحریمهاست. آمریکاییها هیچ ابهامی در این باره باقی نگذاشتهاند که حتی در صورت نهایی شدن توافق هستهای همه تحریمها را یکجا و در یک زمان برنخواهند داشت.
این نکتهای است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در عالیترین سطح هم آن را اعلام کردند. با این وجود، وقتی کسانی برای توافق یقه چاک میکنند و حتی آدرس رفراندوم میدهند، در واقع خواهان آن هستند که کشور دارایی هستهای خود را تقدیم آمریکا کند و در موضوع تحریمها هم هیچ چیز به دست نیاورد. متقابلا طیف دیگری ـ که بدون تردید اکثریت قاطع افکار عمومی از آنها حمایت میکند ـ خواهان آن هستند که بدون لغو کامل تحریمها معاملهای صورت نگیرد اما اگر آمریکاییها لغو کامل تحریمها را پذیرفتند در حوزههای مجاز سختگیری نشود. سروصدای عظیمی که طیف حامی دولت در هفتههای گذشته به راه انداختهاند همه با این هدف است که صدای این طیف دوم شنیده نشود.
در واقع چندان عیبی هم ندارد که دولتیها با سر و صدا یا داغ و درفش، صدایی را که میگوید باید همه تحریمها در هرگونه توافق هستهای برداشته شود، بایکوت کنند. روزی که توافق انجام شود ـ اگر چنین روزی اصلاً از راه برسد ـ این سؤال که با تحریمها چه کردید، مهمترین سؤالی است که باید به آن پاسخ بدهند و آن روز از «سخنان نالازم» هم کاری ساخته نخواهد بود.
روزنامه جوان مدعی بروز نشانههای تغییر برآورد وزیر امورخارجه از مذاکره با امریکا شده و نوشته: وزیر خارجه در اظهاراتی قابل توجه و در آستانه دیدار با جان کری، خاطر نشان کرد که باید مفید بودن مذاکرات با امریکا را مورد ارزیابی قرار داد تا مشخص شود این مذاکرات تا چه حدی مفید بودهاند.
ابتکار روایت رئیس سازمان انرژی اتمی از روند مذاکرات را در مطلبی با تیتر
«در گردنه سیاسی مسأله هستهای قرار داریم» مورد توجه قرار داده و نوشته: رییس سازمان انرژی اتمی گفت: ایران کشوری نیست که از منافع و حاکمیت ملیاش عبور کند و حالا که در اوج اقتدار است و کلید طلایی منطقه را در دست دارد از مواضعش تنازل نخواهد کرد.
علی اکبر صالحی در سخنانی درباره دلایل تمدید مذاکرات هستهای در وین در آذرماه با اشاره به اظهارات نتانیاهو چند روز بعد از تمدید مذاکرات بدون اشاره به جزییات بحث گفت: تقریبا به تفاهم کامل رسیده بودند و بین دو طرف کلیات پذیرفته شده بود. اتفاقی افتاد که طرف مقابل یک دفعه عقب نشینی کرد. وی ادامه داد: نتانیاهو در اظهاراتی به صراحت دو سه روز بعد از اعلام تمدید مذاکرات گفت که ما نگذاشتیم آنها (ایران و ۱+ ۵) به تفاهم برسند و جان کری اعلام کرد که ما کاملا در هماهنگی با رژیم اسرائیل هستیم. به هر حال آنها منافعشان را در ادامه بحران میبینند. البته مکرشان به خودشان باز خواهد گشت.
و در پایان اینکه اعتماد در مطلبی با تیتر
«ظریف و کری تا اسفند ماه فرصت دارند» از قول سیدعلی خرم نوشته: در مورد پرونده هستهای، چنانچه تا اسفند ماه توافقات ایران و گروه ١+۵ به پایان برسد، جمهوریخواهان تأثیری بر پرونده هستهای نخواهند داشت، اما اگر چنین توافقی در مهلت فوق صورت نگیرد، زمینه باز خواهد شد که جمهوریخواهان درخواست کنند تفاهم ژنو یک بار دیگر در مجلس سنا و نمایندگان مورد بحث قرار گیرد و طبیعتا نقطه نظرات تند جمهوریخواهان در این برنامه عمل مشترک پیاده خواهد شد.
بنابراین منافع ایران و گروه ١+۵ و به ویژه منافع دولت امریکا در این است که نگارش برنامه جامع هستهای ایران قبل از حضور جمهوریخواهان و اعمال تندرویهای احتمالی این حزب، به پایان برسد. اروپاییها هم که از سوابق جمهوریخواهان دلخور هستند به نوبه خود مایلند هر نوع توافق را قبل از ورود جمهوریخواهان به اتمام رسانند. بدین ترتیب همه بازیگران مذاکرات هستهای تمایل دارند مذاکرات تا اسفند ماه به پایان رسیده و متن برنامه جامع هستهای ایران به نگارش درآید. این فرصتی است برای ایران و امریکا که روی طرحهای مبادله شده به نوعی مذاکره و مصالحه کنند و توافقات خود را تحتالشعاع نظرات جمهوریخواهان و نئومحافظه کاران قرار ندهند. این فرصت همچنین میآموزد هرگونه تبادل نظر و مشورت بین ایران و امریکا در مورد مسائل منطقهای همچون اوضاع عراق، سوریه، داعش، افغانستان و غیره در همین دوره انجام گیرد تا دیدگاههای نزدیک به اسراییل توسط جمهوریخواهان مدنظر قرار نگیرد.