اگر قرار باشد از سینمای نوار و آغاز درخشانش سخن به میان آورد، حقیقتاً نمیتوان یكی از برجستهترین فیلمهای جنایی تاریخ را نادیده گرفت؛ اثری به کارگردانی جان هیوستن که با گذشت بیش از هفتاد سال از تولیدش، همچنان جز شاخصترین آثار تاریخ سینمای جهان محسوب میشود.
به گزارش «تابناک»؛ سینمای كلاسیك و نمونه های درخشان آن كه پس از گذشت سالها همچنان طراوت خود را حفظ كرده اند، عموما بر دو عنصر فیلمنامه و بازیگر متكی بوده و پایه های موفقیت خود را بر آن استوار ساخته اند. «شاهین مالت / The Maltese Falcon» ساخته جان هیوستن یكی از شاخص ترین آثار كارنامه وی است كه نخستین فیلم مهم و تاثیرگذار او نیز به حساب می آید و حتی بسیاری این اثر را سرآغاز فیلمهای نوار میدانند.
داشیل همت یكی از بهترین نویسندگان ادبیات پلیسی جهان كه در جوانی كاراگاه خصوصی بوده، در شاهین مالت اثری معمایی و جذاب را به رشته تحریر درآورده و خوانندگان كتاب خود را در لذتی شیرین ناشی از معماهای طرح شده شریك كرده است. به همین خاطر نیز شاهین مالت پیش از نسخه هیوستن، دو بار ساخته شد كه در هر دو بار نیز به دلایل مختلف با شكست مواجه شده اند. مهمترین علت این اتفاق، به ظرافت ها و پیچیدگی های نوشته داشیل همت و علاقه فیلمسازان فوق به دخل و تصرف در آن بازمی گردد.
جان هیوستن با وفاداری كامل به كتاب كه از نمونه های درخشان همكاری سینما و ادبیات به حساب می آید، پایه های موفقیت نخستین اثر سینمایی خود را رقم زده و ظرایف قصه را به بهترین شكل ممكن به تصویر كشیده است. جان هیوستن برای روایت داستان از كاراگاه سام اسپید به عنوان راوی بهره گرفته و مخاطب تمامی حوادث به جز صحنه قتل (همكارش) را از زاویه دید وی می بیند. نكته ای كه از ابتدا تا انتها رعایت شده و هیچگونه اشتباهی در این باب از سوی كارگردان صورت نگرفته است.
شیوه ذكر شده در نزدیكی مخاطب با سام اسپید و همذات پنداری با او هم بسیار موثر بوده و یكی از مهمترین عوامل جذابیت كار به حساب می آید. بریجیت اوشانسی كه خود را با نام دروغین واندرلی معرفی كرده، برای كمك نزد سام اسپید آمده و از وی برای یافتن خواهر گمشده ای كه وجود خارجی نیز ندارد، كمك می طلبد. اما این بهانه ای بیش نبوده و بریجیت اوشانسی نیز به مانند گاسپر گاتمن بدنبال مجسمه شاهین مالت است كه از طریق سروان جیكوبی پیش از مرگش به دست سام اسپید می رسد.
در حقیقت مجسمه گرانقیمت شاهین مالت، شخصیت اصلی داستان است كه كل داستان حول محور آن شكل گرفته و دیگر شخصیت ها، هریك به نوعی در ارتباط با آن شكل می گیرند. صحنه مواجهه بریجیت اوشانسی با آن چهره ای معصومانه با سام اسپید، صحنه فوق العاده ایست كه به راحتی مخاطب را گول زده و حتی به دلسوزی با بریجیت اوشانسی وامیدارد كه در ادامه متوجه رودست خوردنش می شود.
جان هیوستن در دكوپاژ این بخش، استادانه عمل كرده و از نور استفاده دراماتیك كرده است كه نمونه آن را در كلاه روی سر بریجیت اوشانسی كه روی چشمانش سایه انداخته و رمزآلود بودنش را به تماشاگر گوشزد می كند، مشاهده كرد. نكته دیگر، شخصیت پردازی درست و اصولی در فیلمنامه شاهین مالت است كه اوج آن را در سام اسپید شاهد هستیم. جالب اینكه سام اسپید فیلم، تفاوت های اساسی به لحاظ چهره و قد با سام اسپید داشیل همت داشته و جان هیوستن با هوشمندی خاصی این تفاوت ها را به جای نقطه ضعف به نقطه عطف كار تبدیل كرده است.
كلید حل معمای سام اسپید، هوش والای اوست كه علاوه بر جذب همذات پنداری مخاطب با وی، حل معمای قصه را سهل و باورپذیر ساخته است. در نقطه مقابل، بریجیت اوشانسی(خانم واندرلی) قرار دارد كه از همان ابتدا، بازی سراسر دروغی را با سام اسپید آغاز كرده و رودست غافلگیركننده ای نیز به مخاطب می زند. او شخصیت مكمل فوق العاده ای برای كاراگاه سام اسپید است كه سایه روشن های قصه و وجوه خاكستری شخصیت ها را برجسته تر كرده و بدان عمق بخشیده است.
شاهین مالت از آن دسته فیلم هایی است كه اندكی لغزش در انتخاب بازیگران اصلی اش می توانست، كلیت آن را به مخاطره انداخته و به اثری كاملا معمولی تبدیل كند. اما حضور همفری بوگارت در نقش سام اسپید و مری آستور در نقش بریجیت اوشانسی، جلوی این اتفاق را گرفته و نقطه قوت بزرگی را برای فیلم رقم زده است.
همفری بوگارت با خونسردی خاص و نگاه های به شدت سینمایی خود، سام اسپید را از یك كاراگاه صرف كلیشه ای دور كرده و كیفیت متمایزی بدان بخشیده است. مری آستور نیز در نقش زنی حیله گر و زیرك، حضوری متقاعدكننده داشته و در برابر همفری بوگارت به اصطلاح كم نیاورده است. شاهین مالت از آن دسته فیلم های متكی بر ادبیات است كه با وفاداری كامل به آن، به فیلمی مرجع در گونه پلیسی تبدیل شده و پس از گذشت هفت دهه از نخستین نمایش خود، همچنان دوستداران پروپاقرصی دارد.