اظهارات اخیر خواننده زیرزمینی که در چند سال اخیر با تلاش برای تغییر رفتار به قصد فراهمسازی، امکان فعالیت مجاز در عرصه موسیقی کشورمان، اقدامات تأمل برانگیزی انجام داده، بار دیگر جنجالآفرین شده و نقدهای گستردهای متوجه این جوان شده است؛ نقدهایی که به نظر میرسد، سمت و سویش به درستی انتخاب نشده است.
به گزارش «تابناک»، موسیقی زیرزمینی در کشورمان، پدیده نوظهوری نیست و بیش از دو دهه از عمرش میگذرد. این موسیقی نیز طبقه بندی خاص خود را دارد و در میان ردههای مختلف موسیقی زیرزمینی، برخی سبکهای موسیقی توسط برخی خوانندگان به گونهای خوانده میشوند که اساساً چندان قابلیت دفاع ندارند اما این مسأله باعث نمیشود که مخاطبان فارسی زبان وسیعی نداشته باشند.
سبکی که خوانندهای نظیر «امیر تتلو» در سالهای اخیر به آن پرداخته، یکی از همین گونههاست که دلمان بخواهد یا نخواهد طرفدارانی به خصوص در نسل جوان دارد و یک میلیون و دویست هزار لایک در صفحه چنین خوانندهای به خوبی نشان میدهد در چه دورانی هستیم و چه نوع موسیقی و چه نوع ویژگیهایی طرفدار دارد.
در این زمینه میتوان به مقایسه میزان توجه به این خواننده در شبکههای اجتماعی با دیگر چهرههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... پرداخت که فاصلهای چشمگیر دارند و البته نباید از این موضوع تعجب کرد، زیرا در دیگر کشورهای جهان نیز خوانندههایی شبیه این خواننده با اقبال وسیعی مواجه هستند و پرطرفدارترین خوانندهها در سطح جهان، موزیسینهای کلاسیک نیستند.
بنابراین اگر قرار باشد از باب مؤآخذه ورود کرد، این خواننده در جایگاه آخرین مؤآخذه است و در مقام نقد، حداکثر میتوان نقدهایی به انتخاب طرفدارانش داشت؛ هرچند برخی قائل به این نقد نیز نیستند و تأکید دارند نباید به افکارعمومی سلیقه خاصی را ـ ولو رویکرد فاخر ـ تحمیل کرد و در بهترین حالت باید در پی ترویج موسیقی فاخر برآمد.
مطابق با این رویکرد، تجربه نشان داده نمیتوان برخورد حذفی با این نوع موسیقی داشت و اگر اعتقادی نزد منتقدان نسبت به موسیقی فاخر ـ یا همان موسیقی کلاسیک بومی و بین المللی است ـ وجود دارد، میتوانند بکوشند تا این نوع موسیقی را در سراسر ایران بگسترانند و جذابیتهای لازم را نیز به این نوع موسیقی برای افزایش گرایش نسل جوان به این موسیقی بیفزایند.
شاید کاهش مدت زمان قطعات موسیقی سنتی و حذف پیشدرآمدهای طولانی و نزدیک کردن حجم موسیقی و همچنین سرعت بخشیدن به ریتم موسیقی، به مردم کم حوصله این دوران، یکی از رویکردهای کنونی برای نزدیک کردن موسیقی سنتی به سلیقه جوانان است؛ رویکردی که در مجموعه آثار چند سال اخیر برخی خوانندگان از جمله همایون شجریان مشهود است و اتفاقاً استقبال وسیع جوانان را در پی داشته است.
البته این به منزله بر هم زدن اجزای کلاسیک موسیقی سنتی کشورمان نیست، کما اینکه در دیگر کشورها نیز موسیقی کلاسیک جایگاه منحصر به فردی دارد و حتی در بلیت فروشی کنسرتها نیز قیمت بلیت ارکسترهای کلاسیک در بسیاری از اوقات به مراتب گرانتر از کنسرتهای جزء و بلوز و رپ و راک است؛ اما همان گونه که اشاره شد، در عین حال میتوان دستمایههایی از موسیقی کلاسیک را به سلیقه نسل جوان نزدیک کرد.
در واقع اگر واقعاً حقیقتی به نام نگرانی برای موسیقی وجود دارد، باید برای رفع نگرانی کوششهایی از این دست صورت پذیرد، در غیر این صورت پنجه کشیدن به صورت و سلیقه بخشی از نسل جوان که ذائقهشان با ذائقه نسل پیشین تفاوت های چشمگیری دارد، دردی را دوا نخواهد کرد و وضعیت به همین منوال استمرار خواهد یافت.