انعکاس دیدارهای رئیس جمهور روحانی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با سیاستمداران اروپا و تأکید بر محافظت از برجام، سخنان تند ترامپ و نتانیاهو در سازمان ملل درباره ایران، برجام و خاورمیانه، معرفی فیلم نفس به عنوان نماینده ایران در آکادمی اسکار، حواشی افشاگری بی سابقه آبیها علیه یکدیگر در ۹۰ و اظهارات آیت الله جنتی در مورد تذکر از جایگاه مجلس خبرگان به دولت، از موضوعات مورد توجه روزنامههای در گزارشها و یادداشتهای امروزشان است.
به گزارش «تابناک»، رزونامههای امروز چهارشنبه، ۲۹ شهریور ماه تحت تاثیر آغاز سخنرانی های مجمع عمومی سازمان ملل، رنگ و بوی بین المللی با چاشنی برجام دارد. سخنرانی تند روز گذشته ترامپ و نتانیاهو از سویی و اظهارات رئیس جمهور روحانی در دیدار با مقامات اروپایی و گفت وگویهای رسانه درباره ضرورت محافظت از برجام و آمادگی ایران برای بازگشت به دوران ماقبل برجام از موارد مهمی بود که روزنامههای امروز به آن توجه ویژه کرده اند.
روزنامه ایران در کنار تصویر دیدارهای روحانی با مقامات اروپایی همه باید از برجام حفاظت کنند را تیتر اول کرد و اعتماد واکنش ظریف به سخنان ترامپ را با تیتر «سخنان ترامپ سخیف و شعاری بود که ارزش پاسخ ندارد» منعکس کرد.
رسالت با درج تصویر روحانی در گفت وگو با سی ان ان، عنوان «نگران هیچ تهدیدی نیستیم برنامه داریم» را تیتر اول خود انتخاب کرد.
روزنامه قانون نیز برای دیدارهای فشرده روحانی با مقامات کشورهای مختلف، عنوان دیپلماسی متراکم را برگزیرد و در کنار تصاویر دیدارهای روحانی در حاشیه مراسم مجمع عمومی سازمان ملل قرار داد.
وطن امروز هم با بازتاب اظهارات ولایتی و هم نوشتن یادداشتی به مسأله عدم تکرار مذاکره جدید درباره برنامه هستهای پرداخت و جمله «به دنبال محدودیت مادام العمر» را تیتر اول خود کرد. این روزنامه در گزارش اصلی خود مینویسد: ترامپ و دوستانش میخواهند محدودیتهای جدیدتری را علیه برنامه هستهای ایران تحمیل کنند.
روزنامه افکار، اما با برگزیدن تیتری متفاوت در کنار تصویر ترامپ در حال سخنرانی در سازمان ملل عنوان «عربده کشی کدخدای مست» را تیتر اول خود انتخاب کرد.
در ادامه به مرور تعدادی از یادداشتها و گزارشهای روزنامههای امروز با موضوعات دیگر میپردازیم؛
از حادثه کهریزک تا پرونده احمدینژاد
شهروند در گزارشی با عنوان از حادثه کهریزک تا پرونده احمدینژاد نوشت: چند روز پیش بود که میرمجید طاهری وکیلمدافع اولیایدم محسن روحالامینی (یکی از کشتهشدگان حادثه کهریزک) از تشکیل دادگاهی جدید برای سعید مرتضوی متهم ردیف اول این پرونده خبر داد؛ دادگاهی که بعد از حدود یکسال در ١٨ مهرماه برگزار خواهد شد تا به اتهامات سعید مرتضوی دراینباره رسیدگی کند.
حالا ٨ سال از حوادث سال ٨٨ میگذرد و این دادگاه درحالی برگزار خواهد شد که سیامک مدیرخراسانی که در آن سال قاضیِ حکم جنجالی محکومیت مرتضوی به پرداخت ٢٠٠ هزار تومان جریمه نقدی و انفصال دایم از خدمات قضائی بود، هنوز هم ناگفتههایی درباره آن پرونده دارد. او که با خبرگزاری تسنیم گفتوگو کرده، در اینباره گفته که در پرونده قضات کهریزک معتقد به معاونت حیدریفر هم در قتل بوده و در حکم هم این را نوشته است، اما نظر بقیه قضات این نبوده و نهایتا حکم به تبرئه از معاونت در قتل داده شد. او همچنین گفته؛ وقتی که مرتضوی دادستان بود، هیچ رابطه دوستانهای با او نداشته و سعی میکرده از او دوری کند. او همچنین در این مصاحبه گفته که در این پرونده تخلفات محرز بوده و حکمی که برای مرتضوی صادر و او را به انفصال دایم از خدمات قضائی محکوم کرده، مانند حکم اعدام است.
پرونده کهریزک «لایههای غیرقابل بیان» زیادی دارد
مدیرخراسانی که نزدیک به ١٢ سال ریاست شعبه ٧٦ دادگاه کیفری استان تهران (شعبه ٦ فعلی) را برعهده داشته، وقتی گفتوگو به پرونده قضات کهریزک رسیده، گفته است که این پرونده لایههای غیرقابل بیان زیادی دارد، اما تخلفات در این پرونده را محرز دانسته است؛ «دادستان یک شهر بایستی بر نیروهای زیردست خود نظارت داشته باشد و نبود و نمیدانم که پذیرفته نیست. در این پرونده با توجه به تحقیقاتی که صورت گرفته بود، برای دادگاه محرز شد که تخلفات صورت گرفته است. او از ماجرای رضایت اولیایدم امیر جوادیفر یکی از کشتهشدگان حادثه کهریزک هم روایت کرده است؛ او گفته که از اولیایدم جوادیفر قبلا رضایت گرفته شده بود و بعدا در جریان محاکمه ارایه شده است؛ «جوادیفر کسی بود که بارها در جریان دادگاه از حال میرفت و مجبور میشدیم اورژانس خبر کنیم. از نحوه نگارش رضایت اینطور دستگیرم شد که این رضایت باید قبلا تنظیم شده باشد، اما او پشیمان بود. احساس میکردم پشیمانی باعث میشد حالش بد شود.»
یکی دیگر از موضوعات این گفتوگو ماجرای دادگاه محمود احمدینژاد است که مدیرخراسانی قاضی آن بوده است؛ او با بیان اینکه در شکایتهایی که مربوط به احمدینژاد نبود، حکم برائت داده شده و موارد اصلی باقی مانده است، گفت: «شکایت مجلس شورای اسلامی از احمدینژاد مورد بررسی قرار گرفت. مجلس گفته بود که رئیسجمهوری در بحث بودجه، تشکیل وزارت ورزش و جوانان و پول مترو که مجلس یکمیلیارد دلار برای تهران و یکمیلیارد دلار برای شهرستانها مصوب کرده بود، ایشان در چارچوب قانون حرکت نکرده و انجام نداده است. شکایت کمیسیون اصل ٩٠ باقی مانده است. ما احمدینژاد را احضارش کردیم، اما نیامد. قانونا باید بعد از آن جلسه دادگاه تشکیل میشد، اما گفتند؛ پرونده نقص دارد که پرونده همانطور ماند و کار ما تمام شد.»
او ادامه داده است: «من واقعا با اعتقاد به اینکه باید به تخلفات افراد مسئول در زمان مسئولیتشان رسیدگی شود، آقای احمدینژاد را احضار کردم. خودم هم میدانستم تبعات دارد و حتماً یک جنجالی به پا میشود. پرونده را خواستند و من توضیح دادم. قبلا پرونده به دیوانعالی کشور ارسال شده بود و دیوان شعبه ٧٦ را صالح به رسیدگی دانسته بود. قبلا همه کارها به صورت قانونی انجام شده بود. هیچ تخلفی از ناحیه دادگاه در آن پرونده نبود و تمام اقدامات ما قانونی بود. اظهارات شکات و دلایل را گرفته بودیم و بعد از اینکه همه این کارها را کردیم و دیوانعالی کشور اعلام کرد این جرایم عادی رئیسجمهوری و در صلاحیت شعبه ٧٦ است، ما وارد رسیدگی شدیم. زمانی که ما به رئیسجمهوری ابلاغ کردیم، انتخابات انجام و آقای روحانی انتخاب شده بود که آقای احمدینژاد احضار را رسانهای کرد و برگ اخطاریه ما را روی سایت دولت گذاشتند.»
این دادگاه بی قانون!
خراسان در بخشی از گزارشی که در آن به بررسی محاسن و آسیبهای محتوای تولید و منتشره در فضای مجازی پرداخته است، نوشت: شبکههای اجتماعی اگر چه پس از سالها توانسته به شهروندان و کسانی که عضو این شبکهها هستند ابزارهای شگفت انگیزی برای ابراز عقیده و دیدگاه خود بدهد، اما در این فرایند به وفور شاهد مواردی هستیم که به واسطه ذات فضای مجازی عملا به دادگاهی یک طرفه برای محکومیت افراد تبدیل میشود. بسیاری از ما در روز شاهد پخش گسترده شایعات و اخباری که صحت و سقم آن اصلا مشخص نیست در باره افراد و وقایع مختلف هستیم. روزی یک هنرمند مشهور تنها با یک پست و ادعا به تجاوز متهم میشود و روزی دیگر یک عکس یا تصویر با دستکاری یا صدا گذاری به روایتی الصاق میشود که هیچ بهرهای از حقیقت ندارد. نمونه اخیر آن ماجرای شنیده شدن صداهای عجیب از آسمان شهرآستارا بود، یا این که یک موج یا هشتگ بدون واکاوی دقیق موضوع و با برجسته ساختن بخشی از واقعیت یا حتی با اهداف خاص چنان در فضای مجازی همه گیر میشود که به واسطه همان خصوصیاتی که پیشتر گفته شد یعنی «خصلت تصدیق جمعیت دیجیتالی» تعداد زیادی از کاربران را با خود همراه میکند، بدون آن که فرصت و فضای عادلانهای برای دفاع به کسانی بدهد که به واسطه این موج اتهام یا انتقاد زیان میبینند.
هر روز شاهد مواردی هستیم که موجی از اخبار و اظهار نظر درباره یک چهره سیاسی، شخصیت، ستاره هنری و ورزشی و منتشر میشود و اساسیترین اصل یک دادرسی عادلانه که اصل برائت است در این دادگاه روزمره فضای مجازی به طرز وحشتناکی نقض میشود. بر اسا س. این اصل، فرد بیگناه است، مگر اینکه تقصیرش، مطابق اسناد و مدارک و قانون مشخص شود، اما فرایند ایراد اتهام در فضای مجازی روندی معکوس را طی میکند ابتدا فرد متهم و محکوم میشود و کاربران متعدددر مقام قاضی (برخلاف اصل بی طرفی مقام قضاوت) بدون دسترسی به تمام اسناد و مدارک مورد اتهام و حتی دریافت دفاعیات متهم حکم صادر میکنند و موج انتقاد های توفنده به راه میافتد و آن گاه فرد باید از خوددفاع کرده و اتهامات را بزداید که در بیشتر موارد آب در هاون کوبیدن است.
حال سوال این است که باید با این پدیده چه کرد؟ آیا طرد، بستن و فیلتر این شبکهها راه چاره است؟ برخورد جدی با افرادی که این فضا را دامن میزنند باید در دستور کار قرار گیرد؟ جرم انگاری جدید راجع به برخی از رفتارهای کاربران فضای مجازی و پدیدههای مربوط به این فضا باید صورت گیرد؟ و هر کدام از این راهها میتواند در شرایط و موقعیت خاص خود به کار آید، اما پرواضح است که هیچ کدام نمیتواند عواقب و آثار زیان بار این بخش از فضای مجازی را بی اثر کند. شاید مهمترین چیزی که بتواند راهکاری برای مقابله با این مسئله به دست بدهد نه در بوروکراسی پیچیده و عریض و طویل اداری و انتظامی که ایجاد سواد رسانهای و تغییر در باور و ذهنیت کاربران نسبت به آن چه در فضای مجازی میبینند و میخوانند نهفته باشد. همه ما به عنوان کسانی که به طور روزانه در جایگاه قاضی و داور درباره دیگران و اخباری که منتشر میشود قضاوت میکنیم باید بدانیم با چه پدیدهای روبه رو هستیم. شیوه تولید محتوا در این رسانه چقدر متکی به فرد و بدون قید و بندها و ضمانتهای متداول فضای واقعی است و چگونه و به راحتی با یک پیام در شبکه مجازی جایگاه ما از یک قاضی به یک متهم که نه، یک محکوم مستاصل و درمانده تغییر خواهد کرد. باید آن چه را از فضای مجازی دریافت میکنیم قبل از آن که به باور خود تبدیل کنیم و نشر دهیم در مقابل، اما و اگر و سوالهای جدی در ذهن خود قرار دهیم. خیلی دور نیست که زندگی من و شما هم فقط با یک جمله ۱۴۰ کاراکتری نابود شود.
تهیه لیست بی معرفتهای فراکسیون امید
کیهان در گزارشی به نقل از منابع اصلاح طلب از تهیه لیست به تعبیر این روزنامه، بی معرفتهای لیست امید خبر داد و نوشت: نماینده عضو فراکسیون امید با بیمعرفت خواندن برخی اعضای این فراکسیون گفت: فراکسیون امید اساسنامهای دارد و در این میان، برخی بیمعرفتی و به آن پشت کردند؛ طبیعی است که برای دور بعدی انتخابات مجلس، حتما باید چهارچوبی تهیه شود که همه اعضا، به اساسنامه پایبند باشند.
قاسم میرزایی نیکو در گفتوگو با «انتخاب» درباره نپیوستن و پشت کردن برخی نمایندگان لیست امید به فراکسیون امید، هم گفت: یکی از معضلات و مشکلات ما این است که احزاب در کشور فعال نیستند؛ احزاب اصلی و بنامی نداریم و سعی نکردهایم احزاب را پروبال بدهیم. البته منظور من احزابی که یک روزنامه و ۵ عضو دارند نیست؛ بلکه منظور احزابی هستند که با مردم باشند و مردم را نمایندگی کنند.
وی با اشاره به ضرورت فعالیت مجموعه اصلاحطلبان زیر چتر یک حزب واحد گفت: وقتی حزبی قدرتمند وجود نداشته باشد، کسی تعهد حزبی ندارد؛ بنابراین در این شرایط نمیتوان توقع داشت که افراد به تعهدات خود پایبند بمانند.
نماینده دماوند و فیروزکوه در ادامه و درباره پیشبینی اخیر عارف مبنی بر عدم ائتلاف اصلاحطلبان در انتخابات ۹۶ گفت: فراکسیون امید اساسنامهای دارد و در این میان، برخی بیمعرفتی و به آن پشت کردند؛ طبیعی است که برای دور بعدی انتخابات مجلس، حتما باید چهارچوبی تهیه شود که همه اعضا، به اساسنامه پایبند باشند.
وی افزود: آقای عارف دنبال لیست امید پاک، یکدست و خالص است؛ هدف هم پایبندی اعضا به آن است؛ موضوعی که در حال حاضر در برخی موارد رعایت نشده و اگر میشد مورد مواخذه قرار نمیگرفتیم.
این نماینده عضو فراکسیون امید در واکنش به اظهارات سخنگوی این فراکسیون درباره اعلام لیست افرادی که با لیست امید وارد مجلس شدند، ولی به فراکسیون امید پشت کردند گفت: لیست مذکور در حال تهیه است، ولی جزییات آن را دوستان ما در فراکسیون میدانند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا این افراد در لیست امید سال ۹۸ حضور خواهند داشت یا خیر گفت: اگر من باشم، این آقایان را در لیست نمیگذارم.
گفتنی است به دنبال انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی روزنامههای زنجیرهای مدعی پیروزی قاطعانه اصلاحطلبان با محوریت فراکسیون امید شدند، ولی با گذر زمان و در بزنگاهها تعداد واقعی اعضای این فراکسیون مشخص شد و معلوم گردید آن گونه که برخی مدعیان میگویند نیست!
سایت اصلاحطلب انتخاب نیز در گزارشی دیگر با متهم کردن برخی اعضای فراکسیون امید به زد و بند نوشت این فراکسیون در حال سوزاندن ریشه اعتماد مردم به جریان اصلاحات است.
انتخاب در ادامه نوشت: اکنون با بالا گرفتن اعتراضات در شبکههای اجتماعی نسبت به عملکرد فراکسیون امید در جریان رای اعتماد به وزرای پیشنهادی، برخی اعضای این فراکسیون به تقلا افتادهاند تا با هزینه از رهبر جریان اصلاحات و سپر کردن او، مانع از ادامه انتقادات شوند، تذکرات و گوشزدهایی که اکثرا مبتنی بر نیاز جدی جریان اصلاحات به مقابله با رانتخواری و پالایش درونی است.
این انتقاد که برخی نمایندگان عضو فراکسیون امید به جای آنکه به دنبال حقوق مردم باشند پیگیر منافع شخصی خود هستند انتقادی است که عطریانفر عضو حزب کارگزاران نیز بداناشاره کرده و پرداخته است.
محمد عطریانفر، عضو حزب کارگزاران در گفتوگویی اظهار داشت: ما به عنوان برخی از چهرههای اصلاحطلب در جبهه اصلاحات، اطلاعات دقیقی از آنچه در فراکسیون امید و پارلمان میگذرد نداریم، این ایراد وجود دارد که بعضا شاهد بودیم برخی از نمایندگان بیش از آنکه ذهنشان متوجه مسئولیت ملی و کلان خود باشد، برخی از توقعات و مطالبات شخصی یا منطقهای خود را تعقیب میکردند.
فاضل میبدی فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در این باره میگوید: اگر در ۴ سال آینده ضربهای بخوریم، از مجلس میخوریم. من شخصا معتقدم لیستی که در این دوره برای مجلس ارائه کردند، لیست عقلانی نبود و بیشتر احساساتی بود.
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه افرادی برای حضور در لیست امید انتخاب شدند که اگر شاید سراغ برخی از اصولگرایان معتدل میرفتیم، بهتر بود. برخی از این آقایان، بیشتر از اینکه دنبال اصلاحطلبی باشند، دنبال منافع خود هستند.
نفوذ «مداحان جدیدالاختراع» در عرصه عزاداریها
مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان روحانیت و عزاداریها نوشت: نفوذ «مداحان جدیدالاختراع» این روزها از عرصه عزاداریها فراتر رفته و حتی مجالس ترحیم را نیز قبضه کردهاند بطوری که در بسیاری از این مجالس از قرائت قرآن و وعظ و خطابه خبری نیست و همه چیز به مداحانی سپرده میشود که مقداری اشعار بیمحتوا میخوانند و حداکثر همتشان این است که جگر صاحبان عزا را آتش بزنند تا نفوذ و شهرت بیشتری به دست بیاورند. فلسفه وجودی برگزاری مجالس ترحیم برای اموات این است که با تلاوت آیات قرآن و موعظه توسط افراد عالم و با معنویت و حضور مردم، اولاً تسکینی برای آلام صاحبان عزا حاصل شود و ثانیاً حضار موعظه شوند و با اندوختهای از معارف قرآن و اهل البیت علیهم السلام از این مجالس خارج شوند. متاسفانه این مجالس اکنون دچار دگرگونیهای عجیبی شده که هیچ یک از این خروجیها را ندارد.
اکنون در آستانه محرم قرار داریم و این روزها پرچمهای سیاه در هر کوی و برزن به چشم میخورند و مردم آماده عزاداری برای شهدای کربلا هستند، ولی متاسفانه حزن و اندوه پیروان واقعی امام حسین علیه السلام بیش از آنکه برای واقعه کربلا باشد برای معرکه گیریهائی است که صحنه گردانان بیسواد با تحریفها و دروغها و مطالب بیپایه و اساس به راه خواهند انداخت و فرصت طلائی ترویج معارف اهل بیت علیهم السلام را به هدر خواهند داد.
نکته اساسی این است که روحانیت در برابر این ضایعه بزرگ به وظیفهای که برعهده دارد عمل نمیکند. هر سال به آستانه ماه محرم که میرسیم بزرگان روحانی ما هشدارهائی میدهند و توصیههائی برای پرهیز مداحان و منبریها از بیان مطالب بیپایه و اساس میکنند، اما گوش این جماعت بدهکار این هشدارها و توصیهها نیست. این واقعیت را که هر ساله دافعه مجالس عزاداری درحال افزایش است و جاذبهها کمتر میشود را نباید نادیده گرفت. شاید گزارشهای واقعی به بزرگان نمیرسد و توصیف کمیتها معیار رونق این مجالس و محافل قرار میگیرد. ما نباید فریب کمیتها و پلوهای نذری محرم را بخوریم و تصور کنیم اقبال به عزاداری حسینی رو به افزایش است. اگر گروههای تحقیق و بررسی مرکب از افراد روشن و جامع نگر مامور بررسی مجالس و محالف عزاداری شوند قطعاً به این نتیجه خواهند رسید که علیرغم ظاهر پرطمطراق عزاداریهای محرم، این عزاداریها همواره سطحیتر میشوند و خروجی ناامیدکنندهای دارند. طبعاً موارد استثنا را نباید معیار قرار داد و در این بررسی باید صحنه عمومی جامعه را در نظر گرفت.
نقش رسانه ملی در ترویج مداحیهای سطحی و پخش بعضی سخنرانیهای بیمحتوا و حتی گاهی با محتوای خلاف را در به وجود آمدن وضعیت نامطلوب عزاداریها نباید نادیده گرفت. رسانه ملی در دهههای اول بعد از پیروزی انقلاب با پخش سخنرانیهای پرمحتوا و مداحیهای اصیل، نقش مهمی در ترویج فرهنگ عاشورا داشت، ولی در دهههای اخیر این نقش کم رنگ شد. در یک دهه گذشته همراهی عجیب رسانه ملی با مداحان بیسواد و پخش مطالب بیمحتوا، سطحی و حتی خلاف موجب شده این رسانه به جای آنکه فرهنگ عاشورا و کربلا را ترویج کند به ترویجکننده فرهنگ مداحیهای جدیدالاختراع تبدیل شود.
با توجه به اینکه مسئولان رسانه ملی به هشدارها و توصیههای بزرگان حوزه توجه نکرده اند، به نظر میرسد تنها راه این است که خود روحانیت دست به کار شود و تدابیر عملی و کارسازی برای دردست گرفتن کنترل مجالس عزاداری بیاندیشد و به وضعیت اسفبار کنونی خاتمه دهد.
اصولطلبها پیشتاز سیاست
همدلی در گزارشی با بیان اینکه مرزبندیهای سیاسی کشور تغییر پیدا کرده است، نوشت: عصر عجیبی است. مرزبندیهای سیاسی جابهجا شده اند. دیگر نمیشود مثل نمیشود به عقاید سیاسی خاص تعصب داشت. آنها که سالهای دهه هفتاد را به دقت رصد کردهاند شگفتی عصر ما را درک میکنند. دیگر روزهایی که هرکس با حرارت سینه سپر میکرد و میگفت: به یک جریان سیاسی تعلق خاطر دارد و در همان اثنا دنبال آن بود که با یک نگاه سیاسی دیگر بحث و جدل کند، خاطره شدهاند. این روزها، اما فرق میکنند. انگار که قرار نیست روزهای گذشته تکرار شوند؛ دهه ۹۰ مشی جدیدی به عالم سیاست عرضه کرده است؛ شاید یکی در این میانه بخواهد بگوید جبر تاریخ است و دیگری هم بگوید اراده انسان. به هرحال نه اصلاحطلبان، اصلاحطلبان گذشتهاند نه اصولگرایان، آدمهای قبلیاند. هم یک اصلاح طلب میتواند اصولگرا باشد و هم یک اصولگرا میتواند خود را اصلاح طلب بداند.
این جابجایی مرزهای جناحی البته هنوز آنقدرها هم پررنگ نیست که بگوییم اصلاح طلب و اصولگرا یکی شده اند. هنوز هم خط بین دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پررنگ است، اما گاهی این رنگ آنقدر کمرنگ است که اصلاحطلبی و اصولگرایی یکی میشود. این تغییر مرزها از همان زمانی شروع شد که دولتی از جناح اصولگرایان بر سر کار آمده بود. نقد عملکرد دولتهای نهم و دهم از برههای دیگر اصلاح طلب و اصولگرا نمیشناخت. طیف دولت آن روز به اصولگرایان تندرو شهرت پیدا کردند و منتقدینش تشکیل جبهه دادند. در سه انتخابات اخیر کشور، ستادهایی دیده میشد که اصولگرا و اصلاح طلب برای حمایت از فرد یا گروه خاصی در کنار هم مبارزه میکردند. تعدادی چهره اصولگرا در فهرست نامزدهای خبرگان اصلاح طلبان بودند تا به زعمشان کشور از دست تندروها امن باشد. در بین چهرههای سیاسی کنونی افراد برجستهای هستند که در جابهجایی مرزبندیهای جناحی تعیین کننده بودند. در ادامه میخواهیم چهره هایی را بررسی کنیم که مصداق بارز این به همریختگی مرزبندیهایند.
همدلی در این گزارش با بررسی مواضع و رفتارهای حسن روحانی، مسیح مهاجری و علی مطهری ادامه میدهد: این سه نفر فقط نمونههای بارزی از افرادی هستند که موضع گیریهایشان جابهجایی مرزهای سیاسی را نشان میدهد. منشی که این افراد پیش گرفته اند راهی در عالم سیاست باز کرده است که میتواند الگویی برای سیاستورزی در دهه اخیر باشد. عملکرد این مصادیق تعریف جدیدی از فعالیت سایسی به دست میدهد. دیگر اصلاح طلبی و اصولگرایی به اسم نیست بلکه به رسم و مرام است. یک اصولگرا میتواند به اندازه یک اصلاح طلب دغدغههای حقوق شهروندی داشته باشد و در مقابل یک اصلاح طلب هم میتواند فقط در عنوان و عضویت در یک حزب ادعای اصلاحطلبی داشته باشد و در مقابل عملکردش تفاوتی با جریان اصولگرا نداشته باشد.