تداوم حمله به «روحانی» با تکرار نام «بنی صدر»، پاسخ رهبر انقلاب به گستاخی آمریکا، بازی اون در زمین ترامپ، سرنوشت گمشده کودکان دو تابعیتی، جنگ تجاری ترامپ با صد کشور جهان، نامه روحانی برای ورود زنان به ورزشگاه، قاچاق بد، مردمان خوب، گردش مالی طلاق، مرزبندی با براندازان و استیضاح یا اصلاح ساختار از عناوینی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز شنبه ۱۹ اسفند ماه در حالی از از چاپخانهها روانه پیشخوان مطبوعات کشور شدند که در اولین روز هفته عناوین متنوعی در صفخات نخست آنها جای گرفته است. با وجود این، سخنان رهبر معظم انقلاب در پاسخ به گستاخیهای آمریکا و عناوین مرتبط با مذاکره اون و ترامپ و واکنشها به انتشار اخبار آن از برجستهترین عناوین امروز روزنامهها محسوب میشود. تحلیلها و یادداشتهایی نیز درباره استیضاح وزرای کابینه، خطر تنش آبی، و گفت وگو با بهزاد نبوی در اعتماد و عزت الله ضرغامی در آفتاب یزد از دیگر نوشتههای منتشره در روزنامههای امروز است.
روزنامه آفتاب یزد تیتر و تصویر صفحه نخست خود را به گفت وگویی که با عزت الله ضرغامی انجام داده، اختصاص داده و از قول او «جزو جریان اصولگرا نیستم» را تیتر یک کرده است. این روزنامه همچنین در سرمقاله خود ایران و مذاکره اون و ترامپ را موضوع نوشتار خود قرار داده است.
روزنامه کیهان با برجسته کردن بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب با عنوان «هرگاه خواستیم در آمریکا حضور پیدا کنیم با شما گفتوگو میکنیم!» و توضیح پاسخ رهبر انقلاب به گستاخی آمریکا این موضوع را برجستهتر از سایر موضوعات امروزش قرار داد. سرمقاله امروز کیهان با عنوان «پروژه «ایران کوچک»!» به قلم سعدالله زارعی نوشته شده است.
روزنامه اعتماد که گفت وگویی مفصل با بهزاد نبوی انجام داده، ضمن چاپ تصویر کلوزآپ از او تیتر «مرزبندی با براندازان» را تیتر این گفتگو و تیتر یک شماره امروزش کرده است. اعتماد همچنین یادداشتی را به قلم عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی و با عنوان استیضاح استیضاح چاپ کرده است.
روزنامه شرق تحلیل سعید حجاریان از ریشهها و الزامات اصلاحطلبی را با عنوان «کدام اصلاحات؟» تیتر یک کرده و با چاپ تصویری از جواد ظریف در مرکز صفحه اول گفت وگویی از او چاپ کرده و تیتر آن را «با امید مردم بازی میکنند» انتخاب کرده است. سرمقاله امروز شرق هم به قلم سیدعلی خرم. استاد حقوق بینالملل و با عنوان تیشه به ریشه چاپ شده است.
روزنامههای جوان، اطلاعات، رسالت و خراسان با انتخاب عناوینی با موضوع مشترک بخشهایی از بیانات مقام معظم رهبری از جمله «حکومت اسلامی موظف است مقابل حرام اجتماعی بایستد» «نظام با فر دی که در خانه و مقابل نامحر م. حجاب ندارد، کاری ندارد» و «حضور ایران در منطقه ربطی به آمریکا و اروپا ندارد» را در صفحه نخست خود منعکس کردند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشر شده در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
کارکرد اصلاح طلبی پس از انقلاب از دید حجاریان
شرق در گزارشی از نشست اخیر سلسله نشستهای «اصلاحات همه جانبه در ایران» با موضوع «اصلاحات امتداد انقلاب» منتشر کرد که در بخشی از آن سخنان سعید حجاریان مطرح شده که در ادامه بخشی از آن آمده است: زمانی که لایههای تحتالارضی با یکدیگر تصادم پیدا کرده و گسلها گسیخته میشوند، زلزله رخ میدهد؛ انقلاب نیز در چنین وضعیتی به وقوع میپیوندد و ناشی از شکافهای عمیق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که به حد اشباع رسیده و نظم موجود را دگرگون میکنند. گاهی شکافها عمق کمتری دارند، در نتیجه زلزله کمشدتی اتفاق میافتد و انقلاب سیاسی رخ میدهد؛ به این معنا که ساخت سیاسی و قانون اساسی تغییر میکند؛ مانند آنچه در بهمن سال ۱۳۵۷ رخ داد. ولی گاهی شکافها عمق بیشتری دارند و زلزله با ریشتر بالاتری اتفاق میافتد و به تحول در ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی منتج میشود و فرماسیونها تغییر میکنند. مانند انقلاب فرانسه که فرماسیون فئودالی را به بورژوازی تغییر داد.
از همان فردای پیروزی انقلاب اسلامی، عدهای بهشدت با نهادینهشدن انقلاب مخالفت کردند. گروهی از «انقلاب مستمر» سخن به میان آوردند؛ چراکه معتقد بودند بوروکراتیزهشدن انقلاب قاتل آن است و بر همین مبنا نتیجه گرفتند دائما باید نیروها و کادرهای انقلاب را تغییر داد و نیروهای جوانتر را که روحیه انقلابیتری دارند، به سیستم وارد کرد. گروهی دنبال «انقلاب در انقلاب» بودند؛ مثلا انقلاب فرهنگی را به جریان انداختند تا بتوانند از آن طریق به پاکسازی دستگاه علمی کشور مبادرت ورزند و مانع آن شوند که سیستم ایدئولوژیک غربی خود را در ایران اسلامی بازتولید کند. گروهی دیگر دنبال «صدور انقلاب» رفتند؛ این گروه معتقد بودند اگر انقلاب صادر نشود و کمربندی از کشورهای انقلابی اطراف کشور را نگیرد، دشمن به ایران هجوم آورده و انقلاب را شکست میدهد. این ایدهها پیشتر در روسیه و چین اجرا شده بود و عدهای با گرتهبرداری و رنگولعابزدن اسلامی به آن، تلاش کردند آنها را در ایران نیز پیش ببرند.
پس از وقوع هر زلزله ای، با پرسشی اساسی مواجه میشویم؛ عقل سلیم چه حکم میکند؟ طبعا زلزله با خود خرابی به همراه میآورد و کشته و مجروح و آواره بر جای میگذارد؛ پس نخستین وظیفه بعد از زلزله، امداد است و امداد برابر اصلاح است. به این معنا که باید تلاش کرد آوارهها بازگردند، ساختمانهای نیمهخراب مرمت شوند، به مردم دلشکسته، دلداری داده شود، اموات دفن شده و شرایط عادی زندگی برقرار شود. به گمان من، پس از پیروزی انقلاب وظیفه اصلی نیروهای سیاسی، اصلاح بود که باید بلافاصله شروع میشد؛ چراکه مردم را نمیتوان دائما در التهاب و شرایط انقلاب نگه داشت. به تعبیر دیگر، «میتوان همه مردم را برای مدتی بسیج کرد و میتوان تعدادی از مردم را برای همیشه بسیج کرد، ولی نمیتوان همه مردم را همیشه در حالت آمادهباش نگه داشت».
چند عامل باعث شد تا حدودی شعارهای بسیجکنندهای مانند «انقلاب در انقلاب» و «انقلاب مستمر» دوام بیاورد، کشور در حالت اورژانسی و استثنائی باقی بماند و در نتیجه مشی اصلاحطلبانه تعلیق شود. به نظر جنگ مهمترین آنها بود. هشت سال درگیری میان ایران و عراق باعث شد همه امکانات و سرمایههای کشور برای پشتیبانی از جنگ صرف شود. طبعا شرایط جنگی، شرایطی استثنائی است و مانع از اصلاحات عمیق میشود. درگیری با گروههای مسلح چه در مرکز چه در حاشیه کشور نیز این وضعیت را تداوم بخشید و حادتر کرد. پس از مدتی که رفتهرفته شرایط استثنائی فروکش کرده بود، مشکل ارتش ذخیره بیکاران پیش آمد؛ جمعیتی که از یک سو به حاشیه رانده شده بودند و از سوی دیگر باعث بعضی التهابات میشدند. این وضعیت، دولت «معجزه هزاره سوم» را که خود استثنا بود، روی کار آورد؛ بنابراین ما دائما در وضعیت اورژانسی قرار داشتیم. جمله معروف و پربسامد «در شرایط حساس کنونی» که دائما از زبان مسئولان شنیده میشود، ناظر بر این اوضاع آشوبناک است؛ به همین دلیل در ۳۹ سالی که از عمر انقلاب میگذرد، بیشتر نیروهای انقلابی تربیت شدهاند تا کادرهای اصلاحطلب.
به هر تقدیر از آنجایی که عنوان جلسه امروز «اصلاحات، امتداد انقلاب» است، میخواهم توضیح دهم چه نوع اصلاحاتی میتواند ادامه انقلاب اسلامی ایران باشد. میخواهم در این مجال تا حدودی ویژگیهای اصلاحات مناسب این انقلاب را تشریح کنم. به باور من، اصلاحات میتواند از درون انقلاب ما مشتق شود. نگاهی به خواستههای مردم در انقلاب، ما را به نوع اصلاحاتی که باید انجام بگیرد، رهنمون میکند. شاید مهمترین خواسته مردم در انقلاب، برقراری عدالت و رفع تبعیضهای موجود بود. متأسفانه با وجود اینکه در انقلاب از عدل علی (ع) بسیار سخن به میان آمد، کسی تلاش نکرد تئوری خاصی از عدالت را برای شرایط ایران ارائه دهد و آن را به اجرا درآورد.
داستان مذاکره کره شمالی و آمریکا از چه قرار است؟
علی خرم، کارشناس مسائل بینالملل طی یادداشتی در روزنامه ایران با موضوع قرار دادن مذاکره رهبر کره شمالی و ترامپ نوشت: آنچه باعث شد «اون» یک سال پس از شروع تهدیدهای دو طرف، پیشنهاد دیدار با ترامپ را مطرح کند، در چند نکته نهفته است. نخست اینکه کره شمالی به آنچه میخواست دست یافته است. تسلیحات هستهای و موشکی خود را توسعه داده و کار را به جایی رسانده که امریکا را واداشته موجودیت هستهای و موشکی آن را بپذیرد. این کشور همچنین از حمایت روسیه و چین که نسبت به روش امریکا معترض هستند، برخوردار است؛ بنابراین طبیعی است که بخواهد ابتکار عمل را در دست بگیرد و برای مذاکره با امریکا پیشقدم شود. بویژه که کره شمالی همواره خواسته است با واشنگتن بهطور مستقیم پای میز مذاکره بنشیند و خود را در قامت امریکا میبیند و نه کره جنوبی.
در تحلیل وضعیت مذاکرات بین رهبر کره شمالی و رئیسجمهوری امریکا همچنین نباید از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری دو طرف غافل شد. ترامپ به لحاظ شخصیتی فردی نابخرد و اهل زور است و در قالب یک سیاستمدار تراز اول و دیپلمات شاخص نمیگنجد. او همچنین فردی است که علاقهمند است کسی خود را مشتاق به مذاکره با او نشان دهد و از همین رو اگر فردی این کار را انجام دهد، حاضر است از تمام اشتباههای او بگذرد. نمونه آن را در مورد محمد بن سلمان دیدهایم. در حالی که نمایندگان کنگره امریکا بهطور رسمی عربستان را در واقعه ۱۱ سپتامبر مقصر و حامی تروریسم معرفی کرده بود، وقتی محمد بن سلمان در دوره مبارزات انتخاباتی بهطور پنهانی به امریکا رفت و با او مذاکره کرد، ترامپ با همه لفاظیهایی که علیه عربستان داشت، همه چیز را فراموش کرد و به ریاض نزدیک شد. در مورد کیم جونگ اون هم باید گفت، او نیز سیاستمداری جوان است که نشستن با رهبر بزرگترین کشور جهان و خوردن یک فنجان قهوه با او برایش یک نوع آرزو است. او چیزی برای از دست دادن ندارد و بنابراین محافظه کار نیست.
هر دوی آنها در یک سال اخیر انواع توهینها و تحقیرها را نسبت به یکدیگر داشتند. این خصومتهای لفظی و ویژگیهای شخصیتی جهان را نگران از خطر جنگ هستهای کرد؛ بنابراین اروپاییها، روسیه و چین وارد عمل شده و به امریکا هشدار دادند از این کشاکش جلوگیری کند. ترامپ در این مرحله بود که متوجه شد قادر نخواهد بود با زور بحران کره شمالی را ولو با تحریمهایی که در سازمان ملل به تصویب رساند، تحت فشار قرار دهد. زیرا کره شمالی کشوری نیست که تحریمها بتواند تأثیر قابل توجهی روی آن داشته باشد. چرا که واردات و صادرات کره شمالی اندک است و بخشی از صادرات و واردات مهم نیز به صورت تهاتری با چین در جریان است. ترامپ همچنین در این مرحله خود را رویاروی جهانی دید که انتقادهای شدیدی بابت سیاستهایش در قبال کره شمالی به او دارد. پس با مجموع این شرایط بود که به چراغ سبز «اون» برای مذاکره پاسخ مثبت داد. پیشبینی میکنم «اون» در مذاکرات چهرهای دوستانه از خود نشان دهد، اما بعید است حاضر شود به وعدههایی که داده عمل کند و مثلاً دست از سلاحهای هستهای خود بردارد.
این مذاکرات تأثیرات مثبتی نیز در مورد برجام دربر خواهد داشت، زیرا امریکا با قبول کردن موجودیت هستهای کره شمالی است که پای میز مذاکره مینشیند؛ بنابراین در مورد ایران نیز نباید انتظار داشته باشد شاخ و برگ ایران زده شود تا بعداً با ایران وارد مذاکره شود. علاوه بر این ترامپ به این ترتیب پذیرفته است حل بحران کره شمالی باید از راه مسالمتآمیز انجام شود نه تهدید و ارعاب که این چیزی نیست جز تأیید راه برجام.
استیضاح به نفع وزراست
فرجالله رجبی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با اشاره به مطرح شدن موضوع استیضاح سه وزیر کابینه دولت دوازدهم نوشت: تذکر، سوال و استیضاح ابزار قانونی نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و در واقع بخشی از حقوق آنها به حساب میآید. بنابراین نمیتوان گفت: الزاما تصمیم نمایندگان برای استیضاح سه وزیر در روزهای پایانی سال ٩٦ تصمیمی غیرمنظقی است. به هر حال نمایندگانی که درخواستکنندگان استیضاح وزرا هستند دلایل، شاخصها، الزامات و اطلاعاتی دارند که میخواهند این سه وزیر نسبت به آنها پاسخگو باشند. همچنین ممکن است از راههایی، چون تذکر یا طرح سوال هم نتیجهای حاصل نشده باشد و به همین دلیل دست به کار طراحی استیضاح شدهاند. اما به صورت خاص در مورد آقای عباس آخوندی، وزیر مسکن، راه و شهرسازی نمیتوان فشار افکار عمومی را بیتاثیر دانست. حوادث و سوانحی که در مدت اخیر رخ داده باعث شده است که افکار عمومی در این مورد انتظاراتی داشتهباشند و با کشورهای دیگر مقایسه کنند که مسوولان در این شرایط و در صورت بروز حوادث چه رفتار و واکنشهایی نشان میدهند. بحث استیضاح آقای آخوندی در کمیسیون عمران مطرح شد و با دوستان استیضاحکننده بحثهایی صورت گرفت. نمایندگان موافق استیضاح اطلاعاتی داشتند که حاضر نشدند مطرح کنند.
گرچه محورهای استیضاح مشخص و رسانهای شده، اما برخی نمایندگان اطلاعاتی از لایههای مدیریتی در وزارت راه داشتند که ترجیح دادند در صحن علنی مجلس طرح شود. در واقع مصمم بودند که برخی اطلاعات حتما در صحن گفته شود و از این طریق به اطلاع باقی نمایندگان برسد. ٥ محور اصلی در زمینه وضعیت حملونقل هوایی، زمینی، دریایی با توجه با سوانح اخیر و البته بیانگیزه بودن وزیر مطرح است ولی نمایندگان آمار و اطلاعاتی از داخل وزارتخانه دارند که گویا در روز استیضاح تمایل دارند روی این اطلاعات مانور دهند و از ضعف مدیریت داخلی وزراتخانه به خصوص در زمان بحران صحبت کنند. در مورد آقای آخوندی سوالی که مطرح میشود این است که چرا ایشان از فرصت ١٠ روزه استفاده نکرد. در حالی که اگر آقای آخوندی از این فرصت ١٠ روزه استفاده میکرد جلسه استیضاح به اولین جلسه مجلس پس از تعطیلات نوروز موکول میشد. با این حال تشخیص وزیر بوده است که از این فرصت ١٠ روزه استفاده نکند. با وجود اینکه استیضاح وزیر حق قانونی نمایندگان محسوب میشود، اما به چند دلیل احتمال دارد این استیضاحها به نفع وزرا به اتمام برسد. اولا چند جلسه بیشتر تا پایان جلسات مجلس باقی نمانده و پس از آن در تعطیلات نوروز جلسهای برگزار نمیشود. از همین رو اگر استیضاح رای بیاورد ممکن است مدتی وزارتخانه با سرپرست و بدون وزیر اداره شود که قطعا مشکلات و نابهسامانیهایی درپی خواهد داشت.
از همین روی، احتمال دارد که نمایندگان برای رعایت مصالح ملی هم که شده باز به وزیر اعتماد کنند و نتیجه جلسه استیضاح به نفع وزیر تمام شود. موضوع دیگر هم حدنصاب برای رایگیری است. برای مثال جلسه روز چهارشنبه از ساعت ١٠ به بعد تعداد نمایندگان برای حدنصاب تشکیل جلسه کافی بود، اما برای رایگیری به حدنصاب نرسید. در این روزها عمدتا نمایندگان در حوزههای انتخابیه هستند و به حدنصاب نرسیدن برخی جلسات هم ممکن است در روند استیضاحهای هفته پیش رو تاثیرگذار باشد. از سویی استیضاح سه وزیر در یک هفته خصوصا که هر سه وزیر در یک طیف فکری و سیاسی قرار دارند، به این استیضاح رنگ و لعاب سیاسی داده است. گرچه تعدادی از اعضای فراکسیون امید هم جزو استیضاحکنندگان هستند، اما مصر بودن نمایندگان برای استیضاح سه وزیر در روزهای پایانی سال، ممکن است که خود این موضوع هم میتواند در نهایت به نفع وزرا تمام شود.
گردش مالی طلاق در کشور چقدر است؟
قانون در گزارشی با عنوان گردش مالی طلاق در پاسخ به پرسش چه کسانی از جداییها سودهای میلیونی میکنند، نوشت: گر دش مالی طلاق شاید طلاق در ظاهر تجربه بسیار تلخ و نوعی شکست به شمار رود و خیلیها از این اتفاق ناخشنود میشوند، ولی در پروسه طلاق کسانی هستند که سود میبرند، آن هم سود چندین میلیونی.
سالها پیش وضعیت مثل حالا نبود. اگر زوجی میخواستند از هم جدا شوند، همسایه و فامیل و دوست و آشنا جمع میشدند تا آنها را از این تصمیم منصرف کنند، ولی اکنون ماجرا طور دیگری رقم میخورد. داور و وکیل و دوست و آشنا کاری ندارند که شاید بشود برای صرفنظر از جدایی کاری کرد، پیشنهادی داد، نصیحتی کرد، کاری ندارند با این کارها. بهنظر میرسد در این برهه همه سرشان به زندگی خودشان گرم است و نهایت سری تکان میدهند به نشانه تاسف. بالاخره بعضیها از همین راه نان در میآورند و نانشان در گرو طلاق بقیه است.
با هم مرور میکنیم که برای طلاق یک زوج، چند نفر سود میبرند یا واضحتر اینکه چقدر پول در جیب این و آن میرود. برای درخواست جدایی نمیشود مستقیم به دادگاه رفت بلکه برای درخواست باید به دفتر خدمات قضایی رفت. تعرفه درخواست طلاق، نفقه، مهریه ۱۶۰ هزار تومان که با ارائه مدارک بیشتر و اسکن آنها این هزینه حتی به ۲۰۰ هزار تومان میرسد.
در گام بعدی پرونده به دادگاه میرود که قاضی زوج را به داور یا مشاور معرفی میکند. مشاور هم برای حل مشکل زوج مدعی چند جسله نوبت میدهد و برای هر ساعت مشاوره بین ۷۰ تا ۲۰۰ هزار تومان دستمزد میگیرد. مرد یا زن اگر در این مرحله به توافق و تفاهم نرسند، مجبورند وکیل بگیرند که فقط برای طلاق باید بین پنج تا ۲۰ میلیون تومان به وکیل بدهند. اگر نفقه و مهریه هم در کار باشد، دستمزد سر به فلک میکشد. بین ۱۰ تا ۳۰ درصد از میزان مهریه. به عنوان مثال اگر کسی مهریهاش ۱۲۰ سکه باشد و پروندهاش منتهی به پرداخت مهریه در شعبه اجرای احکام شود، باید بر اساس توافقی که با وکیلش داشته بین ۱۸ تا ۶۰ میلیون تومان پرداخت کند.
احمد مومنی، وکیل دادگستری در دادگاه خانواده در رابطه با میزان دستمزد و هزینههایی که درخواستکننده طلاق میدهد، میگوید: «حق الوکاله ما برای اینگونه پرونده دز بیشتر مواقع توافقی و بین پنج تا ۱۰ درصد میزان مهریه است و حتی گاهی کمتر از این میزان توافق میکنیم، ولی متاسفانه برخی وکلا هستند که این قاعده را به هم میزنند و حتی تا ۳۰ درصد دستمزد میگیرند. البته در این میان دلالان گوی سبقت را از برخی وکلا ربودهاند و با دریافت پولهای میلیونی ظرف کمتر از یک هفته حکم طلاق توافقی را برای زن یا مرد میگیرند. این کار گذشته از اینکه آمار طلاق بر مبنای تصمیم هیجانی را بالا میبرد، صدمات زیانباری به جامعه وارد میکند.
گاهی در برخی پروندهها میبینم زن و مردی اختلاف پیدا کردهاند و میخواهند در کمتر از یک هفته طلاق بگیرند و دلالان سریع وارد عمل میشوند و نمیگذارند این زوج حتی به مشاور مراجعه کنند. اغلب در این پروندهها ورود روانشناس یا یک ریش سفید و حتی وکیل میتواند از بروز یک تصمیم هیجانی برای طلاق جلوگیری کند».
از همه این خانها که بگذریم هزینه دادرسی خودش به تنهایی دمار از روزگار محکوم پرونده درمیآورد. محکوم پرونده همان مرد عاشقپیشه است که باید سه درصد از میزان مهریه را به عنوان هزینه دادرسی پرداخت کند، یعنی باید برای مهریه ۲۰۰ سکهای حدود ۱۰ میلیون بپردازد.
برای نمونه زنی که مهریهاش ۳۰۰ سکه است برای طلاق باید حدود ۲۰۰ هزار تومان هزینه به دفتر خدمات قضایی بپردازد، بهطور متوسط ۳۰۰ هزار تومان برای سه جلسه روانشناش یا مشاور و دستکم ۱۰ درصد از مهریهاشکه حدود ۵۰ میلیون تومان میشود را به وکیل بدهد و در صورت نبود داور خانوادگی ۱۰۰ هزار تومان هم به داوری که قاضی معرفی میکند، بپردازد و با گرفتن حکم طلاق نزدیک به ۴۵۰ هزارتومان هم به دفتر ازدواج و طلاق بدهد که در مجموع ۵۱ میلیون تومان از دست میدهد. آژانس و تاکسی و روزهایی که صرف رفت و آمد به دادگاه کرده به لیست اضافه نکردهایم.
و، اما مردان. ۳۰۰ هزار تومان هزینه مشاوره جداگانه و بیش از یک میلیون تومان زیان مرخصیهای روزانه بابت دادگاه و مراجعه به وکیل و... دستکم پرداخت پنج میلیون تومان حق الوکاله برای فرار از پرداخت نفقه و فاش نشدن داراییهایش، پرداخت سه درصد از مهریه بهعنوان هزینه دادرسی و دست آخر پرداخت کامل مهریه. یعنی مردی که مهریه زنش ۳۰۰ سکه است باید ۱۵ میلیون بابت هزینه دادرسی و هفت میلیون و ۳۰۰ هزار تومان برای هزینه دیگر بپردازد که مجموعش میشود ۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان بهعلاوه پرداخت مهریه و در صورت عدم توانایی مالی پرداخت یک سکه کامل بهار آزادی به مدت ۳۰۰ ماه! به نظر صاحبنظران جامعهشناسی، دفاتر قضایی، مشاوران، روانشناسان، وکلا، سیستم قضایی، دفترهای ازدواج و طلاق و حتی دلالان بیشتر از زوجهای مشکلدار از این جدایی سود میبرند.