تهدید به کف خیابان، سور چینیها از چهارشنبهسوری، دوگانههای تلگرام برای مسئولان، استیضاح فرصت روشنگری، تساوی ناعادلانه مالیاتی، عبور جامعه از سیاست، ادغام مؤسسات اعتباری نیروهای مسلح، چه کسانی پشت استیضاح هستند؟، سرنوشت تلخ «مینا» و دوستانش در ارتفاعات «هلن»، خروج اشیای تاریخی از انبار موزه ملی در دوران بقایی و توقیف اموال اختلاسگر نفتی از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۲ اسفندماه در حالی همزمان با جلسه اسیتضاح سه وزیر کابینه در مجلس شورای اسلامی چاپ و منتشر شد که عناوین مرتبط با آن در تعدادی از روزنامهها در صفحه نخست قرار گرفته است.
روزنامههای ایران و شهروند که منتسب به دولت هستند، بخشی از سخنان رئیس جمهور روحانی را در رابطه با استیضاح برجسته کردند که گفته بود: استیضاح فرصتی برای تبیین خدمات دولت است.
تعدادی دیگر از روزنامهها نیز با رویکردهای دیگری استیضاح را در گزارشها و تحلیلهای خود موضوع نوشته قرار داده اند.
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی برای آن تعبیر استضاح مسأله دار را به کار برده و روزنامه خراسان در گزارشی با تیتر «از تهدید آشنا تا درخواست تعویق استیضاح» از امکان تعویق استیضاح نوشته است.
ابتکار به نقل از حسام الدین آشنا نوشته است: استیضاح حق مجلس است و روشنگری وطیفه وزیران.
امروز همزمان با شب آخرین چهارشنبه سال روزنامهها گزارشها و مطالب مختلفی درباره چهارشنبه سوری نیز همراه با تصاویر مرتبط چاپ کرده اند. اگر چه سهم بیشتر این مطالب رویکردی آگاهی دهنده و هشداردهنده درباره لزوم جلوگیری از آسیبها و صدمات ناشی از انفجار ترقه و مواد محترقه است، اما چند گزارش و یادداشت نیز درباره ریشههای باستانی این جشن در کشور منتشر شده است.
روزنامه کیهان در صفحه نخست خود با درج این جمله کارشناسان از خطرات «چهارشنبه سوری» میگویند: با آتش چهارشنبه آخر سال عید نوروز را عزا نکنید تصاویری از حادثههای سوختگی ناشی از آتش بازیهای چهارشنبه سوری سال گذشته را در صفحه نخستش چاپ کرده است.
روزنامه آرمان امروز نیز تیتر اول خود با عنوان سور چینیها از چهارشنبهسوری را با همین رویکرد در صفحه اول خود گنجانده است.
روزنامه ابتکار، اما این موضوع را با حسن محدثی در میان گذاشته و چرایی و چگونگی چهار دهه مبارزه با سنت چهارشنبه آخر سال و پاسخ معکوس مردم به این مبارزه در گفتوگو با او مورد بحث قرار داده است. تیتر این گفتگو «چهارشنبهسوری از فرهنگ ایرانی حذف نخواهد شد» انتخاب شده است.
ابتکار همچنین با درح تصویری از محمدرضا شجریان در کنار آتش عنوان «مرغ سحر در چهارشنبه سوری!» را انتخاب کرده و در توضیح آن یادی از یک تصنیف کمتر شنیده شده از محمدرضا شجریان را درج کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، سرمقالهها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
واکنش کرباسچی به تهدید توکلی
غلامحسین کرباسچی در سرمقاله امروز اعتماد در واکنش به توییت احمد توکلی مبنی بر تهدید دولت به تجمع خیابانی نوشت: در خبرها آمده بود که بعضی از نمایندگان سابق که سالها در صندلیهای سبز و قرمز نشستهاند و بر پستهای مختلف از جمله وزارت تکیه زدهاند، دولت را تهدید کردهاند. در حاشیه همه تهدیدها علیه دولت مظلوم جمهوری اسلامی ایران که وارث بدترین شرایط اقتصادی تاریخ ایران است، این تهدید از همه قابلتوجهتر است. اینکه نهتنها لیست حقوق و مزایای دولتیها و مدیران اجرایی که لیست درآمد همه مسوولان در همه سمتهای اجرایی، قضایی، تقنینی، حاکمیتی، نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی برای عموم مردم منتشر شود و حتی فراتر از آن به شرکتهای عمومی، خصوصی و خصولتی نیز پرداخته شود و شفافیت همهجا را خانهای شیشهای میکند که حتی کوچکترین شبههای از فساد، رانت، رشوه و حقالزحمه غیرمشروع وجود نداشته باشد بسیار مطلوب است و هیچ جای تردیدی نیست که اگر عملی شود و همه نهادهای حاکمیتی از جمله دولت بپذیرند و عمل کنند بسیاری از شبههها مرتفع و بسیاری از خلافها ریشهکن میشود، اما سوالی که مطرح میشود، این است که چرا اینقدر دیر به فکر چنین شفافیتی افتادهاند و حالا به فرض که دلسوزانه است و هرجا جلوی ضرر را بگیری منفعت است...
میتوان ساده از کنار خیالی که به ذهن میرسد گذشت که در دولتی با این مقدار مساله که بسیاری از این مسائل میراث کسانی از جنس خود شما و سالها مورد تایید شما بودهاند و حالا در داخل و خارج، چپ و راست هرکدام نوعی شاخ و شانه میکشند، شما او را تهدید به تظاهرات خیابانی میکنید؟ این دولت که عادت به تهدیدهایی اینچنینی و تهدید به تظاهراتی که چهبسا عامل آن دیگران هستند، دارد، اما شما خود چه هدفی را دنبال میکنید؟ پاسخ این سوال را هم در توییتهای خود بنویسید که در تمام این چهار سال که الحمدالله هم مسوول بودهاید، آیا تا به حال چنین تهدیدی کرده بودید؟ چنین اصراری بر شفافیت داشتهاید؟ برای همه دولتها و به ویژه دولت فخیمه نهم و دهم چنین ضرورتی احساس کردید؟ و غیر از حقوق، برای باقی مواردی که ممکن است شبهه خلافی در ذهنها شکل گرفته باشد مانند زمینهای واگذار شده، بورسیههای اعطایی، امتیازات داده شده و... میشود چنین تهدیدی کرد؟
اجرای ماده ۲۹ راه را بر حرامخواران و غارتگران بیتالمال میبندد
حسین شمسیان در بخشی از سرمقاله امروز کیهان با عنوان فقط به این یک ماده عمل کنید با موضوع قرار دادن عدم اجرای ماده ۲۹ قانون برنامه ششم توسعه نوشت: این روزها سخن از مبارزه با فساد و بیعدالتی فراوان شنیده میشود. افراد و قوای مختلف در این باره مسابقه گذاشتهاند و میکوشند خود را پیشتاز عدالت نشان دهند و همه چیز را به جمعیتی دیگر مربوط کنند!
مجلس دنبال تصویب قانون تازه است، معاون اول رئیسجمهور حتی در همایش سهام عدالت هم در حال شعار دادن علیه بیعدالتی است! قوه قضائیه هم همزمان وثیقه میگیرد و غارتگران را شب عیدی راهی منزل میکند!
آیا برقراری عدالت نیازمند سخنرانی، هیاهو و همایش و... است؟ رهبر انقلاب سال ۹۳ در پاسخ به تقاضای پیام برای ارتقای نظام سلامت اداری مرقوم فرمودند: «نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین میکنم، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزهای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟ با توجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسئولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمیگیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند. توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون آن، تصمیمات قاطع و عملی بدون هرگونه ملاحظهای بگیرند و اجرا کنند. موفق باشید.»
واقعیت این است که اگر کسی عزم و ارادهای جدی برای برقراری عدالت داشته باشد، جز زحمت کمر همت بستن و پاشنه کفش کشیدن، هیچ زحمت دیگری ندارد! نه اینکه قوانین هیچ عیبی ندارد، نه اینکه ساختارها هیچ مشکلی ندارند، اما همین مقررات کنونی و ساختار فعلی، میتواند همه آرزوی مردم در برقراری عدالت را برآورده کند و نشان دهد که جمهوری اسلامی نه دچار فساد سیستماتیک است و نه نا توان از مبارزه با فساد.
اما همانگونه که گفته شد، در مواردی پاس دادن اجرای عدالت به دیگران جای عمل به اجرای بدون اغماض آن را گرفته است. در این موضوع هم هیچ تفاوتی بین این قوه و آن قوه نیست و همه به یک اندازه مسئول و به یک اندازه اهمال کارند!
برای اثبات این ادعا، مصادیق فراوانی در دست است، اما از بین دهها نمونه، کافی است به این یکی توجه ویژه بفرمایید:
- بر اساس نص ماده ۲۹ قانون برنامه ششم توسعه «دولت مکلف است طی سال اول اجرای قانون برنامه (یعنی همین سال ۹۶ که رو به پایان است) نسبت به راهاندازی «سامانه ثبت حقوق و مزایا» اقدام کند و امکان تجمیع کلیه پرداختها به مقامات، رؤسا، مدیران کلیه دستگاههای اجرائی شامل قوای سهگانه جمهوری اسلامی ایران اعم از وزارتخانهها، سازمانها و مؤسسات و دانشگاهها، شرکتهای دولتی، مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت، بانکها و مؤسسات اعتباری دولتی، شرکتهای بیمه دولتی، مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی (در مواردی که آن بنیادها و نهادها از بودجه کل کشور استفاده مینمایند)، مؤسسات عمومی، بنیادها و نهادهای انقلاب اسلامی، مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان قانون اساسی، بنیادها و مؤسساتی که زیر نظر، ولی فقیه اداره میشوند و همچنین دستگاهها و واحدهایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر یا تصریح نام است... نظیر وزارت جهاد کشاورزی، شرکت ملی نفت ایران، شرکت ملی گاز ایران، شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران، سازمان گسترش نوسازی صنایع ایران، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، سازمان بنادر و کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و شرکتهای تابعه آنها، ستاد اجرائی و قرارگاههای سازندگی واشخاص حقوقی وابسته به آنها را فراهم نماید، به نحوی که میزان ناخالص پرداختی به هر یک از افراد فوق مشخص شود و «امکان دسترسی برای نهادهای نظارتی و عموم مردم» فراهم شود.»
این قانون یکسال قبل یعنی اسفند سال ۹۵ به دولت روحانی ابلاغ شد و تنها ۸ روز به پایان مهلت قانونی اجرای آن باقی مانده است! اما تا این لحظه هیچ کاری از سوی دولت برای این تکلیف قانونی مهم صورت نگرفته است!
- چرا دولت حاضر نیست این ماده قانونی و این مصوبه لازمالاجرا را عملیاتی کنند؟!
میبینید که اجرای این بخش مترقی و بسیار ارزشمند از ماده ۲۹ راه را بر پیدا شدن دوباره حرامخواران و غارتگران بیتالمال میبندد و اجازه نمیدهد به تعبیر رهبر معظم انقلاب «قانونشکنان قانوندان» تحت عناوین قانونی جیب مردم را بزنند و بقیه هم به تماشا بنشینند!
سندروم فراموشی مدیریت ارزی
مهدی حسن زاده در سرمقاله امروز روزنامه خراسان تلاطمهای بازار ارزی را موضوع قرار داد و در نوشتهای با عنوان سندروم فراموشی مدیریت ارزی نوشت: روز گذشته باز هم بازار ارز با فراز و فرود قابل توجهی همراه بود. بازار ارز در ماههای اخیر با نوسان قیمت قابل توجهی مواجه بوده است و قیمت از محدوده ۳۸۰۰ طی حدود سه ماه به ۴۸۰۰ تومان رسید. پس از آن ورود نیروهای انتظامی و دستگیری گسترده دلالان موجب فروکش کردن قیمت دلار به محدوده ۴۴۷۰ تومان شد، اما تلاش بانک مرکزی برای تثبیت نسبی قیمت دلار، با ناکامی مواجه شد و عملا به جز دلاری که از سوی بانک مرکزی به صرافیهای بانکی منتخب با همین قیمت عرضه میشد، دیگر معاملات بازار ارز با نرخهای ۴۷۵۰ تا ۴۸۰۰ تومان انجام میشد. همین مسئله منجر به شکل گیری تقاضای سفته بازانه برای سودجویی از تفاوت قیمت حدود ۳۰۰ تومانی موجود در بازار شد و صف طویلی از خریداران دلار بانکی شکل گرفت. این در حالی است که مشخص بود بانک مرکزی با عرضه ارز ۴۴۷۰ تومانی سعی دارد تقاضاهای خردی نظیر سفرهای خارجی یا حواله ارز برای دانشجویان ایرانی مقیم خارج را تامین کند، اما به وضوح تلاش ناکام برای ارزان فروشی دلار در حد ۳۰۰ تومان، به شکل گیری صفی طولانی متشکل از دلالان و متقاضیان واقعی منجر شد و در نهایت بانک مرکزی را به تغییر در روند عرضه ارز وادار کرد. تغییری که شامل لزوم ارائه چند مدرک معتبر برای خرید ارز مسافرتی و افزایش قیمت دلار بانکی به حد قیمت دلار بازار آزاد بود.
اگر از مدیریت ناکارآمد حدود ۱۲ سال اخیر در تعیین نرخ ارز و اشتباه تکراری دولتهای احمدی نژاد و روحانی در تثبیت قیمت ارز با وجود تورم بالا سپس مواجهه ناگزیر با جهش ارز بگذریم، همه این فعل و انفعالهای یک ماه اخیر بازار ارز نشان میدهد که مدیریت ارزی با سندروم فراموشی دست به گریبان است. در شرایطی که تحریمهای باقی مانده از جمله تحریم دلاری و تهدیدهای گاه و بیگاه ترامپ به سان شمشیری بالای سر اقتصاد ایران و به ویژه نظام ارزی کشور معلق مانده است، مدیریت ارزی همچنان با فراغ بال وظیفه خود را تامین همه نیازهای وارداتی میداند؛ از جمله ورود بیش از ۵۸ هزار خودروی خارجی به ارزش ۱.۵ میلیارد دلار در ۱۰ ماهه نخست امسال تا دیگر وارداتی که به صورت ریز و درشت در بازار دیده میشود. حتی در برخورد با دلالان بازار ارز نیز تاخیر قابل توجهی اتفاق افتاد و شاید مدیریت ارزی کشور امیدوار به رفع تحریم دلاری یا گشایشی از سوی ترامپ بود که دلالان بازار ارز را رها کرده بود!
در هر صورت کاملا مشخص است که بازار ارز مستعد تنش بوده و هست. عوامل بنیادین از تفاوت تورم داخلی و خارجی به عنوان عامل اصلی رشد قیمت ارز، تا روند رشد ۲۶ درصدی نقدینگی در دی امسال به نسبت دی ۹۵ به عنوان موتور محرک افزایش نرخ ارز و در نهایت تلاشهای آمریکا برای بستن مسیرهای ورود ارز به کشورمان، نشان میدهد که نباید به اقدامات مقطعی دل بست و نباید به محض آرامش موقتی باراز ارز، این بازار را رها کرد و به هر تقاضای غیرضروری ارز پاسخ داد. اگرچه پیش بینی میشود که نیمه نخست سال آینده، بنا بر دلایل فصلی، بازار ارز روند نسبتا آرامی را تجربه کند، اما از هم اکنون باید منتظر التهاب نسبی بازار ارز در نیمه دوم سال آینده بود و تلاش کرد تا عوامل اصلی و زمینه ساز التهاب بازار ارز را به حداقل رساند. به ویژه در زمینه تلاشهای دولت ترامپ برای بستن مسیرهای ورود ارز به ایران، ضروری است که همه امکانات کشور از جمله دستگاه دیپلماسی در کنار بانک مرکزی به دنبال گشودن مسیرهای بسته شده یا گشایش مسیرهای جدید برای نقل و انتقال ارز باشند.
خواب آشفته برای ایران و خاورمیانه
احمد عظیمیبلوریان، استاد پیشین دانشگاه مریلند طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: از همان روزهای نخستین زمامداری ترامپ، پژوهشگران در حوزههای مدیریت، رهبری و روانشناسی به رفتار و گفتار وی و تفاوتهایش با زمامداران پیشین ایالت متحده آمریکا پی بردند. تردیدی نیست که ترامپ افزونبر نژادپرستی، رفتاری شاهمآبانه - نه شاهانه - دارد. در زمینه نژادپرستی، اگر ترامپ آموزگار مدرسهای بود که باراک اوباما در آن درس میخواند، نمره امتحان نهایی اوباما چیزی بالاتر از صفر نبود. امور اجرائی دفتر ریاستجمهوری آمریکا به صورت یک نظام سلطنتی و به روشهای اغراقآمیز صورت میگیرد؛ آنهم در کشوری که از بزرگترین و پیشرفتهترین جوامع بینالمللی است و باید در نظام تصمیمگیری و ارزشیابی نمونه رهبری دستهجمعی باشد. این ویژگیها فیلم معروف «دیکتاتور بزرگ» چارلی چاپلین را تداعی میکند. در آن فیلم، جایی که هیتلر متوجه بلندی قد موسولینی شد، چهارپایهای گذاشت و از آن بالا رفت تا قدش از موسولینی بلندتر جلوه کند. در نظامهای دموکراتیک کنونی، تصمیم درباره یک موضوع فنی، سیاسی یا اقتصادی از رئیسجمهور آغاز نمیشود. مسائلی که پیش میآید، از سوی مسئولان مربوطه مورد رسیدگی قرار میگیرد و... .
پس از بحثها و تجزیه و تحلیلها در نهادهای تخصصی مربوطه، در نهایت به صورت شستهورفته با طرحی مشخص به بالاترین مرجع تصمیمگیری که ریاستجمهور است میرسد. رئیسجمهور با داشتن همه اطلاعات و مشاوره با مجربترین متخصصان مربوطه، طرح را با تأیید و امضای خود به اجرا میگذارد، اما ترامپ این مسیر را وارونه میپیماید. خود را در موضعی بالاتر از همه زمامداران جهان میپندارد که باید مصالح آمریکا را تشخیص دهد و ابزار اجرائی آن را هم در ذهن خود بسازد و رسما اعلام کند تا مسئولان مربوطه زمینههای اجرای دستور او را فراهم کنند. نگاه ترامپ به مسأله مهاجرهای لاتینتبار، همکاری در چارچوب قرارداد نفتا، خروج از پیمان کیوتو و معاهده پاریس (در مورد حفاظت از محیط زیست) و دستور اخیر وی برای وضع عوارض گمرکی برای فولاد و آلومینیوم تولیدشده در اروپا و کانادا نمونههای بارز روش تصمیمگیری ترامپ است. به عبارت دیگر، او تصمیم نهایی را شخصا میگیرد و اعلام میکند، حتی اگر مشاوران او یا دستگاههای ذیربط با آن مخالف باشند و بهناچار از خدمت به او دست بردارند. بسیاری از تصمیماتی از این دست که تابهحال گرفته شده است به دلیل ناپختگی به مرحله اجرا درنیامدهاند. ترامپ در آنچه میکند تنها نیست. دیکتاتورهای اروپایی مانند هیتلر و شاهان مشرقزمین هم در آنچه میکردند تنها نبودند. همواره افرادی در اطراف شاهان بوده و هستند که اطاعت از دستور مافوق بخشی از زندگی آنها بوده و هست. تازه ترامپ یک دیکتاتور خوب است. ما شاهانی مانند آغامحمدخان قاجار داشتهایم که از سرهای بریده ساکنان شهرهای متمردی مانند کرمان «کلهمنار» میساخت. دید ترامپ به اروپا و آسیا شامل چین و روسیه، دیدی از بالا به پایین است، اما این دید الزاما بازتاب قدرت آمریکا نیست. توان آمریکا در حدی نیست که بتواند تکلیف همه کشورها را فیالبداهه تعیین کند. آنچه شاهد هستیم بیشتر حالت نمایش، آنهم از سوی یک تاجر پرتجربه دارد، اما اداره کشور با اداره یک شرکت بازرگانی و هتلداری یکی نیست. رفتار ترامپ موجب پاسخگویی و مقاومت رقبای اروپایی و آسیایی او میشود، تازه اگر ترامپ بتواند سر پای خود بایستد، که این یکی بعید است. روشدن ریزهکاریهای انتخاباتی او و دادوستد اطرافیانش با مافیای بینالمللی روزبهروز آشکارتر میشود. سقوط محبوبیت ترامپ سرعت گرفته است و احتمال برکناری او کم نیست، اما این نکته را هم نباید از دید دور کرد: به دلیل رفتار ترامپ و مقاومت رقبای بینالمللی او، اوضاع جهان تا اندازهای درهم ریخته و احتمال بروز جنگ در منطقه خاورمیانه کم نیست. بر زمامداران این منطقه حساس است که چشم و گوش خود را باز کنند و با احتیاط بسیار و عقلانیت با بازیهای پیچیده منطقهای برخورد کنند. آشوب کنونی منطقه ما و دادوستدهای فوقدوستانه عربستان با آمریکا و انگلیس برای سیاست خارجی ایران، حاوی درسها و پیامهایی مهم است.