استفاده از تلگرام كه در ايران رونق گرفت، كمكم بسياري از دانشگاهياني كه احساس ميكردند با بدنه عمومي حرف دارند با راهاندازي كانال سعي كردند حرفهايشان را به طور گستردهتري با مخاطبانشان در ميان بگذارند. از ميان تعداد زيادي كانال كه در تلگرام راه افتاد شمار اندكي با اقبال بالايي روبهرو شدهاند و برخي مطالبشان ميان كاربران شبكههاي اجتماعي بارها دست به دست ميشود.
به گزارش روزنامه اعتماد، «دغدغه ايران» يكي از همان كانالهايي است كه نويسندهاش با انتشار يادداشتهايي هدفمند و صريح با مخاطبان در حوزه اجتماعي و سياستگذاري سخن ميگويد. «محمد فاضلي» اينگونه براي بدنه عمومي روز به روز شناختهتر شد. او البته پيش از اين در مقام جامعهشناس و عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي تهران براي اهالي علوم اجتماعي و مخاطبان حرفهاي رسانهها شناخته شده بود اما كوشش كرد به قول خودش در عرصه تلگرام هم «توليد دانش» كند و اين دانش را با مخاطبان به اشتراك بگذارد.
سياستگذاري عمومي خصوصا در حوزه آب و محيط زيست يكي از حوزههاي مورد علاقه فاضلي است و اين علاقهمندي در نوشتههايش هويداست. در دولت اول حسن روحاني او اين دغدغهها را در چارچوب فعاليت در مركز بررسيهاي استراتژيك رياستجمهوري دنبال كرد. اين جامعهشناس مدتي است با حكم اردكانيان، وزير نيرو، در مقام مشاور وزير فعاليت ميكند و اخيرا هم مسووليت تاسيس مركز امور اجتماعي آب و انرژي در وزارت نيرو را بر عهده گرفته است. حالا يكي از منتقدان سياستهاي مديريت سازهاي منابع آب در ايران به وزارتخانهاي رفته كه عهدهدار مسووليت تخصيص منابع آب است. آيا صداي يك نفر از منتقدان خاموش شده يا او قرار است با تاسيس مركز امور اجتماعي آب و انرژي به اصلاح رويههاي غلط چند دهه اخير كمك كند؟ فاضلي ميگويد نقدهايش را فراموش نكرده اما به پيچيدگيها اشراف بيشتري پيدا كرده و با تمام اين احوال به آينده خوشبين است حتي اگر عدهاي بخواهند با او همان كنند كه با «كاوه مدني» در سازمان حفاظت محيط زيست كردند. از نظر فاضلي دشواري فراوان است اما ميتوان به آينده اميدوار بود. اواسط گفتوگو كه به «وايت برد» شلوغ اتاق كارش در وزارت نيرو نگاه كردم پر بود از جملههايي كه وصل شدنشان به هم قرار است اهداف و شيوه عملكرد مركز امور اجتماعي آب و انرژي وزارت نيرو را بر همگان روشن كند. فعلا اما شرح دشواريها، اهداف و دلايل اميدواري را ميتوان از ميان پاسخهاي او دريافت.
جناب آقاي فاضلي! زماني كه شما به سمت مشاور وزير نيرو منصوب شديد اين شائبه شكل گرفت كه ممكن است اين انتصاب موجب شود يكي از جديترين منتقدان سياستگذاري آب در ايران صدايش خاموش شود. از طرفي به تازگي آقاي اردكانيان اعلام كردند ماموريت تاسيس «مركز امور اجتماعي آب و انرژي» وزارت نيرو را به شما سپردهاند. آيا يك نفر از دايره منتقدان كم شده و به بدنه وزارتخانه اضافه شده است؟ و ديگر اينكه تاسيس مركز امور اجتماعي آب و انرژي نشانه چيست آيا واقعا تغييري در راه است؟
آقاي اردكانيان از زمان حضور در وزارت نيرو به صراحت جهتگيري جديدي براي وزارتخانه مطرح كردهاند مبني بر اينكه ما بايد از سمت مديريت عرضه به سمت مصرف و در گام بعد مديريت تقاضا حركت كنيم. گفتن اينكه ما ميخواهيم به سمت مديريت مصرف حركت كنيم، ساده است اما عملي كردن اين رويكرد نيازمند رعايت الزاماتي است. اولين الزام اين است كه ما براي مديريت منابع آب و انرژي به دانش جديد متناسب با مسائل امروز كشور نياز داريم، منظورم دانش اجتماعي است. وقتي هم ميگوييم دانش اجتماعي منظورمان صرفا حول محور جامعهشناسي يا انسانشناسي نيست. به طور عام علوم اجتماعي آب و انرژي طيفي از رشتهها مانند اقتصاد، جامعهشناسي، انسانشناسي، تاريخ، جغرافيا، ارتباطات، علوم حكمراني و سياستگذاري عمومي را شامل ميشود. ما قبلا اين خطا را داشتهايم كه ميان علوم فني و علوم غيرفني آب خطكشي كرده و گروه دوم را به اندازه كافي بهكار نگرفتهايم، اما الان نبايد در ميان علوم غيرفني آب خطكشي كنيم. زيرا هر كدام از اين دانشها شناختهايي عرضه ميكنند كه براي مديريت پايدار منابع آب به آنها نياز داريم. پس وقتي ميگوييم ما به دانش اجتماعي در حوزه آب و انرژي نياز داريم مقصودمان مجموعه رشتههاي علوم اجتماعي است كه هر يك ميتوانند مسائل ما را از زاويهاي علمي تبيين كنند. ما اگر امروز از تاريخ آب در ايران حرف بزنيم، جايگاه خاصي در آكادمي ندارد اما مجله «تاريخ آب» در جهان منتشر شده است. اين مجله هدفش آن است كه توضيح بدهد انسان و آب چگونه در تاريخ بر هم اثر گذاشتهاند. اين اثر را در ايران هم ميتوانيم ببينيم و نيازمند تحليل است. انتشارات معتبر اسپرينگر بيش از يك دهه اين مجله را منتشر كرده است. خلاصه و شفاف بايد بگويم ما به درك بينرشتهاي نياز داريم تا همه ابعاد مساله آب را بشناسيم. من هم ماموريت پيدا كردهام اين مركز را با همين هدف هدايت كنم. تلاشمان اين است پژوهشگراني كه درباره آب دانش و تحليل توليد ميكنند با اين مركز همكاري كرده و به توليد دانش در اين حوزه كمك كنند.
اما اينكه سوال كرديد آيا محمد فاضلي از دايره منتقدان كم شده يا نه را بايد پاسخ بدهم. واقعيت اين است يك دهه تجربه فعاليت آقاي اردكانيان در بالاترين سطح بينالمللي را نميتوان در اين تغيير رويكرد سازمان ناديده گرفت. ايشان با فهم جديد از مساله آب وارد وزارت نيرو شدهاند و به حوزه علوم اجتماعي آب هم باور دارند. از طرف ديگر وقتي سازماني راضي شده يكي از منتقدانش وارد ساختار آن شود معنياش اين است كه احساس نياز كرده است. تاسيس مركز جديد هم محصول همين استراتژي جديد سازمان است. تا يك سال پيش به ذهن كسي نميرسيد كه وزارت نيرو بيايد مركزي را براي حوزه اجتماعي آب و انرژي تاسيس كند. البته در درون وزارت نيرو هم گفتمان انتقادي و هم دفاع از برخي رويكردهاي گذشته به طور توأمان وجود دارد. البته من هميشه همين گونه صحبت كردهام كه هيچ رويكردي را به طور كامل رد نكردهام. هيچوقت كسي از من نشنيده كه بگويم سدسازي – به عنوان نماد دوران مديريت عرضه - به طور كامل غلط است. هميشه بيرون سيستم ايستادن و ايراد گرفتن كار سادهاي است. بالاخره هم سازمان و هم فاضلي هر دو تغيير كردهاند. حالا اين فرصت پيش آمده يك نفر كه از بيرون هميشه منتقد ناديده گرفته شدن علوم اجتماعي بوده است؛ براي ساختن رويكرد جديد به كار گرفته شود. از زماني كه من به وزارت نيرو آمدهام بسياري از كارشناسان وزارتخانه نقدهاي چند سال اخير مرا با سند و مدرك تاييد ميكنند. امروز ميان ما همكاري شكل گرفته و همين كارشناساني كه ممكن است پيش از اين احساس تمايز ميكردند اكنون من را جزو خودشان ميدانند.
براي نمونه اين اسناد و مدارك كدام نقدهاي گذشته شما را تاييد ميكند؟
اينكه ما هرگز تحليل دقيقي از اقتصاد آب نداشتهايم، يعني در زمينه ارزشگذاري اقتصادي آب ما بهشدت ضعف داريم و در اين زمينه نيازمند توليد دانش و دادههاي دقيق هستيم و اينكه در گذشته آب به صورت بخشي مديريت شده، اقتصاد سياسي آب بهشدت موثر است و داشتن رويكردي سياسي-اقتصادي به آب راهگشاست و نظام توليد، جمعآوري، پردازش و انتشار دادههاي پايهاي منابع آب نيازمند تحول اساسي است.
گفتيد كه هم شما و هم سازماني كه شما را دعوت به همكاري كرده تغيير كرده. كداميك از ديدگاههاي شما تغيير كرده است؟
من تا اين نقطه به چيزي در ديدگاههاي سابقم نرسيدهام كه اشتباه مطلقي در آن وجود داشته باشد. اما امروز قطعا فهم من از انرژي و آب پيچيدهتر شده است. يعني امروز بهتر از گذشته ميفهمم كه چه متغيرهايي بر اين حوزه اثرگذار است. ميشود گفت شايد قبلا با اعتماد به نفس بيشتري ميگفتم راهحل هماني است كه من ميگويم اما امروز با فروتني بيشتري سخن ميگويم. مسالهشناسي من درست بوده فقط الان به اين نتيجه رسيدهام كه مساله پيچيدهتر از آن است كه از بيرون به نظر ميرسيد. مساله پيچيده راهحل پيچيده هم ميخواهد. من امروز تلاش ميكنم خيلي پيچيدهتر به مسائل آب و ارتباط آنها با انرژي، ساير دستگاههاي اجرايي مرتبط با مساله آب و تحولات نهادي لازم براي پايدارسازي اين منبع حياتي فكر كنم.
اولين گام عملي مركز امور اجتماعي آب و انرژي چيست؟
فعلا در مرحله بنيانگذاري هستيم. بايد مجموعه مطالعات اوليهاي كه منجر به تاسيس اين مركز شده را مكتوب و متني توليد كنيم كه هر كسي آن را خواند با ساختار، اهداف و محورهاي فعاليت اين مركز آشنا شود و بداند نظام مفهومي كار ما چيست. از طرف ديگر با زيرمجموعه وزارت نيرو ارتباط گرفتهايم كه آنها بگويند با چه مسائلي روبهرو هستند. فعلا از درون سازمان اين گفتوگو را آغاز كردهايم. از همه واحدهاي سازماني ميپرسيم انتظار داريد اين مركز چه مسالهاي را براي شما حل كند. در مرحله بعد بايد بتوانيم با همه ذينفعان مرتبط با حوزه آب گفتوگو كنيم. اصطلاحا گفته ميشود مساله آب در ايران از بدخيمي به فوق بدخيمي رسيده است. يكي از نشانههاي مسائل فوق بدخيم را ميتوان در تعداد زياد ذينفعان آن ديد. نظام مديريت و بهرهبرداري آب در ايران ذينفعان زيادي دارد كه بايد بتوانيم با هر يك از آنها با ادبيات متناسب خودشان گفتوگو كنيم. بعد از گفتوگو بايد برنامه و طرح ايجابي داشته باشيم؛ در واقع ما فقط گفتوگو نميكنيم بلكه برنامه هم توليد ميكنيم.
بعد از اعلام خبر تاسيس مركز امور اجتماعي آب در وزارت نيرو، آقاي سيامك زندرضوي، عضو هياتمديره انجمن جامعهشناسي ايران، در يادداشتي در روزنامه اعتماد، از تاسيس اين مركز ارزيابي محتاطانهاي داشتند. ايشان نوشته بودند كه شما و آقاي اردكانيان ممكن است نگاه اجتماعي داشته باشيد اما در وزارت نيرو كه سياستهايش مبتني بر فن سالاري است؛ تنها هستيد. شاهد مدعاي ايشان هم اين بود كه همين حالا هنوز طرحهاي سازهاي مانند سدسازي و انتقال آب در اولويت سياستگذاران قرار دارد؟
قاطعانه بايد بگويم ما تنها نيستيم. البته تعداد كساني كه به صراحت بيايند و بگويند كه از اين ايده دفاع ميكنند الان زياد نيست. اما كساني هم كه به اين نتيجه رسيدهاند با روشهاي فعلي نميتوان ادامه داد؛ كم نيستند. اين طبيعي است كه هميشه ساختارهاي سازماني به مسيرهايي كه طي كردهاند چسبندگي داشته باشند. اين ساختار فكر كردن و رويكرد اصطلاحا سازهاي و مبتني بر مديريت عرضه شش دهه در كشور سابقه دارد. بخشي از اين سازهها هم نياز كشور بوده است. نميتوان گفت كه تمام سازهها بيبنياد بودهاند و ميتوانستيم كشور را فقط با قنات اداره كنيم يا درباره طرحهاي انتقال آب كه من يكي از منتقدان جدي آن هستم؛ در تمام دنيا هشت پيش شرط تعيين شده است. اگر آن پيششرطهاي سختگيرانه رعايت شوند شانس گزينه انتقال آب خود به خود بسيار كم ميشود. پس بحث ما اين نيست كه كل طرحهاي سازهاي را زير سوال ببريم بلكه حرفمان اين است كه هر طرحي به شرط رعايت استانداردها، اثبات ضرورت اجرا، شفافيت و سلامت اجرا شود. ما تنها نيستيم هر چند در درون ساختار موانعي وجود دارد. اين موانع خيلي وقتها از آدمها ناشي نميشود بلكه از قوانين و الگوي توسعه كشور ميآيد. اتكاي الگوي توسعه كشور به طرحهاي آبمحور مانع بزرگي محسوب ميشود. كشور شش دهه بر مبناي توهم فراواني آب اداره شده است. ما بايد تحليل و دانشي توليد كنيم كه مسير چسبندگي ٥٠ ساله را نشان بدهد و همزمان نشان دهد كه چگونه ميتوان با كمترين هزينههاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي، مسيرها را اصلاح كرد.
اين مسيرها شامل چه مواردي ميشود؟
مسيرهاي حقوقي كه منجر به حكمراني آب در شكل كنونياش شده است. محيط نهادي شدهاي كه يكي از پيامدهايش تراژدي كالاي عمومي است. يعني اينكه هر كسي هر چقدر از آب بهرهبرداري كند برندهتر است؛ برندههاي كوتاهمدتي كه باعث ميشوند در درازمدت همه با هم بازنده باشيم. مسير الگوي توسعه كشاورزي غيربهينه، زيرا ميتوانستيم همين مقدار غذا را با فناوري بهتر و مصرف آب كمتر توليد كنيم. مسير توسعه صنايع آببر در مناطق كمآب كه موجب شده در شهرهاي فاقد منابع آب صنايع نيازمند آب احداث شود در حالي كه مدل كسب و كار در اين مناطق بايد بر صنايع ديگر متكي ميشد. حتي شرايط انتخابات در ايران، نهادينه شدن كسب و كارهايي كه بر مبناي توسعه پايدار شكل نگرفتهاند اما درآمدزا هستند و بسياري از موارد ديگر.
چه خوب كه به نظام انتخابات اشاره كرديد. رفتارهاي پوپوليستي برخي نمايندگان در ادوار مجلس موجب اجراي بسياري از اين طرحهاي سازهاي غلط و ترويج الگويهاي توسعه نامتوازن منطقهاي بوده كه صرفا براي كسب رضايت مردم همان مناطق اتخاذ شده است. در شرايطي كه با مجموعهاي از چنين موانعي روبهرو هستيد چقدر انتظار داريد كه كارتان بر سياستگذاريها اثرگذار باشد؟
حتما اين هم يكي از موانع است. براي همين ميگويم مساله ساختاري است. در جايي كه ميخواهيم نظم نهادي موجود را اصلاح كنيم اولين گام توليد دانش درباره نادرستيها و توليد دانش درباره سناريوهاي جايگزين است كه يكي از ماموريتهاي مركز امور اجتماعي منابع آب و انرژي هم هست. تلگرام دانشي توليد كرد كه مردم خبردار شوند كجا چه خبر است و به صرف توليد دانش نظم جامعه ايران تغيير يافت. مديراني به محض خطا كردن مجبور به عذرخواهي شدند. در واقع نظم نهادي جامعه ايران قبل و بعد از تلگرام تغيير كرد. تازه تلگرام دانش نظاممند در رابطه با يك موضوع مشخص هم توليد نميكرد و گاهي هم مردم درباره دقيق بودن اطلاعات آن شك و ترديد داشتهاند. حالا اگر مركزي داشته باشيم كه در آن دانش تخصصي معطوف به موضوعات چالشبرانگيز حوزه آب و انرژي توليد شود و اين دانش توليدشده از طريق رسانههاي قدرتمند اشاعه پيدا كند؛ هيچ نهادي در بيرون نميتواند به آن بيتوجه باشد.
ولي خب همين تلگرام هم تحمل نشد و عدهاي با روش سخت درصدد حذف آن برآمدند؟
بله، با روش سخت آمدند سراغ تلگرام اما هنوز كه تلگرام حذف نشده است! ضمن اينكه حوزه آب، تلگرام نيست كه كسي بخواهد آن را پاك كند.
به قول آقاي همايون كاتوزيان در ايران بنا به دلايل مختلف عمر نهادها به درازا نميكشد. نگراني اين است كه اين همه كوشش براي تاسيس مركزي دولتي با تغيير دولت يا وزير و تغييراتي از اين دست به باد رود. چقدر تصور ميكنيد كه تاسيس اين مركز يك پروژه كوتاهمدت باشد؟
تاسيس اين مركز اصلا پروژه نيست بلكه ضرورت فرآيندي است. ما وارد دوراني شدهايم كه بايد دست از توهم فراواني آب بكشيم. البته هنوز اكثريت جامعه از اين توهم دست نكشيدهاند. وقتي اين را بپذيريم ديگر تاسيس اين مركز را به چشم پروژه نميبينيم. ما تا ابد نيازمند دانشهاي مختلف درباره آب هستيم. آيا اين مركز بعد از تغيير وزير يا رفتن فاضلي از بين خواهد رفت؟ اين بستگي دارد ما در مدتي كه فعاليت ميكنيم چقدر موفق شده باشيم، مساله را حل كنيم. هيچ جامعهاي بخشي از خودش را كه حل مساله ميكند و كاركرد دارد؛ دور نمياندازد. بايد بتوانيم گفتمانسازي كنيم و موجب شويم برخي ساختارهاي ناسالم تغيير كنند يا دستكم ذهنيت اميدوارانه براي غلبه بر اين ساختارها را ايجاد كنيم؛ ما بايد ميان كنشگران اجتماعي ائتلاف ايجاد كنيم. در اين صورت اين مركز به جزء جداييناپذير وزارتخانه تبديل ميشود و كسي نميتواند و نميخواهد كه آن را تعطيل كند.
شما انتظار داريد با پايان يافتن دولت آقاي روحاني مركز امور اجتماعي آب و انرژي چه دستاوردهايي از خودش به جا گذاشته باشد؟
انتظار دارم كه فعاليتهاي اين مركز سطح فهم عمومي، سطح فهم ذينفعان و سطح فهم سياستگذاران را در ابعاد غيرفني آب ارتقا داده باشد به طوري كه ديگر در كشور دستور كارهاي غيراولويتدار و غيرحياتي بخش آب و انرژي به جاي دستور كارهاي حياتي در پيش گرفته نشوند. من انتظارم اين است سطح فهم جامعه ايران بالاخص جامعه سياستگذاري از آب به نحوي تغيير كرده باشد كه جهتگيري توسعه پايدار بسيار بيشتر از امروز براي سياستگذار اولويت داشته باشد و فضاي اجتماعي هم از توسعه پايدار حمايت كند. همچنين انتظار دارم بتوانيم بر اصلاح روند سياستگذاري در بخش آب و انرژي اثر مشهود و ملموس داشته باشيم.
دستاورد فوقالعادهاي خواهد بود اما چقدر قابل تحقق است؟
بر اساس آنچه در چهار، پنج سال گذشته رخ داده چشمانداز تاريكي پيش روي ما نيست. حساسيت محيط زيستي جامعه ايران با پنج سال پيش قابل مقايسه نيست. بخشي از اين اتفاق متوجه شدت مسائل زيستمحيطي است اما بخش ديگر حاصل اين است كه عدهاي از افراد متعهد به ميدان آمدهاند، دانش محيطزيستي توليد كردهاند و آگاهي عمومي را افزايش دادهاند. ما برمبناي همين آدمها ميتوانيم به شرايط بهتري برسيم.
شما بر لزوم توليد دانش اجتماعي درباره ابعاد مختلف مساله آب در ايران تاكيد ميكنيد و اطلاعرساني كنشگران زيستمحيطي را نمونه موفقي از توليد دانش در عرصه عمومي و افزايش آگاهي ظرف سالهاي اخير قلمداد ميكنيد. اما اتفاقاتي مانند آنچه براي آقاي كاوه مدني، معاون سازمان حفاظت محيط زيست رخ داد، نشان داد كه كنشگري هم بيهزينه نيست. همين روزها عدهاي ميگويند «كمآبي» القاي كساني است كه ميخواهند امنيت غذايي در ايران را به خطر بيندازند؟
در فضاي شفاف ميتوان با صاحبان اين ديدگاهها هم گفتوگو كرد. چيز عجيبي نيست در همه جاي دنيا آدمهايي با ديدگاههاي متعارض بر سر الگويهاي سياستگذاري با هم رقابت ميكنند. كسي باورش نميشد بعد از اوباما فردي مانند ترامپ بيايد و بگويد معاهده پاريس را قبول ندارد و از آن خارج شود. اين نشان ميدهد در امريكا با آن سطح از توليد دانش هم اين ديدگاهها طرفدار دارد. من اتفاقا از موضع تحليلگر اجتماعي، طرفدار گفتوگو و كسي كه قائل به وجود ابعاد اجتماعي مهم آب و انرژي است، معتقدم بايد با صاحبان ديدگاههاي مختلف گفتوگو كرد.
اگر كساني پيدا شوند كه زير ميز گفتوگو بزنند چه؟
من خيلي نگران آن عرصه نيستم. زير ميز زدن و تعارض منافع پيدا كردن هم بخشي از واقعيتهاي حوزه سياستگذاري است. اما اگر ما بتوانيم دستوركارهاي توسعه پايدار را در برنامهها بگنجانيم، دستوركارهاي اقتصاد ناپايدار از روي ميز كنار ميروند. وقتي محيط بازي تغيير كند بازيگران هم شكل بازيشان را تغيير ميدهند.
اگر قرار باشد با زباني غيرفني وضعيت كنوني ايران را در رابطه با مساله كمآبي توصيف كنيد چه ميگوييد؟
اين را قبلا هم گفتهام. نسبت ايران امروز با آب، حكايت بيماري است كه خونريزي داخلي دارد. بيماري كه خونريزي داخلي دارد با وصل كردن كيسههاي خون بهتر نميشود. بايد جلوي خونريزي داخلي را بگيريم. به عبارت ديگر آقاي اردكانيان گفتهاند حكايت مصرف آب در كشور حكايت مشك سوراخ است و در مشك سوراخ هر چقدر آب اضافه بريزيم فايده ندارد. اولويت اول بستن سوراخهاست اما زندگي را هم نميتوان متوقف كرد. يعني اگر همين فردا شهر تهران آب بخواهد شايد لازم باشد آب معدني بياوريم تا مردم مصرف كنند اما تمام تلاش ما اين است كه به اين نقطه نرسيم. فعلا بايد مديريت مصرف و تقاضا را در دستور كار قرار داد تا بتوانيم اين مشك سوراخ را اصلاح كنيم.