پس از پیروزی انقلاب اسلامی حزب و جناح خیلی رنگی در کشور نداشت و بیشتر فعالان سیاسی و مسئولانی که بi واسطه حضورشان در فعالیت های پیش، حین و پس از انقلاب مسئولیت می پذیرفتند را با نام انقلابی می شناختند؛ هر چند برخی از احزابی که سابقه فعالیت حزبی پیش از انقلاب داشتند، پس از پیروزی انقلاب بواسطه تلاشی که برای دستیابی به قدرت کردند، کم کم یا دست به اقدام علیه مردم و نظام زدند یا اینکه به منتقد جدی تبدیل شدند.
به گزارش «تابناک»؛ نقش برخی احزاب و جریانات تشکیلاتی که از قبل انقلاب فعالیت داشتند و هم راستا با انقلاب اسلامی هم بودند آنقدرها پررنگ نبود که به دسته بندی جریانات سیاسی در کشور منتج شود به نحوی که می توان اولین دسته بندی جدی سیاسی پس از پیروزی انقلاب را مربوط به تشکیل حزب جمهوری اسلامی دانست که یک تشکل سیاسی با انجام کار تشکیلاتی سیاسی تلاش داشت، نقش تحزب را در کشور رنگ و بوی جدی تری ببخشد.
همین جرقه ها باعث شد، در آن برهه، دو تفکر چپ و راست در کشور پررنگ تر از سال های اولیه انقلاب فعالیت خود را دنبال کنند و برای کسب سهم بیشتر از ارکان قدرت اقدامات سیاسی شان را پی بگیرند. این رویه با تفکیک و انشعابی که در جامعه روحانیت مبارز شکل گرفت، بسیار جدی تر از قبل دنبال شد و جریان چپ و راست پس از این انشعاب خیلی مارک دارتر و شناخته شده تر کارشان را در فضای سیاسی کشور دنبال کردند.
هرچند این رویه تا سال 1376 که برای اولین بار کاندیدای رسمی مجمع روحانیون مبارز – شاخه منشعب شده از جامعه روحانیت مبارز – قدرت را در دست گرفت ادامه یافت، برخی مسائل در سپر سیاسی کشور، باعث شد این دو جریان سنتی کشور آرم و مارک خود را با عناوین اصولگرایی و اصلاح طلبی در منظر عمومی عرضه کنند. این اولین تغییر محسوس از حیث نامگذاری جریانات سیاسی کشور پس از وقایعی نظیر تشکیل و انحلال حزب جمهوری و انشعاب در جامعه روحانیت مبارز بود.
روند و رویه سیاسی در کشور به گونه ای بود که همواره قدرت در بین اصولگرایان (راستی ها) و اصلاح طلبان (چپی ها) دست به دست شده است. اما بنا به عملکرد و صلاحدید این دو جریان سیاسی ـ که حالا خود شامل احزاب و دسته های مختلفی درونشان هستند ـ در برخی انتخابات، آنها صرفا با عنوان اصولگرایی و اصلاح طلبی وارد عرصه رقابت انتخاباتی نشده اند. این اتفاق مرسومی بوده که هر دو جریان پیش از این سابقه ای در آن از خود بر جای گذاشته اند.
مثلا اصولگرایان در انتخابات با اسامی و ساز و کارهای انتخاباتی نظیر آبادگران و یا جمنا (جمعیت مردمی نیروهای انقلاب اسلامی) حضور یافته اند یا اصلاح طلبان تحت عنوان ائتلاف با جریان اعتدالی ذیل نام تدبیر و امید وارد انتخابات شده اند و اتفاقا با این عناوین و ساز و کارها موفقیت هایی را هم به دست آورده اند؛ موضوعی که انتظار تکرار آن در آینده به ویژه در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری پیش روی بعید نیست.
چندی پیش، «سعید حجاریان» تئورسین جریان اصلاحات در مصاحبه ای گام های اولیه را برای پایان ائتلاف سیاسی این جریان با اعتدالگرایان را کلید زد، اتفاقی که نمی توان آن را به معنای پایان ائتلاف سیاسی و حضور مستقلانه در انتخابات پیش رو به ویژه برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 تعبیر کرد؛ چراکه از هم اکنون زمزمه هایی در خصوص ائتلاف احتمالی این جریان با برخی اصولگرایان معتدل برای ریاست جمهوری 1400 شنیده می شود.
این موضوع زمانی جدی تر می شود که «الیاس حضرتی»، عضو شاخص و قائم مقام حزب اعتماد ملی که در کسوت نمایندگی مردم تهران در مجلس قرار دارد، هرچند بر حضور برخی احتمالی برخی افراد نظیر «اسحاق جهانگیری» و «محمد رضا عارف» در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم سخن می گوید، موضوع ائتلاف احتمالی با بخشی از اصولگرایان معتدل در این انتخابات را هم رد نمی کند.
حتی برخی اصلاح طلبان پا را فراتر گذاشته و برای جلوگیری از برنامه احتمالی شان در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم از این مصاحبه حضرتی انتقاد می کنند و اعتقاد دارند که برخی افراد نظیر «محمدرضا عارف»، رئیس فراکسیون امید (اصلاح طلبان) مجلس در اندازه ریاست جمهوری و کاندیداتوری از جانب اصلاح طلبان برای حضور در این انتخابات نیستند؛ موضوعی که نشان می دهد، گمانه زنی ها درباره ائتلاف احتمالی این جریان بی راه هم نیست.
با همه این فرضیات و سخنان، اگر صحبت های «حمیدرضا ترقی» را هم در کنار این موضوعات قرار بدهیم، شاید خیلی انتظار کشیدن برای یک ائتلاف انتخاباتی دیگر از جانب جریان اصلاحات دور از ذهن نباشد. این عضو ارشد حزب مؤتلفه اسلامی در گفتوگویی درباره استراتژی اصلاحطلبان در انتخابات پیش روی گفته که امروز اصلاح طلبان تلاش می کنند، به مردم بگویند «نگذاشتند ما کار کنیم یا اختیاراتمان با مسئولیتمان همخوانی نداشت».
این فعال سیاسی اصولگرا درباره استراتژی احتمالی اصلاح طلبان برای انتخابات پیش روی، به ویژه ریاست جمهوری سیزدهم، عنوان کرده که «با این توصیف می توان گفت، حجاریان عبور از جریان اصلاحات را دارد تئوریزه می کند تا نیروهای این جریان با یک نام دیگری به صحنه بیایند. در واقع هدف اصلی این صحبت آقای حجاریان، تنها عبور از روحانی نیست بلکه فرار به جلویی است تا با گفتمان جدیدی به انتخابات مجلس و ریاست جمهوری وارد شوند، بدون آنکه پاسخ تصمیمات غلط خود را طی پنج سال گذشته بدهند.»
ائتلاف اصلاح طلبان با بخشی از اصولگرایان معتدل که طی چند دوره اخیر مجلس مدیریت پارلمان را به رهبری «علی لاریجانی» بر عهده داشته اند، اتفاقی است که مدت هاست پیرامون آن حرف و حدیث هایی مطرح می شود؛ اما هرچه جلوتر می رویم، با بررسی و تحلیل سخنان فعالان سیاسی اصلاح طلب و همچنین برخی اعضای این جریان سیاسی اصولگرا می توان آن را در دسترس تر دید؛ لذا انتظار شکل گیری یک ائتلاف سیاسی دیگر از سوی اصلاح طلبان برای انتخابات 1400 انتظار بی راهی نخواهد بود.