اما آیا همه خانه خراب شدن هایمان ناشی از قدرتمندی حوادث قهریه ای، چون سیلاب کشکان است یا امثال مسئولان هم در این میان نقش دارند؟ همان مسئولانی که مجوز ساخت و ساز میدهند و بی تأیید و حتی پرداخت وجوه قانونی به ادارات و نهادهایی که در رأس آنها قرار دارند، نمیتوان یک آجر روی آجر دیگر گذاشت؟!
پرسشی کلیدی که میتوان پیرو آن به ابهامات دیگری رسید و این نکته را یادآوری کرد که مسئولان، برآمده از میان خودمان هستند و چه بسا هر کدام از ما در جای ایشان بودیم، اوضاع فرقی نمیکرد. نکتهای که بارها در خصوص آن بحث و جدل شده و دست کم تجربه بر سر کار آمدن گروههای مختلف طی سالهای متمادی نشان داده که پر بیراه نیست.
با این ملاحظات بد نیست ماجرا را از منظر دیگری هم بررسی کنیم تا دریابیم آیا همه آنچه بر سرمان میآید، صرفا نتیجه عملکرد مسئولان و قدرت غیرقابل کنترل حوادث طبیعی است یا خودمان هم در خانه خراب شدن هایمان نقش آفرینی میکنیم؟ پرسشی که دست کم پدیده سلفی گرفتن با حوادث نشان میدهد، درست است و ارزش تفکر دارد.
پدیدهای که به شدت باب شده و حتی در مقاطعی مانند غرق شدن چند نفر در سیلاب آذربایجان در سال گذشته، نشان داده اشتباهی مرگبار است. اشتباهی مرگبار که در ماجرای سلفی گرفتن با حریق پلاسکو و سد راه نیروهای امدادی شدن، زشتی آن به بالاترین درجه بر همگان آشکار گشته و حتی در حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی هم مشاهده شده تا معلوم شود با پدیدهای بیمارگونه و ترسناک مواجهیم.
بیماری که شاید یکی از دلایل بروز و نمود آن، بی توجهی شدید و عمیق همه مان به اصول ایمنی باشد. اصولی که بسیاری مان در استفاده از سیستمهای گرمایشی در منازل و آب گرمکن و وسایل گازسوز نیز رعایت نمیکنیم و در نتیجه، هر ساله شمار زیادی از ایرانیان بر اثر خطراتی که این بی توجهی به دنبال دارد، جان میبازیم و اقواممان را داغدار و سیاه پوش میکنیم؛ درست مثل بی توجهی به اصول ایمنی در رانندگی.
بی توجهیهایی که در مواقع بروز بحران هایی چون سیلاب نیز خودنمایی میکنند تا جایی که کافی است برخی فیلمها و تصاویر منتشر شده از سیلاب را مرور کنیم تا دریابیم چگونه خانهای در مجاورت رودخانه و به تعبیر صحیح تر، در بستر قانونی رود بنا شده و توقع داشتهایم که سیلاب آن را خراب نکند؛ خانهای که بعید است مالکش از برآب بودن عمر آن بی خبر باشد، اما صرف اینکه مجوز داشته، تخریبش را نتیجه قصور دیگران میخوانیم؛ قصوری که بعید است هرگز متوجه خودمان بدانیمش، حتی اگر دیگران نهیب بزنند که در حال رانندگی در مسیری هستیم که هر آن ممکن است در نتیجه سیلاب خروشان فرو بریزد و ما را به کام مرگ بکشاند. بی اعتنایی به اصولی که ورای ایمنی، مورد تأیید عقل نیز هستند، اما بسیاری مان ترجیح میدهیم ندیدشان بگیریم و در صورت بروز مشکل، خود را در صف کسانی قرار دهیم که واقعا خانه خراب شدنشان خارج از تصمیم گیری و انتخاب خودشان بوده و کاملا نتیجه حوادث قهریه است.