جدال دو قاضی القضات سابق، واکنشها به سخنان آیت الله یزدی و بیانیه آیت الله آملی لاریجانی، دستور روحانی برای انتشار حقوق مدیران، فریده در اسکار، تکنوکراتها در مسیر تغییر! تداوم بحران در کشمیر، روایت آقای وکیل از پرونده خواص، دو علامت خطر درباره مسکن، آیا مسئولان در حال تست اینترنت ملی هستند؟ و دلیل تبعیت نکردن قیمتها از نرخ دلار، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز دوشنبه ۲۸ مردادماه در حالی چاپ شدند و روی پیشخوان مطبوعات قرار گرفت که جدال بین آیات یزدی و آملی لاریجانی در تعدادی از روزنامهها از جمله روزنامههای نزدیک به جریان اصلاحات به تیتر یک صفحات نخست تبدیل شد و روزنامههای اصولگرا ترجیح دادند این موضوع را محمل تیتر یک صفحات نخست خود نکنند. هر چند روزنامههای کیهان، جوان و رسالت هر یک از زوایایی جدال دو قاضی القضات سابق را نقد و تحلیل کرده اند.
روزنامه کیهان که تیتر نخستش را کارآفرینانی که تحریمها هم حریفشان نشد انتخاب کرده است، در یادداشتی به قلم حسین شریعتمداری با تیتر پوزش از حضرات آیات! جدال اخیر را ریشه در دروغ پراکنیهای رسانههای مغرض قلمداد و توجه طرفین جدال را به سخنان رهبر انقلاب جلب کرده است.
روزنامه شرق با چاپ تصاویر آملی لاریجانی و محمد یزدی در نیم صفحه نخست امروزش، عنوان مواجهه دو آیت الله را تیتر یک کرده است. این روزنامه سرمقاله امروزش را نیز به قلم صادق زیباکلام به مناسبت سالروز ۲۸ مرداد اختصاص داده است.
روزنامه اعتماد عبارت جدال شیخین را تیتر یک کرد و در پس زمینه تصویری از دو آیت الله یزدی و آملی لاریجانی قرار داده است و سرمقاله امروز را به قلم عباس عبدی و با عنوان لطفا کمی آهسته به نقد و جدال اخیر این دو قاضی القضات سابق اختصاص داده است.
روزنامه جوان نیز در ستونی در صفحه نخست گزارشی در در مذمت جدال تند و علنی محمد یزدی و صادق آملی لاریجانی با عنوان مردم کجای دعوای شما هستند؟! منتشر کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
واکنش حسین شریعتمداری به جدال دو قاضی القضات سابق
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان با پوزش از حضرات آیات! درباره بحثهای درگرفته ما بین آیت الله آملی لاریجانی و یزدی نوشت: چند روز پیش خبر دیگری در فضای مجازی منتشر شد که در آن آمده بود، آیتالله یزدی دبیر محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در جلسهای نسبت به شایعه مورد اشاره واکنش نشان داده و انتقادات تندی را نسبت به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان کرده است این خبر نیز در فضای مجازی و از سوی رسانههای خارجی با پوشش گستردهای روبرو شد و دهها دروغ دیگر نیز جعل گردیده و به آن افزوده شد؛ و اما، در حالی که گزارشهای متناقضی درباره صحت و سقم این خبر منتشر شده بود، روز گذشته آیتالله آملی لاریجانی با انتشار نامهای مفصل و سرگشاده و البته با ادبیاتی تند، به سخنان منتسب به آیتالله یزدی واکنش نشان داد.
اختلاف نظر و یا اشتباه در کسب خبر پدیدهای است که احتمال بروز آن در میان تمامی افراد جامعه وجود دارد و عالمان دینی و روحانیان برجسته نیز از این قاعده مستثنا نیستند. چاره کار نیز -چنانچه خبر از اهمیت تعیینکننده و موثری برخوردار باشد- بررسی و کشف واقعیت ماجراست تا در صورتی که خبر منتشر شده زمینهای از آسیب در پی داشته باشد از بروز آن پیشگیری شود. این فرمول اما، درباره شخصیتهای اثرگذار و مخصوصا وقتی پای عالمان برجسته دینی در میان است، با موارد عادی تفاوتهای درخور توجهی دارد که رعایت آن از سوی آنان ضرورتی حیاتی و اجتنابناپذیر است. چرا که آنان از یکسو، معلمان جامعه هستند و رفتار و گفتارشان میتواند پیامدهای نامطلوبی به دنبال داشته باشد و از سوی دیگر شخصیت و جایگاه برجسته آنان «امانت الهی» است و تنها متعلق به خودشان نیست که در حفاظت و پاسداری از آن بینیاز از مراقبت باشند!
انتشار این گونه اخبار و سخنان و نامهها حتی در صورت صحت نیز نتیجهای جز دلگیری عموم مردم و شادی دشمنان به دنبال ندارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی (آبان ماه سال ۱۳۹۱) درباره اختلاف مسئولان فرموده بودند: «هم اختلافات بین مسئولین مضر است، هم بدتر از آن، کشاندن اختلاف میان مردم مضر است. این را من به مسئولین، به رؤسای محترم هشدار میدهم... به آنها هشدار میدهم، مراقب باشند. نه اینکه این نامهنگاریها خیلی مهم باشد؛ نه، صد تا نامه بنویسند؛ کار خودشان را بکنند، اختلافات را به میان مردم نکشانند، چیزهای جزیی را مایه جنجال و هیاهو و استفاده تبلیغاتی دشمن و خوراک تبلیغاتی رادیوهای بیگانه و تلویزیونهای بیگانه نکنند، صد تا نامه بنویسند؛ نامه اهمیتی ندارد. مهم این است که همه ما بدانیم مسئولیتی داریم، همه ما بدانیم موقعیت حساسی داریم.»
و بالاخره امید آنکه حضرات آیتالله یزدی و آیتالله آملی لاریجانی عذر نگارنده را در قلمی کردن این وجیزه بپذیرند و به او خُرده نگیرند.
پیرمرد خادم بود یا خائن؟
حسین میرزانیا، فعال فرهنگی طی یادداشتی به مناسبت سالروز کودتای ۲۸ مرداد در روزنامه ایران نوشت: از میان بسیار نقدها و حلاجیها از کارنامه دولت ملی (دولت مصدق)، آنچه تاکنون اکثریت قریب به اتفاق موافقان و مخالفان و منتقدان مصدق بر آن اشتراک نظر دارند این است که مصدق «احیاگر یا کوشنده آن روح خموش یا به انزوا رانده شده ملی ایرانیان که وطن پرستی و دفاع از منافع ملی و شخصیت مستقل ایرانی در کارزار میان دولتها و حاکمیتها از یک سو، توأم با پاکدستی و روح بردبار و متسامح ایرانی در همزیستی با همدیگر در داخل کشور از سوی دیگر» بود. این بعد از ابعاد فکر ایرانی ریشه در تاریخ کهن خود از آیین مهری، مانوی و متجلی در شاهنامه فردوسی و یعقوب لیث صفاری، از پیش تا پس از اسلام دارد.
گفتمان حاکم بر دولت ملی و شخصیت مصدق، استقلال خواهی و حق حاکمیت ملی مردم ایران بر سرنوشت خود در نبرد منافع دولتها در خارج و منافع گروهها و جمعیتها و احزاب و افراد در داخل بوده است. در این گفتمان به دور از هر تعصب و لجاجتی، میتوان نقدها هم داشت و ضعفها یا چالشهایی را برای ترسیم راه آینده آسیب شناسی کرد، اما گفتمانی که مصدق و شخصیت فکری او در دوره دوسال و نیمه دولت خود ریلگذاری کرد، گفتمان استقلال ایران از دولتهای ابرقدرت برآمده از جنگ جهانی و دوران جنگ سرد در جهت دفاع و حفظ منافع ملی ایران و ایجاد زمینه و تمرین و ممارست ایرانیان در داخل برای رشد شخصیت دموکراتیک و همزیستی مسالمت آمیزشان با حفظ حقوق قانونی و شهروندیشان بود. فهم این گفتمان وقتی روشنتر میشود که آن را با دیگر گفتمانها و رویه دولتمردان و دولتها بسنجیم و ارزیابی کنیم. حتی میتوان زیست فردی و اخلاقی او را بهعنوان یک دولتمرد مورد خطاب و توجه مردم، با دیگر رؤسای دولتها کاوید و پاک زیستی و پاک دستی و رویه اخلاقی او را نیز مورد سنجش و داوری قرار داد. اینجا است که میتوان هم از یک شخصیت یا کاراکتر و هم از یک دولتمرد برای نسل جوان ایرانی گفت و هم در ذیل گفتمانی که مصدق ترسیم کرد، به آسیب شناسی درون این گفتمان نیز پرداخت، بدون آنکه در اسارت جدال ناپایان دوگانه و ثنوی «خدمت یا خیانت، خادم یا خائن» گرفتار شد.
فرصت طلب یا اصلاحطلب؟!
روزنامه آفتاب یزد در گزارش اصلی امروز خود که عنوان آن فرصت طلب یا اصلاحطلب؟! را تیتر یک صفحه نخست کرده است نوشت: اظهارات اخیر زاهدی از یک سو و گفته های خرازی از طرفی دیگر این پرسش را مطرح میسازد که آیا این امکان وجود دارد که برخی اصلاحطلبان برای حضور دوباره شان در مجلس هم که شده بخواهند به لیست اصولگرایان بپیوندند و از طرفی اصولگرایان برنامه خاصی برای جذب اصلاحطلبان به سمت خود دارند؟
محمد صادق جوادی حصار فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه در عرصه سیاست هیچ چیزی غیرممکن نیست، به آفتاب یزد گفت:، اما اینکه دراین شرایط چنین عملی از اصلاحطلبان سربزند کار بسیار عجیبی است. به هر حال هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان با رعایت مقررات خودشان باید مرزهایی برای خود داشته باشند. مگر آنکه عدهای از مرزها گذشته و پایبندی به اصول اولیه جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی نداشته باشند. یعنی از جریان اصولگرایی یا اصلاحطلبی عبور کنند.
بنابراین، روی کاغذ ممکن است که کسی از اصلاحطلبان در لیست اصولگرایان قرار بگیرد. اما قاعدتا اگر کسی حقیقتا تفاوت های این دو جریان را بداند و با علم و اطلاع از اینکه چه عواملی این دو جریان را شکل داده است وارد عرصه سیاست شود، آن موقع هیچگاه نمیتواند به این سادگی خود را در میان این دولیست عوض و بدل کند. در ثانی این کار از سوی مردم نیز قابل قبول نیست و نوعی استفاده سوء برای رسیدن به قدرت تلقی میشود.
وی ادامه داد:، اما احتمال وقوع چنین رخ دادی را نمیتوان انکار کرد، ممکن است چنین اتفاقی بیفتد، ولی در یک سیاست درست و منطقی، انجام چنین کاری به هیچ عنوان معقول نیست. من به شخصه نمیتوانم این موضوع را هضم کنم. اگر کسانی به این کار دست بزنند نه آنها اصلاحطلب هستند، نه آن لیست اصولگرا.
جوادی حصار، اما این نکته را هم اضافه میکند که دراین میان، عدهای هستند که اصلاحطلب و اصولگرا بودند، اما از مواضعشان عدول کردهاند و به دلیل عدم اقبال به این دوجریان به فکر جریان سومی هستند، در آن صورت وضعیت فرق میکند و میتوان احتمال وجود چنین لیستی را داد که نه اصلاحطلب است نه اصولگرا.
این فعال سیاسی اضافه میکند: بنابراین بعید میدانم اصلاحطلبان پرونده دار بخواهند دست به چنین اقدامی بزنند که در لیست اصولگرایی جای بگیرند. البته دراین میان عدهای هم هستند که از هر طرف باد میآید، حرکت میکنند. طبیعی است که اینها نه اصلاحطلبندو نه اصولگرا.
داریوش قنبری دیگر فعال سیاسی نیز با بیان اینکه اساسا به این راحتی تغییر فکر و عقیده ممکن نیست، به آفتاب یزد میگوید: من به اصلاحطلبی که بخواهد برای رای آوری به لیست اصولگرایان بپیوندد، فرصت طلب میگویم نه اصلاحطلب. در کل با مبانی فکری که برای احزاب و جریان های سیاسی تعریف شده این که یک نفر از یک جریان سیاسی وارد فیلد و جریان سیاسی دیگری شود، معنا ندارد.
از وی میپرسیم تا چهاندازه این توجیه را میپذیرید که اصلاحطلبانی با این فرضیه که برای حضور جناح چپ در مجلس یازدهم و عدم اقبال مردم به آنها، باید چند نفراز اصلاحطلبان در لیست های اصولگرایی حضور بیابند، میگوید: اساسا ضرورتی برای برنده شدن به هر قیمت وجود ندارد. اصلاحطلب واقعی به این سمت نخواهد رفت که خودش را در لیست اصولگرایی جای دهد و در کل برای جریان های سیاسی کشورمان نیز چنین چیزی مناسب نیست که تلاش کنند تا در لیست دیگری ورود پیدا کنند.
اما آیا این اظهارنظر قنبری علیه کاری که خود اصلاحطلبان در سال های ۹۲ و ۹۴ در ائتلاف با اصولگرایان میانه انجام داده و در لیست خود از آنها بهره برده بودند، نیست؟ او میگوید: در آن زمان اصلاحطلبان براساس ضرورتی که برای حفاظت از منافع ملی دیدند از جریان میانه رو حمایت کردند. این جریان معتدل و میانه رو هم از جریان اصولگرا فاصله گرفت. خود جریان اصولگرا هم علیه معتدلین و میانهروها موضعگیری کرده و آنها را متهم به اصلاحطلبی کردند. وی ادامه میدهد: من معتقدم که بخشی از اصولگرایان به اصلاحطلبی گرایش یافتهاند. ما باید این دو مقوله را از هم جدا کنیم.