مهلت ۱۰ روزه برجامی ایران، رمزگشایی از عقبنشینی رییسجمهور امریکا، «عکس گرفتن» با روحانی امکانپذیر نیست، ۱۵ بازداشتی در پرونده مدیر سابق قوه قضائیه، خبرنگار پناهنده و عصر جدید، دستهای خالی نشست G۷، جولان بیسابقه نقدینگی در بازار سرمایه، ابعاد سلطه پنهان آمریکا بر عراق و دعوت از بخش خصوصی برای ساخت مسکن از مواردی است که موضوع گزارهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ششم شهریورماه در حالی از چاپخانهها راهی پیشخوان مطبوعات شدند که سخنان روز گذشته روحانی، مبنی بر عدم امکان عکس گرفتن با او و لزوم برداشتن همه تحریمها برای ملاقات که نسبت به اظهارات دو روز گذشته او تغییر محسوسی کرده بود، با تیترهایی همچون روحانی اظهارات خود را اصلاح کرد (خراسان)، توهین ترامپ و ماکرون نتیجه دیپلماسی انفعال (کیهان)، ناگهان برعکس (جوان)، شاید وقتی دیگر (همدلی)، مذاکره با آمریکا، چرا و چگونه؟ (آرمان ملی)، «عکس گرفتن» با روحانی امکانپذیر نیست، فتوشاپ کنید! (اعتماد) و توفان علیه دولت (شرق) در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
ضرورت همکاری سه قوه برای سالمسازی کشور
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود به ضرورت همکاری سه قوه برای سالمسازی کشور پرداخت و نوشت: نکته مهمی که باید در مبارزه با مفاسد مورد توجه قرار گیرد، این است که این مبارزه فقط در صورتی به نتیجه خواهد رسید که قوای سهگانه با همدیگر و با هماهنگی کامل عزمشان را در این مسیر جزم کنند. بازداشت دو نماینده مجلس در ماجرای اخلال در بازار خودرو نشان داد متاسفانه هیات نظارت بر رفتار نمایندگان که یک هسته متعلق به مجلس شورای اسلامی برای سالم نگهداشتن مجلس است به وظایف خود بهدرستی عمل نکرده است. پس از بازداشت این دو نماینده، یکی از نمایندگان سابق مجلس با ارسال نامهای به نایب رئیس هیات نظارت بر رفتار نمایندگان از وی پرسید در پاسخ به استعلام دادستان عمومی و انقلاب تهران در ارتباط با تخلفات این دو نماینده، در تاریخ بهمن ۱۳۹۷ چرا اعلام کردهاید که باتوجه به بررسی به عمل آمده و توضیحات نامبردگان، رفتار آقایان در تخلفات خودرویی و طلا خارج از مصادیق ایفای وظایف نمایندگی تشخیص داده نشد؟
نویسنده نامه پرسیده است آیا به نظر هیات نظارت بر رفتار نمایندگان، تبانی در خرید ۶ هزار خودرو به صورت رانتی و چند صد کیلو طلا و همکاری با فردی که جزء ۱۵ نفر اول کسانی است که با خرید بیش از ۳۰ هزار سکه، کمک به اخلال در نظام اقتصادی کشور نمودهاند، جزء وظایف نمایندگی است؟ و آیا ایجاد بحران در موضوع پوشک که نقش یکی از این نمایندگان در آن برجسته است، جزء وظایف نمایندگی است؟ هیات نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان چه بررسیهایی به عمل آورده و براساس کدام وجه عقلانی یا قانونی این همه تخلف را خارج از حیطه وظایف نمایندگی نشناخته؟ توضیحات نامبردگان چه بوده که حکم بر برائت آنان نموده است؟ سؤال مهمتر نویسنده این نامه اینست که اگر در این باره همان بهمن ۱۳۹۷ موضع درستی اتخاذ میکردید آیا کار این دو نماینده به اینجا میکشید؟
تأسفآور است که این دو نماینده پس از سپردن وثیقه و آزاد شدن، بر صندلیهای مجلس تکیه زدهاند و هیات نظارت بر رفتار نمایندگان بازهم اقدامی در جهت سالمسازی مجلس در مورد آنها انجام نداده است! قوه قضائیه فقط در صورتی میتواند موفق به انجام وظیفه سالمسازی جامعه شود که مجلس و دولت هم همکاری کنند و مجموع سه قوه به کمک همدیگر به مصاف مفاسد و مفسدین بروند.
دولت نیز متاسفانه به وظیفه خود در ماجرای اخلال در بازار خودرو عمل نکرده است. انتظار این بود که رئیسجمهور در طول یکسال گذشته که وزارت صنایع در انجام وظایف خود در این زمینه تعلل کرد، وزیر را برکنار میکرد و قبل از ورود قوه قضائیه به ماجرا مشکلات موجود در خودروسازیها و سایر دستگاههای زیرمجموعه وزارت صنعت را حل میکرد. رئیسجمهور نهتنها چنین نکرد، بلکه بعد از ورود قوه قضائیه به ماجرا نیز هنوز هیچ اقدامی برای سالمسازی وزارت صنعت نکرده است. اگر مجلس با دو نماینده خاطی برخورد کند، دولت نیز وزیر صنعت را به دلیل عمل نکردن به وظایف ذاتی که دارد برکنار کند و دست قوه قضائیه برای برخورد قانونی با عناصر دخیل در این ماجرا کاملاً باز باشد، علاوه بر اینکه وزارت صنعت نجات مییابد، سایر دستگاهها نیز حساب کار خود را خواهند کرد و حرکت سالمسازی با قدرت و قوت ادامه خواهد یافت.
تحلیلی بر تغییر ادبیات رئیس جمهوری درباره مذاکره
علیرضا صدقی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان دوگانگی رفتاری یا چماق و هویج دیپلماتیک نوشت: مواضع خاص دونالد ترامپ در مورد تحریمها، پیگیری پروژه تغییر حاکمیت در ایران توسط گروه «ب» به رهبری ایالات متحده، اعمال تحریمهای سنگین یکجانبه علیه ایران و به یکباره تغییر این ادبیات و اعلام آمادگی برای مذاکره با مسئولان جمهوری اسلامی، نمایش دلسوزی برای مردم ایران و... را باید در این منطق سنجید و بررسی کرد.
منطقی که هرچند در ظاهر از هیچ مدل و متد تعریفشده و مدونی تبعیت نمیکند، اما تاثیراتی شگرف و گاه نگرانکننده را به همراه دارد. مجموعه این عوامل است که بازی دیپلماتیک با این «بازیگر دیوانه» را برای هر سیاستمداری سخت و پیچیده میکند. در چنین شرایطی است که به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی کشورمان هم سعی دارد تا با تکیه بر مولفههای چنین بازیگرانی بازی مشابهی را طراحی و عرضه کند.
تغییر ادبیات رئیس جمهوری و وزیر خارجه ایران در قبال گفتگو و مذاکره با مقامات کاخ سفید را شاید بتوان در این بستر مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد. گرچه به نظر میرسد هم رئیسجمهوری و هم وزیر امور خارجه تغییری در اصل و محتوای مواضعشان نداشتهاند، اما ادبیات خود را در روزهای گذشته به کلی تغییر دادهاند.
لیکن مسئله اصلی بر سر این است که چنین تغییر رفتارها و کنشهایی تا چه اندازه برنامهریزی شده و از چه مکانیزمی بهره میگیرد. این گزاره حامل یک پرسش اساسی است: آیا تمام حاکمیت و مسئولان تصمیمساز و تصمیمگیر در کشور از الگویی یکسان برای سیاست خارجه کشور تبعیت میکنند؟ و آیا تعارضی میان دستگاه دیپلماسی و دیگر نهادها مرتبط و حتی غیرمرتبط در کشور وجود ندارد؟
چنانچه پاسخ روشنی برای این پرسشها نزد مسئولان امر وجود نداشته باشد، این تغییر رفتارها بیشتر به یک دوگانگی رفتاری میماند تا یک استراتژی دیپلماتیک؛ هرچند دستگاه دیپلماسی ایران طی سالهای اخیر ثابت کرده که حداقل در عرصه بینالمللی توانایی جذب حداکثری و دفع حداقلی را داشته و میتواند با بهرهگیری از ابزار دیپلماسی به اهداف ازپیش تعیینشده دست پیدا کند. اما هر آینه بیم آن میرود تا دیگر نهادها با دخالت در این موضوع، قطار دیپلماسی کشور را از ریل خارج کرده و مسیری به سوی ناکجاآباد برای آن تعریف کنند.
به منظور مقابله با این فرض تمامی دستگاهها و نهادهای درون حاکمیت باید بیش از هر چیز بر دستیابی به یک تعریف جامع از مفهوم منافع ملی دست یابند. چرا که تنها در این صورت میتوان تمامی کنشها را در بستری عقلائی و به دور از مناسبات بینبخشی با رویکردهایی غیرملی به تحلیل نشست.
در این میان نباید فراموش کرد که نبرد دیپماتیک ظریف و یارانش با ترامپ و دوستانش، بیش از هر زمان دیگری به همراهی و همدلی و درک متقابل کلیه نیروهای درون حاکمیت نیاز دارد.
مذاکره با آمریکا، چرا و چگونه؟
داریوش قنبری استاد دانشگاه و فعال سیاسی طی یادداشتی که روزنامه آرمان ملی در شماره امروز چهارشنبه منتشر کرده در مطلبی با عنوان مذاکره با آمریکا، چرا و چگونه؟ نوشت: آنچه از رویدادهای اخیر مشخص است، تحرکاتی به منظور خروج از بن بست فعلی است که توسط طرفهای دیگر آغاز شده است. ژاپنیها به ایران آمدند و فرانسویها هم با توجه به اولتیماتومی که ایران برای کاهش تعهدات برجام در نظر گرفت، یکســری اقدامات با همکاری کشــورهای اروپایی انجــام دادند تا ایران تعهدات برجامی خود را کاهش ندهد. باتوجه به اینکه ایران تاکید کرده بود تعهدات خود در برجــام را کاهش میدهد، اروپاییها هم یکسری اقدامات انجام دادند و در نهایت گفت: وگوی تلفنی ۱۰۰ دقیقهای بین روسای جمهور ایران و فرانسه صورت گرفت.
بعداز آن در حاشیه اجالس گروه هفت در زمانی که این اجلاس در حال انجام بود وزیر خارجه کشورمان به محل اجالس سفر کرد. همه این رویدادها نشان میدهد که تحرکات دیپلماتیک از هر دو طرف در حال انجام است تا بن بســتی که درارتباط با برجام به وجود آمده و آمریکاییها آن را به وجود آورده اند به نوعی حل شود. اما بعید به نظر میرسد که ایران بخواهد از مواضع خودش عقب نشینی کند. آنچه هست، مقامات ارشد کشورمان مذاکره با آمریکا را طی ماههای گذشــته ممنوع اعلام کردند و هرگونه مذاکــرهای با آمریکاییها را به خاطر اینکــه بدعهدی کردند و به تعهداتشان عمل نکردند، منتفی دانستند.
اینکه مقامات ارشد کشورمان اعلام کردند هرگونه مذاکره با آمریکا ممنوع است به این دلیل است که آمریکاییها به نتیجه مذاکرات صورت گرفته که به برجام منتهی شد، پایبند نبودند و به همین دلیل ایران این موضع را اتخاذ کرد که اساسا وارد صحبت و گفت: وگو با آمریکا نشود.
این امر حکایت از نوعی سوءظن داشت که به خاطر اجتناب آمریکاییها از توجه به وعدهها و تعهداتی بود که در گذشته داده
بودند. اکنون اگر صحبتی در ارتباط با بازگشت به مذاکرات مطرح میشود، شاید به نوعی دریافت سیگنالهایی باشد که آمریکاییها قصد بازگشت به تعهدات برجام رادارند. تنها دراین صورت است که احتمال میدهم ایران بخواهد مذاکرهای داشته باشد. اما اگر قرار براین باشد که مذاکره اهرم فشاری از طرف آمریکا بر کشورمان باشد، ازابتدا به هیچ وجه مدنظر جمهوری اسلامی نبوده و به نتیجه نخواهد رســید. در واقع اگر آمریکاییها کوتاه آمده و به نوعی به تعهداتشان برگردند و نظر ایران را جلب کنند در این صورت احتمال اینکه مقامات کشورمان وارد مذاکره شوند، وجود دارد.
در مجموع صحبتهایی هم که اخیرا صورت گرفته و اعلام شده که اگر مذاکره در ارتباط حفظ منافع ملی باشد، میتواند در دستور کار قرار بگیرد، نشان میدهد که با نگاه به منافع ملی و با نگاه به حل مشکلات کشور چنانچه این احساس وجود داشته باشد که مذاکره میتواند دستاوردی داشــته باشد، کامل مردود نیست. طرح فرانسویها بازگشت در مقابل بازگشت است که اگر عملی شــود و ما به تعهدات برجام برگردیم، آمریکاییها هم به برجام برمی گردند. یعنی اگر بازگشت در مقابل بازگشت به معنی کامل کلمه به عنوان یک پیش شرط در مذاکرات باشد، گام خوبی برای شروع میتواند باشــد. آمریکا به برجام برگردد، ایران هم از قبل اعلام کرده که با برجام مشکلی ندارد و اگر فشار میآورد و اعلام میکند که تعهداتش رادر قالب برجام کاهش میدهد به این دلیل است که طرف مقابل کامل تعهدات را کنار گذاشته و هرروز به دامنه تحریمها میافزاید. در چنیــن وضعیتی اگرآمریکاییها طرح بازگشت در مقابل بازگشت را بپذیرند؛ یعنی ایران به تعهدات برجامی بازگردد و آنها هم به برجام بازگردند، به نظر میرسد که میتواند گام خوبی برای صحبتهای جدید باشــد. آنچه برای ترامپ در وهله اول مهم اســت منافع خود آمریکا است. آمریکا دلسوز منافع عربســتان و امثال این کشورها در منطقه نیست. هرچند از گذشته صحبتهایی از لابی صهیونیستها در آمریکا بوده و نمیخواهم قدرت این لابی را نادیده بگیرم، اما اگر تصمیمی گرفته شود، متحدان منطقهای آمریکا در حدی نخواهند بود که تصمیم ترامپ را عوض کنند. درحقیقت به نظر نمیرسد که آنقدر روی تصمیمات آمریکا تاثیرگذار باشند که روند تصمیم گیری سیاست خارجی آمریکا را بتوانند در این اندازه تغییر دهند.