به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز چهارشنبه دوم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که عدم حضور ایران در اجلاس داووس و گزارش میدانی از حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی و حادثه کرمان از یک سو و بازتاب سلام نظامی بازیکنان تیم ملی هندبال و استیضاح ترامپ در صفحات نخست روزنامههای امروز از سوی دیگر برجسته شده اند.
ادامه بحثها و تحلیلها درباره رد صلاحیت ۹۰ نماینده مجلس و چگونگی ادامه حضور آنها در مجلس و افشای رابطه سری اکبر طبری و دیواندری نیز در تعدادی از روزنامهها مورد توجه روزنامه نگاران قرار گرفته اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
روزنامه ایران در ستون درنگ شماره امروز خود با عنوان صداو سیما مدعی کدام تولید ملی است؟ نوشت: صداوسیما در روزهای اخیر باز هم خبرساز شده است. موضوعاتی مانند خبر کذب آلوده بودن شیر و لبنیات به سم «آفلاتوکسین» یا جنجال بر سر توقف پخش زنده برخی از برنامههای تلویزیونی مهمترین دلایل این اتفاق بودند. اتفاقاتی که بررسی آنها میتواند تأکیدی دوباره باشد بر وجود آسیبهایی جدی در ارتباط با فراگیرترین رسانه کشور که سؤالاتی قدیمی، اما بیپاسخ را برای بار دیگر زنده میکند.
موضوع آلوده بودن شیر و لبنیات کشور به سم آفلاتوکسین در زمان کوتاهی آنچنان بر جامعه تأثیر گذاشت که بهگفته محسن نقاشی، دبیر فدراسیون تشکلهای صنایع غذایی کشور «از زمان پخش مصاحبه غیرکارشناسی که در صداوسیما پخش شد، میزان خرید شیر تا ۳۰ درصد کم شده است.» این البته جدای از تشویشی است که برای چند روز در افکار عمومی و در رابطه با یکی از اساسیترین اقلام سبد غذایی خانوارها ایجاد شده است. وجه دیگر ماجرا هم ضربهای است که از جانب سلب اعتماد ناشی از انتشار این خبر کذب، از لحاظ اقتصادی و همینطور اعتماد عمومی به صنایع غذایی کشور وارد شده است. در شرایطی که شاهد هستیم انتشار اخبار نادرستی به مراتب ضعیفتر و کم اثرتر از این مورد در رسانههای مکتوب یا سایتها با جدیترین برخوردهای قضایی مواجه میشود، دلیل مصونیت صداوسیما و برنامهسازان آن از این دست برخوردها چیست؟ آن هم در حالی که شایعه پرداخته شده توسط این رسانه در شرایط تحریم فزاینده، مستقیم اعتبار تولید داخلی را هدف قرار گرفته است. با این دست اتفاقات، صداوسیما چگونه میخواهد خود را مدافع «تولید ملی» نشان بدهد؟
مسأله دیگر، اما بعد حرفهای کار است. آیا برای فراگیرترین و تأثیرگذارترین رسانه کشور که بر وجه «ملی» بودن خود اصرار دارد پذیرفتنی است که با کمترین بررسی و تخصص فنی در برنامههای خود موضوعاتی را مطرح کند که اینچنین جامعه و صنایع کشور را درگیر التهاب سازد؟ چرا باید در دستگاهی که بیشترین سهم را از بودجه فرهنگی کشور دارد و علاوه بر آن از صندوق توسعه ملی نیز کمک میگیرد، شاهد بی توجهی به ابتداییترین اصول کار رسانه باشیم؟ منظر دیگر این موضوع میتواند منظر «امنیتی» باشد. سالهاست که به کرات دیدهایم در رسانههای مختلف نشر برخی مطالب و اخبار از سوی دستگاههای ذی ربط با ظن ضد امنیتی بودن و پشت پرده داشتن مواجه میشوند. آیا این ظن صرفاً مخصوص رسانههای کوچک و عموماً بخش خصوصی است یا میتواند شامل نهادهایی، چون صداوسیما هم بشود؟ آیا برای انتشار خبری که اینگونه التهابی چند روزه را در کشور رقم بزند و علاوه بر تشویش اذهان عمومی، ضربه اقتصادی هم برای صنایع کشور در پی داشته باشد، نمیتوان ظن اقدام ضد امنیتی داشت؟ از نگاهی دیگر این دست موارد تنها یک چیز را نشان میدهند و آن سوء مدیریت حاکم بر صدا و سیماست.
یعنی ارگانی که خود مدام و بیوقفه مشغول نقد بیپروا و عموماً یکطرفه نهادهای دیگر و توزیع برچسب «سوء مدیریت» بین مجموعههای مختلف نظام در قامت یک مصلح کل نشسته است. مسأله این نیست که سوء مدیریت غیر طبیعی است یا جایی جز صداوسیما نمیتوان آن را یافت. مسأله این است که رسانهای که خود در این سطح و با این میزان تأثیر، دچار مشکل سوء مدیریت است بهتر است مدتی هم به جای حملات یکطرفه، وقتش را صرف نقد خود کند. حداقل انصاف چنین حکم میکند.
روزنامه خراسان طی یادداشتی با موضوعیت جشنواره فجر و بلیت فروشی موفق آن در ۲۴ ساعت نخست نوشت: مدتی بعد از موج تحریم جشنواره فجر که با درخواست یک منتقد تازهمهاجرتکرده انجام شد، حالا به نظر میرسد کار این پویش تحریمی پایان یافته است؛ به ویژه با استقبال علاقهمندان از پیشفروش بلیتهای جشنواره که منجر به فروش حجم زیادی بلیت، در تنها چند ساعت شد.
ظهر سی ام دی، پیشفروش بلیتهای جشنواره در حالی آغاز شد که ظرفیت سینماهای مردمی، حدود ۳۰ درصد در هر سئانس افزایش پیدا کرده است. یازده دقیقه پس از شروع بلیتفروشی، ظرفیت تمام سئانسهای پرمخاطب تکمیل شد و تا یک ساعت بعد، در مجموع ۸۰ هزار قطعه بلیت به فروش رسید. این استقبال فوقالعاده که قابل پیشبینی هم بود، دستاندرکاران جشنواره را به این فکر انداخته که بخشی از بلیتهای سازمانی را نیز به مردم اختصاص دهند. در سیوهفتمین دوره جشنواره ۷ هزار و ۲۲۹ صندلی و در این دوره ۹ هزار و ۳۸۲ صندلی در هر سئانس، پذیرای مخاطبان جشنواره فجر در تهران است. در تهران ۳۵ سالن سینما فیلمها را برای مردم نمایش میدهند. تا صبح دیروز از مجموع ظرفیت ۱۱۹ هزار بلیت، حدود ۱۰۵ هزار بلیت به فروش رسیده بود و بعید به نظر میرسد تا پایان زمان پیشفروش، بلیتی باقی مانده باشد. پیشفروش بلیتهای جشنواره، تا ساعت ۱۸ امروز در سایت سینماتیکت ادامه دارد.
گفتنی است تحریم جشنواره فیلم فجر، نه فقط در میان مردم بلکه در میان هنرمندان نیز به نتیجه چندانی نرسید و به جز یک فیلم مستند، هیچ تهیهکنندهای حاضر نشد فیلم خود را از جشنواره بیرون بکشد؛ اقدامی که طبیعی هم به نظر میرسید. به هر حال سینماگران تنها چند بازیگر نقش اول نیستند و عوامل زیادی برای تولید یک فیلم در کار هستند. آنها حاضر نیستند برای پویشی که عقبهای ندارد، زحمات خود را هزینه کرده و دیده نشوند. در سالهای اخیر تقریباً هیچ فیلم غیرکمدی که موفق به راهیابی به جشنواره فجر نشده، نتوانسته است در گیشه به موفقیت برسد. مسیر دیده شدن فیلمهای سینمایی جدی، بدون تردید از جشنواره میگذرد.
در این میان و پس از بازگشت برخی از گروههای نمایشی به رقابت جشنواره تئاتر فجر، بازار انصراف از تحریم داغ شده است. شنیده شده دو سینماگر سرشناس که جشنواره را تحریم کردهاند، به دنبال بازگشت به رقابت و داوری کارشان در جشنواره هستند. گفته میشود یکی از این دو چهره باسابقه، بازیگری است که شانس اول دریافت یکی از جوایز بازیگری امسال است و به دلیل آن که فهمیده رقبای چندان قدری ندارد، نمیخواهد سیمرغ را از دست بدهد. ظاهراً تهیهکننده فیلم نیز با این تصمیم موافق است، ولی هنوز به تصمیم نهایی درباره چگونگی بازگشت به رقابت نرسیدهاند.
اشرف برجردی در بخشی از یادداشتی در شماره امروز روزنامه اعتماد با عنوان در انتظار تایید صلاحیت نوشت: شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان با توجه به تجربه خاص مجلس دهم در بیانیه خود اعلام کرده که اصلاحطلبان بنا ندارند لیستی مبتنی بر ائتلاف ارایه دهند، صرفا از کاندیداهای خود حمایت خواهند کرد و اگر کاندیدایی نداشته باشند، ناگزیر لیستی هم ارایه نخواهند کرد. به نظر میرسد، کسانی که در انتخابات دوره پیش از ائتلاف و لیست ائتلافی با اصولگرایان میانهرو حمایت میکردند، دچار نوعی کژاندیشی نسبت به مباحث سیاست خارجی، داخلی، نقش انتخابات در پیشرفت کشور و البته تعیین جایگاه مملکت در عرصه بینالملل بودند. این عزیزان به هر حال احساس میکردند، جامعه بسیار سرد و بیتفاوت شده و به همین دلیل تلاش کردند تا مشارکت مردم در انتخابات را افزایش دهند. در نتیجه مجموعه اصلاحطلبان روی مشارکت حداکثری مردم و حضور کاندیداهایی که اگرچه استاندارد حداقلی داشتند، اما فکر میکردند که تا حدودی میتوانند از جامعه و جناح اصلاحات نمایندگی کنند، تاکید داشتند.
در مقابل، اما کسانی که در اردوگاه رقیب، تصور میکنند با تک صدا کردن مجلس، آن هم از جنس اصولگرایی میتوانند از این نظام صیانت کنند، دچار اشتباه فاحش و جدی هستند. کمترین نتیجه این تکصدایی بیتفاوتی مردم است نسبت به تصمیماتی که برای کشور گرفته میشود. بیتفاوتی یکی از زیانبارترین وجوه فعالیتهای مدنی و سیاسی است زیرا علاوه بر اینکه جامعه را دچار شکاف میکند، باعث به وجود آمدن جامعهای غیرپویا و منفعل میشود بنابراین طرف متضرر در این غائله، کشور است؛ نه مردم. چراکه مردم به هر حال زندگیشان را میکنند و کار خود را پیش میبرند؛ حال یا خود را با وضعیت جامعه تطبیق میدهند یا سعی میکنند، بیتفاوت باشند و زندگی عادی خود را دنبال کنند. کسانی که در رد صلاحیتها به این شکل عمل میکنند.
باید به واقعیت جامعه برگردند و بر اساس یک کار مطالعاتی مورد اعتماد و وثوق که همه مردم را در نظر داشته باشد، اقدام به نظرسنجی عمومی کرده سپس تصمیمگیری کنند. در این میان، اما وقتی شناخت کافی از کاندیداها ندارند به صراحت میگویند، صلاحیت فرد برای ما احراز نشده است، اما نمیگویند، کاندیداهای انتخابات را رد صلاحیت کردهایم. صلاحیت فرد وقتی احراز نمیشود که شما شناخت نداشته باشید. این مساله نشانه عدم شناخت قانون است. شما نمیتوانید بگویید که من قوانین را میدانم ولی سعی میکنم به شناخت خود عمل کنم. در این صورت هرج و مرج و شکاف عمیق میان آحاد جامعه به وجود میآید. اما اگر قرار باشد که در روی همین پاشنه بچرخد، راهبرد اصلاحطلبان دعوت به مشارکت نخواهد بود. این رویکرد البته به معنی تحریم نیست؛ چون معتقدیم که تحریم انتخابات درنهایت به زیان جامعه است. اما اصل حرف اصلاحطلبان این است که اگر تغییری در رد صلاحیتها انجام نشود، لیستی ارایه نمیدهند. صدای اصلاحطلبان مبنی بر اینکه حفظ کشور و تمامیت ارضی و یکپارچگی کشور واجب است همواره رسا بوده، هست و خواهد بود؛ بنابراین همه ما برای تعیین سرنوشت کشور باید در تمامی فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مشارکت کنیم. پیچیدگی این ماجرا، اما این است که اصلاحطلبان در شرایط کنونی عملا مهرهای ندارند که در این بازی انتخابات ایفای نقش کند. به بیان دقیقتر وقتی اصلاحطلبان در رقابت انتخاباتی پیشرو، کاندیدایی ندارند عملا نمیتوانند لیستی ارایه کنند و از شهروندان بخواهند با اتکا به این فهرست انتخاباتی به کاندیداهای مورد نظرشان رای دهند. پس شاید در شرایط کنونی تنها کاری که از جریان اصلاحات ساخته است، تلاش برای گرفتن تایید صلاحیت کاندیدای اصلاحطلب و انتظار تا زمان اعلام نتایج نهایی از سوی شورای نگهبان است. باید منتظر ماند و دید.