به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه سیزدهم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که حضور رهبر انقلاب در مرقد مطهر امام خمینی، همزمان با آغاز چهل و یکمین دهه فجر پیروزی انقلاب اسلامی همراه با تیترها و تصاویری مرتبط با نشست خبری کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان و بازگشت ۲۰۰۰ نفر به چرخه انتخابات مجلس در تجدید نظر شورای نگهبان در بررسی صلاحیت کاندیداها در صفحات نخست روزنامهها برجسته شده است.
روزنامه اعتماد که تصویر سخنگوی شورای نگهبان را در نیم صفحه نخست امروز خود قرار داده، عنوان تفسیر شماست قبول نداریم! را تیتر کرده و در زیر آن نوشت: از سخنگوی شورای نگهبان پرسیده شد: «آیا از روحانی شکایت میکنید؟ کدخدایی پاسخ داد: بیش از این بین ما و دولت را شکرآب نکنید. سرمقاله امروز اعتماد را جمال میرصادقی با عنوان پاسخگویی اقناعی نوشته است.
روزنامه کیهان با درج عنوان تأیید صلاحیت ۲۰۰۰ نامزد دیگر رقابت ۲۴ نامزد برای هر کرسی در نیم صفحه نخست خود ضمن استقبال از این خبر آن را تیتر یک کرد. این روزنامه همچنین مطلبی با عنوان فرعون قرن بیستم! را به قلم حسین شریعتمداری منتشر کرده است.
روزنامه شرق با چاپ تصویر علی مطهری و محمود صادقی در مرکز نیم صفحه نخست خود، عنوان رد صلاحیت در وقت اضافه را تیتر یک کرد. سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان پخش علنی دادگاه مفسدان اقتصادی را نعمت احمدی نوشته است.
روزنامه جوان نیز بازگشت دو هزار نامزد به رقابت انتخابات مجلس یازدهم را تیتر یک کرده و در بالای تصویر اقامه نماز رهبر معظم انقلاب در مرقد امام راحل قرار داده است. این روزنامه در گزارشی ویژه با عنوان کارنامه ندارند ژست اپوزیسیون میگیرند مطلبی را در نقد اصلاح طلبان منتشر کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
حسین میرمحمد صادقی حقوقدان و استاد حقوق در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد با عنوان پاسخگویی اقناعی نوشت: عملکرد سخنگویان نهادهای مختلف باید به گونهای باشد که هم توانایی اقناع افکار عمومی و پاسخ به ابهامات مطرح شده در میان عموم جامعه را داشته باشد و هم اینکه به ابهامات موجود دامن نزند؛ بدین معنا که اظهارات سخنگو نباید به گونهای باشد که انگشت اتهام را به سمت افراد دیگر بلند کرده و به ابهامات موجود دامن بزند. با این حال، نمیتوان به برخی نواقص موجود در قانون انتخابات و نقش این موارد در عدم اقناع افکار عمومی اشاره نکرد؛ از این روی، به عقیده بنده لازم است که در قانون انتخابات به سمت ایجاد شفافیت در مصادیق گام برداریم. در بررسی قانون انتخابات شاهدیم مواردی، چون «عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام» و «عدم التزام عملی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران» تعاریف مشخص و روشنی ندارند. حال آنکه ایرادی ندارد این موارد یا موارد مشابه به صورت دقیق مشخص شود تا دلایل رد یا عدم احراز صلاحیت افراد و کاندیداهای ثبتنامکننده برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی به روشنی اعلام شود. اگر در قانونگذاری به سمت ایجاد تعاریف و مصادیق روشن و مشخص حرکت نکنیم و شرایط به شکل کنونی ادامه یابد، به فرض آنکه حسننیتی در اقدامات صورت گرفته از سوی نهادهای مربوطه همچون شورای نگهبان وجود داشته باشد، بازهم امکان اقناع افکار عمومی فراهم نخواهد شد؛ چراکه مصادیق و تعاریف روشنی از اساس وجود ندارد که جامعه بتواند آن را لمس و درک کند. در این میان و کنار ایجاد مصادیق دقیق برای رد یا عدم احراز صلاحیت کاندیداها، لازم است به برخی موارد نظیر تحقیقات محلی نیز رسیدگی شود. به عقیده من لازم نیست این مساله به شکل کنونی آن ادامه پیدا کند.
شرایط کنونی به گونهای است که فارغ از آنکه فرد ثبتنامکننده در انتخابات مجلس شورای اسلامی کیست، فردی را برای تحقیق از محل زندگی یا کسب و کار او میفرستند؛ حال آنکه ممکن است فرد ثبتنامکننده فردی صاحبنام و مشهور باشد که نیازی به فرستادن جوانی تازهکار به محل زندگی او و تحقیق از آشنایانش نباشد. همین روند سبب شده تا برخی افراد صاحبنام از حضور در انتخابات پرهیز کنند.
با این حال نمیتوان بهطور کلی مساله تحقیقات محلی را رد یا تایید کرد؛ بنابراین لازم است راهکاری میانه در پیش گرفت. به گونهای که برای افرادی که سابقه چندانی از آنان در دسترس نیست، میتوان از شیوه تحقیقات محلی استفاده کرد و اتفاقا به نتایج خوبی هم رسید ولی لزومی برای تکرار این رویه در قبال چهرههای صاحبنام سیاست ایران وجود ندارد.
بدینترتیب کنار پاسخگویی صحیح، کامل و جامع سخنگویان نهادهای مختلف، ارایه و تدوین تعریفی دقیق و مصداقی از تعاریف حقوقی مربوط به بحث رد یا عدم احراز صلاحیت ثبتنامکنندگان در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز ضرورت دارد؛ چنانکه تغییر برخی رویههای فعلی نیز امری ضروری و غیرقابل انکار به نظر میرسد.
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی طی یادداشتی با عنوان چه چیزی جمهوریت نظام را تهدید میکند در شماره امروز روزنامه ایران نوشت: در آستانه پایان چهل و یکمین سال استقرار جمهوری اسلامی و همزمان با برگزاری یازدهمین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی فرصتی فراهم شده که همه فعالان سیاسی در داخل و خارج کشور بار دیگر به واژههای انتخابات، جمهوریت، نقش مردم و... بپردازند. شاید صریحتر از همه مدیران کشور در این سالها، اظهارات آقای روحانی در هفته گذشته بود که خطر اضمحلال جمهوریت نظام را گوشزد کرد و به بهانه رد صلاحیتهای شورای نگهبان که حالا دیگر رفتاری معمول از این نهاد در هر انتخاباتی شده به ضرورت حفاظت از «جمهوریت» جمهوری اسلامی در کنار اسلامیت پرداخت. بدون اینکه بخواهیم در انگیزههای سیاسی این اظهارات غور کنیم و یادآوری کنیم که گوینده محترم در طول سالهای انقلاب و حتی در دوره ریاست جمهوری خود چقدر به لوازم «جمهوریت» و عنایت به مردم و خواستهای آنها پرداخته، اما اینکه واقعاً تضعیف «جمهوریت» خطری جدی برای نظام است، هشدار درست و بجایی است، ولی چه عواملی در این خطر واقعاً مؤثر است؟ چند مورد را تیتروار میشود اشاره کرد؛
۱- حتماً مهمترین عامل، عدم کارایی منتخبین مردم است یا خدای ناکرده فساد و خلاف به وفور در افراد و سیستم. حتماً بیشترین ناامیدی مردم از انتخابات را همین امر رقم میزند. انتخاباتی که همیشه با وعده تغییر شرایط شروع میشود و مردم را به امید حل مشکلات پای صندوق میکشاند. ولی بعد یک دوره یا حتی بیشتر مردم شاهد گشایشی که نیستند هیچ، احیاناً وضعیت زندگی برایشان سختتر هم شده است.
۲- صرفنظر از کارآمدی اگر به هر دلیل دیگر فشارهای اقتصادی و اجتماعی روی زندگی اقشار مختلف آوار شود و از طرفی شدیدترین تبلیغات داخلی و خارجی روح و روان مردم را نشانهگیری کند و به جای امید به آینده بذر یأس و افسردگی را بارور کند چه انگیزهای برای حضور مردم و تقویت جمهوریت باقی میماند؟ به جرأت میتوان ادعا کرد این روزها بیش از هر دوره دیگری این فضای ذهنی و فکری بخشهای وسیعی از جامعه را فرا گرفته است.
۳- تلاش و تصریح آشکار رقبای سیاسی به ناکارآمدی انتخابات در کشور هم عامل دیگر تضعیف جمهوریت است. عدهای به اسم انقلابیگری همه ضعفها و مشکلات را محصول انتخاب مردم میدانند و از تریبونهای رسمی تصریح و تبلیغ میکنند برای اینکه بگویند اینها را درست انتخاب نکردهاند و باید ما را انتخاب میکردند که همه چیز گل و بلبل میشد. غافل از اینکه این رویکرد بیش از آنکه به نفع آنها در انتخابات باشد، عامل رویگردانی و بیرغبتی در کلیت انتخابات میشود (چرا که خوشبختانه تجربه آن دورههای گل و بلبل هم هنوز در خاطره و زندگی مردم حضور دارد)؛ و عدهای به اسم اصلاحات و یا اعتدال یا حتی اپوزیسیون (چه در داخل و چه در خارج) به عنوان انتقاد از برخی اشکالات ساختاری این زمینه را القا میکنند که هر که را هم انتخاب کنید تأثیری در امور کشور ندارد و دیدهاید که در بهترین دورههای مجلس یا ریاست جمهوری هم اداره کشور بر محوریت مدار ثابتی است که فارغ از انتخاب چپ و راست است... و در کنار هر دوی اینها عملکرد دستگاههای نظارتی است که به نوعی رد صلاحیتهای بیمورد یا بدون توضیح وسیله ناامیدی از حضور در صحنه انتخابات فراهم میکند.
۴- و بالاخره رواج و رسمیت یافتن توهینهای وقیح به منتخبین مردم و از جمله رئیس جمهوری با رکیکترین کلمات و واژهها به اسم اسلام و انقلاب و دلسوزی برای مردم و نظام در حالی که دم خروس اقتدارگرایی و مخالفت با اصل جمهوریت نظام از زیر ردای همه اینها بیرون زده و دیگر حتی داعیهای بر مخفی کردن آن هم ندارند.
مردم حق دارند فکر کنند منتخبی که با تأیید بالاترین نهاد نظارتی نظام و با این همه آرا و این همه تلاش برای برگزیدن با حضور بیش از ۴۰ میلیون رأی رئیس جمهوری شده ناگهان به ادعای مخالفان آدمی با این صفات و ویژگیهای منفی از آب درمیآید که حتی در مردم عادی کوچه و بازار هم کمتر میتوان مثل آن را سراغ داشت به چه کار میآید و چرا باید در برگزیدن او این همه دردسر و جنجال و نزاع و رقابت را قلم بزنیم؟
محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی که در شماره امروز روزنامه وطن امروز با عنوان تشریفات رئیسجمهور! منتشر شده نوشت: صحبتهای آقای روحانی در جلسه استانداران در واقع سخنرانی یک رئیس حزب و یک فعال سیاسی بود. این نشست در وزارت کشور برگزار شد و مخاطبان آن را استانداران و فرمانداران تشکیل میدادند. در واقع این خطای رئیسجمهور است که کار اجرا را با کار حزبی و گروهی یکی کرد. مطالبی که آقای رئیسجمهور در نقد عملکرد شورای نگهبان مطرح کرد از نظر افکار عمومی پذیرفته نیست؛ شورای نگهبان یک رکن جمهوری اسلامی است که وظیفه اصلی آن صیانت از جمهوریت و اسلامیت نظام است. شورای نگهبان وظیفه دارد از ورود عناصر نااهل به مجلس قانونگذاری جلوگیری کند. رئیسجمهور بدون دلیل، کارکرد شورای نگهبان را که مبتنی بر اظهارنظر نهادهای نظارتی مثل قوه قضائیه و وزارت اطلاعات است مورد نقد انحرافی و ناوارد قرار داد. میتوان گفت: این کار رئیسجمهور دخالت در وظایف ذاتی این رکن از ارکان نظام و نیز طرفداری دولت از یک جریان یا گروه خاص است. دولت در انتخابات مجری است و «مجری باید بیطرف باشد»، اما رئیسجمهور با این حرفها نشان داد نهتنها بیطرف نیست، بلکه قصد اخلال در وظایف ذاتی یک رکن از ارکان نظام را دارد.
متأسفانه دولت با آغوش باز به سمت مذاکره با آمریکا میرود، در حالی که این کشور دشمن ماست و یک ماه نیست سپهبد سلیمانی را که سردار مبارزه با تروریسم بود به شهادت رسانده است. با وجود اینکه رهبر حکیم انقلاب هم در نماز جمعه تهران فرمودند: مذاکره با آمریکا را رد میکنیم، اما رئیس دستگاه دیپلماسی دولت میگوید حاضریم با آمریکا مذاکره کنیم. این سخنان خشم و نفرت مردم را برانگیخت.
دولت اشتیاق به گفتگو با غرب دارد، اما سوال این است: چرا آقای روحانی به عنوان یک حقوقدان نمیتواند با ۶ حقوقدان برجسته شورای نگهبان به گفتگو بپردازد؟
آقای روحانی که یک روحانی است، چرا با ۶ فقیه برجسته حوزه علمیه که منصوب حضرت امام و رهبر انقلاب در شورای نگهبان هستند گفتگو نمیکند؟ کسی که با ادعای دیپلمات بودن و حرفهای بودن نمیتواند با ۶ حقوقدان و ۶ فقیه شورای نگهبان گفتگو کند، چه ادعایی دارد؟! وقتی صادق زیباکلام از طرفداران دولت عنوان میکند آقای روحانی حتی به یک وعده خود هم عمل نکرد، پس میتوان گفت: رئیسجمهور برای انحراف افکار عمومی اینگونه سخنانی را مطرح میکند، اما این سخنان در شأن رئیس قوه مجریه نیست. قانون برای انتخابشوندگان در هر انتخاباتی شرایطی را در نظر گرفته که این شرایط شامل تحصیلات، سن و اعتقادات دینی و سیاسی است و کسانی که این شرایط را ندارند، حذف خواهند شد، اما معنای این کار انتصاب نیست که رئیسجمهور حرف از «انتخابات تشریفاتی» میزند. در همه جای دنیا انتخابشوندگان باید شرایطی را داشته باشند و کسانی که شامل این شرایط نباشند حذف خواهند شد. اگر این اقدام از نظر آقای روحانی به معنای انتصاب است پس باید گفت: هیچ دموکراسیای در جهان وجود ندارد، چون به هر حال گروهی حائز شرایط نمیشوند. نمایندهای که انتخاب میشود باید در مجلس سوگند بخورد که «ملتزم به اسلام و مبانی جمهوری اسلامی ایران هست». وقتی کسی این شرایط را نداشته باشد، علیه نظام حرف زده و اهل فتنه باشد یا بر اساس گزارش وزارت اطلاعات با دشمن در ارتباط باشد، شورای نگهبان طبعاً باید صلاحیت آن فرد را رد کند و چنین اقدامی نباید مورد گلایه رئیسجمهور باشد. آقای روحانی نباید از ورود عدهای نااهل به مجلس استقبال کند؛ باید از اجرای قانون حمایت کند، اما رئیسجمهور انحراف افکار مردم برای داوری درباره کارنامه خود را بهانه این گونه سخنان کرده است. در واقع رئیسجمهور به تشویش اذهان عمومی پرداخته است و طرح این دیدگاههای غیرمنصفانه توهین به شعور مردم است. رئیسجمهور باید بداند با «بصیرترین مردم» روبه رو است. دنیا دید که مردم در بدرقه و تکریم سردار شهید سلیمانی چه کردند، مردم خادمان خود را میشناسند؛ همانطور که بهانهجویانی که وعده دادند و عمل نکردند را هم میشناسند.