به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه پانزدهم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که سفر مسئول سیاست خارجی اروپا به ایران و دیدارهایش با ظریف و روحانی از یک سو و تحلیل روزنامهها از آورده های سفر بورل در صفحات نخست روزنامه ها برجسته شده است.
روزنامه ها با عناوینی همچون دیالکتیک در تهران (جهان صنعت)، نماینده اتحادیه متاسف هستیم (آفتاب یزد)، پیام ایران به مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: از شعار بکاهید بر عمل بیفزایید (اعتماد) و ابراز تاسف اروپا از نقض تعهداتش در برجام (شهروند) این موضوع را در صفحات نخست خود برجسته کرده اند.
ماجرای انتشار فایل مربوط به گفت و گوی یک خلبان درباره انفجار هواپیمای اوکراینی و حضور ظریف در دانشگاه دافوس از دیگر محورهایی است که در شماره امروز روزنامهها برجسته شده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
حمیدرضا آصفی، سخنگوی پیشین وزارت خارجه طی یادداشتی با عنوان پرسشهایی که آقای بورل باید پاسخ دهد در روزنامه ایران نوشت: آقای جوزف بورل، مسئول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا از مهرماه به جای خانم فدریکا موگرینی در این سمت ایفای وظیفه میکند. خانم موگرینی عملکردی محتاطانه و البته مستقل داشت و سعی میکرد حتیالمقدور حساسیتهای جمهوری اسلامی ایران را در موضعگیری در نظر گیرد. آقای بورل پیشتر وزیر خارجه اسپانیا بود. جمهوری اسلامی ایران یک بار چنین شرایطی را تجربه کرده بود وقتی خاویر سولانا، وزیر خارجه وقت اسپانیا در همین سمت ایفای وظیفه کرد. هر دوی آنها مخالفتهایی با دولت امریکا داشتند. بورل نیز در مقام وزیر خارجه اسپانیا مخالفتهای متعددی با مواضع دولت امریکا و شخص ترامپ و حمایت از برجام نشان داده است. باید دید او در این جایگاه میتواند استقلال قبلی خود را حفظ کند یا با سیاست محتاطانه، عملاً در خدمت کاخ سفید قرار میگیرد. حضور بورل در ایران مغتنم است. حتی اگر هیچ حرف و طرحی نداشته باشد. وی میتواند از دیدگاههای روشن جمهوری اسلامی ایران آگاه شود و فضای داخل را فارغ از تبلیغات خارجی از نزدیک لمس کند. اتحادیه اروپا نشان داده است که فقط برجام را بدون هزینه میخواهد یا به تعبیری هزینه آن را از کیسه جمهوری اسلامی بدهد.
اتحادیه اروپا پس از خروج امریکا نتوانست حتی حداقلها را حفظ کرده و موجب حفظ برجام شود. توافقی که اکنون در زندگی نباتی خود به سر میبرد. سازوکار مالی یا «اینستکس» که حتی تأمین کننده حداقل منافع ایران هم نبود در شرایط، اما و اگر به سر میبرد. گامهایی که ایران بر اساس بند ۳۶ توافق برجام برداشته است موجب نگرانی اروپا شده است و شاید یکی از دلایل سفر آقای بورل، همین موضوع باشد. اتحادیه اروپا بهتر است قبل از اینکه با ایران وارد مذاکره شود به جمعبندی واحد در میان اعضای خود برسد. دولتمردان انگلیسی از طرح ترامپ برای جایگزینی برجام نام میبرند، پاریس ساز دیگری درخصوص فعالیتهای منطقهای ایران میزند و آلمان نیز به اقتضای زمان و شرایط اتخاذ مواضع میکند. چنانچه ایران بعد از ۱۴ سال مذاکره به دنبال جایگزینی برجام با طرحهایی مانند آنچه طرف انگلیسی میگوید، باشد اساساً به اروپا نیازی ندارد. باید از لندن پرسید آیا به عنوان یک عضو اتحادیه که دیگر عضو آن نیست سخن میگوید یا به عنوان یکی از سه کشور اروپایی؟ لندن باید در این خصوص شفافسازی کند. روشن است که ایران نمیتواند هر لحظه با تذبذب سیاسی کشورهای طرف گفتگو هماهنگ و دم ساز شود. سؤالات زیادی مطرح است که آقای بورل باید به آنها پاسخ بگوید.
۱- آیا اتحادیه اروپا اراده آن را دارد که برای حفظ برجام به مسئولیتهای خود عمل کند؟ و خلأ خروج امریکا از این توافق را جبران نماید؟
۲- اروپاییها در مقابل کوتاهیهای خود و شرایط سختی که از این رهگذر برای ایران به وجود آمده است، چه اقدامات جبرانی را در دستور کار قرار میدهند؟
۳- آیا کشورهای اروپایی قادر خواهند بود یک موضع واحد شفاف و مسئولانه در قبال این توافق اتخاذ نمایند؟
۴- میزان توان و پایداری اروپا در مقابل زیاده خواهیهای امریکا چه اندازه است و جمهوری اسلامی ایران چه انتظاراتی باید داشته باشد؟
پس از پاسخ به این پرسشها است که میتوان درخصوص سایر مسائل به گفتگو نشست. اروپا میداند استفاده از مکانیسم ماشه نه محمل حقوقی و قانونی دارد و نه مؤثر و بازدارنده است. روشن است توسل به این حربه که البته طرف اروپایی هنوز آن را اجرایی نکرده است، اقدامات متناسب جمهوری اسلامی را به دنبال خواهد داشت. درباره موضوعات متعدد منطقهای، نگرانی و علائق مشترکی میان ایران و اروپا وجود دارد و متأسفانه اروپا جایگاه خود را تا حدود زیادی تنزل داده است. ایران برای تبادل نظر و اتخاذ راهکارهای مناسب در همه مسائل منطقهای و فرامنطقهای نیازمند شریکی قابل اعتماد، قدرتمند و مستقل است، اما اروپا نشان داده فاقد این ویژگیها است و تقریباً در دو سال گذشته به اتلاف وقت و نشان دادن سراب اکتفا کرده است. باعث خوشحالی خواهد بود که آقای بورل بر این فرضیهها در مذاکرات خود در تهران خط بطلان بکشد.
عباس عبدی روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه شهروند با عنوان تبعات انتشار یک فایل صوتی به موضوع انتشار فایل صوتی مربوط به گفت و گوی خلبان یک هواپیما درباره انفجار هواپیمای اوکراینی پرداخت و نوشت: نواری که از گفتوگوی یک خلبان خطوط هوایی آسمان با برج مراقبت و از سوی دولت اوکراین منتشر شده است، باب تازهای را درباره مسئولیت سازمان هواپیمایی کشوری در جریان سقوط هواپیمای اوکراینی گشوده است. خبر وجود چنین نوار گفتوگویی در همان زمان نیز منتشر شده بود. مدیریت سوانح هوایی کشور در واکنش به انتشار این نوار به دو مسأله اشاره و یادآوری کرده است: «تیم بازرسی فنی سقوط هواپیمای اوکراینی در اقدامی عجیب، فایل صوتی محرمانه مکالمه خلبان یکی از پروازهای همزمان با پرواز هواپیمای اوکراینی را منتشر کرد. این فایل صوتی مربوط به مکالمه خلبان یک پرواز داخلی هواپیمایی آسمان است که همزمان با پرواز اوکراینی در حال انجام بوده است. اقدام تیم فنی اوکراینی در انتشار این فایل محرمانه نقض قانون است و بر ادامه همکاری ایران با اوکراین در این پرونده تأثیر خواهد گذاشت. این فایل از مجموعه اسنادی است که در تیم مشترک بررسی سانحه هوایی در اختیار گروه کارشناسان اوکراینی قرار گرفته است.»
نکته اول این است که ادعای مقام مزبور درباره غیرمجازبودن انتشار این نوار به علت محرمانهبودن این گفتگو خلاف واقع است؛ محتوای محرمانه نمیتواند مانع انتشار چنین اسنادی شود. اینکه مسئولان مربوط مهر محرمانه به یک سند بزنند، موجب سلب حقوق دیگران در استفاده از آن سند نمیشود. هنگامی که تعدادی از مردم به دلیل اقدامی اشتباه کشته شدهاند، طبعا حق بازماندگان است که طالب حقیقت باشند. حتی اسناد به کلی سرّی نیز نمیتواند این حق را زایل کند؛ چه رسد به یک گفتوگوی عادی. متأسفانه باید گفت که شرایط به گونهای است که خلبان مزبور و برج مراقبت جرأت نکردهاند که مفاد این گفتگو را منتشر کنند در حالی که وظیفه انسانی آنها حکم میکرد که این کار را انجام دهند و از مصونیت قانونی نیز بهرهمند باشند. بهعلاوه به طور قطع و یقین و برحسب اطلاع کسانی بودند که از این گفتگو خبر داشتهاند، ولی به هر دلیل جرأت نکردهاند آن را منتشر کنند و این وضعیت به ضرر جامعه شده است.
مهمتر از همه اینکه مسئولان هواپیمایی کشوری و حداقل مسئول حوادث هوایی و برج مراقبت و فرودگاه و آن خلبان هواپیمایی آسمان و رئیس شرکت آسمان و... به طور طبیعی از ماجرا اطلاع داشتهاند. پس چگونه میشود که آن را به مقامات بالاتر خود اطلاع نداده باشند و حتی رئیس هواپیمایی کشوری بارها و بارها در مصاحبهها برخورد موشک را به طور قاطع نیز رد کند؟
جالبتر از همه اینکه اگر این نوار جزو مجموعه مستنداتی است که دستاندرکاران صنعت هوایی تحویل دولت اوکراین دادهاند، چرا تا کنون پاسخ این پرسش بدیهی را ندادهاند که اگر این گفتگو وجود داشته چرا تا سه روز انکار میکردید؟ آیا مفاد آن به مقامات هواپیمایی منتقل نشده بود یا شده بود؟ اگر شده بود چرا انکار میکردید؟ و اگر نشده بود که یک فاجعه مدیریتی است که به مراتب بدتر از پنهانکاری است.
علی علوی طی یادداشتی با عنوان تحلیل ظریف از رابطه انتخابات و تحریمها در شماره امروز روزنامه جوان نوشت: به نظر میرسد چرخش دیدگاه مسئولان حتی در متولیان سیاست خارجی کشور به سمت کنشهای سیاسی و اجتماعی داخل، امری است که باید به فال نیک گرفت و چنانچه وزیر امور خارجه ایران به اهمیت پیامی که انتخابات پیش رو به امریکا میدهد، اشاره کند، باید ابعاد این سخن با اهمیت را مورد توجه قرار داد: «ما باید بپذیریم همان طور که حضرت امام گفتند، ولی نعمت ما مردم هستند. مردم تکلیف خود را میدانند و حضور دارند و قدرشناسی خود را در تشییع سردار سلیمانی نشان دادند و اطمینان دارم در انتخابات با حضور گسترده که انشاءالله زمینهاش هم فراهم شود، حتماً میتوانند تعیین کنند که امریکا مجبور است سیاست حداکثریاش را کنار بگذارد و بپذیرد ترامپ شکست خورده، تحریمها را کنار بگذارد، خسارات ایران را جبران کند و به ۱+۵ بازگردد.»
این سخنان دکتر ظریف در حاشیه سخنرانی در دافوس (دانشکده افسری و ستاد ارتش) با خبرنگاران در میان گذاشته شد. وزیر امور خارجه در همین گفتگو با تبیین رفتار اروپاییها و امریکاییها در عمل به تعهداتشان نشان میدهد که آخرین امیدهای خود را به غرب از دست داده است و هیچ حسن نیتی در امریکا و اروپا مقابل ایران نمیبیند: «این اقدام (اولین انتقال مالی با سوئیس برای خرید دارو) نشانه حسن نیت امریکا نیست، حتی نشانه آن نیست که ایالات متحده کوچکترین اقدامی در راستای اجرای تعهدش بر مبنای دستور موقتی دیوان دادگستری بینالمللی انجام داده باشد چه رسد به اجرای تعهداتش طبق برجام. این کانال حتی کمتر از اجرای دستور دیوان بینالمللی دادگستری است که به امریکا دستور داد حق ندارد از ورود غذا و دارو به ایران ممانعت کند. سیاست امریکا کماکان سیاست فشار به مردم ایران است. سیاست محروم کردن مردم از منابع مالی برای پرداخت هزینههای غذا و دارو و محدود کردن روشهای استفاده از منابع مالی. دولت سوئیس تلاش کرد ما از تلاش آنها قدردانی میکنیم، اما این یک اقدام بسیار کوچک است. این نشانه حسن نیت امریکا نیست.»
شاید برخی بر این تحلیل دکتر ظریف خرده بگیرند که انتظار از امریکا برای منفعل شدن مقابل «حضور گسترده مردم در انتخابات مجلس یازدهم»، انتظاری زیاد از حد است و چه آن زمان که از امریکا «انتظار تضمین رأی» داشتیم و چه اکنون که از امریکا «انتظار بازگشت به ۱+۵ و لغو تحریمها و سرعقل آمدن پس از انتخابات ایران» را داریم، امریکا را درست نشناختهایم، اما به نظر میرسد مقایسه این دو معالفارق است و هر عمل امریکا مقابل ایران، واکنشی است به تحلیلی که آنها از «اتحاد ملت ایران» و «پای کار نظام بودن ملت ایران» دارند. این حقیقت پیش از این در سخنان فعالان جناحهای مختلف سیاسی کشور و شخصیتهای دولتی و حکومتی منعکس بوده است، چنانکه روحانی، رئیسجمهور چندین بار تأکید کرده است که خروج امریکا از برجام پس از برداشتی بود که آنها از اغتشاشات دی ۹۶ داشتند و به تأثیر فشار حداکثری به ادامه نارضایتی و تغییر سرنوشت کشور امید بستند.
فعالان دو جناح نیز همواره برآیند کنشگری امریکا در سیاست خارجیاش درباره ایران را به چند و، چون حوادث و وقایع سیاسی و اجتماعی داخلی ایران پیوند میزنند.
به نظر میرسد حضور کمیسیونر سیاست خارجی اروپا در ایران و ملاقات دیشب او با ظریف و روحانی و تأکید رقبای انتخاباتی امریکا بر بازگشت به برجام، پیامد وحدت و همدلی این روزهای مردم که ثمره خونهای ریخته شده مقاومت بود، باشد. اروپا و غرب از یکدستی و یکدلی در داخل ایران به این جمعبندی میرسند که امکان انتظار از فشار حداکثری برای تسلیم شدن ایران، بیهودهتر به نظر خواهد آمد.
پیام دکتر ظریف از تحلیلی که درباره رابطه انتخابات و تحریمها ارائه داد، این است که ما با آنچه در داخل کشور و در سیاست داخلی بر عهده میگیریم، بهتر از هر فعل و انفعال دیگری میتوانیم مسیر سرنوشت خودمان را تعیین کنیم.
امریکا مترصد ماست و تحلیل انتخابات پیش روی ایران آنچنان که از مقالات و سخنرانی تحلیلگران امریکایی خوانده و شنیده میشود، مشغله اصلی آنان برای جمعبندی و تصمیمگیری آتی درباره مواجهه با «ملت بزرگ ایران» است.