عامل شهادت مأمور ضربت سر کلانتری چهارم پلیس آگاهی در بازجوییها مدعی شد، صدایی مرموز او را وادار به فرار کرده است.
به گزارش ایران، شامگاه پنجشنبه گذشته مأموران ضربت سر کلانتری چهارم، به راننده پرایدی مشکوک شدند و به او دستور ایست دادند اما راننده پا به فرار گذاشت بدین ترتیب تعقیب و گریز آغاز شد و متهم وقتی به چراغ قرمز رسید دنده عقب به طرف موتورسیکلت مأموران رفت و آنها را زیر گرفت؛ در این حادثه یکی از مأموران به نام حامد ضابطی شهید و ستوان یکم محسن حسینی نیز مجروح شد.
راننده فراری نیز لحظاتی بعد از این تصادف توسط مأموران گروه ضربت سر کلانتری چهارم بازداشت شد. متهم جوان صبح روز گذشته برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی پایتخت منتقل شد. او در تحقیقات به فرار مرگبار اعتراف کرد.
با اعتراف متهم جوان، او به دستور بازپرس ساسان غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت در اختیار کارآگاهان دهم اداره آگاهی قرار گرفت. از سویی خانواده شهید حامد ضابط نیز خواهان قصاص قاتل پسرشان شدند. ظهر دیروز صحنه قتل گروهبان یکم حامد ضابط با حضور بازپرس جنایی و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی از سوی متهم بازسازی و تشریح شد.
گفتوگو با متهم
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
آن شب مواد کشیده بودم و حال خوبی نداشتم. از طرفی وسایل مصرف مواد هم با خودم بود. زمانی که مأموران گشت را دیدم، صدایی به من دستور داد که فرار کنم. خودم هم میترسیدم که اگر پلیس مرا بازداشت کند به خاطر وسایل مواد مخدری که همراهم است برایم دردسر به وجود بیاید. من چندین بار زندان رفتهام و طعم تلخ حبس را کشیدهام، نمیخواستم از دخترم دور باشم.صحبت که به اینجا رسید، متهم جوان شروع به گریه کرد و ادامه داد: دختری 13 ساله دارم که همه زندگیم است و نمیتوانم او را نبینم.
خانوادهات نمیدانند دستگیر شدهای؟
ما ساکن یکی از شهرهای شمالی کشور هستیم و با خودرو مسافرکشی میکنم تصور میکنند که مشغول مسافرکشی هستم و به همین دلیل است که به خانه نرفتهام.
چه شد که با مأموران تصادف کردی؟
آن شب من از شهر محل زندگیام سه مسافر آورده بودم و در شرق تهران آنها را پیاده کردم. وقتی پیاده شدند حشیش و شیشه کشیدم تا خوابم بپرد و بتوانم دوباره راهی شمال شوم. همان لحظه بود که دو موتورسیکلت گشت پلیس به من مشکوک شدند و دستور ایست دادند. اما صدایی مرموز به من گفت فرار کن.
متوجه شدی که مأموران را زیر گرفتی؟
متوجه شدم اما فکرش را نمیکردم که اتفاقی برای آنها رخ داده باشد. بعد از آن وارد یک خیابان شدم که با خودروی 207 تصادف کردم و راننده خودرو و دو مأموری که سوار بر موتورسیکلت دوم بودند مرا دنبال کردند و بعد از لحظاتی هم با شلیک چند تیر هوایی و مسدود کردن راهم دستگیر شدم.
چند بار زندان رفتهای؟
6 سابقه کیفری دارم که همه آنها به خاطر حمل و نگهداری مواد مخدر بود به غیر از آخری که به خاطر سرقت 7 و نیم میلیون تومان بود. سه سال هم به خاطر این پول بازداشت شدم. من توبه کرده بودم، دور خلاف را خط کشیده بودم، پشیمانم و نمیخواستم چنین اتفاقی رخ دهد.