«عجیب، اما واقعی»؛ یعنی اینکه در عصر ارتباطات، هنوز مشخص نباشد چند نفر در سقوط بهمن در روز جمعه در کوههای تهران جان باخته اند؛ ۱۱ تن به روایت هلال احمر یا ۱۲ تن به روایت پلیس کوهستان یا تعدادی متفاوت به روایت نهادهای دیگر؟!
به گزارش «تابناک»؛ در پی بارش برف در ارتفاعات تهران در روزهای گذشته، شمار زیادی از کوهنوردان فرصت را برای فتح برف نو مناسب دانسته و پا در مسیری گذاشتند که هواشناسی در خصوص آن هشدار داده بود؛ هشداری بسیاری جدی که خیلی زود خود را نشان داد و به سقوط بهمن در برخی ارتفاعات و البته توقف تله کابین توچال منجر شد. بحرانی تمام عیار که برای رفعش عدهای دیگر مجبور به حضور در کوهستان شدند.
البته تله کابین بعد از مدتی توقف فعالیتش را از سر گرفت و خوشبختانه جمعیت حدود صد نفرهای که در ایستگاه هفت گیر افتاده بودند، ختم به خیر شد؛ هرچند در این مسیر عدهای کوهنورد مفقود شده بودند که میبایست برای نجاتشان اقدام میشد. کوهنوردانی که عمرشان به دنیا بود و در نهایت در وضع عجیبی یافت شده و به پایین منتقل شدند. فرجامی متفاوت با گروه دیگری از کوهنوردان که بهمن بر سرشان آوار شده بود.
در بهمنی که در منطقه کلکچال به وقوع پیوسته بود، ۴ کوهنورد مفقود شدند و با حضور امدادگران، دو تن از ایشان به رغم صدمات وارده، جان به در بردند و متاسفانه دو تن دیگر چشم از جهان فروبستند. اما این پایان کار نبود،چون خبر میرسید در مناطق دیگری هم بهمن سقوط کرده و عدهای مفقود شده اند. افرادی که به تاکید بسیاری از نزدیکانشان، در کوهنوردی پرسابقه و حتی حرفهای بودند، اما ساعت به ساعت بر نگرانی خانواده هایشان افزوده میشد و احتمال مرگشان پررنگتر جلوه میکرد.
یکی از نکات بسیار مهم در آن ساعات، افزایش ساعت به ساعت لیست افرادی بود که به کوه زده بودند و خبری از ایشان در دست نبود. افرادی که به واسطه خانواده شان، نام و مشخصات شان به امدادگران اطلاع داده میشد تا بلکه خبری از سلامت ایشان واصل شود و نگرانیها در خصوص شان پایان بیابد. دنیایی از التهاب و اضطراب، آن هم در ساعاتی که کار جست و جو به کندی پیش میرفت و شرایط جوی و بوران و کولاک، مانع از سرعت دادن به تفحصها میگشت.
این روند تقریبا تا ظهر دیروز ادامه داشت. تا زمانی که خبر رسید چند جسم بی جان دیگر نیز یافت شده و مجموع جان باختگان حوادث کوهستان به ۸ تن رسیده است. عددی که بعد با انتشار خبر مرگ یکی از مصدومان در بیمارستان، به روز شد و تاکید گردید که کماکان از سرنوشت دو تن اطلاعی در دست نیست. آمار و ارقامی که به ساعت نکشیده تکذیب شد و در کمال تعجب، تکذیب کننده کسی نبود، جز رئیس سازمان مدیریت بحران کشور.
«برابر آمارهای رسمی تاکنون چهار نفر نیز جان خود را از دست داده اند»؛ این خبری است که اسماعیل نجار در شرایطی بیانش میکرد که رسانه ملی آمار جان باختگان این حوادث را ۱۰ تن ذکر میکرد و هلال احمر تاکید داشت که ۸ تن در کوهستان و یک تن دیگر در بیمارستان جان باخته اند و مجموع جان باختگان ۹ تن است. آماری که نجار تاکید داشت، «این آمار به هیچ وجه مورد تأیید نیست و متأسفانه یکی از معضلات ما در مدیریت بحران این است که افراد و نهادهای غیرمرتبط در مورد موضوعات این چنینی اظهار نظر میکنند.»
اما واقعیت چیست؟
کریم همتی، رئیس جمعیت هلال احمر کشورمان امروز در این باره گفت: «آماری که ما اعلام کردیم، آماری نیست که از جایی گرفته باشیم، بلکه گزارش عملیات خودمان است که در قالب ۲۰ تیم عملیاتی و مجموعا با حضور یکصد امدادگر (بدون در نظر گرفتن تیمهای پشتیبانی) در کوهستان فعالیت کرده اند و شمار اجساد را انجام داده اند. نمیشود گفت که در شمارش اشتباه کرده ایم و هشت جان باخته در کوه نبوده و عدد دیگری بوده است!»
البته این عدد ساعاتی پیش بار دیر به روز رسانی شد چراکه با از سر گرفتن جست و جوها که به علت بدی آب و هوا متوقف شده بود، پیکر بی جان دو کوهنورد مفقود در منطقه دارآباد هم یافت و به پایین منتقل شد تا مجموع جان باختگان حوادث کوهستان در تهران به عدد یازده برسد. عددی که این بار هم مورد ابهام قرار گرفته چراکه فرمانده یگان کوهستان پلیس پیشگیری پایتخت در گفتگو با خبرنگاران تاکید کرده: «عملیات جست و جو در ارتفاعات پایان یافته و در مجموع پیکر ۱۲ کوهنورد پیدا شد که هویت همگی آنها هم مشخص است.»
وضعیتی سرگیجه آور و عجیب که البته تنها بخشی از ماجراست؛ آن بخشی از ماجرا که قرار است به روایت رویداد بپردازد، نه تحلیل آن و چرایی جان باختن شماری از هموطنان مان در آن، که در این بخش دوم هم ماجرا دست کمی از بخش اول ندارد؛ این را میشود از مرور اظهار نظر مسئولان در خصوص این حوادث دریافت که بخش عمده آن، شماتت افرادی است که بی توجه به هشدارها به کوهستان رفته بودند. همان فرمول همیشگی که در بسیاری از حوادث مورد استفاده قرار میگیرد!
شماتت کوهنوردان در حالی به نقطه اشتراک سخنان مسئولان تبدیل شده که میبینیم مجموعه عوامل دست اندرکار در مدیریت بحران تا این اندازه با یکدیگر ناهماهنگ هستند که حتی در آمار فوتی هم اختلافشان هویداست. مجموعههایی که تاکید دارند کوهنوردی در شرایطی که وضعیت آب و هوا مساعد نبوده و اعلام وضعیت هشدار شده، اقدام نادرستی بوده، اما توضیح نمیدهند که آیا فعالیت تله کابین در این شرایط هشدار بی اشکال بوده است؟ مسدود نکردن مسیرهای منتهی به کوهستان در شرایط هشدار چه؟
آیا قابل پذیرش است که امدادگران را به دل خطری بفرستیم که میشد از وقوعش پیشگیری کررد؟ آیا مدیریت بحران نمیتوانست پیش از وقوع بحران تدابیر پیشگیرانه را در دستور کار قرار دهد و مانع از وقوع فاجعه و ضرورت بسیج همه قوا برای رفع و رجوع غائله شود؟ مثل تدابیری که در زمان بارش برف شدید در جادههای کوهستانی اتخاذ و مسیرها مسدود میشوند یا حتی مثل ممانعت از برگزاری «سیزده به در» در ایامی که بیم گسترش شیوع ویروس کرونا میرفت؟
تدابیری پیش گیرانه که هیچ کدام اتخاذ نشدند تا در نهایت همه تقصیرها متوجه مردمی باشد که روانه کوهستان شدند و حتی تله کابین برای انتقال ایشان به ارتفاعات فعال بود. مردمی که برخی شان گرفتار بحرانی شدند که نهادهای مسئول برای مقابله با آن، به قدر ارائه یک آمار واحد هم هماهنگ نیستند، اما کسی به آنها خرده نمیگیرد و همه قصورها متوجه ایشان میشود. بحرانی که ستاد مقابله با آن در زیر مجموعه وزارت کشور فعالیت میکند و پتانسیل به کارگیری نیروی انتظامی برای پیشگیری از آن و حتی همراستا کردن نهادهای امدادرسانی در مدیریت آن را هم دارد، اما به انتشار یک خبر مبنی بر توضیح خواستن از این نهادها هم منجر نمیشود!