به گزارش تابناک، روزنامه های امروز چهارشنبه هفدهم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شدند که محرمانههای فیش حقوقی وزارت نفت، دیدار رئیس جمهور با دانشجویان به مناسبت شانزدهم آذر، ضرر۳ میلیارد دلاری ایرانی ها در ترکیه و ماجرای عنابستانی و سرباز راهور در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
صادق غفوریان طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با تیتر حال «جامعه ایرانی» چگونه است؟ نوشت: به طور قطع همه ما کم یا زیاد این تلاطم و التهاب را تجربه می کنیم با این امید و آرزو که این مسائل، کاستی ها و مشکلات سرانجام یک روز برطرف خواهد شد. با طرح این مقدمه اکنون یک پرسش مطرح است که در شرایط حاضر، حال «جامعه ایرانی» چگونه است؟ آیا می توان، «امید» و نشاط را در چهره این جامعه به ویژه طبقات جوان دید؟برای بررسی این موضوع، اگر تبلور امید و «حال خوب» را در ساحت «زندگی» تعریف کنیم و نخواهیم در این باره «روی هوا» حرفی بر زبان رانده باشیم، خوب است که به نتایج نظرسنجی یک مرکز معتبر رجوع کنیم. مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) دیروز شانزدهم آذر نتایج جدیدترین نظرسنجی خود با همین موضوع را منتشر کرد. این مرکز در سوال خود از مخاطبان پرسیده است: «شرایط زندگی خود را چگونه ارزیابی می کنید؟ اگر صفر به معنای بدترین شرایط و ۱۰ به معنای بهترین شرایط باشد، شما چه نمره ای به وضعیت زندگی خود می دهید؟»
نتایج این نظرسنجی اعداد و ارقام قابل تاملی را پیش روی ما نهاده است که با هم مرور میکنیم؛
* ۱۹.۸ درصد به وضعیت زندگی خود نمره کمتر از ۳، ۳۷.۲ درصد نمره ۴ تا ۶ و ۴۱.۶ درصد نمره ۷ تا ۱۰ دادهاند. ۱.۴ درصد نیز به این سوال پاسخ ندادند. این نتایج نشان میدهد بیشتر از ۵۰ درصد مخاطبان این نظرسنجی علمی که به نوعی میتوان آن را به کل جامعه تعمیم داد، چندان از وضعیت زندگی خود راضی نیستند یا اگر از این سو و با اغماض بنگریم شاید بتوان گفت: «افراد بالای ۱۸ سال کشور ارزیابی متوسطی از وضعیت زندگی خود دارند.»
شاید برخی از شما بگویید، طرح این دغدغه نیاز به دلیل و مدرک ندارد، آن چه عیان است چه حاجت به بیان است. آری من هم با شما هم دیدگاهم که روحیه «امید» و نشاط، آن طور که باید در جامعه به ویژه در طبقه جوان احساس نمی شود و نمی توانیم این واقعیت و البته آسیب را کتمان و پنهان کنیم. به طور قطع هر کوششی نیز برای مخفی سازی واقعیت های جامعه، ما را از آسیب شناسی و تلاش برای رفع مشکل، دور و دورتر خواهد کرد.
اقناع نمی شویم
حال این که چرا این آسیب در سال های اخیر بیشتر متوجه جامعه ما شده است، حتما دلایل گسترده ای می توان برایش دست و پا کرد که طرحش در این مجال محدود جای نمی گیرد. اما اگر بخواهیم از میان این همه، به یک مورد که از ناحیه آن بیشترین ضربه را می خوریم اشاره کنیم، قطعا باید این گزاره را گزینش کنیم که «جامعه در برابر سیاست ها و اجرا اقناع نمیشود.»
برای این موضوع، به موارد متعددی می توان اشاره کرد، از جمله؛
*چرا دولت ها نمی توانند بر ابعاد مختلف اجتماعی نظارت موثر داشته باشند؟
* چرا نمی توان گرانی های بی حد و اندازه و کلافه کننده را کنترل کرد؟
* دلیل تدوین برخی طرح ها و قوانین که باعث اعتراض عمومی می شود، چیست؟
* چرا آن مسئول که خود مدعی شایسته سالاری است، در انتصاباتش فامیل بازی می کند؟
* علت فاصله برخی صاحبان تریبون از متن و مشکلات جامعه چیست؟
* چرا اغلب وعده های مسئولان محقق نمیشود؟
* و...
بی شک همه این موارد و انبوه نکات دیگری وجود دارد که جامعه، از آن ها آسیب دیده و می بیند اما نمی تواند دلیلش را بیابد بنابراین وقتی جامعه در برابر این مشکلات که همچون خوره به جانش افتاده، اقناع نمی شود، آیا نباید به او حق داد که امیدش کمرنگ شود؟
محمد کهندل اقتصاددان طی یادداتشی در شماره امروز ایران با عنوان تقاضای غیرواقعی، عامل افزایش قیمت ارز نوشت: روند
سالهای اخیر نشان میدهد که افزایش قیمت ارز در اقتصاد ایران ناشی از تقاضای واقعی نیست. همانطور که رئیس جمهور نیز اشاره کردند در حال حاضر در بخش واقعی اقتصاد میزان عرضه ارز از تقاضا پیشی گرفته است، بنابراین کمبودی در بازار ارز وجود ندارد که علت افزایش نرخ ارز در روزهای اخیر باشد. ناگفته پیداست برخی کشورهای نادوست، ثبات نرخ ارز در اقتصاد ایران را برنمیتابند، حتی بودجههایی را نیز برای این موضوع در نظر گرفتهاند و به دنبال نوسان و افزایش نرخ ارز در کشور ما هستند که ارتباط مستقیمی با مذاکرات دارد. البته ما هم نسبت به مذاکرات خوشبین نیستیم. مذاکرات با شروطی که ایران قائل شده با این مضمون که ما مذاکره میکنیم تا تحریمها برداشته شود، در حالی که هرگز هدف امریکا از ادامه روند مذاکرات تحقق این خواست ایران نیست بلکه آنها میخواهند حوزه برجام را به مسائل دیگر مانند برجام موشکی و برجام منطقهای بکشانند که از هیچ منظری به نفع ایران نیست بلکه امریکا از تحریم به عنوان اهرمی برای خلع سلاح ایران در منطقه استفاده میکند که هرگز منجر به بهبود شرایط اقتصادی و به تبع آن کاهش قیمت ارز نمیشود. آقای رئیس جمهور امروز اذعان داشتند دستهایی در کار است. قطعاً همینطور است، چرا که در اقتصاد وقتی عرضه از تقاضا بیشتر باشد، چرا باید قیمت افزایش پیدا کند؟ طبق آمارهای رسمی، در روز ۱۴ آذرماه، حدود ۴۵۰ میلیون دلار در سامانه نیما ارز نیمایی عرضه شده، اما فقط برای ۲۵۰ میلیون دلار آن مشتری و تقاضا وجود داشته است، با این حال چرا باید قیمت ارز نوسانی باشد؟ پس مسأله، غیرطبیعی است و رئیس جمهور به درستی به آن اشاره کردند.
همچنین مسأله تأثیرگذار دیگر در تعیین نرخ ارز علاوه بر تقاضای واقعی، تقاضا در واردات غیررسمی یا همان قاچاق است. با این توضیح که از طریق مبادی رسمی و سیستم بانکی و گشایش اعتبار رخ نمیدهد. در حالی که اگر بتوان جلوی این موضوع را گرفت، بخشی از تقاضای غیرواقعی ارز کنترل میشود.
موضوع دیگر که در کنترل بازار ارز تأثیرگذار است، تقاضا از مسیر سفتهبازی است. به عنوان مثال هماکنون به هر کارت ملی چند صد دلار یا یورو اختصاص داده میشود. در حالی که این تخصیص باید فقط شامل حال مسافران و متقاضیان واقعی باشد، در غیر این صورت به دلیل اختلاف قیمت قابل توجهی که وجود دارد، سفتهبازی همواره رونق خواهد داشت و روند بازار را متأثر میکند.
با این حال ضرورت دارد که دولت و مدیران اقتصادی کشور با دو اقدام عاجل نخست مانع واردات کالا و خدمات قاچاق شوند و پس از آن در تخصیص ارز دقت نظر کافی به خرج دهند که دست سفتهبازان از بازار ارز کوتاه شود. با این دو اقدام مدیریت ارزی به صورت فیزیکی که بیانگر میزان ارز موجود است، محقق میشود. در کنار این موضوع پیشنهاد میشود با کشورهایی که مراودات اصلی داریم و طرفهای تجاری ما هستند، با ایجاد تفاهمنامه مناسبات اقتصادی را به سمتی سوق دهیم که نیاز به تبادل ارز نباشد بلکه از طریق تسویه بین دو کشور اتاق پایاپای شکل بگیرد که منجر به کاهش تقاضا میشود. با این اقدامات به طور قطع شاهد کاهش نرخ ارز و ایجاد شرایط مطلوب در حوزه ارزی کشور خواهیم بود.
سید علیرضاکریمی در سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد با عنوان سلطانها برمی گردند؟ نوشت: اقتصاد ایران بیمار و نیازمند
جراحی عمیق است. کمتر کسی است که این موضوع بدیهی را رد و نهی کند. حتی آنانی هم که قبل از حضور در دولت وعدههای عجیب و غریب میدادند و مثلا مدعی بودند طی یک بازه زمانی مشخص میشود بورس را سر وسامان داد و یا قیمت دلار را زیر ۲۰ هزار تومان آورد و یا انقلابی در حوزه مسکن ایجاد کرد به نیکی امروز فهمیدهاند که از این خبرها نیست.
اتفاقا دیروز که در حال تورق و مرور اخبار بودم اظهار نظری از یک مقام دولتی توجهم را جلب کرد؛ او کسی بود که در اثنای شروع به کار دولت سیزدهم خیلی خوش آب و رنگ نطق میکرد، اما در آخرین اظهاراتی که مطرح نموده از لزوم اصلاحات و تحولات ساختاری در اقتصاد کشور سخن گفته و تاکید کرده تا این مهم رخ ندهد اتفاق مثبت و خاصی نخواهد افتاد. به عبارت ساده منظور وی این بوده اگر طبق عادت و به سبک تمام دولتهای قبلی یکسری اقدامات مُسکنی انجام شود و مدت محدودی فنرها فشرده گردد در نهایت شرایط به صورت عجیبی بدتر میشود. البته فقط در اقتصاد نیست که بالاخره مسئولان به واقعیت ماجرا پی میبرند. در تمام حوزهها دیر یا زود به نوعی همه آقایان در یک ریل حرکت خواهند کردند.
برخی دولتمردان از همان ابتدا در ریل هستند و عدهای بعد از یک مدتی مقاومت در مسیر قرار میگیرند. مثال دیگر حوزه سیاست خارجی است. در دولتهای نهم و دهم شعارهای تند محور اصلی سیاست خارجی بود، اما دیدیم که در نهایت چه شد. یک هزینهای برای کشور ایجاد کردند، اما در نهایت از آن سوی بام افتادند و تمام.
اکنون این مقدمه را عرض کردم تا بگویم این دولت اگر میخواهد موفق باشد و نام نیکی از خود بر جای بگذارد باید در مسیری که قبلیها رفتند و شکست خوردند نرود. به طور مشخص و خاص کشور نیازمند واقع گرایی واصلاحات ساختاری در حوزه اقتصاد است.
اینکه با چند خبر بازار ارز بر هم میخورد و قیمت پراید نزدیک به ۲۰۰ میلیون تومان میشود نباید این موضوع را گردن چند دلال انداخت. در دولتهای قبلی از این دلالها زیاد گفته شد و تحت عنوان «سلطانِ فلان» محاکمه نیز شدند، اما آیا بازار آرام گرفت؟ خیر.
این آدرس غلط دادن است تا بازاری بر هم میخورد تاکید نماییم فلانی وفلانی در حال برهم زدن شرایط هستند. اینگونه نیست. اقتصاد مریض است و با هر تلاطمی از زخمهای کهنه چرک و خون بیرون میزند و ما تصور میکنیم چند دلال ساده به صورت سازماندهی شده توانستند قیمت دلار و پراید را بالا ببرند. البته قبلا هم بسیار در این مورد گفته شده، ولی گوش شنوایی نبود و یا نمیخواستند بشنوند، زیرا همواره بهترین راه حل، سادهترین آن است.