به گزارش «تابناک»، روزنامه های امروز یکشنبه، یکم آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که بدهی 10 هزار میلیارد تومانی سازمان تامین اجتماعی به بیمارستان ها، پیام مخفیانه آمریکا برای توافق، طغیان «آنفلوانزا» و خطر بازگشت کرونا و تاثیر ناآرامی ها بر بازار ارز در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های متشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
نبیالله عشقی ثانی فعال اجتماعی طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان معترضان را به مخالف تبدیل نکنیم نوشت: در همه کشورها وقتي گروههايي از مردم با برخي برنامهها و تصميمات دولتها موافق نيستند براي اظهار مخالفت و نارضايتيشان همفکرانشان را دعوت ميکنند به خيابانها ميآيند، سخنراني ميکنند، مخالفتشان را عنوان ميکنند و راهپيمايي ميکنند و نظراتشان را بيان ميکنند. گاهي هم با نيروهاي پليس درگير ميشوند. اين موضوعي عادي است که مکرر ديده ميشود و در برنامههاي خبري رسانهملي نيز از اين جريانات فيلم و خبر پخش ميشود. و مردم بارها ملاحظه کردهاند و از کنار آن گذشتهاند. اما در کشور ما وقتي کساني در اعتراض به عملکرد دستگاهي دست به راهپيمايي و بيان اعراضاتشان ميزنند متأسفانه برخورد چندان مناسبي با آنان نميشود. به ياد داريم که در گذشته وقتي رئيس قوه مجريه معترضان را خس وخاشاک ناميد، نه تنها باعث کاهش اعتراضات نشد که موجب تحريک احساسات آنان شد. اکنون هم بعضا مشاهده ميشود، برخي که مسئوليتي در کشور دارند با جوانان معترض با الفاظي برخورد ميکنند که مسلما بازتاب مثبتي ندارد.
موضوع ديگر کاهش شديد پهناي اينترنت و قطع ارتباطات اينستاگرام و واتساپ است که باعث بروز نگراني مردم شده در نتيجه مراجعه به اخبار شبکههاي ماهوارهاي را افزايش ميدهد از بعد اقتصادي نيز جوانان بسياري با استفاده از ارتباطات دنياي مجازي کسب و کارهايي را راهاندازي کرده بودند اکنون منبع درآمدشان قطع شده و حتي متحمل خساراتي شدهاند که اين موضوع نيز باعث افزايش نارضايتيها شده است. اين نوع مواجهه با جوانان معترض در شرايطي واقع ميشود که اصل بيست و هفتم قانون اساسي تشکيل اجتماعات و راهپيمايي اعتراضي را به رسميت شناخته است لذا مسئولان نبايد اجتماعات مردمي را رفتاري خلاف قانون تلقي کنند و براي جلوگيري از آن از نيروهاي بازدارنده استفاده کنند که خود باعث تحريکجوانان کم تجربه شده و آنان را وادار به استفاده از کلمات و بيانات دور از انتظار و رفتارهاي تخريبي بکند.
توجه داشته باشيم که جوانان و تحصيل کردگان بسياري فاقد شغل و کار مناسب هستند و درآمدشان با هزينههاي زندگي آنان فاصله بسياري دارد و گرانيها و تورم غير قابل کنترل وجود دارد، بسياري از آنها جدا از سوءمديريت در نتيجه تحريمهاي ظالمانه استکبار جهاني است که باعث شده زندگي بر همگان به سختي بگذرد و شرايط امروز خواهي نخواهي باعث نارضايتي آنان شده است. لذا چنانچه نارضايتي جوانان باعث اعتراض و رفتارهاي پرخاشگرانه شود جاي تعجب نيست بلکه ميتوان وقوع آن را انتظار داشت. اين نکته مهمي است که اميدواريم توسط مسئولان درک شود وبرايش چاره انديشي گردد.
بديهي است که هيچ فردي رفتارهاي هنجارشکن و برخي تخريبها که توسط تعدادي افراد سوءاستفاده کننده و آشوبگر واقع ميشود را نميپسندد وتاييد نميکند و آن را به حساب جوانان و فرزندان عزيز ملت نميگذارد. اگر چه بسياري از والدين با عملکرد برخي ا ز جوانان و انتظارات فرزندانشان نگاه يکساني ندارند و بعضا اقدامات آنان را بدين شکل که بروز و ظهور پيدا ميکند به صورت صددرصد نميپسندند ولي اين بدان معني نيست که با اصل خواستهها و انتظارات جوانان که ريشه در کمبودها و مشکلات جامعه دارد مخالف باشند. حدود يک ماه قبل بود که رئيسجمهور محترم در صحبت رسانهاي خود با مردم اظهار کرد که بايد شرايط و امکاناتي فراهم شود که مردم خواسته و انتظاراتشان را بازگو کنند و بتوانند برنامههاي دولت را نقد کنند، بايدحرفهايشان شنيده شود. رئيس محترم قوه قضائيه نيز اخيرا عنوان کرد آمادگي دارد حرفهاي مردم را بشنود وبه خواستههاي آنان توجه کند. لذا انتظار ميرود بلافاصله بعد از اظهار اين مطالب برنامه اجرايي آن سخنان عملياتي شود و مردم شاهد به اجرا درآمدن آن گفتهها باشند. اميد آنکه به زودي هر آنچه اين بزرگواران گفتهاند و شامل پيش بيني فضا و امکانات براي اجتماع جوانان و بيان نظراتشان ميشود به اجرا گذاشته شود و مردم از اثرات آن بهرهمند شوند و جوانان عزيز نيز به عينه ملاحظه کنند که به خواستها و انتظارات بحق آنان توجه ميشود.
محسن پیرهادی طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با عنوان نقطه آسیب کجاست؟ نوشت: یک. ما ملتی هستیم با صدها مؤلفه یکپارچهساز، از تمدن و فرهنگ و پرچم و مرز گرفته تا عید و تفریح و ورزشمان. در مسابقات جامجهانی فوتبال، بعد از هر پیروزی، در خیابانها و میادین شهر جمع میشویم و با هم شادی میکنیم. حتی گاهی لازم نیست تیم ملی ما پیروز هم باشد، همین که عملکرد چشمگیری داشته باشد، باز هم خوشحال میشویم حتی اگر نبرده باشیم.
دو. این صرفا یک شعار سیاسی نیست، بلکه حقیقتی مبتنی بر شاخصهای اجتماعی ماست که شکستن مجموعه ایران به زیرمجموعههای کوچکتر و ایجاد گسست اجتماعی، حداقل در آینده چند ساله امکانپذیر نیست. اگر دین در لبنان، نژاد در افغانستان و فوتبال در اسپانیا، به گسل اجتماعی تبدیل شده، اما همه اینها در کشور ما، بستری برای وفاق بوده است. در طی سدههای متوالی، هیچ جنگی در فلات ایران رخ نداده که دو دین یا دو قومیت، دو سوی آن را تماما نمایندگی کنند. ایران، سرزمین همنشینی صلحآمیز کُرد و لر و ترک و عرب و بلوچ و ترکمن و فارس بوده و حتی در عمر ۴۳ ساله جمهوری اسلامی، علیرغم وجود تهدیدات فراوان علیه امنیت و تمامیت ارضی، هیچگاه یک قوم یا یک دین، تهدیدی برای کشور نبوده است، یعنی هیچ نزاعی در ایران نبوده و نیست که مثلا مسیحیان یا ترکها، یک سوی آن و کلیت کشور در سوی مقابل بوده باشد.
سه. هرچند تلاشهایی برای ایجاد گسست اجتماعی در ایران در جریان است، اما راه بهجایی نخواهد برد. معتقدم برای درک مواضع کارشناسان خارجی هم، باید به آنچه آنها برای مخاطب خودشان میگویند مراجعه کرد، نه آنچه نسخههای فارسیزبانشان برای ما میگویند. همین حالا هم، رسانههای انگلیسی و فرانسوی و آلمانی، در مواجهه با شهروندان کشورهای خودشان، ایران را در آستانه هیچ جنبش جدی برخاسته از مردم نمیدانند. بهقول آنها، وقایع اخیر ایران گذرا و مومنت (moment) است نه ریشهدار و موومنت(movement).
چهار. در دوران جنگ سرد، تمدن غرب با محوریت آمریکا در مواجهه با شوروی که سردمدار بلوک شرق آن زمان بود چه کرد؟ آمریکا با حرکات ایذایی و نبرد ساخت و آزمایش تسلیحات، چنین وانمود میکرد که جهان در آستانه یک تخاصم بزرگ است.
سران شوروی هم باور کرده بودند که اولویت اولشان تسلیحات است و اهمیت اقتصاد و فرهنگ برایشان کاهش یافته بود، دقیقا همان دو مؤلفهای که بعدها از آن نقطه، آسیب دیدند و زیر ضربه رفتند.
پنج. باید متوجه و مراقب بود که تهدید اصلی ملت-دولت ایران کدام است. اقوام و ادیان و گروههای صنفی و ردههای سنی، از قوم کُرد و بلوچ گرفته تا معلم و کارگر و هنرمند و ورزشکار، همه بر یکپارچگی و تمامیت ارضی و امنیت روانی جامعه متفقاند و هرچند، در گوشه و کنار تحرکاتی وجود دارد، اما نباید نگران بود.
اولویت اول ما همچنان باید اقتصاد، آن هم در دو محور تولید و اشتغال باشد. اگر در جوانان و برخی اقشار، نارضایتی هم وجود داشته باشد، نباید در حیطه قضا یا در سطح رسانه به معلول مشغول شد، بلکه باید به علت پرداخت. مشکلات اقتصادی همچون بیکاری و تورم، علتالعلل گرفتاریهای ماست.
رضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز همدلی با عنوان فیلترینگ در دنیای امروز به جایی میرسد؟ نوشت: مسدود کردن شبکههای اجتماعی پس از شروع اعتراضهای اخیر، بیش از هر امری به زیان کسبوکارهای اینترنتی تمام شده است. پرسش اصلی؛ آیا این اعمال محدودیت سرانجامی خواهد داشت؟!
براساس گزارش سال گذشته مرکز آمار ایران، معادل ۱۱ میلیون نفر از طریق شبکههای مجازی کسب درآمد میکنند، به طوری که حدود ۹ میلیون نفر یعنی ۸۳ درصد از طریق اینستاگرام در حال کسب درآمد هستند. فضای صفحههای فارسی زبان در اینستاگرام بیش از آنکه محتوی تفریح و سرگرمی و آموزشی باشد، در اختیار فروشندگان خدمات، بستههای آموزشی و فروشندگان کالاهای مصرفی و تزیینی است. پس از فیلترینگ اینستاگرام بیشترین ضرر و زیان شامل کسبوکارهای کوچک بوده است.
واقعیت آنکه پس از شیوع ویروس کرونا و اعمال محدودیتهای فاصلهگذاری اجتماعی در کشور و روبهرو شدن با موجهای پرشمار این ویروس مرگبار، بسیاری از کسبوکارها تعطیل شده و پس از مدتی صاحبان همین مشاغل به استفاده از شبکههای اجتماعی و ایجاد شغل به صورت فردی و یا خانوادگی گزایش پیدا کردند. برگزاری بسیاری از کلاسهای آموزشی، کسبوکار و تحصیلی از طریق همین بستر امکانپذیر شد. در زمانهای که دولت و سایر دستگاههای مسئول به دلایل بسیار و از جمله اعمال تحریمهای بیشتر امکان ایجاد شغل نداشتهاند، این مشاغل با تکیه به شبکههای اجتماعی رونق گرفتهاند.
نزدیک به یک ماه از اعمال محدودیتهای جدید بر اینترنت میگذرد، اگر قرار بر قطع تماس ارسال کنندگان فیلم و تصویر به شبکههای فارسیزبان خارج از کشور بوده، این مهم تحقق نیافت. انبوه فیلمها و تصاویر پخش شده از ناآرامیها در این شبکهها، حکایت از برقرار بودن این ارتباط است، حتی با سرعت کم و بسیار محدود. همچنین اگر قرار به عدم دسترسی شهروندان به شبکههای اجتماعی بود، این نیز با وجود هزاران سایت فروش فیلترشکن و ابزارهای جدید دور زدن فیلترینگ، امکانپذیر نشد. فقط در این میان آنان که روی بستر اینترنت زندگی و کسبوکارشان را بنا کرده بودند، ناکام مانده و ناامیدتر از همیشه به افق درآمد خودشان خیره ماندهاند.
مساله فیلتر و فیلترشکن حکایت انباشت دانش و فنآوری و ارتقای پیوسته این دانش در طول سالهای متمادی است؛ به عنوان مثال: اگر در اواخر دهه هفتاد به کاربران محدود و انگشت شمار کامپیوتر و آنان که با شوق بسیار و از روی فلاپیدیسک موفق به نصب سیستم عامل DOS میشدند، اظهار میکردی در ده سال آینده به تجهیزات ذخیره و بازیابی اطلاعات با ظرفیت دو ترابایت خواهیم رسید، بدون شک شنونده این حرفها شما را به توهم خام و خیالات عجیب متهم میکرد، ولی امروزه دست یافتن به این ابزارها بسیار ساده شده است. بنابراین به همان میزان که دستگاهها و تجهیزات فیلتر شبکه اینترنت گستردهتر و بهروزتر شده و امکان نصب و بهرهبرداری آن برای شرکتها، خانوادهها و حتی دولتها آسانتر میشود، فنآوری فیلترشکنها نیز بهروز و جدید میشوند، چرا که این تکافوی دو سویه پایانپذیر نیست. یکی به دنبال محدودیت و طرف مقابل در جستجوی دانش جدیدتر برای پرش از مانع فیلترینگ است؛ در چنین فضایی تمرکز به گفتههای عجیب کسی که اتفاقا خود بر صندلی مدیریت یکی از مهمترین رسانههای چاپی کشور( یعنی مدیرعمال موسسه همشهری) برای بستن و از ریشه زدن دسترسی به شبکههای اجتماعی تنها یک راه دارد؛ و آن اینکه تمام تجهیزات و وسایل مربوط به اینترنت و شبکهها را در هر نقطهای خاموش کنیم و برای اطمینان بیشتر سیمها را در کمدی با هزاران قفل نگهداری کنیم!
بنابراین و با توجه به تجربه سالهای اخیر در حوزه اینترنت ستیز با این فضا و اعمال محدودیت بیش از آنکه کارآیی داشته باشد و دغدغههای مسئولان و برخی چهرههای فرهنگی را به صورت موقت و گذرا پاسخ بدهد، در ظاهر امر موضوعات مبتلا به جامعه را مخفی نگاه میدارد.