به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه ۱۸ آبان ماه در حالی چاپ و منتشر شد که نقش پکن در بحران پیچیده خاورمیانه، نفوذ تجاری ایران به قلب آسیای میانه، بایدن تا چه میزان میتواند روی نتانیاهو تاثیر بگذارد؟ و از قهر ظریف تا خانه نشینی اوجی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشر شده در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
فرید حافظ، استاد رشته مطالعات بینالملل در دانشکده سیاسی ویلیامز امریکا طی یادداشتی که روزنامه ایران چاپ کرده، نوشت: اولاف شولتز، صدراعظم آلمان برای توجیه حمایت این کشور از اسرائیل در جنگ ظالمانه این رژیم با ملت فلسطین استدلالهایی کاملاً غیر عقلایی را مطرح کرده است. او به جای اینکه به مواردی از ستیز جاری و ۳۳ روزه شده فوق اشاره کند، گفته است: «در جریان جنگ جهانی دوم، ارتش آلمان نازی جنایات زیادی در حق یهودیان مرتکب شد و در نتیجه وظیفه ماست که برای جبران آن واقعه آنچه برای حفظ موجودیت فعلی اسرائیل لازم است، انجام بدهیم.»
شولتز در همین راستا تظاهرات فراوان مردمی یک ماه اخیر در سطح شهرهای آلمان را که در محکومیت کشتار فلسطینیها به دست غاصبان صهیونیستی و لزوم حمایت از مردم مظلوم فلسطین صورت پذیرفته، استمرار و تکرار روند یهودیستیزی دانسته و گفته است که بمباران بیوقفه و سبعانه غزه که جان نزدیک به ۱۱ هزار فلسطینی را ستانده فقط یک واکنش دفاعی از جانب اسرائیلیها بوده است و جای انتقاد ندارد و تظاهرات ضد آن باید هر چه زودتر متوقف شود.
با این حال شولتز توضیحی نداد که چرا از رویدادهای حدود ۸۰ سال پیش برای توجیه اتفاقاتی استفاده میکند که اینک روی میدهد و بنیادها و مکانیسمهایی کاملاً متفاوت دارد. معاون شولتز هم متذکر شده است که نمیداند چرا در اروپا یک موج یهودیستیزی تازه برپا شده، ولی او نیز نگفت که به چه سبب مسلمانان بیهیچ دلیل محکمهپسندی تروریست معرفی میشوند.
وزارت کشور آلمان از همان زمان شروع تظاهرات خیابانی که در لزوم حمایت از ملت شریف فلسطین بوده، این گونه گردهماییها را ممنوع اعلام کرده بود، اما حتی بهکارگیری نیروی قهریه و پرتاب کپسولهای گاز اشکآور به میان تظاهرکنندگان این بساطهای مردمی و عدالتطلبانه را از سطح خیابانهای آلمان برنچیده است.
شولتز، اما راه غیرمردمی و مختص خود را طی کرده و در همان روز ۷ اکتبر (۱۵ مهر) که تاریخ آغاز «طوفان الاقصی» بود، دستور داد که در سایت رسمی وزارت کشور آلمان تصویر دروازه براندنبورگ که از ابنیه تاریخی و شمایلهای جغرافیایی این کشور است، به رنگ پرچم اسرائیل درآید. به همین منوال در بیش از یک ماهی که از بمباران بیوقفه غزه و شهید شدن قریب به هشت هزار زن و کودک و مجروح شدن فزونتر از ۲۸ هزار نفر در جریان این نسلکشی بیشرمانه میگذرد، دولت آلمان حتی یک بیانیه در دفاع از مظلومین و آوارگان غزه منتشر نکرده و کوچکترین گامی در راه متوقفسازی ماشین جنگی رژیم صهیونیستی برنداشته است. این در حالی است که تقریباً تمامی دولتهای عرب و البته هر ملت آزادهای در سطح جهان بابت جنایات عظیم جاری در غزه ابراز تأسف عمیق کرده و از شورای امنیت برقراری هر چه سریعتر آتشبس در منطقه جنوب لبنان را طلب کردهاند؛ خواستهای که بر گوشهای ناشنوای دولتهای بزرگ غربی ننشسته و موجب وتوی سریع قطعنامههای صادره درخصوص قطع مخاصمات شده است.
در جوامع عرب اینک این باور ریشهای قویتر یافته که دولتهای بزرگ غربی ارزشی برای جانهای فلسطینی قائل نیستند و فقط برای صهیونیستهای کودککش سنگ تمام میگذارند و این امر حتی در سخنرانی اخیر شاه عبدالله، حاکم اردن نیز مستتر بود. با این حال هستند نهادهایی رسمی و نیمه رسمی در آلمان که در روزهای اخیر پرچم مبارزه با صهیونیستها را در دست گرفته و بر لزوم حمایت از آوارگان میلیونی غزه پای فشردهاند. یکی از آنها، شاخه آلمانی سازمان عفو بینالملل است که در بیانیه تازه خود آورده است: «این حق مسلم هر انسان و هر گروهی است که اگر ببیند حق یک ملت تضییع و در قبال آن جنایت میشود، برای برچیدن آن دست به اقدام بزند و میتینگ خیابانی داشته باشد و لزوم حفظ جان انسانهای بیگناه را فریاد کند. چیزی که دولت فعلی آلمان در قبال رویدادهای یک ماه و اندی اخیر غزه و کرانه غربی نادیده انگاشته است.»
حتی در «بوندس تاگ» (پارلمان ملی آلمان) نیز طی دو هفته اخیر بنرهایی حاوی عبارت «نسلکشی در غزه را متوقف کنید» که روی صندلی چند نماینده مجلس تعبیه شده، به چشم خورده است. با این حال، آنچه در کریدورهای قدرت در آلمان و در باندهای رسانهای مرتبط با آن مشاهده میشود، یا حمایت آشکار از روند کشتار فلسطینیها و معرفی آنها به عنوان مشتی تروریست است یا ندیده گرفتن کل اتفاقات اسفبار غزه. این مجامع دولتی، حماس و جنبش جهاد اسلامی را شروع کننده جنگ جاری نامیده و تأکید کردهاند هر اقدامی از سوی دولت نامشروع تلآویو فقط برای دفاع از خود و عملیاتی جبرانی بوده است. پیامد این برخوردهای نژادپرستانه قربانی شدن عدالت در آلمان به قصد حفظ جان صهیونیستهایی بوده که در جریان طوفان الاقصی سنگینترین ضربات طی ستیز ۷۵ سالهشان با ملت فلسطین به آنها وارد شده و بنیادهایشان را سستتر از هر زمانی کرده است.
روزنامه جوان طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان روحانی دنبال هزینه از نظام برای کاندیداتوری؟! نوشت: ثبت نام انتخابات مجلس خبرگان رهبری در این روزها انجام میشود و رسانهها و اهل سیاست پیگیر چهرههای آشنا از جریانهای سیاسی مختلف کشور هستند که آیا ثبتنام میکنند یا خیر.
این میان از برخی چهرههایی که پیش از این و در موارد مختلف هم حاشیهآفرینی داشتند، خبرهایی به گوش میرسد که گویا باز هم قصد حاشیهآفرینی و مشخصاً هزینه از نظام برای خود را دارند، از جمله در حالی که روزنامه آرمان سه روز پیش خبر از تصمیم حسن روحانی برای کاندیداتوری داده بود تا بتواند علمای نزدیک به خود را ذیل خود گرد آورد، سایت اصلاحطلب انصاف نیوز از قول یک چهره نزدیک به روحانی نوشته است: «آقای روحانی هنگامی کاندیدا خواهد شد که از سوی نظام برای حضور او چراغ سبزی داده شود و همینطور مطمئن باشد که کاندیداتوریاش از سوی جامعه نیز با استقبال مواجه خواهد شد. در غیر این صورت او کاندیدا نخواهد شد.»
تعبیر چراغ سبز دو برگ برنده احتمالی را در خود دارد که روحانی شاید تصور میکند آنها را به دست خواهد آورد؛ اول اینکه یعنی روحانی تا این حد هماهنگ با نظام است که بدون چراغ سبز نظام کاندیدا هم نمیشود، دوم اینکه او که میخواهد کاندیدا شود، اما حالا کاندیداتوریاش را موافقت نظام با خودش جا میزند!
از سویی عبارت «همین طور مطمئن باشد که کاندیداتوریاش از سوی جامعه نیز با استقبال مواجه خواهد شد» نشان میدهد که او نگران رأینیاوردن در انتخابات است. البته با عملکرد او در دولت این نگرانی طبیعی است!
از سویی دیگر، درباره سید حسن خمینی هم که آرمان خبر از حضور او داده بود، انصاف نیوز باز از قول چهره نزدیک به سید حسن از تمایل نداشتن قطعی او برای کاندیداتوری در این دوره مجلس خبرگان خبر داده و نوشته است: «علت این موضوع گلایه شدید حسن خمینی از اعلام رد صلاحیت او در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۹۴ است و سیدحسن صرفاً در "شرایطی خاص" کاندیدا خواهد شد.»
مشخص نیست منظور از این شرایط خاص چیست. او در انتخابات سال ۹۴ حاضر به شرکت در آزمون خبرگان مطابق قانون نشد و لذا اعلام شد که صلاحیت او احراز نشده است. وقتی او در آزمون خبرگان شرکت نکرده است، چطور روشن بشود که صلاحیت دارد یا خیر؟!
صرف نظر از موضوع اجتهاد و صلاحیت علمی، این مدل رفتار که افراد خودشان را بالاتر از سایرین دیده و انتظار داشته باشند قانون درباره آنها رعایت نشود، نشانه خوبی برای صلاحیت آنها، خصوصاً در موضوع مهمی همچون خبرگان رهبری نیست.
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان تغییر رویکرد مثبت در زمینه یارانه نوشت: چند روز قبل رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی گفت: در بحث سند جامع کاهش فقر رویکرد از حمایتهای نقدی به حمایتهای خدمات محور تغییر پیدا خواهد کرد. محمدهادی زاهدی وفا در سومین جلسه کارگروه تدوین سند جامع کاهش فقر اظهار کرد: درخصوص اطلاعات خانوادهها و شناسایی افراد، دستگاههای مختلف فعالیتهایی داشتهاند، اما این دستگاهها باید کمک کنند تا یک سامانه کامل از تجمیع این اطلاعات تشکیل شود. مشاور رئیسجمهور با بیان این که برای کاهش فقر باید از شیوه کمکهای نقدی عبور کنیم، افزود: بعد از اجرای سیاست حمایت مستقیم و پرداخت نقدی یارانهها چند بار تلاش شد از طریق دهک بندی این پرداختها هدفمندتر شود، اما سامانههای اطلاعاتی دقت لازم را نداشتند. زاهدی وفا اضافه کرد: در بحث کاهش فقر بهجای پرداخت یارانه بر اساس دهک بندی باید به سراغ ارائه خدمات محور حرکت کنیم؛ چون شیوه قبلی اگرچه در سیاستهای رفاهی اثرگذار است، اما در بحث کاهش فقر کارآمدی لازم را ندارد.
به اعتقاد نگارنده، این رویکرد را باید به فال نیک گرفت. از زمان اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها در سال ۱۳۸۹ و پرداخت یارانه نقدی و سپس یارانه بنزینی سال ۹۸ و یارانه نقدی جایگزین ارز ۴۲۰۰ همواره یکی از نقدهای جدی به نوع حمایت یارانهای دولت، معطوف به پرداخت نقدی بود. پرداخت نقدی دو آسیب مهم دارد. نخست، افت ارزش یارانه نقدی در طول زمان به دلیل تورم و دوم، انحراف مبالغ پرداختی در خانوارهای دچار آسیبهای اجتماعی. با این حال راحت بودن اجرای این روش موجب شد تا در سه دولت متفاوت و با سه رئیس جمهور متفاوت از لحاظ بسیاری از رویکردها، نحوه پرداخت یارانه ثابت بماند و پرداخت نقدی اولویت اول برای جبران واقعی سازی قیمت انرژی و ارز باشد. شاید در این میان مجلس یازدهم با تصویب قانون کالابرگ الکترونیک رویکرد متفاوتی داشت که البته دولت با تاخیر سرانجام به سمت اجرای نصفه و نیمه آن رفته است؛ لذا در شرایطی که رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی به عنوان یکی از اتاق فکرهای اصلی دولت از لزوم تغییر رویکردهای حمایتی در مقابله با فقر از پرداخت نقدی به حمایتهای خدمات محور سخن میگوید، حرف مهمی است و باید آن را به فال نیک گرفت.
در حقیقت حمایتهای خدمات محور را باید گام مکمل کالابرگ الکترونیک دانست. حمایتهای یارانهای در جهان معطوف به دو بخش غذا و سایر کالاها و خدمات است. کالابرگ الکترونیک به شرط اجرای کامل برای اقشار هدف، رویکرد مناسبی است که حدی از مواد غذایی را برای جامعه هدف تضمین میکند، اما در موضوعاتی نظیر بهداشت و آموزش نیز انتظار است که برنامههای حمایتی کارآمدی تدوین و اجرا شود. اگرچه بیمه همگانی برای طیف وسیعی از جامعه فراهم است و بخش اعظم مردم تحت پوشش بیمههای پایه درمان هستند، اما این بیمهها، بخش کمی از هزینهها را پوشش میدهند و به ویژه در بیماریهای سخت و پرهزینه، حمایتهای بیمهای در دل هزینههای کمرشکن درمان گم میشود. در موضوع آموزش نیز با توسعه مدارس غیرانتفاعی و شیفت خدمات با کیفیت از مدارس دولتی بعضا فاقد معلم و حداقل امکانات به مدارس غیرانتفاعی هوشمند و دارای انواع امکانات، یک شکاف علمی بزرگ در جامعه ایجاد شده و ضرورت سوق دادن بخشی از یارانههای موجود به حوزه آموزش و تضمین سطح قابل قبولی از آموزش برای اقشار نیازمند ضروری است. در هر حال حرکت به سمت یارانههای غیرنقدی و حمایتهای هدفمند به جای یارانه نقدی ضرورتی است که دیر یا زود باید به آن تن داد. امید است که مراکز پژوهشی و اتاق فکرهای دولتی در این زمینه طرحی مدون و تصمیمی کاربردی تدارک ببینند.