به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه هم میهن، شاید دومین خبر پرمخاطب درباره مجلس خبرگان رهبری طی چند روز اخیر، پس از ردصلاحیت حسن روحانی، بیرقیب بودن ابراهیم رئیسی در انتخابات ۱۱ اسفند در حوزه انتخابی خراسان جنوبی باشد.
البته بیرقیب بودن افراد در انتخابات مجلس خبرگان با وجود اهمیت بالای این مجلس بیسابقه نیست. مثلاً در همین انتخابات دوره قبل در سال ۱۳۹۴ هم ۶ حوزه انتخاباتی تعداد کاندیداهای تاییدصلاحیتشدهاش با کرسیهای نمایندگی آن در مجلس خبرگان برابر بود و ۴ حوزه انتخاباتی از جمله خراسان شمالی و بوشهر هم فقط یک تاییدصلاحیتشده داشت، حالا در این انتخابات ۱۱ کرسی بیرقیب هستند و حوزه فارس هم که تعداد تاییدصلاحیتشدههایش از کرسیهای این حوزه در مجلس خبرگان کمتر است؛ مسئلهای که در این بین مهم است، نهفقط از باب بیرقیب بودن ابراهیم رئیسی بهعنوان رئیسجمهور در این انتخابات بلکه ردصلاحیت چهرههایی مانند حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین و مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری دولت پیشین و وزیر کشور دولت احمدینژاد است؛ دوچهرهای که خاستگاهشان جامعه روحانیت مبارز و طیف سنتی اصولگرا و اعتدالگرا بوده است.
واکنشها به ردصلاحیتهای مجلس خبرگان
بیرقیب بودن رئیسی درحالیکه در دوره قبل حداقل یک رقیب برای او در انتخابات مجلس خبرگان در کار بود و این بار با حذف ۴ کاندیدای رقیب احتمالی، او یکهتاز انتخابات در این حوزه است و حرکت جریان اصولگرایی در هسته سخت قدرت به حذف چهرههای سنتی این جریان از گود رقابت، بحثهای مختلفی را درباره مجلس خبرگان و تضعیف آن به میان آورده است. اگرچه هادی طحاننظیف، سخنگوی شورای نگهبان گفته است که «۹۵ درصد از ثبتنامکنندگان مجلس خبرگان که صلاحیتشان تأیید نشده با استناد به بند مربوط به احراز شرایط علمی ردصلاحیت شدند.»، اما واکنش به این ردصلاحیتها از جمله چهرههایی مانند روحانی و پورمحمدی از اعضای جامعه روحانیت مبارز و انتخاباتهای بیرقیب بهویژه درباره رئیسجمهوری فعلی، در فضای رسانه و سیاسی ادامه داشته است.
بیرقیب بودن در انتخابات مجلس
مثلاً تسنیم در مطلبی آورده است: «مجلس خبرگان رهبری یک مجلس نخبگانی است و دایره افرادی که میتوانند تأیید شوند، محدود است.» و با این استدلال بیرقیب بودن کاندیداها در انتخابات را در برخی حوزهها توجیه کرده و منطقی دانسته است و بعد با اشاره به ردصلاحیت پورمحمدی، کاظم صدیقی، مرتضی آقاتهرانی، ناصر سقای بیریا و مهدی طائب در دوره قبل به تایید عملکرد شورای نگهبان درباره ردصلاحیتها پرداخته است. در همین راستا عبدالله گنجی، فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا نیز درباره انتقادات به ردصلاحیتها با اشاره به سخنان احمد زیدآبادی، فعال سیاسی در سال ۹۶ آورده است: «معادلات را صرفاً با مدل مفهومی جناح-قدرت میفهمد و جای سومی را نمیبیند. پس نتیجه اینکه شورای نگهبان هم بخشی از جناح است. بعد سردرگم میشود که مثلاً چرا صدیقی یا آقاتهرانی رد شدند؟ اینها که همسو هستند.»
ابراهیمی: اختیار این ردصلاحیتها را دارند
همچنین حسین ابراهیمی، عضو جامعه روحانیت درباره عملکرد شورای نگهبان و ردصلاحیت افرادی مانند مصطفی پورمحمدی به هممیهن گفت: «با توجه به اینکه سوابق علمی و حوزوی مطرح است، دست شورای نگهبان است که این موارد را تشخیص دهد و شورای نگهبان باید اجتهاد آنها را تشخیص دهد. بالاخره ایشان یک چهره سیاسی است که دکتری دارد و باسواد است و اینکه شورای نگهبان چنین تشخیصی داده است، خودش باید توضیح دهد. من در جریان مقام علمی آقای پورمحمدی نیستم و نظری نمیدهم، اما در مقام چهره سیاسی فردی نیرومند و قوی است که سابقه وزارت دارد. به هر حال شورای نگهبان نظارت استصوابی دارد و شش فقیه جامعالشرایط و شش حقوقدان دارد که بر همین اساس حتماً به نکاتی رسیدهاند که این عمل را انجام داده اند.»
عبدی: مسئله مهم همین است
البته عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی به اینگونه اظهارنظرها واکنش نشان داده و نوشته است: «آیتالله یوسف طباطبایینژاد، نماینده، ولی فقیه در استان اصفهان و امامجمعه این شهر در بخشی از مصاحبه خود درباره ردصلاحیت داوطلبان مجلس خبرگان گفته بود: «ایکاش روحانی و پورمحمدی ردصلاحیت نمیشدند...، اما بالاخره ما دور نشستهایم و نمیتوانیم دلیلش را بفهمیم.» مسئله مهم کشور همین است که کسانی در سطح روحانی و پورمحمدی ردصلاحیت میشوند و امامجمعه اصفهان هم از دلایل آن بیخبر است. ربطی به دور نشستن هم ندارد.» البته که برخی چهرههای اصولگرا هم هستند که با وجود اینکه نظارت استصوابی را قبول دارند، اما از نحوه عملکرد شورای نگهبان و دامنه این نظارت در بررسی صلاحیتها انتقاد کردهاند بهویژه این نگاه در بخش میانهروتر این جریان به چشم میخورد.
اهمیت مجلس خبرگان رهبری
مجلس خبرگان از نگاه چهرههای سیاسی برجسته از جمله امام خمینی و رهبری انقلاب و اکبر هاشمیرفسنجانی مورد توجه بوده است. چنانچه امام خمینی در پیامی به اولین دوره مجلس خبرگان رهبری گفته است: «نکته مهمی را به عرض ملت شریف برسانم و آن هم اهمیت ویژهای است که این مجلس دارا میباشد. واضح است که حکومت به جمیع شئون آن و ارگانهایی که دارد، تا از قِبَل شرع مقدس و خداوند تبارک و تعالی شرعیت پیدا نکند، اکثر کارهای مربوط به قوه مقننه و قضائیه و اجرائیه بدون مجوز شرعی خواهد بود، و دست ارگانها که باید به واسطه شرعیت آن باز باشد، بسته میشود، و اگر بدون شرعیت الهی کارها را انجام دهند، دولت به جمیع شئونه، طاغوتی و محرّم خواهد بود؛ و لهذا تعیین خبرگان و فقیه شناسان از تکالیف بزرگ الهی است و هیچکس را عذری در مقابل اسلام و پیشگاه خداوند قهار نخواهد بود، و من تکلیف خود را در این موضوع ادا نمودم، و همانطور که قبلًا تذکر دادم مردم در دادن رأی به اشخاص واجد شرایط آزاد هستند، و هیچکس را حق الزام کسی نیست.»
رهبر معظم انقلاب، همین اخیراً در سخنرانی گفتند: «اهمیت مجلس خبرگان در آنجاست که در موقع لازم میتواند رهبر مناسب را برای کشور انتخاب کند» و مرحوم هاشمیرفسنجانی هم بارها به چهرههای سیاسی و جریانهای سیاسی درباره اهمیت این مجلس و ضرورت توجه به آن در ادوار گذشته توصیه کرده بود.
مجلس خبرگان رهبری با توجه به نقشی که برای آن تعریف شده است، مجلسی مشورتی است که متشکل از فقیههای «واجد شرایط» است که براساس اصل ۱۰۷، ۱۰۸ و ۱۱۱ قانون اساسی «مسئولیت تعیین، عزل و نظارت بر رهبر جمهوری اسلامی ایران» را برعهده دارد.
سخن آخر
نقد به بیرقیب بودن رئیسی در انتخابات هم از جایگاه موقعیتی او که پیشتر در انتخابات ریاستجمهوری یک انتخاب حداقلی را تجربه کرده است؛ قطعاً به نفع او و نظام نیست و این شائبه را ایجاد میکند که میخواهند موقعیت او را با بیرقیبسازی حفظ کنند و این موضوع در کنار ردصلاحیت چهرههای شاخص با نگاه کمی متفاوت نگرانکننده است. چنانچه مسعود پزشکیان، نماینده مجلس در گفتگو با ایسنا گفت: «وضعیت انتخابات بهگونهای شده است که از یک تیم اعضای اصلی آن اجازه ورود به صحنه را دارند و از تیم مقابل رده چندم هم بهزور اجازه ورود به میدان را پیدا کردهاند، در این وضعیت برنده مسابقه از قبل مشخص است.» مجلسی به این اهمیت و البته نهاد انتخابات برای حکومتی که یک بالش جمهوریت است؛ با هر تصمیمی که موجب تضعیف جایگاه مردم در تصمیمگیریها شود، به نوعی تیشه به ریشه زدن است.