به گزارش تابناک به نقل از ایسنا،آرادان رشتهکوههای البرز و در جنوب شهرستان آرادان دشت کویر قرار دارد. از گذشته دشت حاصلخیز و مستعد در این منطقه، مأمن گروههای مختلف کشور بوده است که به علل مختلف به این منطقه کوچانده شده و یا اینکه اختیاری اسکان یافتهاند.
«برنارد هورکاد» عضو انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران دراینباره مینویسد: «در دامنههای جنوبی البرز در شرق تهران، بیست گروه عشایری از همه استانهای ایرانگرد آمدهاند و از این لحاظ در کنار دروازه پایتخت چکیده مردمشناسی تمامی کشور وجود دارد. اغلب این گروهها را پس از دوران کریمخان زند، یعنی پس از آنکه تهران رفتهرفته، مرکز کشور میگردد، به پایتخت آورده و بهعنوان گروگان نگه داشتند. برخی از این گروههای ایلیاتی که غالباً براثر اتفاقات تاریخی جداشدهاند، شیوه تولید شبانی و عشایری، سنتهای فرهنگی و نام و نشان قومی خود را حفظ کردهاند»
تنوع قومیتی
در شهرستان آرادان گروههای قومی متنوعی استقرار دارند. الیکایی (علی کایی), ایلات اصانلو، طایفه پازوکی، طایفه عرب عامری، طایفه کرد، طایفه لر طایفه گیلک ساکنان روستای ده نمک مهمترین گروههای ایلی این شهرستان هستند در طول دو سده اخیر خانوادههای ایل زاده از ایلات بختیاری، عرب میش مست و قشقایی به این ایل ملحق شده و به گویش الیکایی (شبیه گویش مازندرانی بهویژه ساروی) سخن میگویند.
اما روستای پاده که یکی از مهمترین و پرجمعیتترین روستاهای توابع شهرستان آرادان بوده، در دو کیلومتری شرق روستای اسلامآباد و چهار کیلومتری شمال شرقی شهرستان آرادان واقعشده و مخلوطی از باورهای فرهنگی طوایف مختلف است که در سالیان گذشته به دلایل مختلف به این روستا مهاجرت کردهاند و درواقع، جابجاییهای مکرر، تنوع فرهنگی را در این روستا قوام داده است.
بافت قدیمی روستا بیش از یک قرن قدمت دارد و شواهد نشان میدهد که حدود ۱۲۰ الی ۱۵۰ نفر در قلعه زندگی میکردند و سپس بیرون آمده و روستا را ساختهاند. درگذشته سه آبانبار در روستا وجود داشته است، آبانبار شیخ علی در سال ۱۳۲۰ و آبانبار خونی در سال ۱۳۱۰ و آبانبار ترابری در زمان قاجار ساخته میشود. این روستا دارای سه حمام بوده و یکخانه گاه قدیمی که این خانه گاه در سال ۱۳۶۲ دایر شده است.
شناخت روستای پاده
این روستا دارای سه محله به نامهای حصار پایین، حصار بالا و چالک خشتمالی است. بناهای شاخص محله شامل حمام محله بالا و محله پایین و آبانبار بالا و آبانبار پایین و یخچال روستا است. این روستا فاقد قنات بوده و آب موردنیاز آن از رودخانه هله رود تأمین میشده است. در قبل از انقلاب اولین چاه عمیق در دوران نخستوزیری علم ایجاد و بعد از انقلاب چاه دوم ایجادشده است.
این روستا دارای قلعهای تاریخی است که تا سیصدسال قبل تخلیهشده و محلات توسط دو برادر حاج عباس میرزایی خان پاده بالا و حاج غلامرضا ترابی خان پاده پایین شکل میگیرد برای ساخت خانهها به خشت نیاز دارند و بین مردم درگیری میشود، لذا کربلایی زهرا باغچهای که مالک بوده، وقف استفاده برای تولید خشت میکند تا مردم دیگر با یکدیگر دعوا نکنند و محله چالک خشتمالی ایجاد میشود و آبانباری در تکیه کنار مسجد توسط شیخ علی عارف بهتنهایی ساخته میشود.
عمده زمینهای روستا وقف مراسم محرم و عزاداری است که شامل باغچهها و زمینهای کشاورزی است. نقلقول است که این روستا به حسابی هفتصد هکتار زمینهای خالصه و دولتی بوده است که توسط دو برادر به نام طاهر و صائم از دولت به مبلغ دو تومان خریداری میشود.
ابنیه تاریخی
ازجمله ابنیه ارزشمند روستا، امامزاده سلطان ابوسعید پاده به شماره ۲۰۱۶۵ در سال ۸۶، قلعه پاده به شماره ۵۸۱۱ در سال ۸۱، حمام پاده در سال ۹۰، یخچال پاده به شماره ۲۰۱۵۷ در سال ۸۶، آبانبار روستا به شماره ۱۹۹۵۳ در سال ۸۶ و مفروش این روستا بهعنوان میراث فرهنگی در سال ۹۱ به ثبت میراث فرهنگی کشور رسیده است.
هسته اولیه شکلگیری روستا عمدتاً شامل قلعهای است که اکنون در مرکز هندسی روستا و در داخل محله حصار بالا بهصورت مخروبه نمایان است. این قلعه اولیه در حدود ۳۰۰ سال پیش بهعنوان اقامتگاه قشلاقی خوانین منطقه و بهوسیله آنها احداث گردیده است. بهاینترتیب با ایجاد این قلعه بهتدریج و در قالب مرحله اول توسعه کالبدی روستا، با توجه به پتانسیلهای طبیعی مناسب همچون شرایط اقلیمی و قابلیت کشت و زرع، عدهای از جمعیت روستاهای اطراف به این محل مراجعت کرده و روستا حول این قلعه از دو سمت راست و چپ توسعه مییابد. بخشی از این جمعیت مهاجرت کرده به پاده، کشاورزانی بودهاند که برای خانههای منطقه کار میکردهاند.
مهمترین و قدیمیترین اثر تاریخی پاده، قلعه عظیم و ستبر آن است. این قلعه بلند و باعظمت با مساحت بیش از یک هکتار از خشت و گل ساخته و در مرکز روستا واقعشده است. دو دورهٔ معماری پیش از اسلام و دورهٔ اسلامی را پشت سر گذاشته که دوره اسلامی آن به قرن ۱۳ هجری میرسد.
قلعه معروف پاده
این قلعه به شکل مدور بر روی یک محوطه بزرگ و بلند آبرفتی ایجادشده است. دورتادور آن در بالای همین تپه عظیم آبرفتی، دیوارهای عظیمی ایجاد کردهاند. دیوارهای سمت شمال آن بسیار بلند و دستنیافتنی است، در سمت جنوب که دروازه ورودی در آن تعبیهشده و احتمالاً دارای طاق نیز بوده است، دیوارهای اطراف کوتاهترند. ورودی قلعه در دوره قدیم دارای یک در سنگی عظیم بود که مدتی از این در بهعنوان پل استفاده میشد.
با توجه به عظمت و نوع معماری این قلعه و موقعیت سوقالجیشی و قرار گرفتن در کنار راه ارتباطی قدیم، میتوان گفت که در دوره ساسانی احتمالاً یکی از دژهای نظامی بوده است. این قلعه تا حدود ۷۰ سال پیش مورداستفاده اهالی برای سکونت بوده است. فضای معماری و فرم و وضعیت این دژ، کوه خواجه سیستان را به یاد میآورد. این قلعه به شماره ۵۸۱۱ در فهرست آثار ملی کشور ثبتشده است.
طی مرحله دوم توسعه، روستای پاده در قسمت شمال قلعه و در قالب محلههای کنونی توسعه مییابد. در این مرحله توسعه روستا به سمت رودخانه حبله رود و امکان برخورداری از آب فراوان رودخانه صورت گرفته است.
در مرحله سوم توسعه روستا در قالب محله پنجهزاری و در قسمت شمال شرقی روستا توسعهیافته است. با توجه به اینکه شعبات مختلف رودخانه حبله رود درگذشته عمدتاً از قسمتهای شمالی روستا عبور میکرده است لذا جهات توسعه روستا در این دوران عمدتاً در سمت شمال قلعه بوده است. یک شاخه دیگر توسعه روستا در مرحله سوم توسعه آن در جنوب روستا و در قالب محله حصار بالا در امتداد نهر آب گذرا از میان محله ادامه مییابد.
توسعه مرحله به مرحله
نهایتاً در مرحله چهارم و در دوران و دهههای معاصر روستای پاده در قالب محله چاله خشتمالی در جنوب شرقی روستا و همچنین در امتداد محور ارتباطی روستای اسلامآباد و شهر آرادان توسعهیافته است. بدین ترتیب و باوجودآنکه روستای پاده اکنون در مرحله تخلیه از جمعیت خود است، اما معدود توسعههای کالبدی صورت گرفته در روستا در امتداد محور ارتباطی به آرادان - از سمت جنوب غربی صورت میگیرد.
اینک سوال بزرگی که مطرح است، این است که چنین روستایی با این میزان از ظرفیت و قدمت تاریخی که دارد، چرا باید امروز به روستایی تقریباً خالی از سکنه تبدیل شود و تمایل ساکنین و بومیان منطقه به بازگشت به این روستا آنچنانکه باید نیست؟
نقش مدیریت کلان استان سمنان، چه حوزهٔ استانداری، چه فرمانداری، چه بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و چه میراث فرهنگی در ایجاد انگیزه و توسعه ظرفیتهای روستا برای بازگشت ساکنان چگونه بوده و چقدر در این سالها در این امر خطیر موفق عمل کردند؟ آیا امکان تبدیل قلعه با آن قدمت و عظمت به مکانی برای گردشگر پذیری و تبدیل به فضایی که میتوانست گردشگران را از سراسر ایران برای بازدید از آن ترغیب کند، وجود نداشت؟