هنوز هم شمشیربازی سابر ایران به آرامش نرسیده و با وجود اینکه مدتی میشود که دو گروه مخالف علیه یکدیگر اظهارنظر تندی انجام ندادهاند، اما شواهد نشان میدهد هنوز هیچ معضلی به پایان نرسیده و هر دو طرف منتظر فرصت برای ضربه زدن به یکدیگر هستند.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، شمشیربازی ایران از همان روزی که شروع به پیشرفت و کسب مدالهای مهم جهانی کرد، حاشیه را هم به خود دید و جنجالهایش نیز آغاز شد. درست است که در ماههای منتهی به المپیک پاریس اوضاع کمی آرام شد، اما برکسی پوشیده نیست که آن روزها آتش زیر خاکستر منتظر یک فرصت برای شعلهور شدن بود.
باخت در ردهبندی بخش تیمی سابر در المپیک به یک باره طوفانی به پا کرد که قابل پیشبینی بود. هرکسی در هر گروهی که قرار داشت به صورت واضح از آن سخن گفت و در ادامه نیز اختلاف نظرهای میان سابریستها که چند ماه قبل، از سوی آنها تکذیب میشد به صورت علنی بیان شد.
کاملاً هم مشخص است که مشکلات هنوز پابرجاست و افرادی که روابط دوستانهشان تبدیل به دشمنی شده همچنان برهمان مسیر هستند و استوریهای نمادین دیگر باورکردنی نیست. نکته قابل توجه این است که در این وضعیت که فدراسیون هم سکوت کرده و هنوز اقدام مهمی برای رفع این اختلاف نظرها انجام نداده، هرکسی در یک جناحبندی قرار گرفته و راهش را ادامه میدهد تا حرفهایش را به کرسی بنشاند!
در وضعیت امروز شمشیربازی حمایت از یک گروه یا شخص به معنای انتقاد از طرف مقابل و برعکس است؛ چیزی شبیه به دو قطبی برانکو-کی روش که سالها پیش فوتبال ایران را اسیر خود کرده بود! اگر به مربیگری مسعود فتوحی در تیم ملی انتقاد شود، به معنای حمایت از پیمان فخری است در حالی که در بلبشوی شمشیربازی ایران همه به یک اندازه مقصر هستند.
شائبه دخالت روابط فامیلی برای حضور مسعود فتوحی در تیم ملی، بسیار پررنگ است و در این مورد میتوان به سطح فنی فتوحی برای هدایت ملیپوشان انتقاد کرد و از فدراسیون پرسید که چگونه تصمیم گرفتند بی هیچ رزومهای او را به تیم بیاورند؟ اما این به معنای حمایت از فخری نیست. همان مربی که در دی ماه ۱۴۰۲ اعلام شد او به هیچ وجه حاضر به بازگشت و جانشینی امین قربانی نیست! همان زمان هم تقریباً همه میدانستند که او در المپیک سرمربی تیم ملی است، چون تصمیم کمیته ملی المپیک این چنین بود!
فخری در پایان رقابتهای المپیک از شرایط بد ملیپوشان در ماههای منتهی به المپیک انتقاد کرد، اما سؤالی که پیش میآید این است که اگر از همه چیز با خبر بود، چرا هدایت تیم را برعهده گرفت؟! اگر شرایط به شکلی بود که با فخری هم تیم نمیتوانست نتیجه بگیرد پس چرا ریسک نتیجه نگرفتن در المپیک را پذیرفت و آمد؟
اگر بسیاری از نکات قابلیت بیان شدن را ندارد، دلیل بر این نیست که مقابل منفعت طلبی دو گروه مخالف هم در وضعیت امروز شمشیربازی هم چیز نگفت. افرادی که به دنبال پول تو جیبی المپیک بودند؛ اشخاصی که برای پررنگ کردن رزومه خود با هر شرایطی پابه المپیک گذاشتند و بعد از آن یادشان افتاد که تیم مشکل دارد؛ نفراتی که برای اردوی برون مرزی و حقوق به هر ریسمانی که میتوانستند چنگ زدند؛ افرادی که قرار بود خاطرات زوج پوتین-مدودف را زنده کنند و هر زمانی که دلشان خواست عنان را دست بگیرند؛ افرادی که برای بالا بردن امتیازات خود در فدراسیون جهانی با هرشرایطی به تیم آمدند و حالا داعیه دلسوزی و ناراحتی بابت مشکلات را دارند؛ نفراتی که روی پیست مسابقه از خجالت هم در میآیند و با یک استوری همه چیز را مخفی میکنند!
نه وزیر ورزش و نه کمیته ملی المپیک دخالتی در شرایط موجود نمیکنند و تنها هنرشان این است که نزدیک به المپیک یا بازیهای آسیایی یک مربی را بالای سر تیم بیاورند و تمام. هرچند نباید فراموش کرد مشکلات نه فقط در سابر بلکه در تمام بخشهای شمشیربازی ایران وجود دارد که از چشمها پنهان مانده است.