یک تامل/

جز در سایه شریعت نمی توان عدالت جنسیتی را برقرار کرد/مشکلات زنان به اجتهاد جدید نیاز دارد؟

در ترسیم حقوق زن، لحاظ نمودن دو عنصر محوری ضروری است: شناخت «اصل انسانیت» که مشترک بین زن و مرد است و هم چنین «هویت صنفی زن» که تشخیص صحیح آن در صلاحیت خداوند است. پس جز در سایۀ جهانبینی توحیدی و تأمل در منابع شریعت، نمی‌توان حقیقت عدالت جنسیتی را درک و برای رفع تبعیض‌های مبتنی بر جنس، تدبیر کرد. 
کد خبر: ۱۲۶۹۶۲۳
|
۱۳ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۶ 03 November 2024
|
692 بازدید

جز در سایه شریعت نمی توان عدالت جنسیتی را برقرار کرد/مشکلات زنان به اجتهاد جدید نیاز دارد؟

هرچند جهان اسلام، از طرف دنیای غرب با چالش‌های جدی در حقوق زنان رو به رو است و آماج شبهات و اتهامات ستم جنسی به ویژه علیه زنان است، اما روح حاکم بر منبع اصلی شریعت؛ یعنی قرآن کریم آنچنان ضد تبعیض و رفع نابرابریهایِ مبتنی بر معیار‌های مادیگرایانه است که میتوان اسلام را بسیار پیشروتر و سابقه‌دارتر از فمینیسم در زمینه رفع تبعیض دانست.

اگر فمینیسم را مبارزه با هر گونه تبعیض مبتنی بر جنسیت تعریف کنیم و مبارزه با تبعیض جنسیتی را ملاک ارزیابی قرار دهیم، قطعاً اسلام پروفمینیستی اقدام کرده است.

در فضای اجتماعی که دختر‌ها صرفاً به جرم دختر بودن، زنده به گور میشدند، پیامبر اسلام (ص) دستان دختر خود را میبوسید و مبارزه با زنده به گور کردن دختران را به عنوان برنامه اساسی خود قرار داد که قطعاً در طول تاریخ این بزرگترین مبارزه مدنی یک مرد بر علیه زنستیزی و تبعیض است.

زیرا نظام جاهلی که اسلام در آن ظهور کرد، نابرابری‌هایی را که میان زنان و مردان وجود داشت، عین عدالت میدانست. قرآن کریم به بیان برخی از اتفاقات تاریخی به عنوان مصادیق بیعدالتی جنسیتی علیه زنان در طول تاریخ بشری میپردازد (نحل، ۵۸؛ تکویر، ۸ و ۹). قرآن از وجود ستم علیه زنان در میان اعراب شامل ستم عاطفی (نساء، ۱۲۹)، ستم‌های جنسی مثل ظهار (احزاب ۴؛ مجادله، ۱ _ ۴) و لعان (بقره، ۲۲۷ و ۲۲۶)، ستم مالی (نساء، ۲۰ و ۲۱؛ بقره، ۲۳۶ و ۲۳۷؛ طلاق، ۶ و ۷)، ستم اجتماعی (بقره ۲۴۰ و ۲۳۰_۲۳۲؛ طلاق، ۱ و ۲؛ نور، ۳۳؛ نساء، ۱۹ و ۷۵ و ۹۸؛ تکویر، ۸ و ۹؛ اسراء، ۳۱؛ انعام، ۱۵۱؛ حجرات، ۱۱) انتقاد کرده است. 


در حالی که در بسیاری از نقاط دنیا، زنان از حقوق اولیه انسانی بی‌بهره بودند، اسلام در اولین سال‌های ظهور خود، الگو‌های نابی از زنان عالم و شجاع و فعال در اجتماع و سیاست عرضه کرد، اما اکنون با انفعال در برابر هجمه‌های حامیان کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان و دیگر مانیفست‌های برابری‌طلبی میان جنس‌ها مواجه است.

به نظر میرسد آنچه که تمدن اسلامی را از دوران اوج شکوفایی خود به خوابی گران فرو برد و اکنون نیز همچنان در برابر پیشقراولانِ عصرِ روشنگری و کالا‌های معرفتی، فکری و فرهنگی آنان، منفعل و صرفاً در موضع واکنش قرار داده است، در خصوص ارائه نظام حقوقی و قانونی عاری از تبعیض علیه زنان نیز نمود یافته است. اقبال لاهوری در اهمیت و ضرورت اجتهاد و پویایی دین به درستی و دقیق این مطلب را اشاره میکند که اگر دینی برای پرسش‌های جدید، پاسخ جدید نداشته باشد رو به افول و اضمحلال است. 


عقلانیت، برابری، مدارا و دانش افزایی از ویژگی‌های اساسی تمدن اسلامی بودند که حدیث‌گراییِ ضد اجتهاد، اشرافی‌گری و تبعیض و تکفیر در برابر این ویژگیهایِ مترقی تمدن اسلامی، قد علم کردند و آثار آن؛ یعنی قشری‌گری و ظاهرگرایی، زمینهساز افول تمدن اسلامی شدند. 


برای ساختن و اجرای اسلام و تمدن اسلامی، نیازمند تغییر هستیم. عالم، عالم تغییر است و رسالتِ علوم، کنترل تغییر است. حدیث شریف نبوی «اَلْإِسْلاَمُ یَعْلُو وَ لاَ یُعْلَى عَلَیْهِ» و آیه «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» همواره محور تاکیدات سید جمال‌الدین اسدآبادی، از پیشگامان احیای علوم دینی در عصر حاضر بود. وی همواره اظهار نگرانی میکرد که اختلافات و انفعال‌ها باعث نفوذ استعمار و پیامد‌های ناگوار آن می‌شود. تاریخ معاصر نیز نشان میدهد بعد از ضعیف شدن عثمانی‌ها، مذاهب چهارگانه اهل سنت از انسداد درآمدند و امثال سید جمال‌الدین اسدآبادی و شاگردش محمد عبده در صدد احیای علوم دینی بودند.

 در ایران نیز دوره اخباری‌گری که به شدت با به کاربردن عقل در اجتهاد مخالف بودند، در عصر صفوی تا دو قرن حاکم بود و به فقه اهل بیت (ع) آسیب زد. اما در نهایت عالمانی، چون وحید بهبهانی دوران جدیدی را رقم زدند و به تعقل و علم اصول بها دادند. ظهور شیخ انصاری، نقطه عطف این جریان است که از آن زمان فقه شیعه رو به کمال میرود. نهضت مشروطه حاصل این دوران نوآوری و پایان دوران انسداد بود. اما در اثر سرکوب احیاگران علوم دینی و پرچمداران اجتهاد و عقلانیت دینی توسط رضاخان در ایران و آتاترک در ترکیه، نفوذ پیدا و پنهان استعمار و استثمار غربی تا حد تسلط کالا‌های معرفتی، فکری و فرهنگی آنها بر جوامع اسلامی سرعت گرفت.


در اغلب نقاط جهان، حاکمیت جهانی بر حاکمیت ملی چیره شده و این همان جهانی شدن مورد نظر تفکر غربی است که در تلاش است قدرت محلی به نفع اداره جهانی کاسته شود. در این جریان، اسلام به عنوان دینی که محدود به زمان و مکان نبودن از جلوه‌های خاتمیت آن است، بخاطر اهمال و غفلت مسلمین نقش و تاثیرگذاری خود را ایفا نکرده است.


اسلام دین جامعی است و باید کارآمدی خود را به صورت عینی نشان دهد و تحقق عینی اسلام در تمامی سطوح و مراتب، یک آرمان دیرینه است. 
با توجه به تحولات به وجود آمده در حیات و زندگى مدرن و با عنایت به دگرگونی‌هاى بسیار عظیم و ملموس که در افکار، روابط و رفتار انسانهاى امروزى شاهد آن هستیم و گسترش اطلاعات و پیشرفت تکنولوژى که بشر و جهان شاهد آن است، نیاز امت اسلامى به فقه پویا، انعطاف‌پذیر و غنى از هر حیث بیش از هر زمان دیگر احساس مى شود. رویدادهاى بسیار نوینى مانند کشت جنین، شبیه سازى، رحم استیجارى، بانک منى و ... نیاز امت اسلام به وجود مجتهدین و فتح باب اجتهاد را مضاعف می‌کند.  

بی‌تردید این دست از پدیده‌ها و رویداد‌ها نیاز به اجتهاد جدید و نوین دارند؛ یعنى اجتهادى که دانشمندان و نظریه‌پردازان اسلامى آن را اجتهاد ابداعى و یا انشائى نامیدند. اجتهاد نوع دوم اجتهاد انتقاتى یا ترجیحى است یعنی ترجیح دادن رأى یک مجتهد که با تحقق بخشیدن مقاصد شرع و مصالح جامعه اسلامى نزدیکتر بوده و با شرایط زمان و مکان سنخیت داشته باشد.


تاسیس حکومت اسلامی بر محور مکتب اهل بیت (ع) نیاز جدی به تاسیس قواعد فقه سیاسی و اجتماعی را فزونی بخشیده است. در دوران فقه حکومتی به نوآوری‌ها و اجتهاد نیاز بیشتری وجود دارد. مسائلی بی‌سابقه حادث شده و باید بن‌بست‌ها باز و اجتهاد توأم با به کار بستن علم و عقل با شیوه‌های مشروع احیا شود. نمی‌توان در جامعه‌ای اسلامی، صرفا با روایات که بخشی از آنها بر اساس شرایط زمان و برای جامعه محدود آن دوره صادر شده و بدون اجتهاد و توجه به عقل و ملاحظه مفاسد و مصالح پیش رفت.

بازخوانی و قرائت مجدد توأم با پایبندی به مبانی دین، ضروری است. به این منظور فقیه باید فقیه عصر خود باشد و این مستلزم آن است که تأویل و تفسیر و اجتهاد‌ها ناظر بر علم روز باشد. با اجتهاد و عقلانیت مشروع می‌توان پاسخ بسیاری از مشکلات را داد؛ لذا باید از دو عنصر عقل و اجتهاد بهره برد. دین باید با عقل سازگاری داشته باشد و عقل نباید صرفاً توجیه‌گر دین باشد. اسلام دین عقل و علم است و بر مسلمین تکلیف است استغنای آن را با شناخت و شناساندن قرآن و اسلام حقیقی که بر عقل و علم سفارش فراوان دارد، نشان دهند. منابع و مبانی را در قرآن باید یافت و استنباط را بر عقل استوار کرد. چون توجه به علم و عقل خواست قرآن هست. 


واژه علم بیش از هفتصد بار با صیغه‌های مختلف در قرآن آمده و در دو آیه رسوخ در علم مطرح شده و از راسخان در علم در این امت و امم گذشته تمجید شده است (آلعمران، ۷). رسوخ در علم همان عمق و کنجکاوی در علم آموزی است. عقل و تعقل در حدود چهل بار و فکر و تفکر در حدود بیست بار در قرآن تکرار شده‌اند.

الفاظ تعقل و تفکر بر دقت و سختکوشی در پی بردن به حق دلالت دارند. تدبر درباره قرآن در چهار آیه آمده است. قرآن کتاب اجتهاد و تفقه و اسلام دین سختکوشی در دانستن است و از جمله در کسب اطلاع از احکام عملی اسلام نباید سرسری و زودگذر به مدارک از جمله به کتاب و سنت نگریست. حتی نباید به یک نوبت اجتهاد اکتفا کرد، زیرا یک مجتهد در طول استنباط خود تکامل پیدا میکند و چه بسا آنچه را قبلاً استنباط کرده پس از خُبرَوِیّت بیشتر اگر دوباره در آن اجتهاد کند، نظرش تفاوت پیدا کند و تجدید نظر در فتاوا کم سابقه نیست.

 برای مثال در بازبینی و اصلاح موارد ارث برای زوجه نمونه‌ای از بازنگری فقهی در مجمع تشخیص مصلحت نظام رخ داد، بر این مبنا که برای این فتوا که زن از زمین ارث نمیبرد، نصی وجود ندارد و این تاثیر سیر تاریخی فتوا بوده است که ارث زوجه را محدود به اموال منقول و ابنیه و اشجار کرده است.


شاه ولی‌الله دهلوی که از پیشگامان احیای اجتهاد در شبه قاره هند بود و اولین ترجمه فارسی قرآن را نیز انجام داد در اثر خود با عنوان «حجه الله البالغه» اشاره میکند که خداوند نخواسته است در ظواهر متوقف شویم و شریعت مبتنی بر نیاز‌های جامعه تبیین شده و از علت تفاوت‌های شرایع نیز همین است.


در حقیقت شریعت یک روح و یک جسم دارد که روح آن رسیدن به کمال است؛ لذا با ملاحظاتی در اشکال و ظواهر نیز می‌توانیم تغییراتی ایجاد کنیم. 
اندیشمند معاصر، اقبال لاهوری تحت تأثیر نظریات شاه ولی‌الله دهلوی معتقد به تاثیر عرف و زمان در احکام بود و تأکید بر ضرورت و بازسازی روح اجتهاد در اسلام را در اثر شاخص خود، «بازسازی اندیشه دینی در اسلام» آورده است.


در واقع به طور کلی جریانی که در مواجهه اسلام و مدرنیته، قائل به رویکرد ضرورت اجتهاد و احیای علوم دینی بودند، بر حفظِ قطعیِ ذاتیات دین تأکید داشتند، اما فرعیات را قابل تغییر میدیدند یا به تعبیری دیگر ارزش‌های ذاتی محفوظ است، اما متون امکان تفسیر دارند. به طوری که برای مثال سید احمد خان هندی از افراد شاخص این جریان، قریب صد و پنجاه سال پیش، زیردستی و تبعیت مطلق زنان از مردان را به دلیل عقلانی نبودن رد می‌کند. پس عقل بازسازی حقوق زنان را تجویز میکند و در همین راستا محمد مجتهد شبستری، از نواندیشان دینی معاصر بر تفاوت‌های زن و مرد در ابعاد جسمی و روحی صحه میگذارد، اما در عین حال معتقد است اگر بسیاری از تفاوت‌های جسمی و روحی و همچنین تفاوت نقش‌ها در بستر زمان تحقق یافته باشد، احکام حقوقی نیز زمانمند و ناظر به اوضاع خاص و ساختار‌ها و نظامی ویژه است. پیامبر (ص) پار‌های از حقوق و مقررات ظالمانه و نابرابری‌های شدید جامعه بر ضد زنان را متناسب با فهم و درک عصر حیات خود از «عدالت» تغییر داد و به سوی عدل زمان حرکت کرد. پس آن مقدار از تغییرات که آن حضرت ایجاد کرد، نهایت تغییرات ممکن نیست، بلکه تغییرات مقدور در آن زمان است.

 پیام اصلی آن تغییرات این است که نابرابری‌های دیگری نیز که در طول تاریخ بر زنان تحمیل میشود باید برطرف گردد. عدالت را باید در هر عصری تعریف کرد و تعریف عدالت در هر عصری به خود انسان‌ها واگذار شده است.


به طور کلی شریعت در بنیان خود پویا است، اما فقه در مقام اثبات، ظرفیت‌های پویایی خود را در مقام ثبوت ظاهر نساخته است و اجتهاد در دنیای مدرن، نیازمند فقهی به مراتب پویاتر از عصر‌های پیشین است. 


اصلی که مستلزم استفاده از عقل در شناخت و تفسیر شریعت است، اصل مصلحت است. درواقع مصلحت به عنوان یک اصل عقلی طبقه بندی شده است. طرفداران پویایی حقوق اسلامی اصل مصلحت را انطباق‌پذیر دانسته‌اند.

کوثر خسروی

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
برچسب ها
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # قیمت طلا # مهاجران افغان # یارانه # حمله اسرائیل به ایران # خودرو
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
به نظر شما چه کسی در انتخابات آمریکا پیروز خواهد شد؟