ما آدمهایی هستیم که با دیدن چند خط خبر، در نیمهشبهای بیخوابی، نگران سرنوشت کودکی گمشده میشویم. پا به پای خانوادههای رنجدیده گریه میکنیم، دلنگرانشان میشویم، دعا میکنیم، امید میدهیم، و گاه حتی بیقرارتر از نزدیکانشان، چشم به صفحهی خبرها میدوزیم تا شاید نشانهای از پایان خوش ماجرا ببینیم.
این داستان فقط یک ماجرا نیست. بلکه تصویری از قدرتی است که در همبستگی نهفته است. شاید گمان کنیم نهادهای رسمی، نیروهای متخصص، و امکانات پیشرفته، تنها عوامل موفقیت در چنین بحرانهایی هستند. اما حقیقتی ساده و عمیق وجود دارد: وقتی مردم کنار هم بایستند، میدان برای شر و تاریکی تنگ میشود.
فیلمی که به تازگی ساخته شده، نه تنها روایتی از یک گمشدن و یک پیدا شدن است، بلکه تصویری از نیروی عظیم همدلی است. تصویری از این حقیقت که گاهی یک ملت، با یک صدا، میتواند فراتر از قدرت هر نهاد و سازمانی عمل کند. وقتی نام یسنا بر زبانها افتاد، دیگر هیچکس نمیتوانست او را نادیده بگیرد. او دیگر یک فرد گمشده نبود؛ او قصهی هزاران نفر شده بود.
ناتور دشت به ما یادآوری میکند که در تاریکیِ جامعه، نور از مردمی میتابد که دست در دست هم میگذارند؛ و همین اتحاد، امنترین پناه برای دنیای ناامن کودکان و بیدفاعترین افراد جامعه است.
ناتور دشت از آن فیلمهاییست که تو را درون خود میکشد، همراه خود میبرد، و در هر لحظه تو را وادار میکند که نفسبهنفس با داستان پیش بروی. از همان ابتدا، با ریتمی گیرا و نفسگیر، تماشاگر را درگیر قصهای میکند که نه فقط یک حادثه، بلکه بازتابی از قدرت همبستگی مردم است.
اولین چیزی که در این فیلم میدرخشد، اجرای خیرهکنندهی بازیگران است. حجازیفر چنان با دقت و جزئیات بازی میکند که انگار برای این نقش ساخته شده است. اما درخشش فقط به او محدود نمیشود؛ میرسعید مولویان به عنوان بدمَن داستان با رفتار هیستریکی که متناسب با تنش فیلم اوج میگیرد و سایر بازیگران، از نقشهای اصلی تا فرعی، چنان باورپذیر ظاهر شدهاند که مخاطب در لحظهای از فیلم، احساس نمیکند در حال تماشای یک اثر نمایشی است. بازی متفاوت علی صالحی و علی مصفا را میبینیم. اغلب مصفا را در نقشهای آرام و موقر دیدهایم، اینبار با بازی متفاوت، قدرت خود و توان کارگردان در هدایت بازیگران را به رخ میکشد.شخصیتپردازیهای فیلم واقعیاند، آدماهای واقعی با چالشهای اخلاقی تمام مردم، خاکستریهای تیپیکال.
قهرمان فیلم ابرقهرمان نیست، یکی مثل همه ماست، شخصیتی با همه لغزشهای انسانی که همین واقعی بودن باعث شده درام قصه اثرگذارتر باشد.
داستان فیلم، بهطرز هوشمندانهای طراحی شده است. از همان قصه میگوید. البته، در یک بازهی کوتاه ریتم فیلم کمی کند میشود، اما تعلیقها دقیق طراحی شدهاند، حس ترس و دلهره، بدون اغراق و تصنعی بودن، به شکلی کاملاً طبیعی به مخاطب منتقل میشود؛ و در نهایت، خرده داستانهایی که در دل روایت اصلی جا گرفتهاند، نهتنها به انسجام قصه آسیب نزدهاند، بلکه آن را از یکنواختی خارج کردهاند.
این فیلم نه فقط به لحاظ احساسی، بلکه از نظر تکنیکی نیز اثری خوبی است. فیلمبرداری با قاببندیهای حسابشده، زوایای دوربین که گاهی تماشاگر را در دل صحنه قرار میدهد، و نورپردازی که در انتقال حس داستان نقشی کلیدی دارد، همگی نشان از کارگردانیای دارند که بر تمام جزییات مسلط است. دیالوگنویسیها نیز دقیق و باورپذیر هستند؛ نه شعاریاند، نه مصنوعی، بلکه درست همان چیزی که انتظار داریم شخصیتها در چنین موقعیتهایی بر زبان بیاورند.
اما در کنار تمام این نقاط قوت، فیلم دچار یک اشتباه عجیب است. ماجرای ازدواج پنهانی یک زوج جوان و واکنش پدر دختر، که بهناگاه و بدون طی کردن مسیر قانونی میخواهند یک ازدواج ثبتشده را فسخ کنند، یک چالش روایی است که با واقعیت همخوانی ندارد. طلاق در سیستم حقوقی، مسیری مشخص دارد که در فیلم به آن پرداخته نشده.
این فیلم نمونهی موفقی از اثری است که هم در اجرا و تکنیک موفق است، هم در روایت و اثرگذاری احساسی. مخاطب را درگیر میکند، او را میترساند، هیجانزده میکند، و در عین حال، پیامی مهم را منتقل میکند: همبستگی مردم، قویترین سلاح در برابر تاریکی و جنایت است؛ و از دیگر ارزشمندیهای فیلم این است که در عرض کمتر از ۹ ماه یک اتفاق واقعی را به سینما تبدیل میکند، بدون اینکه یک اثر هول هولی بیکیفیت به خلق قالب کند، یک اثر باکیفیت در کمترین زمان که از خاک گرفتن واقعه و تحریف و فراموشی آن پیشگیری میکند.
اما یک فیلم، زمانی بینقص خواهد بود که داستان آن، از هر نظر منسجم باشد. این اثر، با وجود تمام درخششی که در اجرا و روایت دارد، اگر در جزئیات منطقی دقت بیشتری به خرج میداد، میتوانست به فیلمی کاملتر تبدیل شود. با این حال، همچنان یک اثر ارزشمند و تماشایی است که بدون بهرهگیری از اغراق یا شعار افشانی مخاطب را درگیر اندیشهای عمیق میکند.
باتوجه به اینکه محدوده سنی اکران فیلم خیلی در فرهنگ ما رعایت نمیشود توصیه میکنم این یکی را که ترس بزرگ همه بچههاست به هیچ عنوان با کودکان نبینید.
زهرا رایگانی
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.