از «خودکشی یک دانشآموز به علت نداشتن گوشی» تا «تکذیب خودکشی دانشآموز در گفتوگو با خانواده و معلم وی»، مسئولان کشورمان ثابت کردند که در طی کردن این مسیر تبحر زیادی دارند؛ اما وای به روزی که قرار باشد مسیر برعکس را طی کنند!
به گزارش «تابناک»؛ خودکشی یک دانش آموز اهل شهرستان دیر، از جمله اخباری است که بازتاب زیادی در روزهای اخیر در کشورمان داشته است؛ خبری تاسف برانگیز و تلخ که بنا بر برخی روایت ها، علتش ناراحتی این دانش آموز از نداشتن گوشی تلفن همراه هوشمند بوده و در بعضی روایات، نداشتن تبلت عنوان شده است.
البته این روایات مورد وثوق برخی از جمله وزیر آموزش و پرورش کشورمان نیست که ساعاتی پیش و در مراسم اختتامیه نهمین دوره مجلس دانش آموزی، قویا این روایتها را کذب خواند و تاکید کرد: «اینکه گفته شد دانش آموزی به خاطر نداشتن گوشی و تبلت خودکشی کرده واقعی نیست.»
حاجی میرزایی در ادامه مستند ادعایش را این گونه شرح داد: «دیشب هم در تلویزیون دیدید که با خانواده و معلم وی صحبت شد. گزارش تایید شدهای مبنی بر اینکه خودکشی به این دلیل اتفاق افتاده وجود ندارد. بی جهت اخباری که صحت و قطعیت ندارد را اشاعه ندهیم.»
البته ماجرای مرگ این دانش آموز که در نوزدهمین روز مهرماه رقم خورده، از همان روز در دستور کار قضایی هم قرار گرفته است؛ روندی قانونی که مثل نتیجه گیری وزیر آموزش و پرورش از تماشای یک گزارش تلویزیونی نیست و آن گونه که دادستان عمومی و انقلاب شهرستان دیر به فارس گفته، اکنون به ارجاع پرونده به شعبه بازپرسی منجر شده و ادامه خواهد یافت.
بر اساس اظهارنظر این مرجع قضایی، «بررسیها برای تعیین علت فوت این دانش آموز در حال انجام است و به محض وصول نتیجه اعلام میشود» و تا این لحظه تنها مشخص شده که «پدر و مادر متوفی در تحقیقات اظهار داشتهاند فرزندشان بهانه گوشی همراه میگرفته است، اما اینکه فوت بابت گوشی همراه بوده، پدر و مادر اظهار بیاطلاعی کردهاند.»
این در حالی است که شروع روایت خودکشی دانش آموز به علت نداشتن گوشی هوشمند، متنی بوده که در شبکههای اجتماعی دست به دست شده و تصویر پیامکی به آن پیوست شده بود که گفته میشد ارسال کننده اش، پدر و مادر دانش آموز متوفی هستند، در حالی که پلیس دیر اعلم کرده که ارسال کننده پیامک، معلم مدرسه بوده است.
مرور این نکات کافی است تا بدانیم با پروندهای با پیچیدگیهای خاص خود مواجهیم که بهتر است به جای گمانه زنی در خصوص آن، چشم انتظار فرجام یافتن تحقیقات و اظهارنظر رسمی مسئولان پیرامون آن باشیم. توصیهای مهم که طبعا وزیر آموزش و پرورش و حتی گزارشگر رسانه ملی را هم شامل میشود!
اما آیا این تنها توصیهای است که میتوان در این خصوص ارائه داد؟ پاسخ این سوال منفی است اگر بدانیم پای «خودکشی» در میان است که ملاحظاتی بسیار ویژه دارد، رقم زننده اش یک دانش آموز کم سن و سال بوده و کند و کاو پیرامون چرایی رقم خوردنش و تلاش برای ترمیم روحیه آسیب دیده همکلاسی ها، هم مدرسه ایها و حتی دیگر دانش آموزان هم سن و سالش به شدت ضرورت دارد.
ضرورتهایی که ظاهرا هیچ یک جایی در ذهن وزیر آموزش و پرورش و منصوبانش ندارند که اگر این گونه نبود، تمرکزشان را بر ریشه یابی ماجرا و تلاش برای جلوگیری از تکرار آن میگذاشتند، نه تکذیب ارتباط ماجرا با گوشی هوشمند و تبلت که چه بسا واقعیت داشته یا دست کم سهمی در این ماجرای شوم ایفا کرده باشد!
البته این تنها ایرادی نیست که در این ماجرا متوجه آموزش و پرورش و حتی مجموعههای دیگر است و مشکلات بزرگتر زمانی خودنمایی میکند که شرایط کرونایی، ارائه آموزش در مدارس بر بستر اینترنت و ضرورت بهره مندی دانش آموزان از اینترنت و گوشی هوشمند را مرور کرده و بکوشیم پاسخ این سوال را بیابیم که تکلیف دانش آموزانی که از این امکانات محرومند، چیست؟!
سوالی که وزیر ترجیح داده به جای پاسخ به آن، هرگونه ارتباط میان خودکشی یک دانش آموز با نداشتن گوشی تلفن همراه هوشمند را از بیخ و بن منکر شود، اما این انکار قادر به پاسخ گویی به آن نیست، مخصوصا زمانی که بدانیم حدود یک سوم دانش آموزان کشورمان به اینترنت هم دسترسی ندارند چه برسد به داشتن تبلت و گوشی هوشمند! دانش آموزانی که اگر صبور نباشند و خدای ناکرده راهی اشتباه در پیش بگیرند، بی شک آنهایی که در ندیدنشان با هم مسابقه گذاشته اند، مقصرند، حتی اگر تکذیب کنند!