به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه ۲۱ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که دستور رئیس جمهور درباره مصوبه انتخاباتی شورای نگهبان به وزیر کشور با تیترهایی مثل اختلاف رئیس جمهور و شورای نگهبان، مخالفت رئیس جمهور با مصوبه شورای نگهبان و مقاومت دربرابر شورای نگهبان در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
واکنشها به انفجار تروریستی کابل و آغاز ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری برای انتخابات ۱۴۰۰ نیز از دیگر محورهای مهم روزنامههای امروز است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
بیژن مقدم فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان انتخابات و مرزهای اخلاق نوشت: فصل انتخابات یکی از نقاط عطفی است که فرصت میدهد تا افراد، گروهها و جریانهای سیاسی را بهتر بشناسیم. در این فصل موقعیتی فراهم میشود که بتوان یک فرد یا جریان را بهتر از قبل شناخت. مثلا بر اساس اطرافیان یک نامزد انتخاباتی یا بر اساس گفتهها، وعدهها، اقدامات، ترکیب ستاد انتخاباتی و حتی فعالیت رسانهای او میتوان به فهم جدیدی از وی رسید.
اینکه یک نامزد انتخاباتی در تلاش است تا خود را ثابت و تواناییهایش را به مردم معرفی کند یا اینکه برای تخریب رقبای خود بکوشد قطعا در شناخت ما از او اثرگذار است.
متاسفانه در این فصل یک اتفاق دیگر هم میافتد که منجر به درنوردیده شدن مرزهای اخلاقی میشود، زیرا برخی رقابت انتخاباتی را «داستان مرگ و زندگی» تعریف میکنند و بنابراین همه حیثیت خود را به آن گره زده و حرامها را حلال میکنند. اینگونه افراد که بر اساس نگاه ماکیاولی معتقدند «هدف وسیله را توجیه میکند»، دنبال آن هستند که به هر قیمتی پیروز انتخابات باشند و تصور میکنند در این مسیر از هر راهی میتوان رفت.
وقتی انتخابات را برای خود حیثیتی میکنند و پایان دنیایش میخوانند، برای موفقیت در آن، دروغ میگویند، تهمت میزنند، تخریب میکنند و…. این دسته افراد به این فکر نمیکنند که بعد از انتخابات باید در چشم این مردم و حتی رقبا نگاه کنند، احیانا باید در کنار همین رقبا کار کرده و کشور را اداره کنند.
متاسفانه از این دست موارد در انتخاباتها بسیار دیدهایم. به یاد داریم نامزدی را که فریاد زد: مردم بیدار باشید که قرار است در خیابانها دیوار بکشند! این دروغ بود، اما هم در سال ۸۴ گفته شد و هم ۹۶٫ اینگونه دروغها را همان افرادی میگویند که به انتخابات نگاه مرگ و زندگی دارند.
با این نگاه طبیعی است که چنین خطاهایی صورت بگیرد؛ بنابراین مقدم بر این رفتارها این است که ما نگاه خود را تغییر داده و حواسمان باشد که انتخابات نه پایان راه، بلکه میانه راه هم نیست.
این نگاه را مقایسه کنید با دیدگاه افرادی مثل شهید سلیمانی. برای مثال فیلمی از ایشان منتشر شد که در جمع رزمندگان در سوریه بعد از یک عملیات موفق هشدار میداد که وقتی به خانههای مردم وارد میشوید مراقب حلال و حرام باشید. این یعنی تاکید دارد که اگرچه هدف، بزرگ و مهم است، اما وسیله هم اهمیت دارد و یا وقتی مجبور میشود شبی را در خانه خالی از سکنه بگذراند با نوشتن نامهای محبتآمیز و متواضعانه از صاحب خانه کسب حلالیت میکند.
آنچه اهمیت دارد این است که در آستانه انتخابات مراقب نگاه و رفتار خود باشیم و تصور نکنیم که مجاز به انجام هر کاری هستیم.
به اعتقاد من در این میان نقش دستگاه قضایی نیز بسیار پررنگ و قابل توجه است. انتظار میرود که دستگاه قضایی فعالانهتر عمل کند تا هر فرد بیشناسنامهای در فضای مجازی نتواند ادعایی را مطرح کرده و حاشیهسازی کند. به عبارت دیگر دادستان باید از هر فرد مدعی بخواهد که دلایل و اسناد خود را ارائه کرده و پاسخگو باشد.
برخورد قضایی الزاما بد نیست و نظارت به این شکل مانع از آن خواهد شد که در آستانه انتخابات یک نفر با یک ادعا علیه دیگری شخصیتی فردی و اجتماعی او را منکوب کند. به هر حال ممکن است که این فرد مدعی تحریک شده باشد، ممکن است پول گرفته باشد، حتی ممکن است که راست بگوید، اما اغراق کند. در نتیجه هر کدام از این مسائل هم که باشد بیان مسائلی شبیه آنچه اخیرا علیه یکی از فعالان سیاسی مطرح شد، موجب از بین رفتن آبروی افراد است.
بر این اساس معتقدم باید نظارتها را افزایش داده و اجازه نداد که افراد بدون شناسنامه در فضای مجازی هر ادعایی را مطرح کنند. حتی از افرادی که این اتاقهای کلابهاوسی را اداره میکنند نیز انتظار میرود که دقت بیشتری به خرج داده و به هر فردی اجازه سخن گفتن ندهند. حتی در فرصت دادن به افراد خارج از کشور که دسترسی به آنان وجود ندارد و میتوانند به راحتی ادعا کرده یا دروغپراکنی کنند، باید احتیاط کرد. لازم است به افرادی اجازه صحبت داده شود که شناسنامهدار هستند و میتوانند مسئولیت گفتههای خود را بپذیرند.
مهدی حسن زاده طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان چه کسی مقصر رشد نقدینگی است، نوشت: دو شب قبل همزمان در تلویزیون و فضای مجازی، دو مقام اقتصادی دولت، بحثی را که پیشتر به صورت مناظره غیرمستقیم درباره رشد نقدینگی و تورم مطرح کرده بودند، مجدد ادامه دادند. همتی، رئیس کل بانک مرکزی در تلویزیون در پاسخ به پرسش مجری ادعای نوبخت را درباره طلب دولت از بانک مرکزی، شوخی توصیف کرد. همزمان نوبخت در کلاب هاوس در پاسخ به پرسشی در این باره، استقراض دولت از بانک مرکزی را بی اساس دانست. بدین ترتیب مناظرهای که پیشتر بین این دو مقام دولتی درباره رشد نقدینگی شروع شده بود، ادامه یافت، اما اصل ماجرا چیست؟
واضح است، یکی از مهمترین متغیرهای اقتصادی که بر متغیرهای مهم دیگر نظیر تورم اثرگذار است، رشد نقدینگی است. براساس اعلام چند روز قبل بانک مرکزی، رشد نقدینگی در سال گذشته ۴۰.۶ درصد بود که بالاترین رشد نقدینگی در چهار دهه اخیر محسوب میشود. نرخ تورم نیز به بالاترین سطوح سالهای اخیر بازگشته است. در این میان فهم عوامل موثر بر رشد نقدینگی ضروری است. رئیس کل بانک مرکزی به عنوان سکاندار نظام پولی و بانکی کشور معتقد است، ریشه مشکل به کسری بودجه و استقراض دولت از بانک مرکزی بر میگردد. مهمترین مصداق این استقراض را هم تامین ۱۳ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ از ذخایر ارزی بانک مرکزی در دو سال گذشته میداند. آمارهای رسمی و غیررسمی نیز نشان میدهد که طی دو سال اخیر برای درآمد دولت از فروش نفت به مراتب کمتر از سالانه ۸ تا ۱۰ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ پرداختی به کالاهای اساسی بوده است. در نتیجه دولت به سراغ ذخایر ارزی بانک مرکزی رفته که در خارج از کشور بلوکه است.
در شرایط معمول پس از فروش ارز دولت به بانک مرکزی و دریافت معادل ریالی آن، برای جبران خلق پول، بانک مرکزی با فروش ارز به وارد کنندگان و متقاضیان ارز، معادل ریالی توزیع شده را جمع میکند و اجازه رشد نقدینگی را نمیدهد، اما زمانی که ارز بلوکه شده و غیرقابل دسترس تبدیل به ریال میشود، امکان فروش آن ارز و جمع آوری ریال وجود ندارد و نقدینگی افزایش مییابد. تا این جای کار، مسئله از جهت فهم ماجرا و تبیین دلایل رشد نقدینگی و به تبع آن افزایش تورم، پیچیدگی خاصی ندارد، اما مسئله به نظر میرسد به مقصریابی رشد نقدینگی بر میگردد. در حقیقت بانک مرکزی مقصر این رشد را کسری بودجه میداند و به این ترتیب توپ در زمین سازمان برنامه است. واقعیت این است که نوبخت نیز این آمار را به طور صریح رد نکرده است، اما از طلب ۱.۲ میلیارد دلاری دولت از بانک مرکزی بابت فروش فراوردههای نفتی سخن میگوید. بحث این جاست که آیا نوبخت آن ۱۳ میلیارد دلار بدهی دولت به بانک مرکزی را رد میکند؟ پاسخ روشن نیست!
این مسئله پرده دیگری از اختلافات داخل تیم اقتصادی دولت را نشان میدهد. واقعیت این است که اقتصاد اجزای به هم پیوستهای دارد که اداره بودجه بر متغیرهای پولی اثر میگذارد و برعکس. در این میان تقابل و اختلاف موجود نشان میدهد که مسئله در دولت لاینحل باقی مانده که اختلاف به تریبونها کشیده شده است. هم اکنون هفتهای ۲ تا ۳ بار جلسه ستاد اقتصادی دولت برگزار میشود و بعید است این دعوا پشت درهای بسته آن جلسات مطرح نشده باشد، اما این که مسئله جمع نشده است، به این معناست که دولت در بعد اقتصادی نه به منزله یک کل واحد بلکه به صورت جزایر جداگانه فعالیت میکند. این مسئله نشان میدهد که به لحاظ ساختاری برای هماهنگی در تیم اقتصادی دولت باید فکری عاجل کرد. شاید لازم باشد در دولت سیزدهم کاپیتان تیم اقتصادی مشخص و رئیس جمهور موظف باشد یک تیم اقتصادی یک دست را انتخاب کند نه بازیکنانی جدا از هم.
ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان عقلانیت نان میشود نوشت: چند روز گذشته همایشی با عنوان «وین نان نمیشود» برگزار شد که در تصاویر شعارهایی نوشته شده بود از جمله اینکه نان در داخل و ما گرد وین میگردیم. به نظر میرسد این طیف از دلواپسان معتقدند در شرایط تحریم هم میتوان اقتصادی پویا داشت و مردم از کمترین مشکلات معیشتی رنج ببرند. اما همواره سوال اینجاست که این طیف چه راهکار عملی تا کنون در مقابله با تحریمها ارائه کردهاند؟ بیش از دو سال از عمر مجلس یازدهم میگذرد، مجلسی انقلابی که معتقد است معیشت مردم گروگان برجام و مذاکرات شده است، اما طی این دو سال هنوز یک مانیفست مشخص برای رهایی اقتصاد از این وضعیت ارائه نشده است. هیچ طرحی به تصویب نرسیده که بتوان دلخوش بود گرهای از معیشت مردم را باز خواهد کرد. تردیدی نیست که دولت به خصوص در دوره دوازدهم از ضعفهای آشکار و فراوانی در اداره امور اجرایی برخوردار است و بخشی از وضعیت موجود به خاطر عملکرد غیر قابل دفاع دولتی هاست، اما مگر میشود چشمها را به واقعیت بست که تحریمها چه خسارتی به اقتصاد و معیشت مردم زده است. اگر مذاکرات با غرب و رفع تحریمها در اقتصاد بیاثر است چرا تا کنون کشورهای دوست و مخالف تحریم هم نتوانستند در نقل و انتقالات مالی و صادرات نفت و سایر اقلام به کشور ما کمکی کنند؟ مگر نه اینکه روسیه و چین نیز مبادلات مالی را منوط به عضویت ایران در fatf کرده اند. مگر نه اینکه کشوری را نمیتوان در دنیا سراغ گرفت که بدون ارتباط با سایر کشورها نتوانسته به رشد اقتصادی دست پیدا کند. مگر میشود همه چیز را در داخل تولید کرد و بدون هیچ وابستگی به حیات اقتصادی ادامه داد؟ دوستان برگزار کننده همایش کاش برای یک بار هم که شده راهکارهای عملیاتی خود برای برون رفت از وضعیت فعلی را با وجود تحریمها و بدون نیاز به مذاکره توضیح دهند تا شاید دولت بعدی نیازی نباشد که تحریمها را رفع کند.
به نظر میرسد راه و رسم مغالطه و بازی با شعارهای دهان پرکن هنوز در این کشور خریدارانی دارد که همچنان پای استدلال و منطق لنگ میزند. در حالی که آنچه باید برای نجات اقتصاد گرد آن گشت واقع بینی و علم است که به ما میگوید اقتصاد در هر کشوری نمیتواند در محدوده بسته خود به حیات ادامه دهد و نیاز است که در تبادل مستمر تجاری و مالی با سایر کشورهای جهان قرار گیرد. اینکه تحریمهای غرب ظالمانه و بدون وجاهت حقوقی محکمی است در جای خود قابل بررسی است، اما مگر هزینه تحریمها برای اقتصاد کشور کم بوده است که هنوز برخی آن را نعمت دانسته و مذاکرات را مضر؟
کافی است رجوعی ساده به اعداد و ارقام تاثیر تحریمها بر اقتصاد شود تا شاید برگزارکنندگان همایش «نان در داخل» و «وین نان نمیشود» بدانند که تا چه حد کشور به عقلانیت به جای شعارهای پلاکاردی نیاز دارد. ناگفته پیداست که اقتصاد کشور تنها به واسطه تحریمها نیست که شرایط بدی دارد، اما شکی نیست که تحریم عامل اثرگذار و مهمی در بدتر شدن وضعیت اقتصادی داشته است که رفع آن در این وضعیت عین عقلانیت است.