به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجشنبه یکم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که ادامه بازتابهای سخنرانی رئیس جمهور رئیسی در نشست سازمان ملل، جزئیات نهایی اصلاحیه طرح شفافیت آرای نمایندگان، مردم در برزخ خودرویی و رد طرح واردات خودرو در شورای نگهبان و مشخص شدن شروط ایران برای آمریکا و اروپا از تیترهایی است که در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
جعفر بلوری در بخشی از یادداشتی با تیتر چرا رئیسی توانست، امّا روحانی نتوانست؟ در شماره امروز کیهان نوشت: آقای رئیسی طی کمتر از یک ماه توانسته، یک بحران خطرناک را حل و به یک آرزو جامهعمل بپوشاند: بحران واکسن و عضویت ایران در سازمان شانگهای. علاوه بر این دو، اقدامات خوب دیگری نیز در این مدت کوتاه انجام شده مثل مهار قیمت سیمان و آهن که در ساختوساز مسکن از اهمیت بالایی برخوردارند و از آنجاییکه حل بحران مسکن نیز بنا به دلایل متعددی که پیش از این در همین ستون درباره آن نوشتهایم، جزو اولویتهاست، میتوان انتخاب آن را نیز هوشمندانه و کاملاًً درست نامید. با توجه به شرایطی که ایشان کشور را تحویل گرفته و رقبای بیاخلاقی که دست به هر اقدامی میزنند تا ایشان به نتیجه نرسند، میتوان گفت طی همین مدت کوتاه آقای رئیسی عملکرد خوبی داشته و میشود امیدوار بود اگر تلاشهایشان را همینطور ادامه دهند، اوضاع بهتر از اینها هم خواهد شد. اما سؤالی که در این یادداشت به دنبال یافتن پاسخ آنیم این است که چرا آقای رئیسی میتواند، اما آقای روحانی نتوانست؟
میتوان پاسخهای گوناگونی به این سؤال داد. میتوان مثل عوامل وضع موجود، پاسخهای کاملاًً سیاسی به این پرسش داد و مثلا گفت اصلا اتفاق خاصی نیفتاده یا اگر افتاده، نتیجه تلاش دولتهای قبل بوده است. یا میتوان پاسخی منطقی و عملی به این سؤال داد. ما تلاش میکنیم پاسخهایمان منطقی و علمی باشد. بخوانید:
۱ـ یکی از ویژگیهای برجسته دولت آقای رئیسی که حتم داریم در موفقیت ایشان تأثیر زیادی داشته، بیتوجهی به حاشیهسازها و شیطنتهای عوامل وضع موجود است. اگر بنا باشد به همه حاشیههایی که برای ایشان ساخته میشود واکنش نشان داد، زمانی برای کار کردن باقی نخواهد ماند. بهترین پاسخ به حاشیهسازها، کار کردن است. تردید نداشته باشید از همان روز اول تشکیل دولت سیزدهم منتظرند دولت ۱۰۰ روزه شود تا، از ایشان کارنامهای بخواهند که خود طی ۲۹۲۰ روز (۸ سال) نتوانستند حتی به آن نزدیک شوند. یکی از مشکلات بزرگ سیاسی در ایران این است که، انرژی زیادی از مدیران بابت پاسخ دادن به حاشیههای بیاساس خرج میشود. در این کشور جریانهای سیاسیای داریم که از فرصت هم، بحران میسازند! باور نمیکنید؟ حل بحران واکسن یا عضویت در سازمان شانگهای مگر فرصت نیستند؟ چند روز است در تلاشند، این فرصتها را ناچیز جلوه داده یا به شکلی درباره آن موضع بگیرند که، نتیجه بشود، چیزی جز آنچه هست؟! همه جای دنیا معمولا دعوایی اگر بین جریانهای سیاسی به وقوع میپیوندد، بر سر شکست یا ناکامی است. اینجا برخی از دل پیروزی و موفقیت، دعوا و حاشیه میسازند. بیاعتنایی به این حاشیهسازان و ادامه کار با همین روحیه و سرعت، قطعا یکی از دلایل موفقیت آقای رئیسی است. «موفقیت» نتیجه طبیعی «تلاش و زحمت» است. دولت سیزدهم لااقل تا امروز نشان داده، مرد کار و تلاش و عمل شبانهروزی است حتی روزهای جمعه. چنین روحیهای، گم شده بزرگ دولت قبل بود.
۲ ـ باور قلبی به اینکه دنیا، فقط آن سه چهار کشور بدعهد کذاب نیستند، یکی دیگر از دلایل مهم موفقیت دولت سیزدهم است. به تحولاتی که این روزها بین آمریکا و متحدان نزدیکش رخ میدهد نگاه کنید! اینکه امروز افغانستان در چنگال طالبان است، بزرگترین دلیل بر این است که، آمریکا کشوری نیست که بتوان به آن نزدیک شد، چه رسد به اینکه بتوان به آن اعتماد کرد. یا توافقنامه امنیتی «آکواس» که به قول فرانسویها، خنجری بود که آمریکا از پشت به کمر متحدان خود زد، یکی دیگر از دلایلی است که نشان میدهد آقای رئیسی راه را درست و دولت قبل راه را اشتباه رفته است! وزیر خارجه فرانسه همین چند روز پیش گفت آمریکا کشوری دروغگو، دورو و فرصتطلب است که نمیتوان به آن اعتماد کرد و آن یکی رسانه فرانسوی نیز در واکنش به این خیانت نوشت «بایدن همان ترامپ است، بدون توییتر.» چرا راه دور برویم. وضعیتی که امروز در آنیم و آقای رئیسی چند هفتهای است تلاشها برای برونرفت از آن را آغاز کرده، مگر نتیجه تلاشها برای نزدیکی به غرب و حل مشکلات توسط غربیها نیست؟ نتیجه اینکه کشوری مثل فرانسه بیاید و برای جوانان ایران شغل ایجاد کند؟! باور اینکه در دنیا ۱۹۵ کشور وجود دارد و آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان فقط ۴ کشور هستند، از جمله دلایل موفقیت دولت آقای رئیسی است!
محمدرضا محبوب فر، کارشناس حوزه سلامت طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با تیتر کرونا فقط با واکسن تمام نمیشود نوشت: همزمان با ادعای وزیر بهداشت و درمان مبنی بر واکسیناسیون ۵۰ و ۷۰ درصدی جمعیت کشور و روند کاهشی آمار بیماری کرونا در ایران متوقف شده است، نشانههایی از آغاز پیک ششم کرونا در شرق و شمال کشور بروز و ظهور یافته است. افزایش دوباره آمار بیماری بر چنین تئوری که «در صورت ادامه روند افزایشی واکسیناسیون، پیک ششم کرونا را نخواهیم داشت» خط بطلان کشیده است. اما این پرسش که «چرا با وجود سرعت گیری بیسابقه واکسیناسیون در کشور آمار بیماری پایین نمیآید؟» در افکار عمومی ایرانیان نقش بسته است. پاسخ به این پرسش بسیار ساده است! علت را باید در فقر، بیکاری و سوء تغذیه و استرس و فشارهای روانی و عصبی و در نتیجه ضعیف شدن جسم و روح مردم و افت سطح ایمنی بدن آنها جستوجو کرد. امروز مردم در بحبوحه کرونا و تحریم برای زنده ماندن تلاش میکنند. اکنون ۶۰ میلیون نفر از جمعیت کشور با افزایش خط فقر به میزان ۱۲ و به روایتی ۱۴ میلیون تومان در زیر خط فقر به سر میبرند و بهدلیل نداشتن درآمد مکفی تنها میتوانند به نیازهای اولیه و ابتدایی دسترسی پیدا کنند و هزینه خورد و خوراک ۱۰ روزه خود در یک ماه را پوشش دهند.
در حالیکه بنا بر یک گزارش غیرعلنی دولت آمریکا، که در اوایل ماه سپتامبر به کنگره ارائه شد، تحریمهای دولت دونالد ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران از سال ۲۰۱۸ بیش از ۷۰ میلیارد دلار تجارت خارجی ایران را کاهش داده است، مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرده: «تولید ناخالص داخلی کشور که در سال ۹۷، ۴۴۵ میلیارد دلار بود با ۵۷ درصد کاهش به ۱۹۱ میلیارد دلار در سال ۹۹ افت داشته» این موضوع هشدار جدی برای آینده اقتصاد ایران است. تولید ناخالص داخلی کشور که در سال ۹۷، ۴۴۵ میلیارد دلار بود با ۵۷ درصد کاهش به ۱۹۱ میلیارد دلار در سال ۹۹ افت داشته و این موضوع هشدار جدی برای آینده اقتصاد ایران است. به این ترتیب میتوان متوجه شد که در سال ۹۷ اقتصاد ایران ۵۷ درصد سقوط کرده است و پس از ۳ سال تداوم تحریمها و پیدایش بیماری کرونا و کنترل نشدن بیماری و مشکلات اقتصادی در پس آن و افزایش نرخ تورم سال جاری نسبت به سالهای قبل، وضع اقتصادی به مراتب نسبت به سال ۹۷ وخیمتر شده است و میتوان افت اقتصادی ایران را تا حداقل ۱۳ درصد بالاتر از میزان کاهش اقتصادی در سال ۱۳۹۷ برآورد کرد. بنا بر بررسیهای میدانی در سال ۹۷؛ سرانه مصرف گوشت، برنج و لبنیات ایرانیان کاهش داشته است. آخرین بررسیها هم نشان میدهد در سال ۹۷، شرایط اقتصادی بهگونهای بوده که هفت دهک جامعه نتوانسته اند کالری مورد نیاز خود را تامین کنند. تداوم مشکلات اقتصادی و معیشتی اکنون سفره دهکهای کم درآمد را کوچکتر کرده است و با توجه به اینکه گرانی و تورم، حتی روی مصرف بالاترین دهکهای جامعه هم اثر گذاشته و میزان مصرف مواد غذایی آنها را هم کاهش داده است، میتوان اظهار نظر نمود که بخش عمده مواد غذایی علاوه بر گوشت، برنج و لبنیات، حتی سبزیجات و میوه جات یا از سفره مصرف مواد غذایی مردم حذف شده است یا مواد غذایی مثل نان در سبد مصرف خانوادهها کاهش محسوسی داشته است و مواد غذایی دیگری نیز جایگزین این مواد نشده است.
با توجه به روایتی که از وضعیت اقتصادی و معیشتی کشور بیان شد، سوء تغذیه جمعیت کشور در نتیجه گسترش گرانی و فقر بسیار جدی شده است. در جامعهای که فقر و بیکاری به حدی تشدید شده است که مردم در تامین نیازهای ابتدایی زندگی خود ناتوان شدهاند و در تهیه مثلا لوازم التحریر و خرید کفش به مشکل برخوردهاند و حتی توان مالی پرداخت ۵ هزار تومان هزینه چاپ کارنامه فرزندان خود در مدارس یا خرید ماسک برای پیشگیری از بیماری کرونا را ندارند، یا افراد جامعه برای امرار معاش مجبور به سرقت علائم راهنمایی و رانندگی و تجهیزات تاسیسات شهری میشوند یا اقدام به خرید و فروش مواد مخدر و از همه مهمتر برای به دست آوردن مواد غذایی مانند یک گونی برنج و مقداری گوشت دست به سرقت با سلاح سرد و گرم از فروشگاههای مواد غذایی میزنند، نمیتوان انتظار داشت تنها واکسیناسیون عمومی مشکل بیماری در کشور را مرتفع کند. اکنون راه حل دولتمردان برای کنترل کرونا تنها معطوف به واکسیناسیون شده است. این راه حل برای معضل کرونا مثل قفل دار کردن مخازن زباله شهری برای جلوگیری از زباله گردی میماند که تنها رفع تکلیف و پاک کردن صورت مساله است. علاوه بر واکسیناسیون، پرداختن همزمان به معیشت و قوت و غذای مردم از نظر کمیت و کیفیت و مقابله با تورم و گرانی در جامعه یک ضرورت است. در ایران از زمان ورود ویروس کرونا به کشور نشان داده شده که ویروس مختص محرومین و فقرا و اقشار کارگری جامعه که تعداد آنها حداقل ۶۰ میلیون نفر است میباشد. برای این دسته از جمعیت کشور، چون با فقر و محرومیت معیشت و فشار و استرس زندگی و سوء تغذیه و گرسنگی و کمبود ویتامین و بیماریهای زمینهای دست و پنجه نرم میکنند، واکسیناسیون صرف کفایت نمیکند و نمیتوان انتظار ایمنی جمعی و قطع زنجیره عفونت بیماری را داشت.
پیمان مولوی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار بازارها از فرو ریختن میترسند، نوشت: این روزها تمام بازارها در تعلیقی هستند که بعد از انتخاب بایدن و تازانتخابات ایران تقریبا وجود دارد و روایتهایی متعدد از خروجی مذاکرات و تاثیرش بر اقتصاد شنیده میشود.
شیلر در کتاب اقتصاد روایی عنوان میکند که در کنار هزاران فرمول و عنصر بازاریابی که دیگر محققان آنها را بهعنوان فرمولهای حیاتی و تاثیرگذار اقتصاد میدانند، فرمول دیگری است که درحقیقت سالهای سال مهجور مانده است.
این فرمول نه ارتباطی به متخصصین دارد و نه سیاستمداران و صاحبمنصبان و نشستگان بر سریر قدرت، بلکه این فرمول برخلاف انتظارات، دربارهی عموم مردم و صحبتها و پیشبینیهای بعضا ساده و خطی آنان است!
شیلر بر روی این فرمول نوظهور، نام روایت را گذاشته است. درواقع اقتصاد روایی مشخص میکند که چیزی به نام روایت، مانند ویروسی است که در اذهان و رفتارهای اقتصادی تاثیر میگذاردو برخلاف انتظار عموم شایعات، روایات و قصهپردازیهای مردم و عوام، بسیار بر روی اقتصاد و رفتارهای اقتصادی تاثیر میگذارند. در مقابل اقتصاد هم بر روی روایتها و شایعات نیز تاثیر میگذارد، پس این رابطه، رابطهایی دوسویه است.
رویکرد بازارها به مذاکرات در بازارهای مالی هم به گونهای از همین جنس اقتصاد روایی است، توام با اختلاط واقعیتها و روایتها! اقتصاد ایران از زمان خروج آمریکا از برجام شاهد افت تولید ناخالص داخلی شدید بود و قیمت دلار از ۳۲۰۰ به مرزهای ۳۲۰۰۰ تومان هم در گاهی موارد رسیده است، و حال هر بار که خبر خوشی را از مذاکرات میشنویم شاهد افت بازارهای سهام و … هستیم.
دلیل این امر بزرگنمایی در تاثیر رسیدن به تفاهم در دور اول مذاکرات برجام بود که همه مشکلات را با برجام حل شدنی میدانست و به اقتصاد دستوری رتبه ۱۶۸ ایران و ششمین اقتصاد بسته در جهان واقعی نمینهاد. مشکلات ساختاری اقتصاد ایران علاقه زیادی به رویکردهای کوتاه مدت و مسکن مانند دارد و این رویکردهای استامینوفنی در کلیت جامعه هم تاثیر گذار شده است؛ انبوه ذینفعان در بازارهای موازی شرایط را نشان میدهد.
خروجی مثبت مذاکرات موجب کاهش قیمت دلار خواهد شد، اما تا چه زمانی؟ این امر در ابتدا بازارهای موازی را به رکودی کوتاه مدت میبرد هم بازار سرمایه و مسکن و هم سایر بازارها، اما آیا سیاست نرخ بهره مشخص است؟ یکی از ریسکهای امروز ایران مشخص نبودن نرخ بهره در میان مدت برای سرمایه گذاران است و این امر دست آنها را زیر ساتور نگه داشته است.
بر همین اساس روایتهای متنوعی هم در میان مردم رواج دارد که بعضا با سخنان سیاستگذار همسویی پیدا میکند.