به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۱ آذر ماه در حالی چاپ و منتشر شد که سخنان روز گذشته رئیسی با تیتر شرط توافق خوب در مذاکرات، لغو همه تحریمها، مذاکره در سکوت خبری، نشست وزرای خارجه گروه ۷ در لیورپول؛ جبهه متحد علیه تهاجم روسیه و آتش تنش بین تلآویو و واشنگتن در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
حامدرحیم پور طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان آن سوی تور منطقهای بن سلمان نوشت: همزمان با بازار داغ و ترافیک پرحجم سفرهای دیپلماتیک منطقهای، سفر دورهای پنج روزه محمد بن سلمان به ۵ کشور عربی عمان، بحرین، قطر، امارات و کویت هم انجام شد. سفری کم سابقه و پر اهمیت چرا که همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیح فارس را در بر میگیرد و همچنین نخستین سفر او به دوحه پس از آشتی است. حال سوال این است که علت این تحرکات چیست و چه اهدافی دنبال میشود؟ قرار است چهل و دومین نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس اواخر هفته جاری در ریاض، پایتخت عربستان برگزار شود. بنابراین، سفر بن سلمان به ۵ کشور دیگر عضو شورای همکاری خلیج فارس بیارتباط با نشست آینده این شورا نیست. به باور بسیاری از کارشناسان، این سفر با هدف از بین بردن اختلافات ژئوپلیتیکی و تقویت همکاری و هماهنگی میان شش کشور عربی خلیج فارس به ویژه در نحوه مواجهه موثر با مذاکرات هستهای جاری و آن چه نفوذ منطقهای ایران اعلام میشود، صورت گرفته است. در حالی که روابط میان شورای همکاری خلیج فارس بر پایه پیوندهای فرهنگی، مذهبی و قبیلهای است، آنها مواضع سیاست خارجی متفاوتی در قبال ایران دارند. عمان، کویت و قطر همگی روابط نسبتاً خوبی با ایران دارند و این در حالی است که امارات نیز در روزهای گذشته مذاکرات تنشزدایی با تهران را به طورعلنی در پیش گرفته است. این امر اجماعسازی مد نظر سعودیها در شورای همکاری، درباره تهدیدسازی از روابط با ایران را تاحدود زیادی ناکارآمد میسازد، بنابراین بن سلمان با انجام این تور منطقهای به دنبال اجماعسازی برای نشست ریاض است.
نکته مهم دیگر این که سفر بن سلمان به ۵ کشور عربی پس از سفر مقامات اماراتی به سوریه و ترکیه و همزمان با سفر طحنون بن زاید، مشاور امنیت ملی امارات به تهران انجام میشود. این موضوع نیز بیانگر رقابت منطقهای عربستان و امارات است. افزون بر این، به نظر میرسدموضوع مهمتر درباره سفر محمد بن سلمان مربوط به موقعیت شخص ولیعهد سعودی است. از ژانویه ۲۰۲۱ که بایدن روی کار آمده، موقعیت بن سلمان هم در سطح داخلی و هم جهانی متزلزل شده است. در سطح داخلی، اگرچه همچنان بن سلمان شانس اول برای کسب کرسی پادشاهی سعودی است و نفوذ زیادی در ساختار قدرت دارد، اما برخی از رقبای وی از جمله محمد بن نایف تحت حمایت دولت بایدن قرار دارند. در همین حال، بن سلمان محتاطتر از گذشته در ساختار قدرت عربستان اقدام میکند. در سطح خارجی نیز محمد بن سلمان در سال ۲۰۲۱ هیچ سفر خارجی نداشته و حتی در اجلاس اخیر جی ۲۰ در بروکسل نیز حضور پیدا نکرده بود. علاوه بر این، محمد بن سلمان در ۱۱ ماه گذشته هیچ گفت وگویی با رئیس جمهوری آمریکا نداشته است.
سیاست منطقهای عربستان سعودی نیز دستاوردی برای این کشور نداشته و عملاً بیتجربگی و شکست سیاستهایی که محمد بن سلمان طراح و مجری اصلی آن بود، اثبات شده است. برای نمونه در پرونده جنگ یمن، ریاض با تشدید محاصره مأرب و ثمربخش نبودن حملات شدید هوایی برای جلوگیری از روند پیشرویهای انصارا... در ساحل غربی طی هفتههای اخیر، نگران از دست دادن کامل قافیه جنگ به صنعا و داشتن موضع ضعف در مذاکرات آینده هستند. این در حالی است که انصارا... در پاسخ به حملات هوایی سعودیها موفق شدند دور جدیدی از حملات موشکی و پهپادی موسوم به «بازدارندگی» را در عمق خاک عربستان انجام دهند. شاید همه اینها باعث شده است که در این سفر دورهای، امکان نقش آفرینی کشورهایی، چون عمان یا قطر که از روابط دوستانه و نزدیکی با تهران برخوردار هستند و حتی مسقط که در گذشته میزبان چندین دور گفتگوهای مستقیم و غیرمستقیم سعودی و انصارالله بوده است، با توجه محمد بن سلمان مواجه شود. با توجه به این وضعیت، میتوان گفت در سفر اخیر محمد بن سلمان به ۵ کشور عربی اهداف شخصی وی از جمله خروج از انزوا، گفتگو درباره برخی مسائل منطقهای از جمله جنگ یمن و همچنین رقابت با امارات در حوزه غرب آسیا وجود داشته است.
جعفر گلابی، روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: مسلما با لغو تحریمها ایران بهشت برین نخواهد شد و رویکرد رئیس جمهوری برای عدم گره زدن همهچیز به توافق در وین رویکردی درست و قابل دفاع است، اما اگر جمهوری اسلامی ایران با ۶ قدرت بزرگ جهان بر سر پرونده هستهای به توافق برسد و طرفین بر این توافق پایدار بمانند و هیچکدام روح برنامه مشترک را نادیده نگیرند و آن را دور نزنند، پس ازقریب ۲۰ سال از زمان چالشساز شدن موضوع اتمی تحولات بزرگی در ایران رقم خواهد خورد. اولین و اساسیترین و فوریترین و حیاتیترین اثر توافق واقعی با غرب آرامش نسبی است که در کشور و پیرامون کشور بهوجود میآید و ایرانیان نفس راحتی خواهند کشید و مثل اغلب نزدیک به اتفاق کشورها با شرایط عادی به کار و تلاش و زندگی و ساختن میهن خود خواهند پرداخت. بدون اغراق و با صراحت و سماجت میتوان گفت که مردم ما بیش از هر چیز حداقل به چند صباح آرامش نیازمندند و نفس این آرامش برکات فراوان خواهد داشت و حق مسلم آنهاست و این چیز زیادی نیست که یک ملت مطالبه کند و پیگیر آن باشد. آرامشی که درآن هر روز نگران نوسان خسارتبار ارز نباشند و یک ملت آقا و با سابقه طولانی را به جنگ تهدید نکند. خانهاش ویران باد کسی که ایران را همواره درگیر با انواع بحرانها میخواهد. اتفاقا این ایرانستیزان هستند که استراتژیکترین نیاز مردم را ربودهاند و تحت هیچ شرایطی نمیخواهند که آرامش پایدار و عمیق متوجه کشورمان شود. از میان ایران ستیزان آن دسته از افراطیون و خشونت طلبان عنود و کینه توز بیش از دیگران تلاش میکنند که ایران روی آرامش را نبیند و به ساختن و آبادانی و توسعه همه جانبه خود نپردازد. برای بهدست آوردن این آرامش پرداخت هزینههای بزرگ هم رواست و عقل و خرد و آینده اندیشان بدان حکم میکنند.
کاش آقایان تصمیم گیر که مفتخر به دشمن شناسی هستند این نقشه استراتژیک مخالفان ایران را بخوانند و با همت و فداکاری و درایت جلو ادامه آن را بگیرند. توافق واقعی و پایدار برای ما از اهمیت فوق العاده برخوردار است و بیش از هرکس دیگری فقرا و مستمندان و ضعفای جامعه از آن بهره میبرند و حداقل آنکه بر تعداشان و عمق تهیدستیشان افزوده نخواهد شد. اهمیت توافق در وین به حدی زیاد است و نیاز کشور به ثبات و تعادل به قدری فوری و حیاتی است که حتی مخالفان دلسوز دولت خصوصا بزرگان اصلاحطلب با همه مقدماتی که وجود داشته و همگان برآن آگاه هستند پیشاپیش مشوق تصمیم گیران برای رسیدن به آن هستند. در این روزهای مهم و سرنوشت ساز واقعا جای کشمکشهای جناحی نیست، اینکه چه کسانی مخالف برجام بودند و چه اقداماتی انجام دادند در تاریخ ثبت و ضبط است و لازم نیست کسی نگران آن باشد. اگر دولت آقایرئیسی موفق به لغو تحریمها شود باید برگذشته صلوات فرستاد و از او تشکر کرد. آگاهان و دلسوزان نظر به اهمیت رفع شر تحریمها و شرور دیگر که با بن بست در مذاکرات وین متوجه کشور میشود جام پیروزی را با احترام تقدیم این دولت میکنند و دعا و آرزویشان این است که با هر تاکتیک و ابتکار عملی و با هر نتیجه سیاسی در داخل کشور تیم اعزامی به اتریش پیروز شود و با خود ارمغان توافق را به ایران بیاورد. میان میهن دوستان اگر اختلافی هست بر سر چگونگی بهتررسیدن به هدف لغو تحریمهاست.
شاید همین روش درست بود که با عهدشکنان از درشتی درآئیم و دستان خود را از متاع هستهای پر کنیم تا مخاطبان ایران به زشتی و پلشتی رفتار غیرمتعارفی، چون ترامپ اعتراف کنند و هرگز بار دیگر این عهدشکنی غیرانسانی با ملت ایران تکرار نشود. توصیه خیرخواهانه به تیم مذاکره کننده این است که واقعگرا باشند و به تناسب جمیع شرایط و تنگناها و عواقب موضعها تصمیم بگیرند و البته اگر توانستند همه تحریمها را لغو کنند و تضمینی برای عدم عهدشکنی طرف مقابل بگیرند باید به آنها آفرین گفت و صمیمانه از ایشان تشکر کرد. پیچیدگیهای مذاکره بر کسی پوشیده نیست خصوصا مذاکره با ۶ قدرت بزرگ جهان که دهها سال تجربه دیپلماسی به سبک مدرن را دارند و ابزار قدرت و ثروت و تبلیغات هم در دستشان هست. نرمش و تندی و عقبگرد و پیشرفت از لوازم مذاکرهاند و امید است که تیم ایرانی با دستان باز و اختیار و اقتدار و خصوصا با استفاده از تجربه گرانبهای تیمهای قبلی به وین رفته باشند و تحصیل حقوق ملت ایران را بر هر چیز ترجیح دهند. آنها باید خود را در محضر خداوند و ملت رنج دیده و تاریخ قضاوت کننده ببینند و هیچ عامل فرعی وشخصی و جناحی و مقطعی ایشان را از هدف اصلی لغو تحریمها بازندارد. باورکنیم اسرائیل جای خود دارد بسیاری از رقیبان و بدخواهان از افراد متکبر و عنود و خشونتطلب و بحرانخواه تا کشورها میل ندارند ایران یک معضل مانع ساز و مزاحم را از سر راه بردارد و با تمام توان به توسعه اقتصادی خود بپردازد. آنها ایرانی درگیر با انواع مشکلات روزافزون داخلی و خارجی و سرگرم به روزمرگیها با ملتی فقیر و ناراضی را میخواهند لذا درست همین جاست که باید مواظب نفوذیهای تصمیم ساز بود. همه میدانند که اگر ملت ایران فرصتی بیابد با سرعتی باورنکردنی فاصله خود با قافله پیش رونده بشری را کم میکند و از بسیاری سبقت میگیرد.
سید نعمتالله عبدالرحیمزاده طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان امریکا نگران از ردپای امنیتی چین در خاورمیانه نوشت: روزنامه امریکایی والاستریتژورنال روز جمعه گزارش ویژهای درباره پروژه ساخت تأسیسات نظامی چین در امارات متحده عربی منتشر کرد. وال استریت ژورنال این تأسیسات را به عنوان «جای پای چین در امارات» توصیف کرده و مدعی شده که مقامات امارات به واسطه فشار امریکا مجبور شدهاند برنامه ساخت و ساز را در آنجا متوقف کنند، هرچند که آنها اصرار بر این دارند ساخت پایگاه نظامی چین در دستور کار نبوده است. به هر حال، اصل موضوع خبر نشان میدهد که امریکا نگران توسعه نفوذ چین در خاورمیانه به خصوص در بعد نظامی است و حالا حتی باید به کشورهایی توجه داشته باشد که آنها را به عنوان دوست و متحد نزدیک خود در منطقه میدانند، اما به قول معروف، حاضر نیستند تمام تخممرغهای خود را در سبد امریکا بگذارند.
موضوع بنابر گزارش این روزنامه مربوط میشود به ساخت و ساز در داخل بندر خلیفه واقع در ۵۰ کیلومتری شمال ابوظبی که مقامات امریکا مدعیاند از یک سال قبل شواهدی دال بر فعالیتهای مشکوک چین در این بندر به دست آورده بودند، اما از بهار امسال تصاویر ماهوارهای آنها را متقاعد کرد چین در حال ساخت نوعی تأسیسات نظامی است. به نظر میرسد که مسئله آن قدر برای امریکا باعث نگرانی شده که شخص جو بایدن، رئیسجمهور امریکا دخالت کرده و دستکم دو بار طی ماههای مه و آگوست با محمد بن زائد آلنهیان، ولیعهد امارات، تماس گرفته تا او را متقاعد به پایان دادن به فعالیت چین کند و محمد بنزائد هم در پاسخ به او گفته بود که پیامش را «بلند و واضح» شنیده است. روشن است که امریکاییها قبل از تماسهای بایدن برای ممانعت از فعالیت چین تلاش کرده بودند، اما تلاش آنها به جایی نرسیده بود تا اینکه در نهایت، بایدن دخالت کرده بود. این موضوع نشان میدهد که اماراتیها تا آخر، گزینه چین را حفظ کرده بودند و به همین جهت نیز به نظر میرسد آنها تنها برای رضایت خاطر بایدن و به صورت موقتی حاضر به کنار گذاشتن این گزینه شدهاند.
شروع مذاکرات بین امریکا و طالبان در دولت ترامپ زنگ خطر را برای کشورهایی به صدا درآورد که امنیت خود را به اعتماد به امریکا و توان نظامی آن گره زدهاند. دولت ترامپ در آن مذاکرات دولت افغانستان را به طور کامل کنار زد و معلوم بود که حاضر است این دولت را برای رسیدن به صلح با طالبان قربانی کند. این اتفاقی بود که افتاد و آن دست از کشورها را که این جریان را رصد میکردند به فکر روی آوردن به قدرتهای دیگر جهانی انداخت. تأسیس پایگاه نظامی فرانسه در امارات، افزایش خریدهای نظامی امارات از فرانسه در این یکی دو سال و به خصوص انعقاد قرارداد خرید ۸۰ فروند جنگنده رافائل و ۱۲ بالگرد از فرانسه طی سفر اخیر امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه به امارات، دلایل مؤید این روند است. گزینه دیگر برای امارات چین است که نه تنها به عنوان قدرتی نوظهور به دنبال یافتن نقش استراتژیک در معادلات بینالملل است بلکه روابط نزدیک اقتصادی با امارات دارد و توان نظامی آن برای ابوظبی میتواند جایگزین قابلتوجهی برای توان نظامی امریکا باشد. به این ترتیب، امارات با تنوع پیوندهای نظامی با قدرتهای جهانی به دنبال یافتن جایگزینهای متنوعی است تا فقط متکی به امریکا نباشد. این نکته فضا را خود به خود برای چین باز میکند تا با گسترش نفوذ خود در خاورمیانه، تقابل راهبردیاش با امریکا را از شرق آسیا به سمت غرب آسیا بکشاند. داشتن جای پا در امارات یا دیگر کشورهای خاورمیانه ابزار مورد نیاز چین برای رسیدن به این هدف است و از این جهت است که نمیتوان انتظار داشت چین از پروژه پایگاه نظامی خود در امارات منصرف شود ولو اینکه ساخت چنین پایگاهی در بندر خلیفه حتی به صورت موقتی متوقف شده باشد. بنابراین، میتوان منتظر تحرکات بیشتر خاورمیانهای چین در آینده بود و این نکتهای است که امریکا میداند و به همین جهت نیز دائماً در حال رصد جزئیترین اتفاقات حتی در میان متحدان نزدیک خود در خاورمیانه است.