به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۱ فروردین در حالی چاپ و منتشر شد که نگرانی از پیک بعدی کرونا درایران، اجرای چراغ خاموش طرح صیانت، اتراق گرد و غبار در بیشتر مناطق کشور، آغاز ساخت نخستین پتروپالایشگاه کشور و تهدید نوین صهیونیستها در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای مننتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
ولی الله شجاع پوریان، مدیرمسئول همدلی با عنوان حمله به روحانیون و لزوم اصلاح یک چرخه معیوب در سرمقالهی امروز ابن روزنامه نوشت: از زمان حضور اسلام و در دورههای مختلف سیاسی و اجتماعی، همیشه روحانیت اصیل طبقهای قابلاحترام نزد ایرانیان بوده است، تصدی بسیاری از امور دینی و دنیوی مردم توسط روحانیون صورت گرفته و فارغ از اینکه هرکدام از سلسلههای پادشاهی چه اهمیتی برای دین قائل بودهاند، روحانیون حتماً از مهمترین و تأثیرگذارترین اقشار هر دوره بودهاند. شروع بیداری ایرانیان و ماجرای تحریم تنباکو متأثر از جایگاه روحانیت در کشور بود و پسازآن نیز در جنبش مشروطه، حوادث مهم تاریخی و اجتماعی روحانیون پیشقراول مطالبات اجتماعی و سیاسی ایرانیان بودهاند، تا جایی که پس از انقلاب مشروطه و تشکیل مجلس، روحانیون و طلاب نیز همچون شاهزادگان و قاجار، اعیان و اشراف، تجار، زمینداران و صنعتگران دارای حق انتخاب شدن در مجلس بودند، ازاینرو نمیتوان کتمان کرد که مقام و منزلت روحانیون به دوران پیروزی انقلاب اسلامی محدود نیست و از دیرباز روحانیون مورداحترام ایرانیان بودهاند. اما تکرار برخی رفتارها و گسترش بدبینیها نسبت به روحانیون بهویژه در سالهای اخیر تلنگری است که ما را وامیدارد به واکاوی این پدیده بپردازیم. تازهترین اتفاق در مشهد و حمله به سه روحانی، نابینا کردن روحانی مسجد انصارالحسین در تهران، حمله به امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران، مجروح کردن امامجمعه روستای معتمدیه، ضرب و شتم روحانی مشهدی در کرمانشاه، حمله به یک روحانی در مترو شهرری، حمله با قمه به روحانی در میدان خراسان، ضرب و شتم امام جماعت مسجد دانشگاه امام صادق در مترو امام خمینی (ره)، به آتش کشیدن خودرو یک روحانی در قم، حمله به دو روحانی در نیشابور، کتک زدن یک روحانی مقابل دخترش در قم، شهادت امام جماعت مسجد حاج کربعلی در همدان، شهادت امام جمعه کازرون، حمله ۹ جوان به طلبه جوان در کرج، حمله به یک طلبه در ملایر، کتک خوردن یک روحانی در قزوین و حمله با تیغ به یک روحانی در منطقه تهراننو نیز بخشی از حوادث ناگواری است که نشان میدهد حمله به روحانیون شیعه به یکرویه تکراری در دهه گذشته تبدیلشده و این پدیده نیاز به واکاوی و آسیبشناسی جدی دارد.
برخی در دفاع از این حملات کور و غیرانسانی، عملکرد برخی روحانیون دارای جایگاه در حاکمیت را دلیل موجهی برای حمله به این قشر میدانند، اما واقعبینانه آن است که اولاً درصد کمی از قشر روحانیون در حکومت سهیماند و در کنار ارتقای سطح رفاهی این قشر از روحانیت، هنوز هم طلبهها و روحانیون زیادی هستند که بدون وابستگی به حکومت و با کمترین درآمد به زندگی سالم، زاهدانه و بهدوراز رویکردهای سیاسی مشغول هستند و موردتکریم مردم نیز قرار دارند، حتی اگر نقدی بر عملکرد روحانیت در نحوه اداره کشور وجود داشته باشد، باید حساب روحانیون دارای مسئولیت کلان را از طلبهها و روحانیون عادی که اتفاقاً هنوز هم مورد رجوع مردم هستند، جدا کرد.
از طرفی بر فرض مقصر بودن روحانیون حکومتی کدام مکتب و عقل سلیمی اینچنین خشونتورزی و حملات کور حتی به مسئولان مقصر را تجویز و تأیید کرده است؟ اگر هر کسی به فراخور تشخیص و داوری خود بخواهد مسئولی یا مدیری را اعم از روحانی یا غیر روحانی مجازات کند، آیا نتیجهای جز هرجومرج و آنارشیسم خواهد داشت؟ آیا شاهد بازتولید خشونت در جامعه بهعناوینمختلف نخواهیم بود؟ حمله به روحانیون همانقدر اشتباه است که حمله آمران به معروف و ناهیان از منکر به شهروندان. خشونت، خشونت تولید میکند و هیچ جامعهای با بازتولید خشونت به امنیت، آرامش و توسعه نرسیده است. یکی از عوامل اصلی موردتکریم روحانیون، در چند قرن گذشته، قرار گرفتن روحانیت در کنار مردم و پیگیری مطالبات و بیان دغدغهها و نگرانی مردم بوده است، رویکردی که در این سالها توسط بخش قابلتوجهی از روحانیون حاکمیتی کنار گذاشتهشده است؛ گواه زنده، آنکه در روزهای گذشته در گیرودار افزایش سرسامآور مواد غذایی در ماه رمضان، ائمه جمعه که باید بلندگوی جامعه برای بیان اعتراضات و گلایهها باشند، به صورتی هماهنگ بیتوجه به رنجهای معیشتی مردم، اعتراض خود را به «عدم اجرای طرح صیانت» معطوف کردند؛ طرحی که خود به گواه فعالان اجتماعی و اقتصادی دریچه دیگری از معیشت بخش زیادی از مردم را نیز مسدود میکند. این یعنی یک دنیا فاصله میان دغدغههای مردم و آنچه از تریبون نماز جمعه و از سوی روحانیون مطرح میشود. اگر بناست در آینده شاهد افزایش و تکرار این حوادث کور و تلخ نباشیم، باید هم منتقدان روحانیت و هم بزرگان روحانیت واقعیتهای موجود را مرور کرده و در رفتار خود تجدیدنظر کنند تا این چرخه شوم و معیوب اصلاح شود.
موسوی خلخالی طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان دستاوردهای هستهای جدید کشور و مذاکرات وین نوشت: محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان، اعلام کرده است که در شانزدهمین سال روز ملی فناوری هستهای که امروز شنبه با حضور رئیسجمهور برگزار میشود، از دستاوردهای جدید هستهای کشورمان در زمینههای مختلف پزشکی و کشاورزی و زیستمحیطی و همچنین توسعههای زیرساخت هستهای کشور بهرهبرداری میشود. آنچه امروز رونمایی خواهد شد، در نتیجه سرمایهگذاریهای کلان و مؤثر کشور در راستای توسعه توان هستهای و زیرساختهای کشورمان است که میتواند در جهت توسعه اقتصادی و زیربناهای کشور و همچنین رفع بسیاری از نیازهای کشورمان بهویژه در زمینه درمانی، کشاورزی و تأمین آب مورد نیاز مؤثر باشد. این در حالی است که مذاکرات هستهای کشورمان برای بازگشت آمریکا به توافق و رفع تحریمها به اوج خود رسیده و وارد فاز حساس و سرنوشتسازی شده است.
به گفته مقامات ارشد کشورمان از جمله حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان، مذاکرات هستهای به توافق نهایی بسیار نزدیک شده و تنها یک یا دو مورد حلنشده باقی مانده که به اتخاذ تصمیمهای سیاسی نیاز دارد. در اینجا این پرسش مطرح میشود که دستاوردهای جدید هستهای کشورمان، بهویژه آن دسته از دستاوردها که میتواند نزد غربیها حساسیت ایجاد کند، تا چه اندازه میتواند بر مذاکرات هستهای تأثیر بگذارد؟ آیا این دستاوردها میتواند توان تازهای به مذاکرهکنندگان بدهد که با دست پرتری در گفتگوها شرکت کنند و امتیاز بگیرند یا اینکه حساسیت طرف مقابل را تشدید خواهد کرد و این موضوع روند مذاکرات را پیچیدهتر خواهد کرد؟ با توجه به سیر حرکت هستهای کشور در سالهای اخیر، بعید به نظر میرسد که این دستاوردها بتواند تأثیر عمیقی بر مذاکرات بگذارد. قبل از هر چیز باید به این نکته اشاره کنیم که تمامی این دستاوردها که در چارچوب تحقیق و توسعه نیز میگنجد، ذیل برجام است و بههیچوجه خارج از خطوط برجام نیست؛ بنابراین درصورتی که اتفاق خاصی نیفتد و مسئله خاصی پیش نیاید، انتظار نمیرود این دستاوردها خدشهای به روند مذاکرات وارد کند.
نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، خود توانایی هستهای ایران است. برخلاف آنچه دولت قبلی آمریکا انتظار داشت و حتی جناحی در دولت فعلی آمریکا انتظار داشته است، توانایی هستهای ایران با وجود فشارهای موجود و اعمال تحریمهای سخت نهتنها کُند نشده بلکه سرعت هم گرفته است. فراموش نکنیم که هدف اصلی آمریکا و متحدان غربیاش از امضای برجام محدودکردن توانایی هستهای ایران و اعمال نظارتهای سخت بر آن بود. حالا آمریکاییها بهروشنی میبینند که خروجشان از برجام و تلاش برای بیاثرکردن آن، نهتنها باعث کندشدن برنامه هستهای ایران نشده، بلکه توسعه هستهای کشور به روال طبیعی، با وجود سختیهای بسیار، ادامه داشته است. حتی اقدامات ایذایی اسرائیل علیه برنامه هستهای کشورمان که هیچگاه با محکومیت کشورهای غربی و شریک در برجام همراه نشد نیز نتوانسته است حرکت آن را متوقف یا کُند کند. از این بابت میتوان گفت دستاوردهای هستهای کشورمان میتواند پاسخی کوبنده به مدعیان کُندکردن حرکت هستهای ایران باشد. اما این دستاوردها تا چه اندازه میتواند به مذاکرهکنندگان کمک کند؟ هنگامی که ایران غنیسازی ۶۰ درصدی را آغاز کرد، حرکت آمریکاییها و متحدان اروپاییشان برای مذاکره با ایران شتاب گرفت و روند مذاکرات در وین برای رسیدن به نتیجه سریعتر شد. غنیسازی ۶۰درصدی خط قرمزی بود که طرف غربی هیچگاه گمان نمیکرد ایران به سمت آن برود.
اما در اوج بحران در روابط ایران و آمریکا که جهان عملا نظارهگر تنشآفرینیهای طرف آمریکایی و بیعملی طرف اروپایی بود، آغاز غنیسازی ۶۰درصدی توسط ایران، به دلیل وجود فضای سخت و حساس و همچنین تشدید انتقادها به رفتارهای غرب در جامعه جهانی سبب شد غربیها نتوانند اقدام خاصی انجام دهند. این بار به نظر نمیرسد توسعه برنامه هستهای ایران به حساسیت غنیسازی ۶۰درصدی باشد. درحالحاضر آنچه برای طرف غربی حساسیتبرانگیز است، فاصله زمانی ایران تا ساخت بمب اتم است. برخی محافل آمریکایی میگویند این فاصله درحالحاضر به دو هفته کاهش یافته درحالیکه آنچه مطلوب است، فاصله زمانی دستکم یک سال است و انتظار میرود با احیای مجدد برجام به دو سال هم کاهش یابد. اگر دستاوردهای هستهای کشور بازگوکننده این بخش از نگرانی غرب باشد، احتمال دارد واکنشی از جانب غرب را به دنبال داشته باشد، در غیر این صورت انتظار نمیرود تأثیر چندانی بر تحرکات غرب داشته باشد. شاید بتوان گفت بیشترین احساس خوشحالی را خود سازمان انرژی اتمی داشته باشد که بر توسعه برنامه هستهای کشور همواره اصرار داشته و دستاوردهای جدید را در راستای برنامههای خود میداند.
نادر کریمیجونی طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان تعمیق تخاصم تهران و تلآویو نوشت: حضور رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه بهطور اخص در خلیجفارس حساسیت منفی مقامات تهران را برانگیخته است. تا همین دو سال گذشته صلح رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی و اسلامی چندان در دسترس به نظر نمیرسید و در کانونهای هوادار فلسطینیها، تلاش تلآویو و ایالاتمتحده را در زمینه برقراری صلح میان اعراب و مسلمانان با رژیم صهیونیستی از پیش شکستخورده میدانستند.
تمام مخالفتهایی که از سوی گروهها، کشورها و افکار عمومی مسلمانها علیه این عادیسازی صورت گرفت البته کامیاب نبود و نتوانست از عمیقتر شدن روابط دولتهای عربی با دولت رژیم صهیونیستی جلوگیری کند. روشن است که با بهبود این روابط، گام به گام حضور و نفوذ رژیم صهیونیستی در خلیجفارس گسترش پیدا میکرد و به همان نسبت نگرانیها در تهران، بیشتر و بیشتر میشد. در این دوران ایران با شدیدترین لحن نسبت به همسایگی رژیم صهیونیستی با ایران هشدار میداد و به رهبران کشورهای عربی حوزه خلیجفارس گوشزد میکرد که این بازی برایشان عواقب خطرناکی دربر خواهد داشت. نمیتوان انکار کرد که در همان حال و در تلآویو از اینکه رژیم صهیونیستی توانسته حضور ایران در سوریه و همسایگی با رژیم صهیونیستی را تلافی کند و پس از حضور غیررسمی در کردستان عراق اینبار در کشورهای عربی جنوب ایران حضور رسمی داشته باشد، خوشحالی حاکم بود و جشن گرفته میشد.
صهیونیستها به ویژه خوشحال بودند که میتوانند در نزدیکی مرزهای ایران فعالیتهای تهران و هوادارانش را در سوریه و لبنان پاسخ دهند و از موضع بالاتری با مهمترین دشمن خود مقابله کنند. در عین حال ایران از آنچه که همسایگی با رژیم صهیونیستی در عراق یا خلیجفارس یاد میکرد نگران بود. این نگرانی به طور شفاف در موضعگیریهای مقامات وزارت امور خارجه و چهرههای نظامی کشورمان به چشم میخورد با این حال صهیونیستها اراده خود را بر باقی ماندن در خلیجفارس معطوف کرده و درصدد نفوذ در ترتیبات و ساختار امنیتی خلیجفارس هستند. از جمله این تلاشها میتواند فعالیتها و رایزنیهای فشرده مقامات نظامی- امنیتی رژیم صهیونیستی در کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس باشد تا جایی که احتمال میرود رژیم صهیونیستی پایگاههای اطلاعاتی در برخی از همسایگان جنوبی ایران تاسیس کرده باشد. اما از آنجا که به قول امیرعلی حاجیزاده، ایرانیان نیز خدایی دارند، در همین هفتههایی که تلاش تلآویو برای ایفای نقش در خلیجفارس تشدید شده است، تلاش مبارزان فلسطینی در سرزمینهای اشغالی نیز تشدید شده و عملیاتهای شهادتطلبانه علیه شهروندان رژیم صهیونیستی که تا پیش از این با استفاده از سلاحهای سرد و یا حمله با خودرو صورت میگرفت اکنون وارد فاز حمله با سلاح گرم شده و نشان میدهد فلسطینیها توانستهاند با سلاح گرم به قلب شهرهای رژیم صهیونیستی نفوذ و عملیاتهای خونین اجرا کنند. در آخرین نمونه از این عملیاتها، یکی از عملیاتکنندگان فلسطینی موفق به فرار شده که برای سیستمهای امنیتی رژیم صهیونیستی نوعی شکست محسوب میشود و نگرانکننده است. با این حال ایرانیان منتظر نماندهاند و شلیک موشک به نقطهای در اربیل عراق نشان داد که تهران به چیزی بیشتر از فعالیتهای شهادتطلبانه علیه منافع و امنیت رژیم صهیونیستی و صهیونیستها میاندیشد. از این بابت میتوان انتظار داشت که این عملیاتها و هدف قرار دادن مراکز منتسب به صهیونیستها در اطراف ایران تکرار شود. در بارزترین تهدید، اخیرا و پس از دیدار یک مقام امنیتی- نظامی صهیونیستی از منامه، تهران به بحرین هشدار داده است که مقامات بحرینی از آنچه در اربیل گذشته عبرت بگیرند. اما حمله موشکی به بحرین و مقری که منتسب به صهیونیستهاست دشواریهای زیادی دارد.
در وهله نخست، حکومت بحرین به لحاظ حقوقی و حق حاکمیت از نگاه جامعه بینالمللی با آنچه در کردستان عراق و حکومت خودمختار کردستان عراق وجود دارد تفاوت ماهوی دارد و ایران احتمالا نتواند آنچه در اربیل انجام داد را در بحرین انجام دهد. نکته دیگر آن است که گمان میرود مجموعه فعالیتهای ضدامنیتی رژیم صهیونیستی در بحرین، در محیط جغرافیایی پایگاه آمریکاییها انجام شود و اگر ایران به این پایگاه حمله کند نه فقط به خاک یک کشور عضو سازمان ملل متحد حمله کرده و ممکن است تهران با اتخاذ تدابیر تنبیهی مواجه شود، بلکه حمله به این پایگاه میتواند پاسخ متقابل را از سوی نظامیان آمریکایی دربر داشته باشد؛ امری که ایران به طور شفافی از بروز آن جلوگیری میکند. در مجموع شاید بتوان موقعیت ایران در مواجهه با رژیم صهیونیستی را موقعیتی پیچیده ارزیابی کرد و اگرچه صهیونیستها نتوانستهاند مذاکرات احیای برجام را نابود کنند، اما روند حاضر، تخاصم و تظاهر به تخاصم میان تهران و تلآویو را رو به رشد و فزاینده مینمایاند.